جبرئیل جولا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 7 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240418/جبرئیل-جولا
دوشنبه 13 اسفند 1403
چاپ شده
3
جِبْرِئیلْ جولا، یا جبرئیل جولاه، نام داستانی شفاهی و عنوان کتابی مکتبخانهای از نویسندهای ناشناس. کتاب، داستان جولاهی (= نساجی، بافندهای) است که صندوق پرندهای به دست میآورد و خود را جبرئیل مینامد و دختر پادشاه عمّان را فریب میدهد. کتاب جبرئیل جولا در 1346 ق / 1306 ش به کوشش اخوان کتابچی با 10 تصویر و با تصویرگری محسن تاجبخش در 23 صفحه به صورت سنگی چاپ شد (نک : مآخذ). خلاصۀ داستان چنین است: جولاهی و درودگری که از دوستان صمیمی یکدیگرند، عاشق دختری میشوند، بیآنکه از حال هم خبر داشتهباشند. دختر به درودگر علاقهمند است، اما به دلیل ترس از قدرت جولاه به او هم روی خوش نشان میدهد. روزی جولاه، لباس بینظیری میبافد و درودگر همان لباس را بر تن دختر میبیند و بر جولاه بدگمان میشود. درودگر صندوق پرندهای میسازد و با حیله، بافنده را برهنه در آن قرار میدهد و صندوق را به پرواز درمیآورد. صندوق در قصر دختر پادشاه عمان بر زمین مینشیند. تا آن روز هیچکس دختر را ندیده است. شب هنگام، بافندۀ برهنه در کنار دختر قرار میگیرد. چون دختر هراسان میشود، بافنده خود را جبرئیل معرفی میکند که خداوند آن دو را بر هم حلال کرده است. بدین نیرنگ هر شب با دختر همبستر میشود. پس از 40 روز، دختر باردار میشود و پادشاه از وجود جولاه مطلع میگردد. او نیز تصور میکند آن مرد، جبرئیل است. بافنده به کمک صندوق پرنده، جنگها را به نفع پادشاه به پایان میرساند. از قضا، صندوق بر اثر سهلانگاری از بین میرود و چون بافنده دیگر نمیتواند وارد قصر شود، در مغازۀ نساجی به کار میپردازد. دختر پادشاه، پس از مدتی پسر زیبایی به دنیا میآورد و دلتنگ جبرئیل دروغین میشود. از قضا در بازار بافنده را میبیند. بافنده میگوید: «خداوند بر من غضب کرد و پر و بالم را سوزاند. به همین دلیل دیگر نمیتوانم وارد قصر شوم». پادشاه با حرمت او را به قصر باز میگرداند. در این زمان، در جنگ دیگری، بافنده اتفاقی باعث پیروزی میشود، اما نزد پادشاه رفته، تمامی حقیقت را بیان میکند. پادشاه برای حفظ آبروی خود او را میبخشد و از او میخواهد این راز را افشا نکند و به زندگی با همسر خود ادامه دهد. بافنده که عاقبتاندیش است، مال بیشماری برای درودگر فرستاده، از او میخواهد تا صندوق پرندۀ دیگری برای او بسازد. درودگر صندوق بهتری میسازد. این صندوق در جنگ دیگری به کار میآید و باعث پیروزی پادشاه عمان میشود و جولاه سالها با این راز به زندگی خوش خود ادامه میدهد. این داستان با عنوان «حکایت جولاه و درودگر و حیلت درودگر با جولاه و حیلت جولاه با ملک عمان و سرگذشت ایشان» در کتابِ آوردهاند که ... (ص 60-74) آمده است. کنشها و جزئیات اختلافی با هم ندارند، ولی در روایت حاضر تفصیل بیشتر دیده میشود. روایت دیگری از این داستان در یکی از نسخههای جامع الحکایاتِ موجود در کتابخانۀ گنجبخش پاکستان آمده که پایانبندی آن با روایتهای یادشده متفاوت است. براساس این روایت که مطابقت بیشتری با بنمایههای افسانههای ایرانی دارد ــ و از اینرو دارای روال منطقی بیشتری است ــ درودگر به سبب «آوارهکردن» جولاه، دچار مصیبت میشود و به سزای عمل بد خود میرسد. وی روزی با همسر خود به مجادله میپردازد و در نهایت او را با کارد از پای در میآورد. حکومت نیز درودگر را به سزای این کار قصاص میکند و به دار میکشد (ص 305- 319). الولساتن نیز روایت شفاهی مختصری از این افسانه را در وفس اراک ثبت کرده است. در این روایت از دشمنی جولاه و درودگر و رقابت عشقی آنها سخنی نیست و درودگر بهجز ساختن صندوق پرنده، که آن هم به تقاضای جولاه بودهاست، نقش دیگری در داستان ندارد (ص 374-380). علاوه بر این، در پایان روایت نیز جبرئیل (جولاه) هویت اصلی خود را برای پادشاه عمان فاش نمیکند، بلکه اپیزودی وجود دارد که منطبق با یکی از حوادث تمثیل «یک بار جستی ملخک ... » (تیپ 1641 آرنه ـ تامپسون) است (ص 874). روایت شفاهی دیگری در جندق ثبت شده است که آغاز آن با روایتهای یادشده متفاوت است. ماجرا با روایتی از افسانۀ مجسمۀ چوبی جاندار، تیپ C 653 (نک : مارتسلف، 139-140) شروع میشود. نجاری، خیاطی و ملایی همسفر هستند. هنگام استراحت، نجار آدمکی چوبی میسازد، خیاط برای آدمک لباس میدوزد و بر تن آن میکند، و بر اثر دعای ملا نیز آدمک چوبی جاندار میشود. برای تصاحب آدمک میان همسفران اختلاف پیش میآید. به قاضی مراجعه میکنند. قاضی به نفع نجار حکم میدهد. مجسمۀ چوبی، که اکنون جاندار است، شاگرد نجار میشود. پس از مدتی میان آنها دشمنی پیش میآید. نجار صندوق پرندهای میسازد و شاگرد خود را در آن میگذارد. ادامۀ داستان کموبیش مانند روایتهای پیشین است (نک : طباطبایی، 99-111). در همۀ روایتهای مکتوب اپیزودی وجود دارد که با یکی از حـوادث تیپ 640‘1 (ترسوی شجاع) طبقهبندی آرنـه ـ تامپسون منطبق است (ص 872). هانس کریستیان اندرسن (1805-1875 م) داستانی با همین بنمایه به نام «صندوق پرنده» دارد که در جزئیات با روایت جبرئیل جولا تفاوت دارد (ص 461-465).
آوردهاند که ... ، به کوشش ابوالفضل قاضی، تهران، 1355 ش؛ الولساتن، ل. پ.، توپوز قلی میرزا، به کوشش احمد وکیلیان و دیگران، تهران، 1386 ش؛ اندرسن، ه . ک .، 44 قصه، ترجمۀ محمدرضا شمس، تهران، 1387 ش؛ جامع الحکایات، نسخۀ کتابخانۀ گنجبخش پاکستان، به کوشش محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1391 ش؛ جبرئیل جولا، به کوشش اخوان کتابچی، چ سنگی، تهران، 1346 ق؛ نیز:
Aarne, A. and S. Thompson, The Types of International Folktales, ed. H. J. Uther, Helsinki, 2004. حسن ذوالفقاری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید