پوریای ولی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 15 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239518/پوریای-ولی
شنبه 11 اسفند 1403
چاپ شده
2
پوریایِ وَلی، محمود خوارزمی (د 722 ق / 1322 م)، متخلص به قتّالی، پهلوان، عارف و شاعر که در میان اهل فتوت و کشتیگیران و ورزشکارانِ زورخانهای ایران، مشهور و محبوب است.پهلوان محمود در میان عامۀ ایرانیان، بیشتر به «پوریای ولی» شهرت یافته است (آذربیگدلی، 319). جزء نخست این لقب در منابع مختلف به صورتهای گوناگون ضبط شده است، از جمله: پوریا (گازرگاهی، 138)، پریار، بوکیار (بیضایی، 114)، پوکیار (کاشفی، 307)، پکیار (جامی، 504)، پوریار (هدایت، ریاض ... ، 197)؛ که البته برای هریک از این صورتها، وجوه تسمیهای ذکر شده است (نک : زرینکوب، 352-353؛ محجوب، ادبیات ... ، 1-2 / 655). برخی از پژوهشگران، احتمال دادهاند «بای» که در زبان ترکی به معنای «بزرگ» است، لقب او و «ولی» نام پدرش یا نشانی از جایگاه عرفانی او بوده باشد. یا اینکه «ولی»، نام و «بای» (بیک) لقب پدر پهلوان محمود باشد و به همین سبب او را پورِ بای ولی نامیده باشند (اعتماد السلطنه، 2 / 620؛ نفیسی، 2 / 770؛ بیضایی، 112). برخی نیز اصولاً وی را فرزند پوریای ولی دانستهاند، نه خود او (اوحدی، 5 / 3337؛ هدایت، سفارتنامه ... ، 78،90؛ علیحسن، 382؛ واله، 3 / 1785). قدر مسلم آن است که امروزه این پهلوان افسانهای که وجود تاریخی داشته، در ذهن و زبان مردم ایران، بهویژه اهل معرفت، با نام «پوریای ولی» شناخته شده است و میتوان گفت هیچ ایرانی و فارسیزبانی نیست که با داستانها و آداب پهلوانی و ورزشهای باستانی سروکار داشته و نام او بهگوشش نخورده باشد (محجوب، خاکستر ... ، 405). این نفوذ و تأثیر حتى به مثلهای ایرانی نیز راه یافته است (برای نمونه، نک : ذوالفقاری، 1 / 722). تاریخ ولادت و شرح احوال پوریای ولی چندان روشن نیست. زادگاه او را شهر خیوۀ (خیوق) خوارزم دانستهاند؛ هرچند در برخی منابع نیز آمده است که پدرش پس از هجوم مغول از اورگنج به خیوه مهاجرت کرده و محمود در حومۀ این شهر به دنیا آمده است (قدارُف، 151؛ دانشنامه ... ، 5 / 789). در بعضی مآخذ نیز، شهر گنجه (مدرس، 1 / 195) و یا سلماس و خوی (نک : بیضایی، 351)، محل تولد او ذکر شده است. نقل است که وی در جوانی کشتیگیر بوده و به شغل پوستیندوزی و کلاهدوزی اشتغال داشته و به شهرهای مختلف ایران، هندوستان و آسیای میانه سفر کرده و شهرت پهلوانی یافته است («دائرةالمعارف ... »، V / 562). برخی از تذکرهنویسان نیز او را از ملازمان خواجه بهاءالدین نقشبند، و یا شیخ محمد خلوتی قلمداد کردهاند (بخاری، 189-190؛ جامی، همانجا؛ معصوم علیشاه، 2 / 366). براساس حکایتی بسیار مشهور که در منابع مختلف با تفاوتهایی در جزئیات نقل شده است، پهلوان محمود طی مبارزهای تحول روحی مییابد و به تصوف روی میآورد. پیرنگ داستان این است که پهلوان محمود، قبل از مبارزه با کشتیگیری ضعیفتر از خود، در هندوستان یا خوارزم، به نیاز مبرم او به پیروزی در این کشتی و نیز استغاثهها و نذر و نیازهای مادر پهلوان برای کامیابی پسرش در این کارزار، آگاهی مییابد؛ از اینرو، هنگام کشتی گرفتن، از سر جوانمردی و فتوت، خود را در اختیار حریف قرار داد و به خواست خود شکست خورد. با نشان دادن چنین جوانمردی بیسابقهای، درهای معرفت به روی پوریای ولی گشوده شد و در سِلک اهل طریقت در آمد و مشهور خاص و عام گردید (گازرگاهی، 138-140؛ بیضایی، 113-115؛ نیز نک : دبا، ه م). در برخی از منابع کهن او را ملامتی دانستهاند (نک : بدخشی، 73) و برخی از متأخران نیز اندیشۀ صوفیانۀ او را ترکیبی از فتوت و ملامت ذکر کردهاند (زرینکوب، 353). به هر روی، این تغییر و تحول درونی پوریای ولی و عبور از مرحلۀ پهلوانی به ساحت عرفانی، تجلی عینی سنت دیرین فکری و ادبیِ گذار از حماسۀ پهلوانی به حماسۀ عرفانی تلقی شده است (نک: مختاری، 62-63) که به باور برخی از پژوهشگران، از ویژگیهای فرهنگ ایرانی است (نک: کربن، 6؛ مسکوب، 85-86). بهتدریج این حکایتِ بهظاهر ساده، مبنای فکری برخی از صوفیه و اهل فتوت شده و نام پوریای ولی، به نماد جوانمردی و اخلاص در میان ورزشکاران بدل گردیده و در سنت زورخانهها، کمال مطلوب فتوت و عرفان در وجود او تجسم یافته است تا آنجاکه پهلوانان به نام او سوگند میخورند و در کارهای شاق، ورد «یا پوریای ولی» بر زبان میرانند (زرینکوب، 352). به باور برخی، در اصل، آداب و رسوم خاص زورخانهها در ایران، متأثر از شخصیت و تعالیم این پهلوان عارفمشرب است. برای مثال، رسم زمین ادب بوسیدن هنگام ورود به گودِ زورخانه، احترام نمادینی است به خاطرۀ جوانمردی و پهلوانی او و اشارهای به قدمبوسی پوریای ولی. همچنین در زورخانهها پس از خاتمۀ ورزش و پیش از کباده زدن یا کشتیگرفتن، میاندار برای پهلوانان گذشته، بهویژه پوریای ولی، طلب آمرزش میکند (بیضایی، 31،37؛ نفیسی، 2 / 770؛ قزوینی، 4 / 89). در واقع از نظر اخلاق پهلوانی از دیرباز، ذکر پیر و استاد از اصول اساسی و آداب بنیادین بهشمار میآمده است (برای نمونه، نک: کاشفی، 308- 309). از سوی دیگر در یک متن تازه یافتۀ نسبتاً کهن به نام طومار افسانۀ پوریای ولی، که ظاهراً به انشای یکی از قصهخوانان صفوی است، ضمن بحث دربارۀ نژاد پهلوان محمود و اتصال نسل او به پهلوانان قدیم ایرانی و ریاضت و عبادت 12 سالهاش، و رؤیت جمال شاه ولایت، از 12 اصل به عنوان اصول پهلوانی پوریای ولی برای ورزشکاران و کشتیگیران یاد شده است؛ از میان این اصول میتوان به احترام به پیشکسوت (کهنهسوار)، دروغ نگفتن، دشنام ندادن، ترک نماز نکردن و محبت به مردم اشاره کرد. نیز در این رساله از فنون مختلف کشتی و آداب پهلوانی که تا به امروز نیز در میان پهلوانان رایج است، سخن به میان آمده و 360 فن کشتی به پوریای ولی نسبت داده شده است (بیضایی، 26، 112، 349 بب؛ عباسی، 1 / 26-47؛ انصافپور، 55- 68). حتى در برخی منابع، رسم «بُغرا پختنِ» کشتیگیران را نیز منتسب به این پهلوان نامی کردهاند (کاشفی، 311). میتوان گفت در ایران هیچ جلسۀ ورزش باستانی برگزار نمیشود مگر اینکه از این پهلوان عارف، به تجلیل و احترامی نزدیک به تقدیس یاد شود (محجوب، خاکستر، 405). برخی از پژوهشگران بر این باورند همانگونه که در دنیای حماسه، رستم پهلوان پهلوانان و در نقالی، جهان پهلوان است، در زورخانهها نیز پوریای ولی جایگاهی مشابه دارد. از اینرو ست که در زورخانه، پهلوان و مرشد و پیشکسوت و نوچه همه از پوریای ولی نام میبرند و به او اقتدا میکنند (مختاری، 59). از منظر جامعهشناختی نیز، وجود شخصیتی همچون پوریای ولی در فرهنگ ایرانیان و داستان شکست خودخواستهاش، زمینهساز تبدیل پهلوان حماسی و اسطورهای به پهلوان تاریخی است. استمرار حضور آموزههای پوریای ولی در بستر زورخانهها در طول چندین سده و انتقال آن به عصر حاضر، در حقیقت جوهر پهلوانی را از رستم به تختی میرساند (همو، 67).دربارۀ پوریای ولی افسانههای بسیاری ساخته، و در افواه عام پراکنده شده است. برای نمونه میتوان به داستانی اشاره کرد که در کتاب بوستان خیال تألیف 1155 ق / 1741 م نقل شده است. در این حکایت از کشف قارۀ آمریکا سخن رفته و آمده است که پوریای ولی در آنجا ورزشگاهی تأسیس میکند و به آموزش فنون کشتی به جوانان میپردازد و پادشاه آن سرزمین را در امور دشوار یاری میدهد (محجوب، همان، 410-411).مجموعۀ اشعار پوریای ولی با عنوان مثنوی کنزالحقایق، گردآوری شده و به چاپ رسیده است و با وجود اینکه آن متن به عطار نیشابوری (قس: منزوی، 7 / 372) و شیخ محمود شبستری (قس: ایمان، 356؛ هدایت، ریاض، 197) هم نسبت داده شده است، به گواهی تذکرههای کهن و جدید، میتوان به قطع و یقین این مثنوی را از او دانست (نک: دبا، هم؛ نیز نک: گازرگاهی، 140؛ رازی، 3 / 330). کنز الحقایق دارای 300‘1 بیت است که در بردارندۀ موضوعاتی همچون معانی اسلام و ایمان، شهادت، طهارت، جهاد نفس، عشق و معنای نام حضرت مهدی (ع) و صفات آن حضرت و نیز حکایاتی عرفانی است. افزون بر این مثنوی، از دو اثر دیگر نیز به نامهای دیوان پوریای ولی و رباعیات پهلوان محمود در زمرۀ آثار او یاد شده است (آقا بزرگ، 9 / 159؛ منزوی، 9 / 2018؛ قدارُف، 151). اشعار و رباعیاتی نیز، به طور پراکنده از پهلوان محمود نقل شده است. رباعیات منسوب به او به گونهای است که برخی از محققان، او را ادامهدهندۀ سنت خیامی در رباعیسرایی پنداشته، و محتوای اشعار وی را متأثر از مفاهیم و مضامین فلسفی خیام دانستهاند (همو، 153-154). از نظر ادبی، احوال و آثار پوریای ولی بر شماری از شاعران پس از خود تأثیر نهاده است؛ برای نمونه میتوان به مختومقلی فراغی، شاعر معروف ترکمن، اشاره کرد که در اشعار خود از پهلوان محمود، به عنوان انسانی با کرامت، راهنما و شفابخش نام میبرد و از برخی مضامین اشعار او در سرودههای خود بهره میبرد (همو، 157). پهلوان محمود در خوارزم درگذشت (گازرگاهی، 141؛ نفیسی، 2 / 770). عمارت زیبای مزار او در خیوه، زیارتگاه خاص و عام است. وی در میان مردم آن نواحی به محمودآتا، پهلوان آتا، اسماموت آتا، حضرت پهلوان، پهلوان بابا و پهلوان پیر شهرت دارد (واله، 3 / 1786؛ قدارُف، 157- 158). اهالی آن ناحیه به سبب اعتقاد به شخصیت معنوی و عرفانی وی، معمولاً پس از مراسم ازدواج برای تبرک به آرامگاهش میروند (دانشنامه، 5 / 790).
آذر بیگدلی، لطفعلی، آتشکده، به کوشش جعفر شهیدی، تهران، 1337 ش؛ آقا بزرگ، الذریعة؛ اعتماد السلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمد اسماعیل رضوانی، تهران، 1363 ش؛ انصافپور، غلامرضا، تاریخ و فرهنگ زورخانه، تهران، 1353 ش؛ اوحدی بلیانی، محمد، عرفات العاشقین، به کوشش محسن ناجی نصرآبادی، تهران، 1388 ش؛ ایمان، رحیم علیخان، منتخب اللطایف، به کوشش محمدرضا جلالی نایینی و امیر حسن عابدی، تهران، 1349 ش؛ بخاری، صلاح، انیس الطالبین، به کوشش خلیل ابراهیم صاری اوغلی و توفیق هاشمپور سبحانی، تهران، 1371 ش؛ بدخشی، جعفر، خلاصة المناقب، بهکوشش اشرف ظفر، اسلامآباد، 1374 ش / 1995 م؛ بیضایی، حسین، تاریخ ورزش باستانی ایران و زورخانه، تهران، 1337 ش؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370 ش؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1379 ش؛ دبا؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران،1340 ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، جستوجو در تصوف ایران، تهران، 1376ش؛ عباسی، مهدی، تاریخ کشتی ایران، تهران، 1374 ش؛ علی حسن خان، صبح گلشن، به کوشش محمد عبدالمجید، بهوپال، 1295 ق؛ قدارُف، رحمان بردی، «پهلوان محمود پوریای ولی» ، نامۀ فرهنگ، تهران، 1376 ش، س 7، شم3؛ قزوینی،محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1337 ش؛ کاشفی، حسین، فتوتنامۀ سلطانی، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1350 ش؛ کربن، هانری، آیین جوانمردی، ترجمۀ احسان نراقی، تهران، 1363 ش؛ گازرگاهی، حسین، مجالس العشاق، لکنهو، 1897 م؛ محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، بهکوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1387 ش؛ همو، خاکستر هستی، تهران، 1378ش؛ مختاری، ابراهیم و هدى صابر، میراث پهلوانی، تهران، 1381 ش؛ مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تهران، 1324 ش؛ مسکوب، شاهرخ، مقدمهای بر رستم و اسفندیار، تهران، 1342 ش؛ معصومعلیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1318 ش؛ منزوی، خطی مشترک؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1344 ش؛ واله داغستانی، علیقلی، ریاض الشعراء، به کوشش محسن ناجی نصرآبادی، تهران، 1384 ش؛ هدایت، رضاقلی، ریاض العارفین، به کوشش مهرعلی گرکانی، تهران، 1344 ش؛ همو، سفارت نامۀ خوارزم، به کوشش علی حصوری، تهران، 1356 ش؛ نیز:
Entsiklopedyiai sovetii Tochik, Dushanbe, 1978.
حسن اکبری بیرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید