تعزیه خوانی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 23 اسفند 1401
https://cgie.org.ir/fa/article/239678/تعزیه-خوانی
چهارشنبه 15 اسفند 1403
چاپ شده
2
در این دوره تعزیهخوانی روند تحولـی ویژه و شتابندهای را پیمود. فتحعلیشاه (سل 1212-1250 ق / 1798-1834 م) که مردی مذهبی، یا متظاهر به مذهب بود، به تعزیهخوانی علاقهای مخصوص نشان میداد. فتحعلیشاه که کالمار او را نخستین بانی بزرگ تعزیه معرفی میکند (ص 53)، سرپرستی امور عزاداری و تعزیهخوانی دربار و حکومت را در ماه محرم به چند تن از رجال درباری سپرده بود و در برخی مجالس تعزیه، بهویژه تعزیۀ روز تاسوعا و عاشورا حاضر میشد. برخی از رجال درباری و اعیان و اشراف مملکت هم در دهۀ محرم در تکیهها یا حیاطهای خانههایشان مجالس سوگ و تعزیهخوانی برپا میکردند. انگیزههای این اشخاص در برپایی تعزیه با هم یکسان نبود. برخی به قصد و نیت عمل خیر و ادای دین مذهبی یا بهجا آوردن نذر و سبک کردن بار معصیت و تلطیف روح، و برخی دیگر برای حفظ ظاهر و به دست آوردن اعتبار اجتماعی و تقویت نفوذ مذهبی خود در میان عامۀ مردم، گروهی به قصد رقابت با همپالکیها و رقیبان سیاسی و حکومتی، یا به نمایش گذاشتن توانایی مالی و امکانات مادی خود، و دستهای هم برای سرگرمی، به این کار روی میآوردند (بلوکباشی، «تعزیهخوانی در ... »، 22-23).گزارشهای چند تن از مأموران سیاسی و نظامی و سیاحتگران خارجی از مراسم عزاداری محرم در آغاز دورۀ قاجار و زمان سلطنت فتحعلی شاه در ایران، ضمن روشنکردن وضع و چگونگی تعزیهخوانی در آن زمان، اطلاعات مهمی نیز از آداب و رفتار مذهبی عامۀ مردم و طبقات بالا به حجم اسناد مذهبی تاریخ ایران میافزاید. اندره دوپره و ج. م. تانکُوانی، دو تن از اعضای هیئت فرانسوی ژنرال گاردان، اولی در کتاب «سفری به ایران در سالهای 1807، 1808 و 1809 م» و دومی در کتاب «داستان سفری به ایران» (در 1223 ق / 1808 م)، شرح چگونگی اجرای برخی تعزیهها را در تهران میآورند و تانکوانی دربارۀ نمایش «پنج مجلس آخر» در میدان روبهروی کوشک شاه، در کاخ گلستان توضیحاتی میدهد (نک : پیترسن، 67-68؛ چلکوفسکی، «کتابشناسی»، 259).جیمز موریه، مأمور نظامی ـ سیاسی دولت انگلیس در ایران، در مدت حدود 8 سال اقامـت در این سرزمین، شرحی از مراسم عزاداری و تعزیـهخوانی در تهران را در گزارش سفرهایـش در 1223- 1224 ق / 1808- 1809 م و 1225- 1231 ق / 1810-1816 م، در دو سفــرنامـۀ جـداگـانـه میآورد (بـرای اطـلاعات بیشـتر، نک : بلوکباشی، تعزیهخوانی، 100-102). وی در نخستین سفرنامهاش، «سفری در ایران ... »، به اجرای 3 مجلس تعزیه در حضور فتحعلی شاه یعنی تعزیههای «شهادت طفلان زینب»، «بازار شام» و «شهادت امام» در روزهای 8 و 9 و 10 محرم 1224 اشاره میکند و وصفی کوتاه از آنها میآورد (برای شرح بهتفصیل 3 مجلس تعزیهخوانی، نک : ص 185-198؛ نیز نک : بلوکباشی، «تعزیهخوانی در»، 34-43).گاسپار دروویل، افسر نظامی فرانسوی که در 1227- 1228 ق / 1812-1813 م در ایران بوده است، در سفرنامهاش ضمن شرح عزاداری و تعزیهخوانی در روز دهم ماه محرم در تهران، به نمایش تعزیۀ شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا در برابر شاه اشاره میکند (ص 159). از شیفتگان نمایش سنتی تعزیه، الکساندر خوجکو، ایرانشناس لهستانی کنسول روسیه در ایران از 1246 تا 1256 ق / 1830-1840 م بود که در بیشتر مجالس تعزیهخوانی درباری و اعیان و اشراف شرکت میکرد. او نخستین کسی بود که به ارزش تعزیهنامه پیبرد و کاملترین مجموعهای حاوی 33 مجلس تعزیه از معینالبکای دربار فتحعلیشاه، به نام حسین علی خواجه، مشهور به تعزیهگو و سرایندۀ برخی از مجالس این مجموعه را خرید (نک : ص xxxv ؛ نیز چلکوفسکی، همانجا). خوجکو دو مجلس «پیغمبر خدا (ص)» و «رحلت پیغمبر (ص)» را از این مجموعه با ویرایش فارسی در 1268 ق / 1852 م در پاریس چاپو منتشر کرد و 5 تعزیهنامه را هم به زبان فرانسه ترجمه، و با مقدمهای جامع و تحلیلی در کتابی با عنوان «تئاتر ایرانی: منتخب تعزیهها» در 1878 م / 1295 ق منتشر کرد (چلکوفسکی، همان، 259-260). خوجکو در مقدمه به دو هفته تعزیهخوانی در خانۀ میرزا ابوالحسن خان، نخستین ایلچی ایران در انگلیس و وزیر امور خارجۀ وقت (1239-1250 ق)، اشاره میکند و مینویسد: او نذر کرده بود تا برای شفای پسرش تعزیهخوانی بکند؛ ازاینرو در محرم 1249 / مۀ 1833، نذرش را با برپایی مجلس تعزیهخوانی باشکوهی در حیاط خانهاش ادا کرد (نک : ص xxi، نیز صxxxii : عنوانهای 33 مجلس تعزیۀ مجموعۀ خوجکو).در طول حدود 150 سال سلطنت خاندان قاجار در ایران، دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه (سل 1264-1313 ق / 1848-1895 م)، دورۀ توسعه و شکوه و جلال تعزیهخوانی در ایران، بهویژه در تهران، بوده است. ناصرالدین شاه به مراسم تعزیهخوانی بسیار علاقه نشان میداد و در محرم هر سال اگر در تهران بهسر میبرد، برای دیدن شبیهخوانی به تکیههای حکومتی، و اگر در ییلاق و بیرون از شهر تهران بود، به تکیهها و حسینیههای محلی میرفت. او کارگزاران و مسئولان برپایی مجالس تعزیههای درباری را در مجلل ساختن محیط تعزیهخوانی و جذاب کردن صحنههای وقایع ترغیب و تشویق میکرد. به نوشتۀ عبدالله مستوفی، «ناصرالدین شاه که از همهچیز وسیلۀ تفریح میتراشید، در این کار هم سعی فراوان به خرج داد و شبیهخوانی را وسیلۀ اظهار تجمل و نمایش شکوه و جلال سلطنتش کرد و آن را به مقام صنعت [= هنر] رساند» (1 / 288).ناصرالدین شاه که گنجایش تکیۀ حاج میرزا آقاسی، تکیۀ دولت قدیم را در پذیرش انبوه مردم علاقهمند به تعزیه کافی و مناسب نمیدانست و مشتاق عمارتی مجلل برای تعزیهخوانی بود، دستور ساختن تکیۀ دولت جدید را همراه با احداث بنای شمسالعماره به معیرالممالک بزرگ داد (نک : معیرالممالک، 43؛ نیز ه د، تکیۀ دولت).نخستین سال تعزیهخوانی در تکیۀ دولت ظاهراً در محرم 1291 / فوریۀ 1874 بوده است. پس از یک وقفۀ دوساله، اجرای تعزیهها تا مرگ ناصرالدین شاه در 1313 ق، هرساله ادامه داشت و سال به سال میکوشیدند تا بر شکوه و جلال آن بیفزایند (شهیدی، 183). تعزیهگردانان تکیۀ دولت میکوشیدند تا فضای صحنههای برخی از مجالس را پرهیجان و کم و بیش نزدیک به واقعیت نشان دهند، مثلاً، شبیه جبرئیل را لباس حریر میپوشاندند و بال و پر به او میآویختند و به هنگام فرودآمدن او از آسمان، او را با طنابی از بالای چادر یا بام خانۀ مجاور پایین میآوردند. یا مثلاً در تعزیۀ «بلقیس و سلیمان»، آوردن حجلۀ عروس از آسمان را توسط دیوان با فرودآوردن حجله با ریسمانهایی چند به زمین نشان میدادند (باستان، شم 9، ص 14).بهطورکلی، تعزیهخوانی در دربار ناصرالدین شاه و فرزندش مظفرالدین شاه «اسیر پیرایههای زرین ظاهری» در فرونشاندن «کیف و لذت و تنوعطلبی درباریان» شده بود؛ ازاینرو، تعزیهخوانـی بنابر دیدگاهـی «از مسیر طبیعی خود» ــ کـه همانا زمینۀ بومی و مردمی آن بود ــ خارج شد (همایونی، گفتارها ... ، 45). همین تغییر مسیر نیز موجب دگرگونیهایی در این هنر سنتی شد و دیدگاهی نو در سنت تعزیهنامهنویسی و اجرای تعزیه پدید آورد و تعزیهخوانی را از شکل قدسیمآبانۀ سنتی اولیهاش درآورد و متحول کرد (نک : دنبالۀ مقاله).پیش از راهیافتن تجمل و زرق و برق در تعزیهخوانیهای درباری و دولتی، تودۀ مردم در تکیههای محلههای خود که قبلاً «تعزیههای عامیانۀ قدیمی خود را میخواندند، از حیث نسخه و تجمل به بزرگان تأسی جسته و هریک به فراخور توانایی اهل محل بیش و کم تجمل و شکوه را» در تعزیهخوانی وارد کردند؛ بهطوری که در «اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تعزیهخوانی تجمل و تفریحش بیش از عزاداری شده» بود (مستوفی، 1 / 288).
تعزیـهخوانها مانند روضهخوانـان واقعهگو، از فراز سکوی تکیه ــ که نقشـی همانند منبر در مسجـد دارد ــ تاریخ قدسی وقایع مذهبی و چگونگی مصائب اهل بیت پیامبر (ص) را با کمک کلمات و حرکات برای مردم روایت میکنند. وظیفۀ تعزیهخوان نقل تاریخ مذهبی و واقعۀ کربلا با زبان شعر و به شیوۀ نقالی و با حرکات سنجیدۀ نمایشی است. مردم آنچه را که از مصائب امام حسین (ع) و خاندانش در پای منبر روضهخوان شنیدهاند، با چشم خود در پای سکوی تعزیهخوانی میبینند و در ذهن مجسم میکنند (بلوکباشی، «تعزیهخوانی، سازگاری ... »، 32، نیز نک : تعزیهخوانی، 66).تعزیهخوانان از حیث آن «شبیه» که در مجالس گوناگون در میآورند، به چند گروه تقسیم میشوند: عمدهترین تعزیهخوانان که شبیههای اصلی را در تعزیههای واقعه درمیآورند، «مؤالفخوان» یا «موافقخوان» و «مخالفخوان» یا «اشقیاخوان» خوانده میشوند. شبیههای دیگر به دو دسته تقسیم میشوند: «میانهحالخوان»، و تعزیهخوانهایی که شبیه حیواناتاند؛ این شبیهها در تعزیهها از اهمیت و اعتبار کمتری برخوردارند. در این مبحث، بهتوضیح مختصر هریک از این گروهها میپردازیم:
طیف گستردهای از تعزیهخوانان را شامل میشوند: 1. امامخوان یا اولیاخوان، تعزیهخوانانی که در شبیه امام حسین (ع)، امامان، پیامبر(ص) و پیامبران دیگر درمیآیند؛ 2. شهادتخوان، تعزیهخوانانی که شبیه حضرت عباس(ع)، حضرت علیاکبر، حضرت قاسم، حرّ و جز آنان را برعهده دارند؛ 3. مظلومخوان، تعزیهخوانانی که در شبیه یاران و اصحاب امام حسین (ع) و امامان دیگر ظاهر میشوند، مانند هانی، حبیب بن مظاهر و جز آنها.
به تعزیهخوانانی اطلاق میشود که شبیه اشقیا را در 3 دستۀ «شمرخوان»، «تختخوان» و «عرب» برعهده دارند: شمرخوانان، شبیه سرداران سپاه اشقیا، مانند شمر، مرحب خیبری، عمرو بن عبدود و جز آنها را مینمایانند. کاربرد اصطلاح «شمرخوان» برای شخصیتهای مختلف اشقیا به این سبب بوده است که: 1. شمرخوان تعزیۀ شهادت امام حسین (ع) معمولاً در تعزیههای دیگر نیز در شبیه شخصیتهای شقی و مخالف ظاهر میشد؛ 2. همۀ شبیههای شخصیتهای شقی لباسی مانند لباس شمر میپوشیدند؛ 3. همۀ اشقیا در بدذاتی، قساوت و بیرحمی دنبالهرو شمر بودند؛ 4. همۀ آنها در آهنگ بیان اشعار و کلمات و نعره کشیدن و لاف زدن و اُشْتُلم از شمر تقلید میکردند.
تعزیهخوانانیاند که شبیه شاهان و خلفای ستمگر و امیران بزرگ سپاه را که تختنشینی و اریکهداری نمادی از منصب آنان بود، درمیآورند، مانند معاویه، یزید، ابنزیاد، ابنسعد و جز آنها.
تعزیهخوانانیاند که شبیه سپاهیان اشقیا و افراد لشکر کفر را در مجالس تعزیه درمیآورند. این مخالفخوانها گفت و شنود نمیکنند و شعری نمیخوانند، اما مسلح به جنگافزار و چوب و چماق و نیزهاند. کم و بیش بودن شمار آنها در هر تعزیه، اهمیت و شکوه آن تعزیه را نشان میدهد.مخالفخوانان دیگری هم در برخی از مجالس تعزیه هستند که در شبیه شخصیتهایی درجۀ دوم، مانند خولی، سنان، حرمله و جز آنها ظاهر میشوند. زمان حضور این افراد بسیار کوتاه است و مکالماتشان چندان به درازا نمیکشد.
یا زنخوان، مردان تعزیهخوانیاند که در پوشش زنان درمیآیند و در دستۀ مؤالفخوان شبیه حضرت فاطمه، حضرت زینب (ع)، امکلثوم و جز آنها، و در دستۀ اشقیاخوان، شبیه زن شمر و زن خولی، از همسران اشقیا که دوستدار امام و اهل بیت (ع) بودند، و شبیه جعده، همسر امام حسن (ع) و دختر یزید، یا هند جگرخوار، از زنان دشمن را درمیآورند.
یا زنپوشان دستۀ مؤالفخوان را معمولاً از جوانان ریزاندام و ظریف که صدایی زیر و نازک و لطیف دارند، انتخاب میکنند. زنپوشان چهرۀ خود را در پس روبندۀ سیاه یا سبز از چشم بینندگان میپوشاندند.
دستهای دیگر از تعزیهخوانان در دو دستۀ مؤالفخوان و مخالفخواناند که شبیه شخصیتهای کودک پسر و دختر را در تعزیهها درمیآورند. بچهخوانان معمولاً از میان کودکان و نوجوانانی که صدایی خوش دارند، انتخاب میشوند، تا اشعار بیان حال خود را با آهنگ و نوای خوش بخوانند.بنابر قولی ــ که سند معتبر تاریخی در تأیید آن ارائه نشده است ــ در قدیم شبیه زنان تعزیه در مجالس تعزیهخوانیهای بوشهر بر عهدۀ زنان بود (غفاری، 4). همین خبر را عیناً نویسندگانی دیگر نیز نقل کردهاند. مثلاً در کتاب تعزیه در استان بوشهر (نک : عرفان، 17)، با ارجاع به کتاب دریانوردی ایرانیان، نوشتۀ اسماعیل رائین به آن اشاره شده است، در صورتی که در این کتاب اشارهای به نقش زنان در تعزیهخوانی بوشهر نشده است. چنانچه این گزارش صحت داشته باشد، درخواهیم یافت که تعزیهخوانی در خطۀ بوشهر صورتی متحولتر از تعزیهخوانی در خاستگاههای جغرافیایی تعزیهخوانی داشته، و دور و فارغ از تعصبات مذهبیِ مانع ایفای نقش توسط زنان در تعزیه بوده است.
کسانیاند که در تعزیهها شبیه حوریان بهشتی، فرشتگان، جنیان، فرنگی و جز آنها را بر عهده دارند. پسران جوان و نوجوان شبیه فرشتگان عادی، و مردان میانسال شبیه فرشتگان مقرب، مانند جبرئیل، اسرافیل و میکائیل را درمیآورند. این گروه تعزیهخوان معمولاً توریِ گَردی به رنگ آبی یا صورتی بر روی چهره میانداختند و هریک از آنها معمولاً از رنگ لباس و توری صورت مشخص میشدند. حوریان و فرشتگان معمولاً از گروه تعزیهخوانان صامت بودند؛ فقط سردستۀ آنها به هنگام ضرورت چند بیت شعر میخواند.
در برخی تعزیهها حیواناتی مانند اسب، شیر، شتر، استر، کبوتر و هدهد نقشهای کوچکی دارند که در مجالس تعزیه از خود آنها استفاده میکنند. در تعزیههایی که حیوانها گفتوگو دارند، افرادی در پوست حیوانها میروند، یا از لباس یا نشانی که نماد حیوان است، استفاده میکنند (برای توضیح مفصل دربارۀ هریک از این گروههای تعزیهخوان، نک : شهیدی، 325-344).
دستههای تعزیهخوان زنانهای هم بودند که در اجرای تعزیهها شبیه مردان را زنان در میآورند. این نوع تعزیهخوانیها معمولاً در تهران و در خانههای رجال و اعیان، بهویژه در خانۀ زنان دربار قاجار برپا میشد (مونسالدوله، 106). بنابر گزارش محمد احمدپناهی سمنانی، در شهر سمنان نیز تعزیهخوانی زنانه در برخی خانهها متداول بود و چند تن روضهخوان زن مانند ملابلقیس، ملاصغرى و ملاشاه زینب از معروفترین تعزیهخوانان زن سمنان بودند (ص 288).محل اجرای تعزیهخوانیهای زنانه در تهران و بنا بر اطلاعات موجود در دو محل، یکی خانۀ منیرالسلطنه (باغ منیریه)، زن ناصرالدین شاه و مادر کامران میرزا نایبالسلطنه، و یکی دیگر در خانۀ ماه تابان خانم، قمرالسلطنه (ساختمان بهارستان کنونی)، دختر فتحعلی شاه و همسر سپهسالار بود (مونسالدوله، همانجا). ماه تابان خانم در 10 روز اول محرم هر سال تعزیهخوانی در خانهاش راه میانداخت (همانجا؛ بلاغی، 210). تعزیهگردان تعزیهها خود او، یا ملانسا، روضهخوانی از اهالی کاشان بود (همایونی، «شبیهخوانی ... »، 559). این شاهزاده خانم به هنگام تعزیهگردانی دامنی چیندار و کوتاهِ تا روی زانو و ارخالقی ترمه یا اطلس میپوشید و چادرنمازی بلند بر سر و کفش چرم ساغری به پا میکرد و عصای آبنوس کوتاه مرصعی به دست میگرفت و زنان تعزیهخوان و دستۀ موزیک را هدایت میکرد (مونسالدوله، 105).
زنان تعزیهخوان همه بیسواد و بیشتر روضهخوان بودند. آنها اشعار موافقخوان و مخالفخوان تعزیهها را از خواجههایی که نزد معینالبکا آموزش شعر و موسیقی و آواز دیده بودند، میآموختند. این زنان تعزیهخوان را ملا، و سردستۀ آنها را که مختصر سوادی هم داشت، آخوند مینامیدند. مشهورترین زنان این دستۀ تعزیهخوان، ملامریم خانم، آخوند ملاهاجر خانم (همو، 98) و ملانبات مخالفخوان بودند. ملانبات که از مردم آذربایجان بود، قدی بلند، و صدایی دورگه و خشن و شبیه صدای مردانه داشت و در تعزیه به لباس شمر، ابنسعد و یزید در میآمد (بلاغی، همانجا).شرکتکنندگان این مجالس همه زن، و طبالان و شیپورچیان تعزیه نیز همه زن یا از خواجگان حرمسرا بودند. در مجالس تعزیهخوانی در خانۀ قمرالسلطنه، زنان روبسته را راه نمیدادند تا مردی روی پوشیده با لباس زنانه به میان آنان نیاید. برای اطمینان از واردنشدن مردان، خواجگان روی زنان را پس از عبور از پشت پردۀ اندرون میگشودند و بعد اجازۀ ورود به مجلس تعزیهخوانی میدادند. تعزیهخوانان زن هر روز از دهۀ محرم تعزیۀ ویژۀ آن روز را میخواندند و در روز هفتم محرم معمولاً تعزیۀ «حضرت علیاکبر» را اجرا میکردند (همو، 210-211؛ برای شرحی دربارۀ تعزیۀ زنانه، نک : بیضایی، نمایش، 160-161).به نوشتۀ مونسالدوله، تعزیهخوانیهای زنانه بیشتر جنبۀ تفریحی داشت، مانند «عروسی بلقیس و سلیمان»، «یوسف و زلیخا» و «عروسی رفتن حضرت فاطمه (ع)». اینگونه شبیهها را معمولاً پس از پایان ماههای عزاداری محرم و صفر و بیشتر در ماه ربیعالاول میخواندند (ص 99، 104).تعزیهخوانیهای زنانه را برخی «تا حدی دور از عرف و آداب و فرهنگ مذهبی جامعه»، و نحوۀ برگزاری و اجرای آن را «هرقدر هم ظاهری متجددانه داشت» و نظر برخی را جلب کرده بود، سست و به «صورتی نازل و سخیف» دانستهاند (شهیدی، 110). این نظر نمیتواند مستند به سند و مدرک موثق باشد، چون بهجز اشاراتی جسته و گریخته و کوتاه، گزارشی جامع و دقیق دربارۀ چگونگی اجرای این مجالس تعزیۀ زنان به دست ما نرسیده است که آنها را با تعزیهخوانیهای مردان بسنجیم و براساس آن، داوری کنیم؛ وانگهی همانگونه که زنان طبق عرف و عادات اجتماعی دورۀ خود به تأسی از مردان، برخی نمایشها و بازیهای شادیآور را در خانههایشان اجرا میکردند، نمایش آیینی تعزیه را نیز به محفلهای زنانۀ خود برده بودند و جدا از جامعۀ مردانه شایستگی و هنر خود را در نمایش مصائب امام (ع) در کربلا نشان میدادند (برای آگاهی از بازیها و نمایشهای شادیآور زنانه، نک : بلوکباشی، «نمایشها ... »، 46- 58؛ انجوی، سراسر اثر؛ بیضایی، همان، 217- 219).
شعردانی، درستخوانی و بیان صحیح اشعار، داشتن چند دانگ صدای خوش، آگاهی از موسیقی و شناخت کموبیش دستگاهها، مقامها و گوشههای موسیقی ایرانی، نکتهپردازی و بداههگویی، تیزهوشی و موقعشناسی، از عمدهترین ویژگیهای یک شبیهخوان برجسته و خوب بوده است. تعزیهخوانانی که دارای این ویژگیها، یا شماری از آنها بودند، میتوانستند به خوبی و با مهارت شبیه شخصیتها را در تعزیه درآورند و بدین ترتیب، روی احساس تماشاچیان اثر بگذارند و در ذهن آنها ایجاد ایهام بکنند و در آنها شور برانگیزند (بلوکباشی، «تأملی ... »، 19). تعزیهگردانان میکوشیدند تا افراد دستههای تعزیۀ خود را از میان کسانی که دارای این ویژگیها، یا برخی از آنها بودند، انتخاب کنند. تعزیهگردانان معمولاً نقش شخصیتهای گروه موافقخوان، بهویژه امامخوان و شهادتخوان را از میان اشخاصی انتخاب میکردند که در میان مردم به دینداری و تقوا و خوشنامی و اخلاق نیک معروف باشند و شمایل آنها با آنچه اجرا میکنند کم و بیش متناسب باشد (برای وصف شمایل شبیهها، نک : مستوفی، 1 / 289-290).از استادان برجستۀ تعزیهخوانی و از تعلیمدهندگان موسیقی و آواز به برخی شبیهخوانان بزرگ میتوان به استاد علی حسین قزوینی و میرزا حسن قزوینی اشاره کرد. این دو استادِ تعزیهخوان شاگردانی بنام مانند ملا عبدالکریم جناب، حاجی قربانخان شاهی و ابوالحسن اقبال آذر، از تعزیهخوانان معروف تکیۀ دولت را تربیت کردند. یکی دیگر از این گروه حسینعلی نکیسا بود که موسیقی و آواز را نزد استاد میرزا بابا (احتمالاً همان میرزا بابانایب تفریشی تعزیهخوان) آموخته بود (مشحون، 58-60، 64، نیز برای استادان موسیقی شبیهخوان دورۀ قاجار، نک : ص 58- 68؛ خالقی، 1 / 349-352؛ شهیدی، 686-687، نیز جم ).تعزیهخوانی در تکیههای بزرگ و معتبر، کار هر شبیهخوان یا آوازهخوان معمولی نبود. «تعزیهخوانان این تکیهها، بهخصوص کسانی که نقشهای عمده و اصلی تعزیه را داشتند، مانند شهادتخوانان، افزون بر استعداد هنری و چهره و اندام مناسب، میبایست از قدرت صدای کافی و لازم نیز برخوردار میبودند، تا بتوانند در مواقع لزوم صدای خود را به گوش تماشاگران دور هم برسانند»؛ مثلاً در تعزیۀ «شهادت عباس (ع)» زمانی که حضرت با فریاد شمر از خواب برمیخیزد و با خود گفتوگو میکند، «اشعار را به رسم و شیوۀ معمول آهسته و آرام و در درآمد راستپنجگاه میخوانْد و به تدریج که به گوشههای سپهر، مُبَرقع، بیات عجم و نِهْیب میرسید، صدا را بلند میکرد» (همو، 440).در میان خیل تعزیهخوانان خوشصدا کسانی بودند که شعرخوانی در مجالس تعزیه را با آوازخوانی در مجالس طرب به هم آمیخته بودند و به موقع در هر دو جا مجلسآرایی میکردند. جعفر شهری برخی از تعزیهخوانان خوشصدا را از «تیرۀ یزیدی»، و آنها را «تعزیهخوان روز و مطرب شب» معرفی میکند و چنین مینویسد: این تعزیهخوانان پس از پایان ماههای سوگواری، شبها مطرب مجالس بزم و شادی و روحوضی بودند. امامخوانها، عباسخوانها و شبیه حبیب بن مظاهر از «تیرۀ یزیدی» بودند که در نمایشهای روحوضی در نقش حاجی آقا و جمشید خان و نوکر در میآمدند و علیاکبرخوانها و قاسمخوانهای این گروه تعزیهخوان نیز در نقش منیژه خانم و دختر حاجیآقا و حاکم، پیراهن زنانه میپوشیدند و آرایش میکردند و دلربا میرقصیدند. از تعزیهخوانان بنام احمد مرمری شبیه علیاکبر، و علی دلربا شبیه قاسم و بعدها شبیه علیاکبر، در کار تئاتر و مطربی هنرنماییها میکردند و در زنانهپوشی و رقص، هنرمندی تمام مینمودند. مرکز هنرنمایی آنها قهوهخانۀ امامزاده سید ولی و امامزاده زید و قهوهخانۀ میدان سید اسماعیل بود. نقشهای دوگانۀ این دسته از تعزیهخوانها موجب پدید آمدن و سر زبان افتادن این ضربالمثل: «نه به آن زینب و کلثوم شدنت، نه به این داریه و دنبک زدنت» در میان عامۀ مردم شده بود (5 / 539-540).به نوشتۀ اوژن اوبن، معینالبکا، تعزیهگردان تکیـۀ دولت در دورۀ ناصـری، هر ساله در ماه رمضـان کسانی را برای تعزیهخوانی در تکیه از میان بهترین آوازهخوانان و مطربان در سراسر ایران انتخاب میکرد و آنها را با بستن قرارداد برای یک دورۀ چهارماهه به کار میگرفت. شمار تعزیهخوانها با 10 تن معاون تعزیهگردان در 1325 ق / 1907 م به 200 تن میرسیدند (ص 170-171).با بررسی یک اعلان تعزیهخوانی در تکیۀ دولت در دوشنبۀ 3 محرم 1298 و توجه به اسامی شبیههایی که در تعزیههای «ورود اهل بیت به کربلا» و «شهادت حرّ» که در این روز اجرا میشدند، درخواهیم یافت که شبیهخوانهایی که معینالبکا برای این دو مجلس انتخاب کرده بود، از شهرهای مختلف ایران دستچین شده بودند: تهران 5 تن؛ تفرش 3 تن؛ کن، قم و مازندران هر کدام دو تن؛ کاشان، کرمان، خراسان، یزد و شمیران هر کدام یک تن؛ و 5 تن نیز از شهرهایی نامشخص (برای صورت اعلان تکیۀ دولت، نک : شهیدی، 186- 187).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید