جشن
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 20 خرداد 1402
https://cgie.org.ir/fa/article/240446/جشن
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
3
گاهنبارها جشنهای فصلی، و یادآور رخداد جهانیِ 6 مرحله از آفرینشاند. برگزاری 6 جشن گاهنبار و نوروز از الزامات دینی زردشتیان است. شاید گاهنبارها در اصل جشنهای سال شبانی و پیشازردشتی بودند که زردشت آنها را ــ همچون نوروز که با آفرینش هفتگانه پیوند دارد ــ به دین خود اختصاص داد (بویس، 208). آخرین گاهنبار به آفرینش انسان مربوط است (موله، همانجا). در صد در نثر آمده است که خداوند این جهان را در یک سال، و در 6 گاه ساخت (ص 121). مقدسی از باور ایرانیان دربارۀ آفرینش مینویسد که خداوند آفرینش را در 365 روز انجام داد و بدینگونه، گاهنبارها نهاده شدند: نخست، آفرینش آسمان در 45 روز، و در گاهنبار دیماه؛ دوم، آفرینش آب در 60 روز، و در گاهنبار اردیبهشت؛ سوم، آفرینش گیاه در 30 روز، و در گاهنبار آبانماه (4-6 / 279). وی در موضعی دیگر مینویسد: پس از آفرینش آسمان و آب، خداوند زمین را در 65 روز، سپس گیاه را در 30 روز، و انسان را در 70 روز آفرید (4-6 / 321). متن صد در نثر گاهنبار را به ترتیب برای آفرینش آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و مردم عنوان کرده است (ص 122-123). در طول گاهنبار، مراسم یسناخوانی برگزار میشود (موله، 78). بر زردشتیان واجب است که با رسیدن به این گاهها، گاهنبار میَزد کنند، درویشان را طعام دهند، و خداوند را ستایش کنند و آفرین گویند. در صد در نثر برای گاهنبارکردن در این 6 گاه، ثواب فراوانی با جزئیات آنها یاد شده، و تأکید گردیده است چنانکه کسی این 6 گاهنبار را برگزار نکند، سزاوار است از میان همکیشان خود طرد شود (ص 123). گاهنبارها که نام آنها با فصول سال پیوند دارد (بویس، 207، نیز 32-33)، عبارتاند از:
اوستایی: maiδyōi.zarəmaya- ، به معنای میانۀ بهار است که آن را 40 روز پس از آغاز بهار و در دهمین روز از ماه اردیبهشت جشن میگرفتند. این جشن به 5 روز درنگِ اهورهمزدا، پس از آفرینش آسمان مربوط است که از خورروز تا دیبهمهر روز است. در تقویم امروزی، این جشن از 10 تا 14 اردیبهشت برگزار میشود (صد در ... ، 122؛ بهار، 50؛ بارتولمه، 1118).
اوستایی:maiδyōi.šam- ، به معنای میانۀ تابستان، که 60 روز پس از گاهنبار اول، از خورروز تا دیبهمهرروز از ماه تیر بوده است، و در تقویم امروزی از 8 تا 12 تیر برگزار میشود و آن را با انقلاب صیفی یکی میدانند. این جشن را با 5 روز درنگِ اهورهمزدا پس از آفرینش آب، مرتبط دانستهاند (بویس، 207؛ نیز نک : بهرامی، 49؛ صد در، بهار، بارتولمه، همانجاها).
اوستایی: paitiš.hahya-، یعنی به بار آمدن کشت یا گردآوری غله، که 75 روز پس از گاهنبار دوم، از اشتادروز تا انیرانروز بوده است؛ امروزه از 21 تا 25 شهریور برگزار میشود. این جشن به 5 روز درنگ اهورهمزدا، پس از آفرینش زمین بازمیگردد (بهار، نیز صد در، همانجاها؛ بارتولمه، 838). بیرونی روز اشتاد (بیست و ششم) از ماه اردیبهشت را اول گاهنبار سوم، فیشههیمگاه، و به مدت 3 روز آورده و آن را عید اشتادروز خوانده است (ص 334).
اوستایی: ayāθrima-، یعنی بازگشت به خانه، که منظور از آن به خانه برگشتن گله از چرا و آغاز پاییز است. این جشن 30 روز پس از گاهنبار سوم، از اشتادروز تا انیرانروز از ماه مهر بوده است؛ امروزه از 20 تا 24 مهر برگزار میشود که آن را نشانی از پایان تابستان به شمار آوردهاند. این گاهنبار مربوط به آفرینش گیاهان است که اهورهمزدا پس از آن، 5 روز درنگ کرد (بهار، 51؛ صد در، همانجا؛ بارتولمه، 160).
اوستایی: maiδyāirya-، به معنای میانۀ سال، که همان میانۀ زمستان است و 80 روز پس از گاهنبار چهارم، از روز مهر تا روز بهرام از ماه دی بوده است؛ امروزه از 10 تا 14 دی برگزار میشود و آن را با انقلاب شتوی یکی دانستهاند. این جشن را عید زمستانی نیز خواندهاند و به تقویمی بازمیگردد که طبق آن آغاز سال، اول تابستان بوده است. این گاهنبار مربوط به آفرینش گاو (جاندار نخستین) است (بویس، 208؛ بهار، همانجا؛ صد در، 123؛ بارتولمه، 1117).
اوستایی: hamaspaθmaēdaya-، به معنای حرکت همۀ سپاه و مرتبط با فرودآمدن گروهیِ فروهرِ درگذشتگان به زمین است. 75 روز پس از گاهنبار پنجم، از روز اهنودگاه تا روز وهشتویشت بوده است و امروزه از 25 تا 29 اسفند برگزار میشود و جشن فرهوشیهای درگذشتگان است. این جشن مربوط به آفرینش انسان است که اهورهمزدا خود نگهبانی آنان را برعهده دارد (بهار، نیز صد در، همانجاها؛ بویس، 33-34؛ بارتولمه، 1775). در این گاهنبار که جشن پایان آفرینش است، زنان نان و کلوچههایی به شکل انسان، جانوران کوچک، ستاره و دیگر اشکال میپختند؛ مردان و کودکان پیکرههایی از گل رس درست میکردند، رنگ سفید میزدند و بر بام خانهها مینهادند تا فرهوشیها که یاور اهورهمزدا هستند، آنها را ببینند. این باور وجود داشت که در این گاهنبار، همۀ فرهوشیها به زمین و به خانههای خود بازمیگردند. در این زمان، اهریمن گیج و گول میشود. روانهای گناهکاران از دوزخ رها میشوند و آنان نیز به خانههای خود میآیند؛ اما آنها مانند روانهای پارسایان شادمان نیستند و در بیم بازگشت به دوزخ به سر میبرند. در این روزها، مردم خوراک و آب برای مردگان میگذارند و بر این باورند که روانهای درگذشتگان نیروی خوراکیها را جذب میکنند و مزۀ آنها را میچشند؛ و خانههای خود را با سوزاندن عود خوشبو میکنند تا روانها از آن لذت ببرند. با به پایان رسیدن سال کهنه، روانها خانهها را ترک میکنند و به جهان دیگر بازمیگردند (بویس، 211-212). چنانکه پیش از این گفته شد، 12 جشن ماهانه نیز برپا میشده است. نام این جشنها در زبان فارسی میانه، از نام ماه و پسوند -agān ساخته شده است ( ایرانیکا، III / 499). به سبب اهمیت جشن ماهانۀ مهرگان و ارتباط آن با نوروز، پیشتر وصف آن گذشت.
دیگر جشنهای ماهانه بدین شرح است:
فروردگان، فروردیگان یا پوردگان به دو جشن اطلاق شده است: یکی روز فروردین (نوزدهم) از ماه فروردین که جشنی به مناسبت یکیشدن نام روز و نام ماه بوده است، و دیگر جشنی که در 5 روز پایان سال (یا 10 روز با احتساب پنجۀ دزدیده)، به یاد فروهر درگذشتگان برگزار میشده است ( لغتنامه، ذیل فروردگان). مقدسی آورده است که زردشتیان فروردیگان را بزرگ میدارند و بر این باورند که در فروردیگان، روانهای مردگان به خانههای خود بازمیگردند. پس به پاکیزهکردن خانهها، گستردن فرشها و درستکردن غذاها میپردازند، تا روانها از بو و روشنایی آنها بهره ببرند (4-6 / 574). در واقع، این جشن با گاهنبار ششم همزمان میشود. در رسالۀ روز هرمزد ماه فروردین آمده است که در روز فروردیگان، همۀ دیوان و دروجان بیهوش میشوند و از روز اشتاد تا روز وهیشتوایشتگاه، آشموغان از این جهان آگاهی ندارند. در این روز، روانهای بهشتیان همه به این جهان میآیند و به خانۀ خویش میروند تا رامش کنند. از وَچَر (فتوای) دادار اهورهمزدا، ایزد وَنَند روان دوزخیان را نیز به این جهان میفرستد و آنها نیز به خانههای خود میروند و رامش میکنند (ص 21). در صد در نثر، فروردیگان 10 روز ذکر شده است (ص 125). امروزه نیز زردشتیان در جشن فروردیگان که به جشن فرودگ مشهور است، به مزار درگذشتگان میروند، برای شادی روان آنان نماز میخوانند، خیرات میکنند و صدقه میدهند. گاهی از موبدان میخواهند تا در این روز، بر سر مزار درگذشتگان و به نام آنان آفرینگان بخوانند؛ همزمان، موادی خوشبو روی آتش دود میکنند، شمع میافروزند و گل و سبزه مینهند. میوهجات را تکهتکه میکنند و لُرک ــ مخلوطی از 7 میوۀ خشک ــ و سورُگ ــ نان کوچک گرد پختهشده در روغن کنجد ــ را آماده میکنند و با به پایان رسیدن آفرینگانخوانی، آنها را میان حاضران پخش میکنند (آذرگشسب، 228). افزون بر زردشتیان، دیگر مردم ایران نیز مراسم مشابهی با عنوان عید مردگان (ه م) در پنجشنبۀ آخر سال، یا یک روز مانده به نوروز برگزار میکنند. در این روز، مردم به مزار درگذشتگان خود میروند و به یاد آنها، غذاهایی تهیه و خیرات میکنند (نک : ه د، شب برات؛ بیسشش نورزماه). برخی بر این باورند که آمدن آتشافروزان در روزهای پایان سال نیز برای روشنکردن راه گذر فروهرهای مردگان در رسیدن به خانههایشان است (نک : ه د، آتشافروز؛ نیز نک : ایرانیکا، X / 199).
روز اردیبهشت (سوم) از ماه اردیبهشت را اردیبهشتگان نامیدهاند. اردیبهشت بهمعنای «بهترین راستی» است. ایزد اردیبهشت نمایندۀ قانون و نظم خداوند در این جهان است (بارتولمه، 229؛ هینلز، 72-73). اردیبهشتگان را منتهای نیکی، و اردیبهشت را ایزد آتش و نور دانستهاند. این امشاسپند بیماریها را با ادویه و اغذیه از میان میبرد و راستی را از دروغ نمایان میکند (بیرونی، 333). امروزه نیز زردشتیان این روز را مقدس میدانند و در آتشکدهها با خواندن اردیبهشتیشت و دیگر نمازها اهورهمزدا را میستایند (آذرگشسب، 229).
روز خرداد (ششم) از ماه خرداد، خردادگان است که آن را ثبات خلق نامیدهاند (بیرونی، 334). امشاسپند خرداد (اوستایی: haurvatāt-) نگاهبان آبها و نشانۀ کمال است (بارتولمه، 1791؛ هینلز، 75). خرداد، فرشتهای است که تربیت مردم، درختان، نبات و پاککردن آبها از پلیدیها را بر عهده دارد (بیرونی، همانجا). در این جشن، برای ایزد خرداد نیایشها در کنار رودها و آبها انجام میگرفته است (بویس، 204).
یا آبریزان، آبریزگان، آبپاشان، جشنی که در روز تیر از ماه تیر برگزار میشود و در آن مردم به یکدیگر آب میپاشند ( لغتنامه، ذیل آبریزگان). قزوینی (ص 78) آن را جشن نیلوفر، و گردیزی (ص 243) جشن سرشویی مینامند. براساس گزارشهای موجود، جشن تیرگان تا دورۀ صفوی با شکوه فراوان در ایران برگزار میشده است، بهگونهایکه آن را با حضور شاه برگزار میکردند (نک : واله، 1 / 903). امروزه نیز در بسیاری از مناطق مازندران و طالقان این جشن را در شب 13 تیرماه طبری، که برابر 13 آبان است، با عنوان تیرماه سینزهشو برگزار میکنند (برای آگاهی بیشتر، نک : ه د، تیرماه سیزده).
روز امرداد (هفتم) از ماه امرداد، جشن امردادگان است. ایزد امشاسپند امرداد نشانۀ جاودانگی است (هینلز، همانجا). او گیتی را حفظ میکند و آورندۀ غذاها و داروهای نباتی برای از بین بردن بیماریها ست (بیرونی، 336). امرداد در اوستا amərətāt-، بهمعنای بیمرگی است (بارتولمه، 143)؛ اما امروزه با از میان رفتن پیشوند نفی a-، واژۀ مرداد و مردادگان رواج دارد، که معنایی وارونه دارد و مرگ را میرساند.
این جشن در روز شهریور (چهارم) از ماه شهریور برگزار میشود و آن را دوستی و آرزو معنا کردهاند (بیرونی، همانجا). شهریور در اوستا xšaθra.vairya-، به معنای شهریاری مطلوب است. امشاسپند شهریور موکل بر فلزات است (بارتولمه، 545؛ هینلز، 70)، که قوام صنعت، دنیا و مردم بدان است (بیرونی، همانجا). از چگونگی برگزاری این جشن اطلاعی در دست نیست و فراموش شده است (آذرگشسب، 232).
روز مهر (شانزدهم) از ماه مهر جشن مهرگان (ه م) است.
روز آبان (دهم) از ماه آبان، جشن آبانگان است. مبدأ این جشن را روز آغاز پادشاهی زو، پسر تهماسب آوردهاند، که فرمان به کندن رودها و نگهداری از آنها داد (دانا، 1 / 37). در این روز به مردم 7 کشور خبر رسید که فریدون ضحاک را اسیر کرده و به شاهی رسیده است و مردم دوباره مالک خانههای خود شدند (بیرونی، 340). براساس گزارشی دیگر، همزمان با پادشاهی افراسیاب بر سرزمین ایران، 12 سال قحطی شد تا آنکه زو ــ پسر تهماسب ــ با وی جنگید و او را از ایران بیرون کرد. بدینترتیب در این روزِ رهایی ــ که آبانروز از ماه آبان بود ــ جشنی همچون جشن مهرگان برپا داشتند (طعمی، 520-521).
یا آذرجشن، جشنی که در روز آذر (نهم) از ماه آذر برگزار میشده است. بیرونی به شرح آن پرداخته، این جشن را عید آتش و به نام فرشتۀ موکل بر همۀ آتشها خوانده است. در این روز، آتش افروخته میشد و به دستور زردشت، مردم باید آتشکدهها را زیارت میکردند و برای آتش قربانی میبردند (ص 344). امروزه نیز زردشتیان در این روز، به آدُریانها میروند و اهورهمزدا را میستایند (آذرگشسب، 237).
روز اورمزد (نخست) از ماه دی که به نام خداوند نامیده شده است. این روز، جشنی بوده است که در آن، شاه از تخت شاهی به زیر میآمد، جامۀ سپید میپوشید، در بیابان، روی فرشهای سپید مینشست و هر کسی ــ گدا یا دارا ــ بیمانع نزد او میرفت و با او سخن میگفت. شاه در این روز، با دهقانان و برزیگران بر سر یک سفره غذا میخورد و خود را با آنان برابر میدانست. این روز را نودروز نیز نامیدهاند، زیرا میان آن و نوروز، 90 روز فاصله است. روزهای دیبهآذر (هشتم)، دیبهمهر (پانزدهم) و دیبهدین (بیست و سوم) از این ماه که همنام با نام ماه است، نیز جشن بوده است. در روز پانزدهم یعنی دیبهمهر، که آن را دیبگان گفتهاند، از خمیر یا گل، پیکرهای به شکل انسان میساختند و در راهرو خانهها مینهادند؛ اما این رسم در زمان بیرونی به سبب تلقی بتپرستی از آن، دیگر رواج نداشته است (ص 344-345).
یا بهمنجنه، روز بهمن (دوم) از ماه بهمن را جشن بهمنجنه گویند. بهمن (اوستایی: vohu.manah-)، به معنای اندیشۀ نیک است. امشاسپند بهمن نگهبان جانوران سودمند است (بارتولمه، 1395؛ هینلز، 71-72؛ بیرونی، 350). در دوران اسلامی، تا مدتها این جشن در دوم بهمن برگزار میشد و به بهمنجنه معروف بود (محمدی، 4 / 370). در این روز، زردشتیان از کشتن جانور و خوردن گوشت آن پرهیز میکنند و برخی از متعصبان این پرهیز را در همۀ روزهای ماه بهمن رعایت میکنند (آذرگشسب، 239-240؛ نیز نک : ه د، بهمنگان). در فرهنگ آنندراج (ذیل بهمنجنه)، این جشن به اشتباه با جشن سده یکی دانسته شده است. در لغت فرس، به برگزاری این جشن و پختن طعام و افشاندن بهمن سرخ و بهمن زرد بر کاسهها اشاره شده است (ص 158). به گزارش بیرونی (همانجا)، و گردیزی (ص 246)، در خراسان گوشت، انواع حبوبات، سبزیجات و میوهها را در دیگی به نام «دیگ بهمنجنه» میریختند و میپختند. در این جشن، پوشیدن جامۀ نو مرسوم بوده است. تا مدتی پیش، در میان زردشتیان کرمان رسم بود که در این روز «بلغور» بپزند. برای پختن آن، ابتدا انواع حبوبات را در دیگی میپختند، سپس سبزیها و میوههای خشک، نمک، فلفل، دارچین و زیره را به آن میافزودند، روی اجاق میگذاشتند و آن را هم میزدند. آنها بر این باور بودند که به هم زدن بلغور بهمنجنه ثواب دارد؛ ازاینرو، هرکس که در خانه بود، سعی میکرد در این کار شرکت کند. پس از آماده شدن بلغور، از آن به همسایگان و هممحلهایها میدادند (انجوی، 1 / 52-53).
یا سپندارمذگان، جشن اسفند، روز اسفند (پنجم) از ماه اسفند است که آن را عقل و حلم معنا میکردند. ایزدبانو سپندارمذ، موکل بر زمین و زنان درستکار و خیرخواه، نیز نماد بردباری و پارسایی، و از زمرۀ امشاسپندان است. در متن پهلوی بندهش (ص 88)، از تعلق هر گیاه به ایزد یا امشاسپندی سخن رفته، و بیدمشک را از آن سپندارمذ دانسته است. این گل پیشرو گلهای بهاری به هنگام جشن سپندارمذ است. این روز، روز جشن زنان بود و در آن، مردان به زنان بخشش میکردند. این رسم در زمان بیرونی در اصفهان، ری و دیگر شهرهای پهله برگزار میشده است و در فارسی، به آن مردگیران میگفتهاند. وی آورده است که در این روز، افسون مینوشتند؛ مویز را با دانۀ انار میکوبیدند و تریاقی به دست میآوردند که مانع از گزند کژدمها میشده است. این افسون را از آغاز سپیدهدم تا برآمدن آفتاب، بر کاغذهای چهارگوش مینوشتند. متن افسون این بوده است: بسم اللّٰه الرحمٰن الرحیم اسفندارمذ ماه و اسفندارمذ روز ببستم دم و رفت زیر و زبر از همه جز ستوران به نام یزدان و به نام جم و فریدون بسم اللّٰه به آدم و حسبی اللّٰه وحده و کفى. در این روز، 3 تا از کاغذها را بر 3 دیوار خانه میچسباندند و دیوار برابر صدر خانه را خالی میگذاشتند تا راهی برای گریز جانوران موذی باقی بماند. در نزد پارسیان هند، این جشن که آن را جشن برزیگران نیز میخوانند، با این افسون برگزار میشود (ص 355-356؛ پورداود، 165- 168). این جشن سالها ست که در میان زردشتیان ایران برپا نمیشود (آذرگشسب، 240)؛ اما در کاشان و توابع آن و نیز محلات، جشنی کاملاً شبیه آنچه ابوریحان نقل کرده است، برگزار میشود. این جشن در اول اسفند براساس تقویم رسمی، و در 25 بهمن، براساس تقویم محلی برگزار میشود. در این جشن که به آن اسپندی یا اسفندی میگویند، به نوعروسان هدیه میدهند و افسونی ــ شبیه به افسونی که ابوریحان نقل میکند ــ برای بستن گزندگان میخوانند (نک : انجوی، 1 / 92-94؛ نیز نک : ه د، اسفندی).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید