جمال زاده
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 13 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240473/جمال-زاده
شنبه 11 اسفند 1403
چاپ شده
3
جَمالْ زاده، محمدعلی، داستان نویس مشهور و نویسندۀ نخستین مجموعه داستان جدید فارسی. او در 12 جمادی الآخر 1309 ق / 13 ژانویۀ 1892 م در اصفهان متولد شد. پدرش سید جمال الدین واعظ اصفهانی (1279- مق 1326 ق / 1862- 1908 م) از خطیبان مشهور دورۀ مشروطیت بود که عاقبت به فرمان محمدعلی شاه قاجار به قتل رسید و جان بر سر عقیده نهاد. تقی زاده «یکی از بهترین صفات و مزایای» سید جمال الدین را سخن گوییِ او به زبان عوام می داند، و متذکر می شود که «به همین جهت تأثیر کلام وی ... نظیر نداشت» (ص 14-15). محمدعلی نیز به تأسی از پدر، دل بستگی بسیاری به زبان گفتاری و ضربالمثلهای مردم کوچه و بازار یافت و بعدها زبان داستانهای خود را بر آن پایه بنا نهاد. می توان گفت که تأثیر پدر سبب شده است تا گاه داستانهایش در ملتقای قصه و خطابۀ یک خطیب بماند.
جمال زاده دوران کودکی را در اصفهان گذراند؛ اما زمانی که پدر، گریزان از تعصب آقانجفی و ظلم ظلالسلطان، ناگزیر از کوچ خانواده به تهران شد، در مدارس ثروت و ادب و دارالفنون ادامۀ تحصیل داد (جمالزاده، «یادگارها ... »، 400-403). او در 16 سالگی (1286 ش)، به صلا حدید پدر، برای ادامۀ تحصیل روانۀ بیروت شد. در آنجا چون خبر قتل پدر را شنید، چنان دل آزرده شد که جز چند سفر کوتاه کاری از سوی «دفتر بین المللی کار»، دیگر به وطن بازنگشت؛ اما مواد همۀ آثارش را از خاطرات دورۀ گذران در ایران گرفت، آنسان که گویی هرگز از این سرزمین خارج نشدهاست. روژه لسکو ضمن مقایسۀ جمال زاده و هدایت، می نویسد: «هدایت تنها چند سالی از عمر خود را در اروپا گذرانده، اما آثارش بیشتر از آثار جمال زاده با عناصر فرهنگ غربی آمیخته است. آثار جمال زاده طوری است که آدم خیال میکند حتى برای مدت کوتاهی هم در غرب نبوده است» (نک : اخوت، 33). جمال زاده سپس از بیروت به سویس و فرانسه رفت و از دانشگاه دیژون، دیپلم حقوق گرفت.
وی در جنگ جهانی اول، به صف آزادیخواهان درآمد و در 1915 م / 1294 ش به دعوت کمیتۀ ملّیون، که با کمک دولت آلمان برای مبارزه با مطامع استعماری دولتهای روس و انگلیس تشکیل شده بود، به برلین رفت (بهنام، 7- 8). جمال زاده، از سوی کمیته، به مدت 16 ماه در منطقۀ غرب ایران و در میان ایلات به فعالیتهای تبلیغی ـ سیـاسی پرداخت، اما با نزدیک شدن نیروهای روس، به برلین بازگشت (جمال زاده، خاطرات ... ، 36-37).
جمال زاده در برلین به همکاری با دورۀ جدید مجلۀ کاوه (1920-1921 م / 1299-1300 ش) به مدیریت سید حسن تقیزاده پرداخت. وی برای کاوه و چند نشریۀ دیگر، مقالات سیاسی و تاریخی با نام خود یا با نام مستعارِ «شاهرخ» می نوشت؛ مقالاتی مانند «تاریخ روابط ایران و روس» یا «بالشویسم در ایران قدیم (مزدک)» از نمونه های آن است. نخستین کتاب او، گنج شایگان (چ برلین، 1917 م / 1295 ش) را اولین تحقیق جدی و علمی یک ایرانی دربارۀ اقتصاد کشوری دانسته اند که به سبک کتب علمی اروپایی نوشته شده است (بهنام، 108).
نخستین مرحله از زندگی ادبی جمال زاده با درگیری در سیاست و روزنامه نگاری گذشت؛ زمانی که داستان «فارسی شکر است» از تحسین ادیب سخت گیری چون محمد قزوینی برخوردار شد و در اولین شمارۀ دورۀ جدید کاوه (ژانویۀ 1921 / دی 1300) به چاپ رسید، دورۀ تازهای در زندگی جمال زاده آغاز گردید، به طوری که در خاطرات خود می گوید: «از همان روز من قدم به میدان قصه سرایی نهادم» (ص 39).
اغلب محققان انتشار نخستین مجموعه داستان جمالزاده، یکی بود و یکی نبود (چ برلین، 1921 م / 1300 ش) را طلیعۀ ادبیات رئالیستی ایران دانسته اند. نویسنده در 6 داستانِ گردآمده در این کتاب، از موضعی منتقد و اصلاحگر زندگی ایرانیان در آستانۀ سال 1300 ش را با نثری طنزآمیز و آکنده از امثال و اصطلاحات زبان گفتاری تصویر کرده، تعصبها و اخلاقیات ناپسند را نکوهش نموده، و در جهت نفی قشریگری و ترویج مدارا و تساهل کوشیده است. چایکین، خاورشناس روس، بر آن است که وی از عهدۀ وظیفۀ بسیار مشکلی برآمده، و آن اینکه روح و فرهنگ نثر اروپایی و نیروی تجسم و بیان بدیع آن را در قالب 000‘2 سالۀ نثر فارسی درآورده است (نک : آرینپور، 2 / 281).
جمالزاده در دورۀ دوم زندگی خود ــ که از 1310 ش تا پایان عمر او در ژنو گذشت ــ گذرانی آرام را جایگزین آشوب دورۀ نخست زندگی خود کرد و عمر را به خدمت اداری در «دفتر بین المللی کار»، قصه نویسی و تألیف مقالات ادبی و تاریخی گذراند و آثاری از نویسندگان اروپایی را به فارسی ترجمه کرد. اما جایگاه مهم او در تاریخ ادبی معاصر، به سبب قصه هایی است که طی 6 دهه، از 1300 تا 1357 ش نوشت، و در آنها همواره به روزگار گذشته و ایام طفولیت خود پرداخت. او «در 16سالگی از ایران رفت و 90 سال حکایت این 16 سال را تعریف کرد» (اخوت، 32)؛ و حکایت کوچه پس کوچه های اصفهان و آدمهایش، میرزا خطاطها و صبیهسلطانها و بیگمصاحبها را نوشت. توجه جمال زاده به فرهنگ مردم (فولکلور)، در 3 بُعد جلوه گر می شود: ساختار رواییِ آثار او، زبان این آثار، و پرداختن به باورها و آداب و رسوم مردم در لابه لای حوادث قصه.
جمال زاده ضمن به کارگیری صناعت داستاننویسی اروپایی، شیفتۀ سنتهای قصه گویی شرقی است، و موفق می شود ترکیب مناسبی از حکایات کهن ایرانی با رنگ و بوی داستان مدرن فرنگی پدید آورد و داستانهایی بنویسد که از نظر شکل و مضمون شبیه حکایتهای اخلاقی کهن است و بر پایۀ بیان حکمتی شکل گرفته است (بالایی، 145-146). درواقع، جمالزاده از طریق آمیختن هنر قصهسرایی شرقی و قصه گویی شفاهی با صناعت داستان نویسی غربی، به نوشته های خود روحی ایرانی می دهد، و بهعنوان بومی ترین نویسندۀ ایرانی شناخته می شود.
راویِ اغلب داستانهای او ایرانیِ تحصیل کرده ای است که پس از سالها از فرنگستان به میهن بازمی گردد، دوستی را می یابد و او سرگذشت خود را برای راوی شرح میدهد؛ بدینسان قصه در قصه می آید و ساختی هزارویک شبی پدیدار می گردد. گاهی نیز نویسنده، به شیوۀ مقامه نویسان کهن، راوی را در میان جمعی شکلگرفته از «تیپ»های گوناگون اجتماعی قرار می دهد که برای بحث دربارۀ موضوعی اجتماعی یا اخلاقی گرد آمده اند و هریک با لحن خاص خود و دایرۀ واژگانیشان شناسانده می شوند. جمالزاده در رمان راه آبنامه از این دو شیوۀ روایی به بهترین شکل بهره برده است. رمانهای او بیش از آنکه ساختاری غربی داشته باشند، در چارچوب سنت گستردۀ نقالی ایرانی می گنجند. زبان و شیوۀ نقالی بر آنها اثر گذاشته، و به آنها ساختاری خطی بخشیده که عناصر رواییِ تکرار شونده از ویژگیهای آن است.
توجه به سنت ادبی، نه فقط در ساختار قصه ها، بلکه در زبان آنها نیز مشهود است. بزرگ علوی از جمالزاده بهعنوان پیشگام داستاننویسی ایران یاد میکند، اما بر آن است که اهمیت او کمتر به علت مهارت در فن داستان نویسی، و بیشتر به دلیل زبان پر از صور خیال و اصطلاحاتی است که در همۀ آثارش میتوان یافت (ص 188). جمال زاده در دیباچۀ یکی بود و یکی نبود (ه م)، «انشای حکایتی» را بهترین راه برای حفظ لغات و اصطلاحاتی می داند که در معرض فراموشی اند: «کتاب رمان و قصه بهترین گنجها خواهد بود برای زبان ... و حتى از کتب فرهنگ و لغت هم بهتر خواهد بود» (ص 12)، زیرا «لغات ... در جایی محفوظ، و محل استعمال آنها معین و روشن» میگردد. درواقع، او داستانهای خود را با هدف ارائۀ نمونه ای از فارسی متداول در آن روزگار نوشته است. به همین سبب، در انتهای یکی بود و یکی نبود لغتنامۀ کوچکی تنظیم کرد که پس از 40 سال کار روی آن، به صورت فرهنگ لغات عامیانه (1341 ش) منتشر شد.
اهمیت تلاش جمال زاده، و در پیِ او صادق هدایت (ه م)، برای راهیابی به سرچشمۀ زایای زبان توده، بدان سبب است که آنها با کاربرد لغات و اصطلاحات محاوره ای در نثرشان، سبک ادبی تازهای پدید آوردند و زبان مکتوب را غنا بخشیدند. در سالهای پس از انقلاب مشروطه، «ناسیونالیسم» گفتمان رایجی بین روشن فکران بود؛ جمال زاده، بهعنوان نویسنده ای ناسیونالیست، در دیباچۀ یکی بود و یکی نبود، به این نکته میپردازد که رمان سبب استحکام وحدت ملی میشود، زیرا مردم گوشه و کنار کشور را با روحیات و آداب و رسوم یکدیگر آشنا میکند. او در عین حال، متذکر میشود که مهمترین فایدۀ رمان کمک به زبان یک ملت است. او بدین ترتیب، خواستی زبانی را با خواستی ملی پیوند میدهد تا به نقش زبان تازه ــ که با ورود نحوۀ محاورۀ عامه و طنز به آن، رمانی شده و به نفی خودکامگی زبان رسمی میپردازد ــ در ساختن هویت ملی تأکید کند. وی همچنین از طریق به کارگیری روال روایتی قصههای شفاهی در دل ادبیات مکتوب، در جهت دستیابی به این هدف (هویت ملی) میکوشد. او مواد آثار خود را به وضوح از قصههای شفاهی و زبان گفتاری مردم میگیرد و بر کار نویسندگان پس از خود تأثیری عمیق مینهد. بهانـه و پیشفرض برخـی از قصه هایش ــ مـانند «سگ زرده»، «دوستی خاله خرسه»، «بیله دیگ، بیله چغندر» و «هر چه بگندد نمکش میزنند» ــ ضربالمثلهای فارسی است. تازگی سبک وی در دمساز کردن نثر نوشتاری با زبان گفتاری و روح بخشیدن به آن، از راه کاربرد امثال و اصطلاحات است.
پس از آنکه متعصبان یکی بود و یکی نبود را تحریم کردند و در تهران به آتش کشیدند، جمالزاده به مدت 20 سال از انتشار داستان خودداری کرد؛ اما پس از 1320 ش آثار متعددی نوشت و در آنها به ناکامی تأثرآورِ انسانی پاکدل در مصاف با تعصب و نادرستی پرداخت؛ ازجملۀ آنها ست رمانهای دارالمجانین (1321 ش)، سرگذشت عموحسینعلی (1321 ش)، صحرای محشر (1323 ش)، قلتشندیوان (1325 ش)، راه آبنامه (1326ش)، سروته یک کرباس (1334 ش)؛ و چند مجموعه داستان مانند کهنه و نو (1338 ش)، غیر از خدا هیچکس نبود (1340 ش) و قصۀ ما به سر رسید (1357 ش).
بسیاری از منتقدان عقیده دارند که ایجاز، اصالت اندیشه و طنز گزندۀ نخستین آثار او در نوشته های متأخرش رفتهرفته جای به پرگویی و نظریه پردازیهای عرفانی داده، و آثار او با وجود شیرینی بیان و لطف تعبیر، رو به ضعف نهاده است. با این همه، بخشهایی از رمانها و برخی از داستانهای کوتاه او، مانند «کباب غاز»، از آزمون زمان سربلند بیرون آمده اند؛ اکنون نیز با نگاهی به این آثار، فضای آنها را زنده، و شخصیتهایشان را ملموس می یابیم. دیگر آثار جمالزاده نیز، حتى اگر از حیث فن قصه نویسی واجد امتیاز زیادی نباشند، از جهت عناصر فولکلوریکِ مندرج در آنها قابل توجه اند و ارزشی مردمشناختی دارند. به طور مثال میتوان به رمان سر و ته یک کرباس، یا اصفهان نامه، اشاره کرد که بر اساس خاطرات دورۀ کودکی نویسنده نوشته شده است. این داستان بلند با ساختار هزارویکشبی اش آکنده از قصه های سرگرم کننده و آموزنده ای است که از دل هم بیرون می آیند، تا توصیف زنده ای از شیوۀ زندگی و روابط اجتماعی شکل گیرد که با ورود ایران به «روزگار نو» (1300 ش بب ) تا حد زیادی رنگ باخته است. جمال زاده در این اثر، موفق به ترسیم تصویر گیرایی از کوچه های تودرتوی اصفهان سنتی، پیشه وران بازار کهن، مراسم حمام رفتن، شیوۀ تدریس ملاهای مکتبخانه ها، و جز آنها می شود؛ مشاهدات نویسنده از ابنیۀ تاریخی اصفهان و هنرهای دستی مردم آنجا، توصیف زندگی عامه، باورها و سنتها، جادو و جنبلها و مراسم شادی و عزا، این رمان را به اثری خواندنی در شناخت فرهنگ مردم تبدیل کرده است. حدود 40 صفحه از کتاب به توصیف زورخانه و آداب این ورزش اختصاص یافته است. در رمان قلتشن دیوان نیز با توصیف زنده ای از آداب تعزیه خوانی در تهران مواجه میشویم. دیگر قصه های کوتاه و بلند جمال زاده نیز حاوی نکته های شیرینی از فولکلور مردم این سرزمین است.
این نویسندۀ پرکار و دوستدار ایران در 17 آبان 1376 ش / 8 نوامبر 1997 م در ژنو درگذشت.
آرینپور، یحیى، از صبا تا نیما، تهران، 1387 ش؛ اخوت، احمد، «برادران جمالزاده»، راوی، به کوشش رضا مختاری، اصفهان، 1379 ش، دفتر دوم و سوم؛ بالایی، ک. و م. کوییپرس، سرچشمه های داستان کوتاه فارسی، ترجمۀ احمد کریمی حکاک، تهران، 1366 ش؛ بهنام، جمشید، برلنیها، اندیشمندان ایرانی در برلن (1915-1930 م)، تهران، 1386 ش؛ تقیزاده، حسن، مقدمه بر «شرح حال آقای جمال زاده به قلم خودش»، خاطرات (نک : هم ، جمال زاده)؛ جمال زاده، محمدعلی، خاطرات، به کوشش ایرج افشار و علی دهباشی، تهران، 1378 ش؛ همو، «یادگارهای دورۀ تحصیل»، راهنمای کتاب، تهران، 1353 ش، س 17، شم 4، 5، 6؛ همو، یکی بود و یکی نبود، تهران، [1337] ش؛ علوی، بزرگ، تاریخ ادبیات معاصر ایران، ترجمۀ سعید فیروزآبادی، تهران، 1386 ش
حسن میرعابدینی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید