پیر غار
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 16 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239534/پیر-غار
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
2
پیرِ غار، مکانی تاریخی ـ مذهبی در کنار روستای دهچشمه در منطقۀ میزدج شهرستان فارسان، در استان چهارمحال و بختیاری. این غار در 5 کیلومتری جنوب فارسان و 37 کیلومتری شهرکرد، مرکز استان قرار دارد (شفیعی، 50). پیرِ غار به معنای غار کهنسال است. برخی نیز آن را غارِ پیر یا امامزاده مینامند. دیوید بروکس که در 1364 ش / 1985 م در میان بختیاریها بوده است، داستان این زیارتگاه را از قول بختیاریها مربوط به پیری بیان میکند که برای عبادت به درون غار میرود و در همانجا ناپدید میشود و از آن پس هرگز کسی او را ندیده و خبری از او نشنیده است (ص 103). این غار در دامنۀ کوه خرسان (لاخِرسان) و سالداران قرار دارد. در گویش بختیاری، «پیر» در معنای کهن، سالخورده، مُراد، مقدس و امامزاده به کار میرود. در کنار این غار، چشمههای دائمی و پرآبی قرار دارد که باغها و زمینهای منطقه را آبیاری میکند. ویژگیهای اقلیمی و آیینهای ویژۀ این مکان نشان میدهد که احتمالاً از دورانهای کهن این غار برای مردم ارجمند بوده است. وجود چشمههای فراوان در این محل، این آبشخورها را با نوعی تقدس در فرهنگ مردم همراه کرده است؛ چشمۀ بلبل در جونقان، چشمۀ آبمراد و امامزاده سید سعید، در چُلیچه از این نوعاند. مردم اعتقاد دارند که آب چشمۀ پیر غار پیشتر نبوده، و براساس معجزۀ یکی از سادات پیدا شده است (شفیعی، 50؛ رحیمی، 64؛ تحقیقات ... ). اگرچه غاری که درِ آن رو به آفتاب صبحگاهی و نزدیک کتیبهها ست (نک : ادامۀ مقاله)، بیشتر مورد توجه است، ولی غارهای دیگری نیز به صورت شرقی و غربیاند که هنگام غروب، خورشید در دهانۀ هر دو غار میتابد. گردشگاه زیارتی پیر غار در جنوب روستای دهچشمه و در ارتفاعات اطراف روستا واقع شده است. چندین چشمۀ جوشان از این غار آهکی سرازیر میشود. بر روی قسمتی از کوه، 3 سنگنبشته به زبان فارسی کندهکاری شده که در آن لشکرکشی سردار ظفر و برادرش سردار اسعد بختیاری به تهران، و نقش طوایف بختیاری در انقلاب مشروطه، شرح داده شده است. نخستین نشست بختیاریها برای فتح تهران و خیزش دوم مشروطهخواهی به رهبری سردار اسعد دوم، در همین مکان و قلعههای شلمزار و فرادنبه، آغاز شده است و تاریخ آن را نیز در همین محل حکاکی کردهاند. ریشسفیدان محل از سنگقبرهای کهن حکایت میکنند که از پیشینۀ دور و دراز این منطقه نشان دارد. اکنون در کنار نهر روان این منطقه، گورستانی با شیرهایسنگی و سنگمزارهایی با تاریخ چند صد ساله وجود دارد (تحقیقات).اعتقادات و باورهای روستاییان و عشایر بختیاری با این مکان زیارتی پیوند خورده است. بروکس نوشته است: در درون غار طنابی از دیواری به دیوار دیگر کشیده شده و بر آن تعویذها، زنگولههای مسی، بافتهها، نوارهایی از کهنه پارچهها، مهرههای آبیرنگ و سنجاقهای نذری آویختهاند. در پایین دو انتهای این طناب، فرورفتگیهایی در دیوار وجود دارد که زنان شمعهایی در درون آنها روشن میکردند. زنها کودکان بیمار را برای شفا به این غار میآورند و 7 بار از زیر این طناب عبور میدهند (ص 103-104). در روزهای مختلف سال شمع روشنکردن و دخیل بستن از نذرهای عادی خانوادهها برای بختگشایی، شفای بیماران و بازگشت مسافران یا گمشدگان است. زنان حاجتمند 7 سنگ را به دیوارهای غار پرتاب میکنند؛ اگر یکی از آنها به دیوار بچسبد، باور دارند که حاجتشان برآورده میشود (همو، 104). یکی از غارها، دالان باریک و درازی دارد که برای جوانان کنجکاو و ماجراجو خاطرهانگیز، و ملاک مسابقه و شجاعتآزمایی است. در مناسبتهای مذهبی، بهویژه تاسوعا و عاشورا، بیشترین زائران در این محل جمع میشوند. دستههای سینهزنی و زنجیرزنی حتماً در این محل حضور مییابند. معمولاً عزاداران علَمهای خود را از اول محرم در این منطقه برافراشته میکنند. زنان و مردان در این مکان زیارت و عبادت میکنند، اما ظهر عاشورا فقط زنان وارد غار میشوند و دعا میکنند. ارادت مردم به حضرت عباس (ع) با برافراشتن علم سیاه از تاسوعا در پیر غار نمایان میشود. در روزهای هفته بیشتر در کنار پیر غار، آشبرگ (بَلْگ) و کاچی میپزند. برخی نیز گوسفند خود را در این محل قربانی، و گوشت آن را تقسیم میکنند. معمولاً قربانی را که مرغ و خروس، بزغاله، بره، بز و میش یا گاو و گوساله است، «کُشتی» میگویند. این کشتیها بهعنوان «حینریزون» (خونریزان) برای حل مشکل یا آرزوی تندرستی صورت میگیرد (تحقیقات). زمان خاصی برای تقدیم نذرها نیست، ولی بیشتر در روزهای عید، تولد یا شهادت امامان (ع) برگزار میشود. روز اَلِفه که یک روز پیش از عید نوروز یا پنجشنبۀ آخر سال است (نک : ه د، جشن مردگان)، زنان و دختران در این مکان جمع میشوند؛ معمولاً زنان مسنتر در گورستان برای مردگان دست به دعا برمیدارند و گریه میکنند، ولی دختران و دیگر زنان به پیر غار میروند. در مراسم کاچیپزان، ابتدا زنان مسنتر در خانه نماز خود را میخوانند و برای پخت کاچی در پیر غار جمع میشوند. 5 زن مسن لوازم پخت را میبرند و همانجا کار طبخ و توزیع آن را برعهده میگیرند. اگر آش یا کاچی بپزند، ابتدا مقداری کم از آن را در آب روان میریزند و سپس آن را پخش و به اصطلاح نذر میکنند. برای عید نوروز غارها را با پارچههای رنگین و گرانبها تزیین میکنند؛ از آنجا که بسیاری از مردان روستا و شهرستان در کشورهای حوزۀ خلیج فارس ازجمله کویت، کار میکردند، بهنیت نذر پیر غار، پارچهای را اختصاص میدهند و به برکت و رزقافزونی آن معتقدند (صادقی). بختیاریها بر این باورند که نباید آب پیر غار را آلوده کرد. برای همین، سالی دوبار، در بهار (20 فروردین) و پاییز به روش همیاری، شش دانگ چشمهها و نهر پرآب پیر غار را تمیز میکنند و نمیگذارند که زباله آن را آلوده و یا بَدرنگ کند؛ چون بر این باورند که آلودگی و یا گِلآلودشدن سبب کفران نعمت و کاهش آب در طبیعت میگردد (محمودی). هرگاه مرگومیرها زیاد شود یا سالی باران خوب نبارد و یا خشکسالی شدید رخ دهد، پیش از ظهر پنجشنبه، گاوی را در سرچشمه قربانی میکنند و نماز استسقاء میخوانند و یکی دو ساعت مراسم دعا و مناجات برگزار میکنند، سپس گوشت خام قربانی را میان فقرا و ایتام تقسیم میکنند. مقداری از خون گاو قربانی را هم در آب میریزند و حتى معتقدند که محل کشتن گاو و خونریختن ثابت و مهم است (همو). اهالی کهنسال منطقه معتقدند که نباید در آب پیر غار حتى آب دهان انداخت، چون آلودگی آب سبب پدیدآمدن آسیب و بلا میگردد.شاهنامهخوانی از دیگر رسمهایی است که در کنار پیر غار اجرا میشود. اگرچه از دیرباز بهویژه در عیدها، ملاها و شاهنامهخوانان از ایذه، کُرّان، پردنجان، فارسان، کوهرنگ، جونقان، گوجان، باباحیدر، راستاب، چلچله و جاهای دیگر در این محل جمع میشدند، اما پس از دهۀ 1370 ش، ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی در قالب همایشهای «شاهنامهخوانی»، این مراسم را به شکل رسمی و دولتی اجرا میکند. تونلی در جوار این پرستشگاه وجود دارد که برخی معتقدند این ناحیه را به شلمزار در شهرستان کیار متصل میکند و حتى در دورههایی زاغۀ مهمات بوده است (تحقیقات). از دیرباز این منطقه در رفع نزاعها و کدورتها و «آیین قسّامه» مورد توجه بوده است؛ مردم برای آشتیکنان، سوگنددادن متهم و نشستهای مهم به این منطقه میآیند. آنها معتقدند اگر کسی به این ناحیه قسم دروغ بخورد یا در سرچشمه از او کار ناشایستی رخ دهد و دروغ بگوید، کسی از نزدیکانش میمیرد. یکی از قسمهای رایج منطقه به پیر غار است؛ بیشتر در نفرینها و سوگندهایشان به این مکان متوسل میشوند. جملههایی چون: «پیر غار بچمه بکُشه» (پیر غار بچهام را بکشد)، و «پیر غار حونهمه خراو کنه» (پیر غار خانهام را خراب کند) از قسمهای معمولی مردم است. سرچشمۀ پیر غار از نظر مردم بسیار مقدس است؛ نباید در سرچشمه آشغال ریخت و یا لباس آلوده شست؛ هنوز این باور میان مردم هست. مردمْ سرچشمه را زنده و فهمیده میدانند و با آن سخن میگویند. از گذشتههای دور هیچگاه چراغ یا آتش پیر غار را خاموش نمیکردند. آتش پیر غار برای مردم مقدس و سرچشمۀ روشنایی و پاکی است. اگر کسی از پیر غار آتش بگیرد، کانون خانهاش همیشه گرم میماند. روز اول عید نوروز، پیش از طلوع خورشید، از نور شمع یا چراغ پیر غار آتش میگرفتند و بدون اینکه با کسی سخن بگویند، سریع آن را به خانه میبردند که برکت سال نو خانه شود. این کار بیشتر برعهدۀ زنان بود. از رسوم کهن زنان در پیر غار «گیس بریدن» یا «پَل بریدن» است. برای نذرهای مهم و یا نفرین سخت، زنان مقداری از گیسوی خود را با کارد یا قیچی میبریدند و در لابهلای سنگها یا نقطهای مخفی میکردند یا به سنگهای برآمده و کوتاه و باریک میبستند تا به خواستۀ خود برسند. در گذشته مراسم و جشنهای بزرگ و عمومی و ناهارخوران به دو دلیل در این ناحیه برگزار میشد: یکی تقدس و مبارکی مکان، و دیگر فضای بزرگ آن. تعویض لباس سیاه بستگان درجۀ یک متوفا در عزاداریها، در همین مکان صورت میگیرد. آنان به هنگام این کار دعا میکنند تا بلا و مرگومیر از خانواده دور گردد. چند نفر از نزدیکان را به قصد تبرک برمیگزینند و لباسشان را عوض میکنند و پیراهن یا روسری رنگی یا روشنتر به آنها میپوشانند. این سنت بیشتر پس از برگزاری مراسم چهلم و یا سال صورت میگیرد. قرار گرفتن پیر غار میان نواحی اردل، کاج، دشتک و آلیکوه، بازفت و نقاط بختیارینشین، سبب شده است تا مسافران و زائران گذرا نیز در این نقطه توقف کنند و پس از زیارت، نذر نمایند. برخلاف مراکز مذهبی دیگر، این مکان متولی یا سید و خادم خاصی ندارد. نظافت و شستوشوی آن نیز داوطلبانه و بهقصد قربت است. زنان میانسال هنگام خانهتکانی نوروزی، این مکان را نیز با آب و صابون یا پودر (گَرته) میشویند تا دودهها و سیاهی ناشی از روشنکردن شمع پاک شود. جارو کردن و زدودن موم شمعها نیز به نیت حاجتخواهی صورت میگیرد. در اولین شنبۀ سال نو مردم منطقه به طبیعت رومیآورند. یکی از مکانهای «شنبهگردش» اینجا ست. سبزۀ سیزده را نیز در آب پیر غار میریزند (صادقی). زنان و دختران بیشتر در این ناحیه برای دلربایی، افزایش الفت، دوری از سردمزاجی همسران و یا جذب علاقۀ جوانی برای ازدواج، مخفیانه در این مکان حضور مییابند و کمی از لباس یا موی آنان را بیخبر به دست میآورند و در گوشهای از غار پنهان میکنند. اگر دختری دلبستۀ جوانی میشد، خود او یا مادرش این کار را پنهانی انجام میدادند و گاه تکهای از لباس سبزرنگ آن فرد یا پارچهای نمادین را به نیت لباس او در پیر غار میگذاشتند و دعا میکردند تا به خواستۀ خود برسند. اگر زنی احساس میکرد که شویش او را دوست ندارد و یا ممکن است سرش هوو بیاورد یا با زن دیگری ارتباط دارد، نیز همین کار را میکرد. قدیمیها معتقد بودند که پیر غار گنجینۀ ثروت دارد و برای رزق و برکت مالی نیز به آن توسل میجستند. نگارههایی چون بز کوهی ایستاده و نشسته، چوپان و تصاویر مرتبط با اقلیم منطقه بر دیوارهای غار وجود دارد که در حال حاضر دودگرفته و کمرنگ شدهاند (همو).
تحقیقات میدانی مؤلف؛ رحیمی، سعید، بخشی از تاریخ و فرهنگ مردم میزدج، اصفهان، 1389 ش؛ شفیعی، محمدرضا، نگاه گردشگری به شهرستانهای فارسان و کوهرنگ، شهرکرد، 1381 ش؛ صادقی، اسماعیل (مدرس دانشگاه شهرکرد)، گفتوگو با مؤلف، 9 / 10 / 1391 ش؛ محمودی، عبدالله (فرهنگی)، گفتوگو با مؤلف، 9 / 10 / 1391 ش؛ نیز:
Brooks, D., «Sacred Spaces and Potent Places in Bakhtiari Mountains», The Nomadic Peoples of Iran, London, 2002.
عباس قنبری عدیوی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید