جشن سده
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 7 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240431/جشن-سده
دوشنبه 13 اسفند 1403
چاپ شده
3
جَشْنِ سَده، فیلم مستندی ساختۀ منوچهر عسگرینسب دربارۀ مراسم جشن سده در ایران.عسگرینسب در فاصلهای کوتاه، دو فیلمِ مستند دربارۀ جشن سده، که بزرگترین جشن آتش و یکی از کهنترین جشنهای همگانیِ ایران باستان و زردشتیان امروز است، ساخت. هر دو فیلم او جشن سده نام دارند.عسگرینسب متولد کرمان است (بهارلو، 307). او در 1346 ش که گروه «پژوهش ایرانزمین» زیر نظر فریدون رهنما در تلویزیون ملی ایران تشکیل شد (سازگار، 163)، و فیلمسازانِ جوان موظف شدند که نخستین فیلمهای مستندشان را دربارۀ آیینها و مناسک زادگاهشان بسازند، به کرمان رفت و در همان سال، نخستین فیلمش را با نام جشن سده ساخت.جشن سده به عنوان آیینی کهن، از دیرباز در بسیاری از شهرهای ایران برگزار میشد؛ اما برگزاری آن فقط در کرمان با نام سدهسوزی، و با حضور گستردۀ مردم ادامه یافته است (روحالامینی، 121؛ نیز برای آگاهی بیشتر دربارۀ سدهسوزی، نک : ه د، سده، جشن).عسگرینسب فیلمش را با گفتوگو با ابراهیم پورداود ــ که بیمـار بود و آخرین مـاههـای عمـرش را سپری میکرد ــ آغاز میکند. پورداود میگوید: سده روزِ پیدایش آتش است، و به شاهنامه و داستان هوشنگ، پادشاه پیشدادی، و پرتاب کردن سنگ به سوی مار و اصابت سنگ به سنگی دیگر و ایجاد جرقه و پدیدار شدن آتش اشاره میکند (از متن فیلم؛ نیز نک : امامی، 98؛ آذرگشسب، 251؛ فردوسی، 1 / 56).همچنین پورداود میگوید که بهسبب اهمیت آتش در زندگی بشر، هندیها، یونانیها و چینیها نیز هر کدام، پیدایش آتش را به خود نسبت دادهاند؛ اما هیچکس به تاریخ دقیق برگزاری این جشن اشاره نکرده است (از متن فیلم). درواقع تاریخ برگزاری «اعیاد آتش» به هزاران سال پیش از تاریخهای مدون باز میگردد (دولتآبادی، 129). در کرمان مراسم جشن سده در 6 کیلومتری شمال شهر، بعد از ویرانههای محلۀ قدیم زردشتیان، که به «محلۀ گبری» (گبرمحله) معروف است، در باغ بداقآباد برگزار میشد. از اوایل بهمن تا یک روز مانده به اجرای مراسم، بوتههای هیزم را، که در اصطلاح محلی به آن «دُرمون» میگویند، از بیابان و کوهپایه جمعآوری میکنند (روحالامینی، 133-134)، سپس بارِ گاری و الاغ کرده، و در محلی از دشت روی هم انباشته میسازند، که به آن «کوه هیمه» میگویند. در فضای اطراف آن، چادرهایی برپا میکنند و تیرک چادرها را با حلقههای بههمپیوستۀ کاغذرنگی آذین میبندند. کاسبان دورهگرد نیز محل گستراندن بساط خود را در همان حوالی مشخص میکنند (شرح تصاویر فیلم).صبـح روز مـراسـم، دهـم بهمـن، زنـان زردشتی ــ که روی لباسهایشان چارقد بلند گلدار (مَکنَو) پوشیدهاند ــ با شادی و سرور و زدن دف، در تابههای پر از روغن کنجد نانی میپزند که به آن «سیروگ» یا «سیرک» و نان «روغنجوشی» میگویند. پس از آن، مردم از شهر و روستاهای اطراف به سوی دشت بداقآباد روان میشوند و با فاصله در اطراف بوتههای بزرگ هیزم (کوه هیمه) مینشینند و آجیل و شیرینی و میوه میخورند. بهتدریج راستۀ بازار نیز تعطیل میشود و بازاریان برای حضور در مراسم، عازم دشت میشوند. در معبد زردشتیان موبد موبدان ــ که لباس یکسر سپید به تن دارد ــ در آتشکده با خواندن اورادی از اوستا (سرود آتش)، چند لالۀ آتش را به دست 3 جوان برومند میسپارد و خود نیز همراه آنها با لالهای آتش در دست، از باغ بداقآباد به سوی کوه هیمه حرکت میکنند. 3 بار از سمت راستْ گِرد هیمه میگردند و هنگام غروب، درحالیکه سربازان دستۀ موزیک ارتش مارش مینوازند، موبد موبدان کوه هیمه را به آتش میکشد. تعدادی از خانوادههای زردشتی که نخواسته یا نتوانستهاند در مراسم جمعی شرکت کنند، روی پشت بام خانههایشان با سوزاندن مختصری هیزم و نوشیدن می سرخ، مراسم جشن را بهجا میآورند (شرح تصاویر فیلم؛ نیز نک : رضی، 602).در دشت بداقآباد با افروخته شدن هیمه، جوانان با هلهله و شادی به سوی آتش هجوم میبرند و با فروکش کردن شعلههای آتش، از روی آن میجهند. افراد میانسال با اتومبیل و دوچرخه به خانههایشان باز میگردند، اما جوانان تا پاسی از شب به بازی در کنار آتش ادامه میدهند (شرح تصاویر فیلم) و این ترانه را میخوانند: صد به سده سی به گله / پنجاه به نوروز ها بله (هدایت، 146).عسگرینسب بهجز نشان دادن جزئیات این مراسم، در فصلهای آغازین فیلمش صحنههایی از ترمهدوزی زنان، قالیبافی دختران، و مردی را که با گاوی در یک عصاری به شیوۀ سنتی از چاه آب میکشد و در حوض بزرگی تخلیه میکند، نشان داده است که ارتباطی با مراسم جشن سده ندارند. ظاهراً تصور عسگرینسب این بوده که با این صحنهها جنبههای مردمنگارانۀ فیلمش تقویت خواهد شد. در حقیقت در آن دوره کمتر کارگردانی تصور دقیق و روشنی از فیلم مردمنگارانه داشته است؛ اما به اغلب آنهایی که با گروه پژوهش ایرانزمین با رهنما و بهرام فرهوشی همکاری میکردند، توصیه شده بود که به فولکلور ایران و آداب و رسوم و زندگی مردم توجه داشته باشند (عسگرینسب؛ نیز نک : سازگار، 74).جشن سده به طریقۀ 16میلیمتری، و سیاه و سفید تهیه شد. فیلمبرداری آن را نعمت حقیقی بر عهده داشت و نویسندۀ گفتار متن فیلم، محمدرضا اصلانی، و زمان فیلم نیز 25 دقیقه بود (امامی، 102؛ مهرابی، 138).با طرح رنگی شدن تلویزیون ملی ایران، فریدون رهنما از عسگرینسب خواست که فیلم جشن سده را دوباره کارگردانی، و این بار به طریقۀ رنگی فیلمبرداری کند (همانجا؛ امامی، 99). ظاهراً اصرار رهنما برای ثبت مراسم جشن سده به طریقۀ رنگی، این بوده که عنصر آتش در این مراسم عامل اصلی است و در فیلم سیاه و سفید، سرخی آتش جلوۀ واقعی خود را نشان نداده است. عسگرینسب در فیلم دوم از نشان دادن مسائل حاشیهای که مرتبط با مراسم جشن نیستند، پرهیز کرده است و با تجربهای که از ساختن فیلم اولش داشت، فیلم دوم را با انسجام و پرداخت بصری قابل قبولتری ساخت. فیلمبرداری با دقت و صرافت بیشتری انجام شده و تدوین و ضربآهنگ نماها موزونتر است، و گفتار متن با نقل بخشهایی از اوستا، حس و حال آیینی مراسم را بهتر منتقل میکند (همانجا)، اگرچه گفتار متن در پارهای از صحنهها به اندازۀ کافی روشن و مفهوم نیست؛ به عنوان نمونه: «شاه خورشید خاوران، تهنیت زادروزِ روز آتش برابرت. نثارِ مقدمت که روز زمین افروختهای به هورافشانی؛ و به گیسوی فراز، عمرت دراز، شاه آسمان. آیینهگردان اهورا، ستوده است صفاتت به گوش موبدان. اشموهو» (نک : همانجا). به جز گفتوگو با پورداود و صحنههای مربوط به ترمهدوزی، قالیبافی و کشیدن آب از چاه به شیوۀ سنتی، سایر صحنههای فیلمِ دوم بیشوکم همانهایی است که در فیلم اول نشان داده شدهاند؛ اما آشکار است که اینبار عسگرینسب از زنانی که نان سیروگ و آش رشته میپزند، خواسته بوده است که لباسهای مَکنَوی رنگی بپوشند، و به درخواست او موبدان و دخترانی که شمعدان و جار به دست گرفتهاند، لباس سفید به تن کنند؛ همچنین پارهای از وسایل و تزیینات سنتی، در صحنههایی که فیلمبرداری قابل کنترل بوده، در گوشه و کنار قاب تصویر تعبیه شدهاند. تأکید عسگرینسب این بوده است که از برگزاری مراسم جشن سده مستندی فاخر ساخته شود (نک : امامی، 101-102). باوجود این، براساس یکی از مشخصههایی که نادر افشارنادری از فیلم مردمنگارانه ارائه کرده است (ص 31)، به نظر نمیرسد که عسگرینسب دخل و تصرفی در جزئیات مراسم جشن سده انجام داده باشد.جشن سدۀ دوم در 1350 ش، توسط ابوالقاسم ناسوتی، علی هجرت و مهدی حسابی در قطع 16میلیمتری و رنگی فیلمبرداری شد و تدوینگر آن فرخ چوبک، و زمان فیلم 23 دقیقه بود (عنوانبندی فیلم؛ مهرابی، همانجا).
آذرگشسب، اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، تهران، 1358 ش؛ افشارنادری، نادر، «فیلم مردمشناسی با نگاهی به فیلم علف»، فرهنگ و زندگی، 1352ـ1353 ش، شم 13-14؛ امامی، همایون، سینمای مردمشناختی ایران، تهران، 1385 ش؛ بهارلو، عباس و شهناز مرادی کوچی، دانشنامۀ سینمای ایران، تهران، 1383 ش؛ دولتآبادی، هوشنگ، «جشنهای آتش»، ماهنامۀ اطلاعات، تهران، 1338 ش، شم 2؛ رضی، هـاشم، گاهشماری و جشنـهای ایران باستان، تهران، 1371 ش؛ روحالامینی، محمود، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، تهران، 1376 ش؛ سازگار، ژیلا، کارنامهای از رادیو تلویزیون ملی ایران (تا پایان سال 2535)، تهران، 1356 ش؛ عسگرینسب، منوچهر (مستندساز فیلم جشن سده)، گفتوگو با مؤلف، اسفند 1387 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش ژول مُل، تهران، 1369 ش؛ مهرابی، مسعود، فرهنگ فیلمهای مستند سینمای ایران، تهران، 1375 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1342 ش
عباس بهارلو
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید