پهلوان، نوازنده
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 16 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239520/پهلوان،-نوازنده
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
2
پَهْلِوان، نوازندۀ سرود (قیچک بلوچی) و خوانندۀ اشعار حماسی در موسیقی بلوچستان، در صورتیکه در هر دو فن به استادی تمام رسیده باشد.لغتنامهنویسان و زبانشناسان، پهلوان را منسوب به پهلو (قوم پارت) دانستهاند و برای مشتقات آن مانند پهلوانی سرود، پهلوانیخوان، پهلویسرود و پهلویخوان معانی متفاوتی قائل شدهاند که با دقت در این معانی میتوان گفت که اصطلاح پهلوان در موسیقی بلوچستان بیارتباط با پهلوانیخوان نباشد (نک : لغتنامه ... ؛ پورشریعتی، 118). افزون برآن، پژوهشگران فرهنگ مردم بلوچ، بهویژه پژوهشگران موسیقی نواحی، و نیز برخی از نوازندگان محلی معانی خاصی برای اصطلاح پهلوان قائل شدهاند. برخی پهلوان را مترادف اصطلاحاتی مانند «شائر» و «شورا»، به معنی خنیاگر و آوازهخوان میدانند و از اینرو، آن را به همۀ سرایندگان و خوانندگان آوازهای حماسی و غنایی بلوچ اطلاق میکنند (جهاندیده، 71-72). پهلوان بهمعنی یادشده واژهای است که از دو بخش «پهلو» و «وان» تشکیل شده است. بخش اول همان معنی دلیر، شجاع و توانا را میدهد و بخش دوم آن بهمعنی خواننده است. بهاین ترتیب پهلوان یعنی خواننده و روایتگر شجاعتها و دلاوریهای بلوچ (مسعودیه، 9؛ جهاندیده، 72-73).دینمحمد زنگشاهی، نوازندۀ صاحبنام بلوچ میگوید: پهلوان در اصل پهلوخان بوده و آن، یعنی کسی که پهلویِ خان مینشسته، و هنرنمایی میکرده است (تحقیقات ... ). بعضی دیگر میگویند که بلوچها به نوازندهها و خوانندههای دورهگرد شائر و پهلوان میگویند (زندمقدم، 174). برخی هم پهلوانی را موروثی میدانند و به خوانندگان و نوازندگانی که این هنر را از پدران خود به ارث بردهاند، پهلوان میگویند (سربازی، 128). بعضی نیز معتقدند پهلوان لفظی است که در گذشته به نوازندگان تنبورک اطلاق میشده که امروزه بیشتر آنها را تنبورکی یا جنگی مینامند (نک: احمدیان، 59). با توجه به مشاهدات نگارنده به نظر نمیآید که این گفته درست باشد، زیرا تا به حال حتى یک نوازندۀ تنبورک که به آن پهلوان بگویند، دیده نشده، ولی همۀ آنهایی که به پهلوان معروفاند، از نوازندگان مشهور سرود بودهاند؛ هرچند که ممکن است یک پهلوان توانایی نواختن تنبورک را هم داشته باشد و یا حتى آن را بنوازد (تحقیقات).در مجموع، پهلوان در موسیقی شائری بلوچستان به کسی گفته میشود که هم نوازندۀ سرود (قیچک بلوچی)، و هم خوانندۀ اشعار حماسی و بهاصطلاح شائر یا شئرخوان باشد. گفتنی است که به هر نوازندۀ سرودی هم این لفظ اطلاق نمیشود، همچنانکه به هر خوانندهای هم این لقب داده نمیشود؛ بلکه باید در هر دو تبحر داشته، دارای سابقه بوده و به استادی رسیده باشد. طبق مشاهدات نگارنده حتى به هر استادی هم که این ویژگیها را داشته باشد، پهلوان نمیگویند، بلکه باید در راستای هم به درجهای از کمال رسیده باشد، به گونهای که عموم اهل فن در استادی و مهارت او اتفاقنظر داشته باشند، مثل پهلوان بلند زنگشاهی که مورد وثوق همگان بود. بنابراین برای پهلوانبودن، وجود دو شرط ضروری است: یکی اینکه نوازندۀ سرود باشد و دیگر شائر باشد. مثلاً به نوازندهها، خوانندهها، و حتى شائران دیگر که سازی بهجز سرود مینوازند ــ هر چند که استاد بزرگی باشند و شهرۀ خاص و عام ــ پهلوان نمیگویند. به بعضی از آنها برای حرمت و بزرگداشتن شأن، «ملّا» میگویند که البته این لفظ در اینجا فارغ از معنای مذهبی آن است؛ مثل «ملّا کمالان (کمال خان) هوت» نوازندۀ تنبورک و خوانندۀ بسیار معروف اشعار حماسی بلوچستان که چندی پیش درگذشت (درویشی، 38- 39). موسیقی شائری جدیترین و مهمترین نوع موسیقی بلوچستان است و شائرها روایتگران اصلی تاریخ و حماسههای بلوچ، و از مهمترین حاملان فرهنگ بلوچستان به شمار میروند. یک پهلوان که شائر زبردستی است، در هر بزم و مجلسی حاضر نمیشود، بلکه بیشتر در مهمانیهای بزرگ و مجالس عروسی مجلل مربوط به خوانین، حاضر به خواندن و نواختن میشود (همو، 38). در گذشته معمولاً هدایا و خلعتهای قابل توجهی هم میگرفتند و شاید به همین سبب در مجالس و مهمانیهای معمولی و مردم پاییندست دیده نمیشدند، زیرا این مردم توان پرداخت هدایای درخوری را به آنها نداشتند. پهلوانها برای خود ارج و قرب ویژهای قائلاند. محمود زندمقدم در حکایت بلوچ، از دیدار با پهلوانی یاد میکند که بعد از خواندن و نواختن، در گفتوگو با او، خود را از سلالۀ داوود نبی (ع) میشمارد (ص 349). شائران و پهلوانان را درکنار عاشیقهای (هم) آذربایجان و بخشیهای (هم) شمال خراسان و ترکمن، میتوان از بازماندگان سنت خنیاگری و گوسانها در ایران باستان دانست که امروزه افراد بسیار کمی از آنها باقی است (درویشی، همانجا). بسیاری از وقایع تاریخی و قومی بلوچستان را شائران و پهلوانان حفظ کردهاند، زیرا نقل آنها در مجالس شئرخوانی باعث میشد که این داستانها در میان مردم گسترش یابد و سنت انتقال سینهبهسینۀ رویدادهای تاریخی را تقویت کند. در گذشته یک مجلس شئر ممکن بود از شب تا صبح ادامه پیدا کند. عبدالحسین یادگاری از جشنها و مجالسی یاد میکند که 7 شبانهروز به طول میانجامیده است و در تمام این مدت، از ابتدای شب تا سر صبح پهلوانان مینواختند و میخواندند (ص 21). امروزه بهسبب ورود ابزار و عناصر تمدن جدید مانند تلویزیون، ماهواره و جز آن کمتر چنین حوصلهای در مخاطبان پیدا میشود که در یک مجلس شئر به طور کامل بنشینند. به طور کلی، اجرای کامل یک روایت یا داستان ممکن است از 7 تا 10 ساعت به طول انجامد. در میان داستانهایی که در یک مجلس شئر اجرا میشود، طولانیترین آنها «چاکر و گُهَرام»، و کوتاهترین شاید «میر قنبر» باشد (درویشی، 39).پهلوانان بلوچ افزون بر نقل و حفظ رویدادها و حکایتهای تاریخی و اسطورهای، گاهی در وقایع اجتماعی و تاریخی باعث تأثیرات قابل توجهی شدهاند. به عنوان مثال، در حدود 200 سال پیش در نزاع شدیدی که بین عدهای از اهالی دشتیاری و فرمانروای منطقۀ سرباز درمیگیرد، برادر دوستین به قتل میرسد و خود او فرار میکند و نزد مهراب خان، حاکم بمپور میرود و از او تقاضای کمک میکند؛ ولی مهراب خان، از هرگونه کمکی به او امتناع میورزد تا اینکه پهلوان معروفی به دوستین اطمینان میدهد در صورت اهدای صلۀ مناسب، در مجلس شئری نزد مهراب خان، او را از این مخمصه رهایی بخشد، مشروط بر اینکه با شنیدن مصرع «دست عالی و دامن ویدی» (دست عالی به دامن وِیدی دراز است)، او بدوندرنگ دامن مهراب خان را بگیرد. اما پهلوان حین اجرا در مجلس شئر این مصرع را تغییر میدهد و بهصورت «دست دفتر و دامن مهراب» میخواند. دوستین با شنیدن آن بیدرنگ دامن مهراب را میگیرد و از او تقاضای یاری میکند و مهراب اینبار به تقاضایش ترتیب اثر میدهد (مسعودیه، همانجا). این داستان که حاکی از اهمیت، احترام و اعتبار پهلوان و تأثیرگذاری شعر و هنرنمایی او ست، یادآور واقعهای است که در آن رودکی با نواختن چنگ، شعر معروف «بوی جوی مولیان آید همی» را برای امیر سامانی میخواند و سپس امیر با پای برهنه سوار اسب میشود و بیتوقف از هرات به بخارا میرود (نظامی، 31-34). از معروفترین پهلوانان بلوچستان، میتوان از پهلوان بلند زنگشاهی نام برد که ساکن ایرانشهر بود و در بهار 1375 ش درگذشت (درویشی، همانجا). گفته شده است که در موسیقی بلوچستان تا به حال در دورههای مختلف، 3 پهلوان هر 3 به نام «بلند زنگشاهی» وجود داشته که هر 3 هم ساکن ایرانشهر بودهاند (تحقیقات). همچنین از پهلوانان معروف میتوان از پهلوان خداداد نام برد که پدر او پهلوان اللهداد و پدر اللهداد، پهلوان ربّداد بوده که هر 3، درگذشتهاند. بنابراین 3 پهلوان از 3 نسل متصل به هم داریم که اسم هر 3 به معنی واحدی اشاره دارند (همانجا). در حال حاضر از پهلوانهای در قید حیات بلوچستان میتوان به پهلوان نعمت ساکن سراوان؛ پهلوان اُرزمحمد (در تلفظ گفتاری ارزو محمد)که در گذشته، ملا کمالان (کمال خان) هوت را همراهی میکرد و از برجستهترین استادان موسیقی بلوچستان است (دورینگ، 7)؛ پهلوان رسول بخش زنگشاهی که ساکن زاهدان است و ظاهراً او هم از ایرانشهر برخاسته؛ و پهلوان علیمحمد بلوچ که ساکن چابهار است و به او پهلوان علی سرودی هم میگویند و در لفظ عامیانه و صمیمیتر علیوک هم خطاب میشود و در گذشته، لعل بخش پیک را همراهی میکرد، اشاره کرد (همانجا). لعل بخش امروزه مهمترین خوانندۀ موسیقی شائری بلوچستان است (درویشی، همانجا).
احمدیان، محمدعلی، «موسیقی در بلوچستان»، هنر و مردم، تهران، 1356 ش، شم ، 182؛ پورشریعتی، پروانه، «پارتیان و گردآوری شاهنامههای مرجع»، ترجمۀ آوا واحدی، ایراننامه، تورنتو، 1390 ش، س 26، شم 1-2؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ جهاندیده، عبدالغفور، حماسهسرایی در بلوچستان، تهران، 1390 ش؛ درویشی، محمدرضا، آیینه و آواز، تهران، 1376 ش؛ دورینگ، ژان، استادان بزرگ موسیقی بلوچی (سیدی شم 36 از مجموعۀ موسیقی نواحی ایران)، ماهور، تهران، 1391 ش؛ زندمقدم، محمود، حکایت بلوچ، تهران، 1370 ش؛ سربازی، اشرف، «موسیقی بلوچ برخاسته از عمق تاریخ»، مقام موسیقایی، تهران، 1378 ش، شم 5؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مسعودیه، محمدتقی، موسیقی بلوچستان، تهران، 1364ش؛ نظامی عروضی، احمد، چهار مقاله، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1327 ق / 1909 م؛ یادگاری، عبدالحسین، حماسههای مردم بلوچ، تهران، 1386 ش.
حمید جعفری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید