ترانه، فال
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 20 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239633/ترانه،-فال
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
2
تَرانه، فال، عنوانی کلی برای انواع فالهایی که طی مراسمی با خواندن شعر و چندین تکبیت صورت میگیرد. در گذشته پیش از رواج رسانههای امروزی، یکی از رایجترین سرگرمیهای مردم فالگرفتن، و یکی از گونههای رایج آن که با مشارکت چندین نفر صورت میگرفت، فال ترانه بود. این فال معمولاً در شبهای زمستان و یا در روزهای نخست سال نو که مردم فراغت بیشتری داشتند، اجرا میشد. یکی از گونههای فال ترانه که در شهرها و روستاهای استان لرستان بهویژه مناطق لکنشین انجام میشود، فال «چلسرو» (= چهلسرود) است که بر اساس خواندن و پیگرفتن 40 تکبیت از اشعار محلی صورت میگیرد. معمولاً مردان و زنانِ خوشذوق که اشعار فراوانی از بر دارند، دور هم جمع میشوند و فردی سالخورده و مورد احترام مدیریت را به عهده میگیرد و مراسم فال ترانه را برای هر کسی که نیت کرده است و اصطلاحاً صاحب فـال نامیـده میشود، اجـرا میکنند (توکلـی، 233 بب ؛ عسکریعالم، 1 / 202 بب ، 6 / 7- 8). در برخی از مناطق ایران همچون سیرجان در استان کرمان فال ترانه که به آن چلبیتو میگویند، فقط در روزهای یکشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه اجرا میشود (بختیاری، 333).شیوۀ معمول فال چنین است: فردی که میخواهد فال برایش گرفته شود، دیگران را به خانۀ خود دعوت میکند و پس از پذیرایی از آنها آرزو و خواستۀ خود را در دل میگوید و مراسم آغاز میشود. معمولاً فردی سالخورده و مورد اعتماد 40 دانه از یک تسبیح یا 40 دانۀ نخود یا ریگ را جدا میکند و پنهان از چشم دیگران نگاه میدارد تا با هر بار خواندن یک بیت، دانهای برای محاسبۀ شمار بیتها کنار گذاشته شود. پنهان بودن شمار بیتها به این علت است که چهلمین بیت مقصود صاحب فال را میرساند و اگر شمارۀ ابیات را دیگران ندانند، اشعار و ابیات را ناخودآگاه و بدون توجه به معنی و صرفاً از روی ذوق میخوانند، صحت و سلامت فال اینگونه تضمین میشود (عسکریعالم، 1 / 202). از آنجا که محتوای فال بر خواندن 40 تکبیت دلالت دارد، در مناطق مختلف ایران اسامی گوناگونی بر آن نهادهاند. رازآمیز دانستن چهلمین بیت به اهمیت و ارزش عدد 40 در جامعۀ ایران بازمیگردد (نک : ه د، چهل).فال ترانه در مناطق آذربایجان رسمی کاملاً زنانه، و شیوۀ اجرای آن نیز اندکی متفاوت است. معمولاً زنان و دختران آذربایجانی دور هم جمع میشوند و هر یک شیئی از قبیل سکه، سنجاق، دکمه، منجوق و جز اینها را در ظرفی میاندازند. سپس زنی باتجربه ترانهای میخواند و یکی از اشیاء را از ظرف درمیآورد. صاحب آن شیء با توجه به ترانهای که خوانده شده است و با تعبیر و تفسیر دیگران، پیام پنهان فال را درمییابد (میرنیا، 212- 215). درواقع در این شیوه همۀ شرکتکنندگان صاحب فالاند و هر کدام آرزو و خواستههایی دارند که پاسخ آن را از عالم غیب میطلبند. حال آنکه در مراسم فال چلسرو یا چلبیتو تمامی شرکتکنندگان ابیات را برای یک نفر که صاحب فال و آرزوکننده است، میخوانند و رسیدن به چهلمین بیت، خط پایان این مراسم محسوب میشود. گونهای از فال ترانه در لارستان فارس اجرا میشود که به «دوره» معروف است و بدین صورت انجام میگیرد که فردی تسبیحی در دست میگیرد و دیگران دور مینشینند و هر یک، یک دوبیتیِ لارستانی که شَلوا نام دارد، میخوانند و صاحب تسبیح یک دانه از تسبیح را جدا میکند. خواندن شلواها تا وقتی که دانههای تسبیح تمام شود، ادامه مییابد. سرانجام، براساس معنا و تفسیر آخرین دوبیتی، صاحب فال پیام فال را دریافت میکند (خلعتبری، 74- 75). فال دوره در لارستان معمولاً با این شلواها آغاز میشود: سر شلوا اول نوم خدا بو / رسول برگزیده مصطفێ بو / / کلوم الله بیا فالی بگیرم / و زیر فال احوالی بگیرم / / کلوم الله که هیچ نیست بهتر / نهاده تاج بسمالله بر سر / / اول نوم خَشِ الله بگویم / محمد و علی همرا بگویم / / همین شرطی که فالُم راس باشه / محمد و علی همراش باشه (همو، 74؛ برای برخی شلواهای دیگر، نک : همو، 75).ابیات فال ترانه معمولاً اشعاری محلیاند که سرایندۀ مشخصی ندارند و به طور شفاهی بر سر زبانها افتاده، و مردم آنها را حفظ کردهاند. عسکریعالم از پژوهشگران فرهنگ لر در پژوهشی دربارۀ چلسرو، شمار ابیات محلی آن در گویش لکی را 000‘1 بیت دانسته، و برخی از آنها را به همراه تفسیر و معنای خوب یا بد آنها در اثرش آورده است (6 / 7-20). خواندن اشعار باباطاهر و فائز دشتستانی نیز برای مراسم فال ترانه مرسوم است (بختیاری، 334؛ توکلی، 235).ابیات محلی فال ترانه از مضامین اجتماعی، باورها و معتقدات، و آداب کار و معیشت سرشار است و بازتابدهندۀ آرزوها و آمال مردم است. تفسیر و تأویل هر بیت نیز با توجه به نوع جهانبینی و بینش مردم صورت میگیرد. برای نمونه از اشعار محلی فال ترانه، این دو بیت از فائز دشتستانی معمولاً معنای خوب و پیام مبارکی دارد که بر آمدن مسافر یا پایان ناخوشیها و مرارتها دلالت دارد: دلا دلدارت آمد باخبر باش / ز تشویش جدایی برحذر باش / / دل فائز شده فارغ ز هجران / تو هم آسوده و بی شور و شر باش (توکلی، همانجا). در آذربایجان این اشعارْ خوب، و پیامآور برطرف شدن مشکلات و بدبختیها پنداشته میشود: «آغلاما، ناچار آغلاما / الینده آچار آغلاما / / قاپونی باغلایان الله / بیرگون آچار آغلاما»، یعنی: گریه مکن ای که ناگزیری، گریه مکن / ای که در دستت کلید است، گریه مکن / / خدایی که در را به رویت بسته / روزی میگشاید، گریه مکن (میرنیا، 213). این ابیات نیز خبر از رفتن به دیار غربت میدهند: «آپاردی تاتار منی / قول ائدر ساتار منی / / یاریم وفایی اولسا / اختاریب تاپار منی»، یعنی: مرا تاتار ربود و برد / بندۀ خود میکند و میفروشد / / اگر یارم وفادار باشد / میگردد و مرا پیدا میکند (همو، 214). در لرستان این ابیات خوب و خوش فرض میشوند و صاحب فال بهزودی به آمال و آرزوهای خود خواهد رسید: «خُدا لَم شُکری رسیم وَ مَطلُو / دِلِم ساکتْ بی ژَ پِژارهْ شو»، یعنی: خدا را شکر میکنم که به مطلب و مراد دلم رسیدم و دلم از خوابهای پریشان شبانه رهایی یافت (عسکریعالم، 6 / 11)؛ یا: «دونیه دوسه کم بیه مِهمونِم / چِمان شَفَق بی هُویَر دایَرگیونِم»، یعنی: دیروز دوست بر من مهمان شد و از قدوم او گویی آفتاب بامداد بر من دمید، که معنا و پیام آن این است که انتظار به سر رسیده و دوستان همدل به هم میرسند و از این همدلی و همراهی روزگار خوب و خوش خواهد شد و زندگی پر از امید میشود (همو، 6 / 13).
بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ توکلی، غلامرضا، ایل باصری از تُرناس تا لَهباز، تهران، 1379 ش؛ خلعتبری لیماکی، مصطفى، فال و استخاره در فرهنگ عامه، تهران، 1390 ش؛ عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، 1386- 1389 ش؛ میرنیا، علی، فرهنگ مردم، تهران، 1369 ش.
معصومه ابراهیمی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید