تاریخ ورزش باستانی ایران
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 17 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239601/تاریخ-ورزش-باستانی-ایران
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
2
تاریخِ وَرْزِشِ باسْتانیِ ایران (زورخانه)، اثری ممتع و مفید در زمینۀ تاریخ و آداب زورخانه، نوشتۀ حسین بیضایی (1285- 1348 ش / 1906- 1969 م).اهمیت کتاب در این است که برای نخستینبار، ورزشهای پهلوانی را از لحاظ تاریخی، و نیز آداب و آیینهای آنها را توضیح داده است. کتاب تاریخ ورزش باستانی ایران در 14 گفتار تدوین شده، و نگارنده در فصلهای متعدد تلاش کرده است تا تاریخ و فرهنگ زورخانه را در سیری تاریخی از دوران پیش از اسلام تا زمان معاصر دنبال کند. متن کتاب با نقاشیها و تصویرهای بسیاری دربارۀ پهلوانان و اعمال خاص و حرکات زروخانهای همراه است؛ بدین ترتیب، نویسنده سعی کرده است در شفافسازی هر مطلب و عنوان از این تصاویر مدد جوید.مؤلف با بررسی زوایای فرهنگی و آیینی زورخانه، که «یک مرکز ارتباط سنتی در فرهنگ عامه است ... و نقش انکارناپذیری در شکلگیری و تربیت اخلاقی و تعیین منشهای جوامع و افراد آن داشته و دارد» (الٰهی، 726)، گوشههایی از فرهنگ عامه را نشان داده است. نویسنده در گفتار اول کتاب، با تبیین تاریخی برخی از اعمال ورزش باستانی، تاریخچه و خاستگاه این ورزش را ارائه میدهد و با ضمیمهکردن دلیلها و مستنداتی، آن را مختص ایران معرفی میکند. وی از شبیه بودن ادوات ورزش باستانی مانند میل و کباده به گرز و کمان، یا ضرب زورخانه به طبل و کوس، به جنگافزارمانند بودن این آلات اشاره، و کشتیگرفتن را نیز از فنون جنگی ایرانیان قدیم معرفی میکند (ص 2-3).بیضایی معتقد است بیشتر آداب، مراسم و اصطلاحات زورخانه در دورۀ اسلامی با تصوف آمیخته شده است و اصطلاح مرشد و سردم، و یا آداب و رفتار ورزشکاران چون طهارت، حلم و مدارا، ترک لذات و رخصتخواستن برای انجام دادن کارها را همان قواعد و مسلک اهل تصوف میداند (ص 6).وی همچنین به تعمیم مظاهر و مراسم تشیع در زمان صفوی در زورخانهها اشاره میکند که چون متصوفۀ شیعی مولا حضرت علی (ع) را پیشوای فتیان عالم میدانستند، از آن زمان تاکنون، ورزش زورخانه نیز با نام علی (ع) آغاز، و به همین نام نیز ختم میشود و با ذکر خصال عالی آن حضرت و تلقین سجایای اخلاقی او، به ارشاد ورزشکاران میپردازند (ص 8).در ادامه نیز بیضایی عیاران و شاطران را از موجدان اصلی ورزشهای پهلوانی و باستانی میداند (ص 8 - 9). عیاران پهلوانانی بودند که فداکارانه تن به هرگونه خطر میدادند و بیباک، به میدانهای جنگ میشتافتند. رسم نیمبرهنهبودن کشتیگیران و لُنگ بستن پهلوانان زورخانه نیز مأخوذ از طبقۀ عیاران است که هنگام جنگ، برای ابراز نهایت ازخودگذشتگی عریان به میدان نبرد میرفتند (ص 8). شاطری نیز جلوۀ دیگری از حرفۀ پهلوانی و عیاری است (نک : ص 9-10). شاطران از میان کسانی انتخاب میشدند که افزون بر قدرتِ دوندگی، نیروی بدنی کافی نیز داشته باشند. شلنگاندازی، دویدن و لُنگبستن ازجمله آداب و سنتهای آنان است که در زورخانه بر جای مانده است (نک : ص 9-11، 65 -70).در گفتار چهارم، نویسنده معماری و بنای زورخانه را تحلیل، و به تعلیمدهندگان و ادارهکنندگان آن اشاره میکند (ص 15- 16). وی در ادامه از مرشد و کهنهسوار و ضربگیر که تعلیمدهندگان زورخانهاند، بهوفور در جایجای کتاب یادکرده، و پیشه و نقش هر یک را با جزئیات کامل معرفی میکند. ورزشکاران در گروههای چندنفره یا تکی به گودال یا گود وارد میشوند و با آواز کسی که به او مرشد میگویند، ورزش میکنند (ص 16-20؛ نیز نک : ه د، زورخانه).هستۀ اولیۀ گفتار پنجم، آداب و مراسم زورخانه است. مؤلف در این فصل، مقدسبودن زورخانه، سبب کوتاهبودن درِ ورودی آن، زمانهای اجرای ورزش پهلوانی، چگونگی ورود و خروج پهلوانان به گود، شیوههای استقبال مرشد از پهلوانان و کهنهسواران، همچنین نهیکردن از مواردی مانند خوردن، آشامیدن، شوخی و مزاح، و نیز خالکوبی در زورخانه را شرح داده است (نک : ص 30- 38).در گفتار ششم، بیضایی به توضیح و توجیه برخی از اصطلاحات زورخانه میپردازد و معتقد است اگرچه این واژگان و اصطلاحات خاص ورزشکاران است، اما برخی از آنها در خارج از زورخانه نیز در محاورات روزانه به کار برده میشود (ص 40) که از آن میان میتوان به مرشد، پیشکسوت، پیشقدم، پیشخیز، نوچه، نوخاسته، ساخته، صاحبزنگ و صاحبضرب، پهلوان صاحبتاج، واردکردن، حرامیگرفتن، بوسیدن، وابوسیدن و جز آنها اشاره کرد.در این گفتار، نویسنده برخی از این اصطلاحات را توضیح داده که از لحاظ فرهنگ مردم، جالب توجه است، مانند «لنگ انداختن»: بعضی اوقات که کشتیگرفتن دو نفر گره میخورد، یکی از بزرگان قوم برای پایان دادن به کشتی، لُنگی را به وسط دو حریف پرتاب میکند. گاهی نیز این عمل برای حفظ حیثیت و احترام دو کشتیگیر صورت میگیرد. دوطرف نیز موظفاند کشتی را به محض انداختن لنگ رها کنند. همچنین اگر در خارج از گود کسی در کاری وامانده و تسلیم شود، این اصطلاح را به کار میبرند؛ «دست مریزاد»: این جمله در مقام دعا و تمنا ست و در مقام تنگنا، نشانۀ تسلیم است، به طوری که اگر یکی از دو طرف مغلوب شود و احساس خطر کند، این لفظ را به کار میبرد و کشتیگیر غالب او را رها میکند. این اصطلاح در خارج از زورخانه هم در تداول عام و در موارد متعدد کاربرد دارد؛ «خاک کشتی»: در گذشته، برای کشتیهای خارج از زورخانه زمین را هموار میکردند و خاک نرمی میریختند که به خاک کشتی معروف بود و امروزه، به رغم آنکه روی تشک، کشتی میگیرند، هنوز هم این اصطلاح در زبان مردم هست. مثلاً کسی که با دیگری دعوا دارد، میگوید: «خاک کشتی ما را در فلان جا ریختهاند»، یعنی آنجا مبارزه خواهیم کرد؛ «پهلوانپنبه»: در مقام شوخی و مزاح و تخطئه، لقب ورزشکاران درشتهیکل و بیهنر است و در گذشته، این نام به سبب آدمکهای پنبهای که حلاجها در موقع چراغانی از گلولههای پنبهای میساختند و جلو دکان خود میگذاشتند، رواج یافته است؛ «پهلوان زنده را عشق است»: این اصطلاحِ مخصوص پهلوانان که در زورخانه بهوجود آمده است و در مکالمات روزمرۀ عموم به کار میرود، به این موضوع ناپسند اشاره دارد که تا هنرمند و دانشمندی زنده است، قابل اعتنا نیست و پس از مرگ به انواع مختلف، از وی تمجید و تجلیل میشود (ص 40- 45).نویسنده در گفتار هفتم کتاب، به وصف و توضیح آلات و ادوات ورزش زورخانه و متعلقات آنها میپردازد و در ادامه، به طور مفصل، حرکات ورزشی متداول با برخی از این اسباب را شرح میدهد که شامل سنگگرفتن، شناکردن (شنو)، میلگرفتن، میل بازی، چرخزدن، پایزدن، کبادهزدن، کشتیگرفتن و مشتمال است. نویسنده ادامۀ مبحث را به شرح هنرها، آداب، مراسم و اجزاء متفاوت ورزش باستانی اختصاص داده است (ص 46-64).گفتار نهم کتاب به کشتی و اعمال آن اختصاص داده شده است که شامل طرز تعلیم کشتیگرفتن در زورخانهها، انواع کشتی، پهلوانان کشتی، لباس کشتی، گُل کشتی، فنون کشتی و نامهای آن است. نویسنده در این بخش، نخست به تعریف واژۀ کشتی میپردازد و آن را براساس فرهنگهای لغت به معنای زنّار نصارا و گلاویزشدن دو تن به قصد کشتیگرفتن معرفی میکند و کُستی را نیز معادل آن میداند که در بسیاری از جاها به معنای کوفتن است؛ از میان مربیان و تعلیمدهندگان کشتی به نوچهها، همچنین از کهنهسواران و پهلوانان یاد میکند؛ در ادامه نیز، کشتی را به انواع کشتی دوستانه، خصمانه، دورهای، پهلوانی، دستهجمعی و میدانی تقسیم نموده، و هر یک را شرح میدهد.نویسنده سرانجام به جزئیات پوشش کشتیگیران میپردازد که سرشار از نماد است. وی در بخشی مستقل نیز به تشریفات و لبـاس کشتی و نیز تـاریخچۀ این لباس اشاره میکند (نک : ص 71-90).زمانی که پهلوانی به مقام استادی میرسد، از طرف مشایخ مجاز به استعمال تاج «کلاه فقر»، کمر و کشتی میگردد (ص 83). بیضایی در ادامه به صنعت تُنُکهدوزی و ترکشدوزی میپردازد که از صنایع سراجی قدیم بوده، و چون وسایل و طرز دوخت آن یکسان بوده، بهدست یک صنف دوخته میشده است. آستر تنکه از چند لایه کرباس، و رویۀ آن بیشتر به رنگ آبی است، کمر و نشیمنگاه و سر دو زانوی آن نیز از چرم است، و روی رانهای تنکه گلهای بزرگ سرکج یا بتهجقه قلابدوزی شده است (ص 85).بیضایی به آداب تفأل با تنکه نیز میپردازد و آن را چنین شرح میدهد: «کشتیگیران سابق در موقعی که قصد کشتی داشتند، به وسیلۀ تنکه تطور میکردند؛ به این ترتیب که لب گود ایستاده و با دو انگشت دست راست لبۀ تنکه را گرفته به شدت به هوا پرتاب میکردند. تنکه معلقزنان به کف گود میافتاد؛ اگر پاچههای تنکه صاف بر روی زمین میافتاد، علامت غلبه، و در غیر این صورت دلیل شکست بود» (ص 86).گُل کشتی یا گل چرخ از دیگر مراسم زورخانه است و در فرهنگهای لغت به معنای گلی تعریف شده است که پهلوانی برای دعوت به مبارزه به پهلوان دیگر میفرستاده، و بعدها مفهوم دیگری به خود گرفته است، و در واقع شعر و عباراتی است که مرشد یا پیشکسوت برای آغاز کشتی و نیز برای تهییج ورزشکاران و تأثیر گذاشتن بر تماشاچیان میخوانده است (ص 90-91). در میان کسانی که به سرودن اشعار گل چرخ شهرت داشتهاند، نویسنده از میر نجات اصفهانی و مثنوی «گل کشتی» او یاد میکند و در پایان نیز این مثنوی را میآورد (ص 93، 380 بب ).نویسنده در گفتار یازدهم به ذکر پهلوانان نامدار و نامآشنای ایران از سدۀ 7 تا 13 ق میپردازد و ضمن آوردن سرگذشت آنان در دورههای مختلف تاریخی، موقعیتهای اجتماعی ایشان را شرح میدهد و ازجمله به پهلوانان فیله همدانی، اسد کرمانی، خرم خراسانی، پهلوان علیشاه و پهلوان محمود اشاره میکند (ص 106 بب ).وی از پهلوان محمود، معروف به پوریای ولی، بهعنوان بلندآوازهترین پهلوان ایرانی سدۀ 8 ق یاد میکند که از پیشوایان عالیمقام و صاحبکرامت کشتی باستانی و از مروجان زورخانه و نیز یکی از متصوفان بزرگ و شاعری دلآگاه بوده است (ص 113 بب ؛ نیز نک : ه د، پوریای ولی).مؤلف در پایان گفتار سیزدهم، به طور مفصل، به شرح آداب ورزش باستانی و فنون کشتی به جای مانده از پهلوان محمود پوریای ولی مشتمل بر 360 فن میپردازد. بیشتر این آداب به عزت و احترام افراد پیشکسوت و باسابقهتر، و در مواردی هم به نهی از کارهای ناپسند و اعمال زشت اشاره دارد و نخستین طرح زورخانه را که توسط او ریخته شده است، وصف میکند (ص 350-364).بیضایی به ذکر اسامی پهلوانان نامی و شیرینکاران بنام سدههای 13 و 14 ق نیز میپردازد و نام هر یک را با مختصر شرححال آنها همراه میکند. نام این پهلوانان بیشتر برگرفته از شغل و پیشۀ آنها بوده است؛ مثلاً از میان پهلوانان سدۀ 13 ق از پهلوان حسین ماستبند (ص 174)، پهلوان حسین کلهپز (ص 175)، حاج پهلوان اکبر دلاک (ص 176)، پهلوان اکبر قاپوچی (ص 152)، حاج دایی عباس آشپز (ص 179)، رضا تریاکمال (ص 181)، و پهلوان حسین نعلچیگر قزوینی (ص 174)، و از میان پهلوانان نامی سدۀ معاصر از جهانپهلوان تختی نام میبرد و حُسن خلق و وقار و تواضع او را الگوی دیگر کشتیگیران معرفی میکند (ص 324).در پایان گفتار یازدهم، نویسنده زورخانههای قدیمی شهرهای ایران را نام میبرد که ازجمله میتوان به این نمونهها اشاره کرد: زورخانههای بازارچۀ کالعباسعلی، صابونپزخانه، کوچۀ حمام و سر قبرستان در تهران؛ بیدآباد، آببخشان و توقچی در اصفهان؛ ارگ و حسینآباد در قم؛ و میدان کهنه، سرسنگ و سرپره در کاشان (ص 139-143).
الٰهی، صدرالدین، «نگاهی دیگر به سنتی کهن: زورخانه»، ایرانشناسی، تهران، 1373 ش، س 6، شم 4؛ بیضایی، حسین، تاریخ ورزش باستانی ایران (زورخانه)، تهران، 1337 ش.
سکینه برجی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید