پری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 15 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239497/پری
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
پَـری، موجودی افسانهای ـ اسطورهای معمولاً به شکل زنی زیبا و نیکسرشت که در فرهنگ و ادبیات عامه نقش و حضوری پررنگ دارد. اگرچه گاه پری موجودی خبیث، و با دیو و جن یکسان دانسته شده، اما عامۀ مردم غالباً او را موجودی مهربان، فرشتهخو و یاریگر انسان میدانند.
واژۀ پری بازماندۀ کلمۀ پایریکا در اوستایی، پَریک در پهلوی، و پریگ در فارسی میانه است (مکنزی، 65؛ سرکاراتی، 2-4؛ حسندوست، 1 / 269). اما دربارۀ اشتقاق و معنای این واژه اختلاف نظر وجود دارد. بارتولمه پایریکا را از ریشۀ پرکه، به معنای دشمن دانسته و آن را زن بيگانه و غريبه معنا کرده، و گونترت آن را از واژۀ هندواروپایی، پله، به معنای پرکردن و انباشتن، و پایریکا را دیوزن خواهش و لذات نفسانی پنداشته است (نک : ص 189). گری این واژه را مشتق از حرف اضافۀ اوستايی پری به معنای پيرامون و گرداگرد فرض کرده و آن را به معنای احاطهکننده دانسته که بعدها بهتدریج معنای افسونگر و جادوكننده يافته است (ص 197؛ نیز نک : سرکاراتی، همانجا).سرکاراتی بر این باور است که با توجه به کارکردهای پریان در اوستا و فرهنگ و ادب عامۀ ایران، پایریکا یا پری احتمالاً الٰهۀ باروری و فراوانی بوده که با آمدن زردشت بهسبب سرشت شهوانیاش، جایگاه ایزدینۀ خود را از دست داده و بهصورت چهرهای اهریمنی در آمده است. او این واژه را از ریشۀ پر، به معنای زاینده و بارور میداند (ص 4- 5). به باور وی، پری پیشاز ظهور زردشت، زن ایزد زایش بوده، اما از آنجا که در این نقش به ناچار سرشتی کامجویانه و مرتبط با خواهشهای تنی داشته و احتمالاً پرستش او با کام ـ جشنها و روسپیگری آیینی همراه بوده است، با آمدن زردشت، آیین پرستش وی کیشی کافرانه تلقی، و او به دیوزنی زشتکار بدل شده است (ص 5 - 6، نیز برای آگاهی بیشتر در زمینۀ ریشهشناسی این واژه، 1 بب ).در اوستا و متون زردشتی، پری چهرهای اهریمنی و مترادف دیو و جادوگر است. در این کتاب نام پریان همواره در کنار عناصر اهریمنی چون دیو و دروغ و جادو ذکر شده است (هرمزدیشت، بند 10، خردادیشت، بند 3، آبان یشت، بند 13، جم ؛ وندیداد، فرگرد هشتم، بند 79- 80، فرگرد بیستم، بند 10). در وزیدگیهای زادسپرم از پری سگپیکر یاد شده که به جادو به 000‘ 1 سگ بدل میشود (ص 54).افزون بر این در اوستا، پریان آورندۀ خشکسالی و دشمن آتش، ستور، گیاه، آب و تشتر معرفی شدهاند. آنها بهصورت ستارگان دنبالهدار با تشتر مبارزه میکنند و سرانجام تشتر بر آنها چیره میشود (تیریشت، بندهای 12، 39، 51؛ خرده اوستا، 634؛ وندیداد، فرگرد یازدهم، بند 9).همچنین در اوستا و متون پهلوی پری در هیئت دیوزنی اغواگر و فریبنده ظاهر میشود که در پی فریفتن یلان و پهلوانان، و آمیزش با آنها ست. در اوستا ذکر شده که پریای به نام خْنَثَیتی، گرشاسب را فریفت و با وی درآمیخت (وندیداد، فرگرد یکم، بند 10). در بندهش نیز آمده که پری افزون بر گرشاسب، با جم نیز درآمیخت و در نتیجۀ این آمیزش، خرس، بوزينه، ددان و زنگیان زاده شدند (ص 84). این خصلت اغواگری و تمایل به آمیزش با شاهان و پهلوانان، در پریان هندی که آپسارا و پریان یونانی که نمف نامیده میشوند، نیز دیده میشود (سرکاراتی، 6 -7؛ آیدنلو، 65).فریبندگی و همبستری پری با پهلوانان نشان از کارکردهای دیرینۀ او بهعنوان ایزدبانوی باروری و عشق دارد. او در نقش ایزد باروری بهصورت زنی بسیار زیبا و افسونگر تصور میشده که وظیفۀ برانگیختن همۀ موجودات به عشقورزی و آمیزش را بر عهده داشته و خود نیز به مردان و یلان عشق میورزیده، اما این کارکرد بعدها در اثر دخالت ارزشهای اخلاقی جنبۀ منفی و اغواگری یافته است (مزداپور، کتایون، 294).در اوستا نام یک پری دیگر به نام موشپری نیز آمده که دیو کسوف یا مهرتمیگی است، اما برخی معتقدند که او در اصل پری خواهشهای زنانه بوده که بعدها داستان همآغوشی وی با یلان در سطح کیهانی به در آغوش کشیدن و اغوای پهلوان سپهر، یعنی خورشید تبدیل گشته و این همآغوشی علت مهرتمیگی دانسته شده است (یسنا، هات 16، بند 8؛ بندهش، 56؛ سرکاراتی، 18).افزون بر اینها، در اوستا نیز قراینی موجود است که نشان میدهد پریان در اعتقادات یسنایی سبب جنون و خوابهای آشفته و کابوس هستند. پیوند پریان با جنون و کابوس، و نیز سرانجامِ ناخوشایند ارتباط پهلوانان با پریان که گاه به مرگ آنها میانجامد، از فاصلهگرفتن بشر از اندیشههای اسطورهای و در نتیجه کمرنگشدن نقش ناخودآگاه ناشی میشود. از دیدگاه نمادگرایی، پری نماد ناخودآگاه بشر، و یلان و پهلوانان، نماد خودآگاه آدمی هستند و آمیزش ناخودآگاه با خودآگاه به شکل همبستری نمادهای نر و ماده، از موتیفهای اصلی و مکرر در اساطیر ملل مختلف است. با پیشرفت دانش و منطق بشر که منجر به کاهش ظرفیت اسطورهپردازی آدمی و اندکتر شدن راههای بازتاب و تظاهر ناخودآگاه گشته، بهتدریج مظاهر ناخودآگاه که پری نیز جزو آنها ست، به صورتهایی هراسآور و خطرناک تبدیل شدهاند که تنها در کابوس و رؤیا ظهور میکنند (همو، 19، 21).همچنین در باورهای پیشازردشتی، پری که ایزدبانوی باروری و زایش بوده، با آب که مایۀ زندگی و زایندگی است، پیوند داشته و از بقایای همین باور است که امروزه جایگاه پریان در افسانهها و باورهای عامه همواره در کنار چشمهها، رودخانهها، آبشارها و اماکن مرطوب یا بهاصطلاح فاضل تصور میشود (مزداپور، کتایون، 290، 343).در اوستا سخنی از پیوند پریان با آبها نیست، اما پارهای قراین از پیوند دیرینۀ آنها با آب حکایت دارد. در تیریشت (بند 51) آمده که اهورهمزدا تشتر را آفرید تا «آن پری دشیار (= آورندۀ سال بد) که مردمان بدزبان او را هویار(= آورندۀ سال نیک) مینامند»، در هم شکند. لقب «هویار» که در اینجا برای پری ذکر شده و به معنای آورندۀ سال نیک و فرخ است، به نقش پری در بارش باران، و بهتبع فراوانی محصولات اشاره دارد و نشان از پیوند وی با عنصر آب است (نیز نک : سرکاراتی، 15).در وزیدگیهای زادسپرم نیز اشاره شده که پریان از دریا برمیآیند (ص 51). همچنین بنا بر افسانهای، تخمۀ زردشت در دریاچۀ کاسویا جای دارد و دختران دوشیزه از آن بار میگیرند و اینچنین سوشیانتها زاده میشوند. احتمالاً این افسانه نیز بازماندهای از اسطورهای کهنتر است که مطابق آن، در دریاچۀ کاسویا پریان میزیستهاند و رحم دخترانی را که در زمان و گاهنباری مشخص در آن آبتنی میکردهاند، پالوده و بارور مینمودهاند (سرکاراتی، 17).گفتنی است برخی از پژوهشگران بر این باورند که پری و باورها و افسانههای مربوط بدانها در اصل با قومی به نام پریکانی یا باریکانی و اعتقادات آنها در پیوند است. بنابر مستندات، پریکانیان یا باریکانیان یکی از شاخههای قوم ماد بودهاند که به قولی در نزدیکی رفسنجان، و به قولی دیگر در درۀ طالقان سکونت داشتهاند و پریان را پرستش میکردهاند و به همین جهت از سوی زردشتیان طرد شده، و کافر و بیگانه قلمداد گشتهاند (ملکزاده، 148، 152، جم )، اما برخی نیز معتقدند که پریان در اصل سرشتی زمینی و انسانی داشته و پيش از دينآوری زردشت، كاهنههای الٰهۀ پيشگويی و باروری نزد اقوام شرقی ایران بودهاند، اما بعدها در پی دگرگونیهای اجتماعی و دينی به موجوداتی فراطبیعی و جادوگرانی افسونگر و زشتکار تبدیل شدهاند (خسروی، 149).پس از ورود اسلام به ایران نیز پری مفهومی دگرگونه یافت و به جهت وجود پارهای شباهتها میان جن و پری، این دو مفهوم با هم خلط شد و دو واژۀ جن و پری به جای هم به کار رفتند (نک : زرینکوب، 277؛ تمیمداری، 60؛ اکرامی، 37؛ لغتنامه ... ؛ آنندراج؛ غیاث ... ). اختلاط و در هم آمیختن این دو مفهوم در ادبیات و باورهای عامه نیز به روشنی دیده میشود.
پری نزد عامه و در مناطق مختلف ایران معانی و چهرههایی متفاوت دارد. گاه مترادف جن است و به زنان زیباروی جن گفته میشده، و گاه موجودی متفاوت از آن شمرده میشود؛ اما عامه در اغلب موارد از او در کنار جن، و بهصورت جن و پری یاد میکنند. به همین جهت هم بسیاری از ویژگیهای جنیان به پریان نسبت داده شده است.در باور عامه پریان موجوداتی زیبا و همچون فرشتگان نیکسرشت و نیکوکار پنداشته میشوند (ماسه، I / 354؛ رنجبر، 482؛ لهساییزاده، 85 - 86؛ امیری، 71؛ دریانورد، 243؛ اکرامی، 38؛ اسدیان، 165)، اما در برخی مناطق هم اعتقاد دارند که آنها همچون انسانها خوب و بد و مسلمان و کافر دارند. باور بر این است که پریان مسلمانْ مهربان، یاریرسان انسان و اکثراً زیبا هستند، اما پریان کافرْ دشمن آدمی و دائماً در پی فرصتی جهت آزاررساندن به او میباشند (لهساییزاده، 85؛ عسکریعالم، 1 / 157؛ امیری، همانجا؛ اکرامی، 37؛ اسدیان، 54).در برخی مناطق پریان نیک را «حوریون» میخوانند و معتقدند که اگر انسانها به خواستههای آنها گوش فرا دهند، پریان نیز این افراد را مورد لطف خود قرار میدهند و به آنها کمک میکنند؛ اما اگر انسانها به ایشان و بهویژه فرزندانشان آسیب برسانند، پریان نیز موجب مصائب و مشکلات بسیاری برای آنها میشوند (لهساییزاده، 88؛ مشایخی، 165). نزد ارامنه نیز پری خصایصی شبیه به ارواح پليد یا «كَجْك»ها دارد (کریستنسن، 136). گفتنی است که در تعبیر خواب هم عامه پری را گاه مثبت و گاه منفی تفسیر میکنند. پری در خواب گاه نشان بخت و اقبال و دولت، و گاهی نشان دشمن است (نک : حبیش، 103-104).در باورهای عامه پریان از لحاظ شکل ظاهری، موجوداتی همچون انسانها اما بسیار زیبا هستند (یزدانفر، 180؛ عسکریعالم، 2 / 109؛ ماسه، همانجا؛ رسولی، 313؛ اکرامی، 56). نیز در باور ارمنيان كه پری را «يَوِرژَهِرسونك» میخوانند، پریان به شکل زنانی زیبا با چشمانی آبی و گيسوانی بسیار بلند و به رنگ طلايی يا قرمز هستند (کریستنسن، 135- 136). آنها گاهی با پرهایی سفید و چهرهای سرخگونه نیز تصور شدهاند (اکرامی، 56-57). بلوچها هم معتقدند که پریان 3 گونهاند: سبز پری، زرد پری و سرخ پری (ریاحی، 25).پریان در کنار انسانها زندگی میکنند، اما از دیدۀ آدمی پنهاناند. عامه بر این باورند که پريان شکل ثابتی ندارند و میتوانند هرگاه كه بخواهند، تغيير شكل دهند و به صورتهای مختلفی ظاهر شوند (کریستنسن، 136؛ ماسه، همانجا؛ اسدیان، 165). آنها به شکل حیوانات مختلفی درمیآیند و تنها در جمع همجنسان خود از جلد آن جانور بیرون میآیند و به شکل اصلی خود برمیگردند (رسولی، 314؛ رنجبر، همانجا). در اعتقادات عامه پریان به شکل جانورانی چون کبوتر، کبک و بز کوهی در میآیند و اگر به روی انسان بخندند، آن شخص از ترس دیوانه میشود (ثواقب، 427؛ رسولی، امیری، همانجاها؛ اسدیان، 245). همچنين شكارچيان در لرستان و ايلام از پرنده يا حيوانی كه از تير به هدف نخوردۀ آنها نرمد، میترسند و از شكار آن دست میكشند، زیرا در باور آنها ممکن است این حیوانات پری باشند و به همین جهت شكار آنها خطرناك و مصيبتبار است (همو، 45، 153).اهالی لرستان و ايلام برخی از ماهیها، قورباغهها و نیز مار سفید را پری میپندارند. در باور مردم اين نواحی نبايد به مار سفید آسیبی رساند. آنها معتقدند كشتن چنين ماری مصيبت و پريشانی به دنبال خواهد داشت (همو، 97، 238).در کازرون و پیرسواران بر این باورند که گاهی پریان در قالب گربه ــ بهویژه گربۀ سیاه ــ ظاهر میشوند و به همین جهت میگویند نباید گربۀ سیاه را مورد آزار قرار داد (حاتمی، 138؛ رسولی، همانجا).در لرستان معتقدند که جن و پری بیشتر شبهنگام رفتوآمد میکنند و آنها گاه به شکل اشخاص آشنا و گاه بهصورت جانورانی چون الاغ و قاطر ظاهر میشوند و به اشخاص خسته آزار میرسانند (عسکریعالم، 1 / 157). همچنین مِنمِنداس در باور مردمان جنوب که به شکل زنی زیبا با پاهایی ارهمانند است، احتمالاً گونهای پری است. او بر سر راه مردان ظاهر میشود و آنها را به خود فرا میخواند و چون آنها را به هوای همآغوشی به خلوت برد، با پاهای ارهمانندش آنها را به دو نیم میکند (ساعدی، 151-152؛ حسنزاده، 1 / 62، 513).لرها چشمهها و کوهها را مقدس، و جایگاه پریان میدانند (اسدیان، 32). در فامور و دوان هم چشمهسارها و محل نگهداری مشکهای آب، محل رفتوآمد پریان است، از اینرو، بر این باورند که هنگام غروب نباید به این مکانها رفت، زیرا ممکن است سبب دیوانگی شود (ثواقب، 427؛ لهساییزاده، 80). در باور ارمنيان نيز پريان در زیر آبها، كنار رودخانهها، مراتع و جنگلها به سر میبرند (کریستنسن، 135-136).در برخی از مناطق هم معتقدند که در اعماق آبها و دریاها موجودی به نام مادر آب یا مادر دریا زندگی میکند که احتمالاً همان پری است. اهالی بیرجند اعتقاد دارند که مادر آب کودکانی را که تنها به این مکانها بروند، میرباید و به زیر آب میبرد. همچنین مردمان جنوب بر این باورند که مادر دریا که خدای آبها ست، در دریاها زندگی میکند و هرکس به او دست بزند یا در حال خواب او را ببیند و به او آسیب برساند، فوراً میمیرد (رضایی، 617 - 618؛ نوربخش، دختر ... ، 52).برخی اعتقاد دارند كه زير درختان نيز منزل يا محل رفتوآمد پريان است. اهالی دوان معتقدند که پریان نیک زیر درخت زیتون مسکن دارند، و در فراشبند، زیر درخت کنار را جایگاه پریان میدانند. مردم جنوب و حواشی خلیج فارس بر این باورند که دختر شاه پریان زیر درخت انبو یا سپستان مأوا دارد و از اینرو، در هنگام ظهر زیر این درخت نمیروند (ثواقب، همانجا؛ ایوانف، 235؛ لهساییزاده، 86؛ امیری، 71؛ نوربخش، جزیره ... ، 454).برخی نیز معتقدند پريان در اماكن خلوت، ويرانهها و جاهای تاريك یا گورستانها زندگی میكنند (پاینده، 268- 369؛ ثواقب، ایوانف، همانجاها؛ معطوفی، 3 / 2078؛ عسکریعالم، 4 / 4). در باور بلوچها منطقۀ سراندیب در هندوستان، و به باور گروهی از عوام کوه قاف محل زندگی پریان است (ریاحی، 25؛ عسکریعالم، 1 / 175).عامه اعتقاد دارند که پریان با برخی از انسانها ارتباط برقرار میکنند و با آنها دوست میشوند. آنها معتقدند که برای بهرهمندشدن از یاری پریان راههایی وجود دارد که اشخاص خبره آنها را میشناسند و به یاری آنها از پریان برای حل مشکلاتشان راهنمایی میگیرند. در برخی از مناطق، داشتن ارتباط با پریان را «بهره» میخوانند و کسانی را که دارای «بهره» اند، مورد تقدیس و احترام قرار میدهند (همو، 1 / 157؛ سلطانی، 46 ؛ حاتمی، 47؛ دریانورد، 243).پریان ممکن است دلبستۀ انسانها شوند و این شیفتگی غالباً به بیماری یا مرگ آن شخص منجر میشود. بلوچها بر این باورند که هرگاه پریان عاشق انسانی شوند، آن شخص بیمار میشود و در این حالت بیمار را نزد مداواگرانی موسوم به بابا و ماما میبرند تا آنها با برپاکردن مجلس رقص و سرود، پری را از بدن بیرون بکشند. باور بر این است که اگر شخص بیمار در هنگام خارجشدن پری از بدنش از او مراد بخواهد، پری مرادش را میدهد؛ به همین جهت غالباً زنانی که باردار نمیشوند، از بیمار میخواهند از پری درخواست کند که آنها را باردار نماید (ریاحی، همانجا؛ نیز نک : ه د، اهل هوا؛ زار).اهالی لرستان نیز معتقدند که اگر مردی در برابر درخواست پری که دلباختۀ او شده، مقاومت کند، پری او را فلج، کر یا کور میکند. این شخص به گویش محلی «پری هنگاتیه» یعنی پریزده خوانده میشود و برای درمان وی از دعانویسان یاری میجویند (عسکریعالم، 2 / 109).ارامنه هم معتقدند اگر پریان به انسانی دل ببندند و او را به همسری برگزينند، وی را با خود به زير امواج آب میبرند (کریستنسن، 136).در میان مردم افسانههایی دربارۀ انسانهایی که شیفتۀ پریان شدهاند، وجود دارد. شهرهترین این افراد فایز، شاعر مشهور اهل دشتستان است (رسولی، 313-314؛ زنگویی، 57 - 65).در بسیاری از مناطق پریان را علت برخی از بیماریها میشمرند. در باور عامه بیماریهایی چون جنون، امراض اعصاب، افسردگی و صرع از حلول پریان در بدن بیمار ناشی میشود. افراد مبتلا به این بیماریها و نیز کسانی که پریان را دیده یا گرفتار عشق آنها شدهاند، در اصطلاح «پریزده» خوانده میشوند (ناصری، 224- 225؛ معطوفی، همانجا؛ ثواقب، 428؛ اکرامی، 46). آنها معتقدند اگر کسی خصوصاً نوجوانی در سن بلوغ و در شب، به مکانهایی که جایگاه پریان است، مثلاً لانۀ سگ برود، «پریزده» یا دیوانه میشود. در برخی از مناطق هم باور بر این است که اگر پری کسی را مس کند یا به او دست بزند یا به روی او بخندد، شخص دیوانه یا فلج خواهد شد (معطوفی، همانجا؛ مشایخی، 165). در فامور و دوان، چنین شخصی را «مضرترسیده» میخوانند (لهساییزاده، 87؛ ثواقب، 427).در دوان حالت گیجی و لرزش و بندآمدن زبان را که از مضرت پریان پدید میآید، «توپیرونی» میگویند. آنها معتقدند که حملۀ بسیار سخت پریان موجب سکتۀ ناقص میشود و شخص بیمار را در این حالت «چالْمه» میخوانند. معمولاً شخصی دچار چالمه میشود که به فرزندان پریان آسیب رسانده باشد و به همین جهت آنها از او انتقام گرفتهاند (لهساییزاده، همانجا). همچنین عوام معتقدند که برخی کودکان بیمار کودکانی هستند که پریان آنها را با فرزندان بیمار خود عوض کردهاند (بشرا، 60 -63).عامه برای بهبود بیماریهایی که پریان را مسبب آنها میدانند، از دعانویسان و سیدها یاری میجویند، بیمار را به زیارت امامزادهها میبرند، و یا از «پریخوان»ها یا «پریدار»ها کمک میگیرند. پریخوان شخصی است که واسطۀ میان پری و بیماران شمرده میشود و تلاش میکند با اجرای مراسمی که معمولاً با رقص و موسیقی همراه است، پری را از بدن بیماران خارج کند. غالباً چنین است که شخص پریخوان خود از حمایت و راهنماییهای یک پری بهرهمند است و به یاری او بیماران را بهبود میبخشد (ثواقب، 428؛ معطوفی، 3 / 2079؛ جوینی، 1 / 85). در برخی از منابع به روشهای پریخوانان و پریداران برای تسخیر پریان اشاره شده است. یکی از رایجترین روشهای پریداران برای درمان اشخاص پریزده و مصروع یا پیداکردن یک شیء گمشده به یاری پریان، استفاده از شیشه یا آینه بود؛ بدین ترتیب که پریخوانان در حال خواندن اورادی، آینهای را در برابر کودکی نابالغ میگرفتند تا کودک با دیدن پریان در آینه و سؤال از آنها، از مال گمشده یا شخص سفرکردهای اطلاع دهد (گوهرین، 287- 288؛ اکرامی، همانجا؛ نیز نک : تحفة ... ، 78 - 79).زردشتيان نيز معتقدند كه پريان میتوانند به آدمی آسيب برسانند و برای برطرفكردن تأثيرات بد پريان يا بهاصطلاح «ظفر»، مراسم «سفره سبزی» را اجرا میکنند. در این مراسم اغلب پيرزنی مجرب با خواندن اورادی و افروختن شمع بر سر سفرهای سبز با خوراكهايی خاص که در یکی از اماکن فاضل گسترده میشود، از پری میخواهد که بيمار را شفا دهد (مزداپور، کتایون، تعلیقات، بش ).افزون بر آیینهای یادشده، عامه برای دورماندن از پریان و آسیبهای آنها از ابزارها و روشهای دیگری نیز بهره میگیرند. در بسیاری از مناطق باور بر این است که پریان از آهن و فلزات میترسند و به همین جهت همراه داشتن آنها، سبب دورشدن پریان از آدمی میشود. در برخی از مناطق از دعاهایی خاص نیز استفاده میشود. همچنین در گیلان و ایلام معتقدند که پریان از خروس و اسب سفید هراس دارند و نگهداری آنها موجب دورشدن پریان میشود (حاتمی، 183، 186؛ ایوانف، 235؛ ماسه، I / 354).برخی پژوهشگران معتقدند که نام خدا، فلز، و نیز آینه که پریان از آن هراس دارند، نمادهای خودآگاه آدمیاند و به همین جهت، پری که نماد ناخودآگاه است، از آنها میهراسد و میگریزد (سرکاراتی، 23).گفتنی است پارهای از خصایصی که به پریان نسبت داده شده، مانند ترس از نام خدا و فلز یا دزدیدن فرزندان انسانها و عوضکردن آنها با فرزندان بیمار خود، و یا حلول در اشخاص مصروع و جز آن، از ویژگیهای جنیان شمرده میشود که بهدلیل تشابه جن و پری و آمیزش این دو مفهوم، از خصایص پریان نیز دانسته شده است.عامه آیینها و رسومی را بهمنظور گرفتن حاجت از پریان و بهویژه دختر شاه پریان برگزار میکنند. آیینهای مربوط به دختر شاه پریان غالباً مختص زنان است و در روزهای سهشنبه و چهارشنبه برگزار میشود. زردشتیان هرساله مراسمی به نام «سفرۀ دختر شاه پریان» برپا میکنند که مراسمی شاد و جشنگونه است و با نقل قصهای دربارۀ دختر شاه پریان و برآوردهشدن حاجات توسط وی همراه است (مزداپور، فرنگیس، 384- 385؛ رمضانخانی، 325؛ دانلدسن، 42).سفرۀ دختر شاه پریان در میان مسلمانان نیز برگزار میشود. ازجمله در نهبندان زنان مراسمی به نام «سفرۀ چهل دختر شاه پریان» برگزار میکنند. در این مراسم زنان با گستردن سفرهای سبز، نهادن خوراکیهایی ویژه بر روی آن، پختن غذای نذری و روشنکردن شمع، از دختر شاه پریان میخواهند که مرادشان را بدهد. در این مراسم زنانی که باردار نمیشوند، به نیت فرزندآوری، عروسکهایی میسازند و از پری درخواست میکنند که آنها را صاحب فرزندی کند. این آیین در مکانی به نام چشمهپری انجام میگیرد که نزد اهالی جایگاه پریان، و مقدس شمرده میشود و درختی کهنسال نیز در آنجا وجود دارد که به پری منسوب است. در شهرهای اهواز، ماهشهر، دزفول، شوشتر و ایلام نیز مراسم «سفرۀ دختر شاه پریان» برگزار میشود (تحقیقات ... ).افزون بر نهبندان، در مناطق مختلف ایران مکانهای بسیاری وجود دارد که در باور عوام منسوب به پریان است. در بسیاری از مناطق ایران، چشمههایی به نام «چشمهپری» و در كوهپايههای گيلان و مازندران مكانهايی به نام «آبپری» وجود دارد كه اغلب مكانهایی سرسبز با آبشارها و چشمههای پرآب هستند و به باور اهالی، پريان در آنجا زندگی میکنند یا برای آبتنی به اين مناطق میآيند. در مناطق شمالی معتقدند كه در غاری بر فراز آبشار، يك پری زيبارو نشسته و ريزش آب آبشار در حقيقت بارش گيسوان او ست (هینلز، 167؛ ملکزاده، 176).در بیرجند نیز دو مزار یا مقبره وجود دارد که عامه یکی را مزار شاه پریان و دیگری را مزار پریان میخوانند و به زیارت آنها میروند. بسیاری از کسانی که باردار نمیشوند، در آنجا قربانی و نذر میکنند و از شاه پریان میخواهند تا آنها را صاحب فرزند نماید (اکرامی، 56). پیوند پریان و بارداری در باورهای عامیانه و نذر و نیاز آنان برای پریان به نیت فرزندآوری شایان توجه و یادآور کارکردهای پری در نقش الٰهۀ زایش است.در باورهای عوام، پريان قدرتهای خارقالعادهای دارند و از توانایی پيشگويی، طلسمكردن و افسونگری برخوردارند. در برخی از روستاهای جنوب خراسان از آنجا که اعتقاد دارند پريان از غيب آگاهاند، شست پا يا دست کسانی را که غش میکنند، میگيرند تا از «اسرار نهان» چيزی دستگيرشان شود، زیرا معتقدند در اين هنگام، شخص پریزده میتواند جايگاه گنجهای پنهان يا تاريخ مرگ اشخاص را از پریان بپرسند (میهندوست، پژوهش ... ، 148؛ اکرامی، 43؛ برهان ... ، ذیل پریگرفته). همچنین در کازرون باور بر این است که پریان میتوانند به طلوع خورشید در شب یلدا کمک کنند، به همین دلیل پس از خوردن هندوانه در این شب، پوست آن را برای پریان روی بام میاندازند تا آنها نیز به دمیدن آفتاب در درازترین شب سال یاری برسانند (صداقتکیش، 267). همینطور عامه معمولاً بنای ساختمانها و عمارات بسیار عظیم و باشکوه را به پریان نسبت میدهند (سایکس،40).آنها معتقدند که پریان به رقص و پایکوبی علاقه دارند. در باور ارامنه پریان عروس و داماد را تا حجله همراهی میکنند و سپس تا صبح به رقص و شادی میپردازند. آنها جامههای زیبای زنان را میربایند و در عروسیها میپوشند؛ از اینرو، زنان به لباسهایشان سنجاق میزنند تا پریان آنها را نبرند. همچنین عامه هنگامی که چیزی گم شود، گوشۀ لباس یا نخی را گره میزنند و میگویند: «اگر فلان چیز پیدا شود، بختت را میگشایم» و به این ترتیب، آن شیء با راهنمایی پری پیدا میشود (کریستنسن، 136؛ ماسه، I / 354؛ اسدیان، 175- 176؛ هدایت، 102).افزون بر اینها، پریان در بازیهای کودکانه نیز حضور دارند. در منطقۀ دشتستان، بازیای به نام «بازی دختر شاه پريان» رایج است كه مردم اين نواحی اعتقاد ويژهای بدان دارند و ظاهراً اين بازی بيشتر جنبۀ سحر و جادو دارد. موضوع اين بازی كه برخلاف ديگر بازیها در سكوت و همراه با غم و اندوه انجام میشود، تشريفات خاكسپاری دختر شاه پريان است (قزلایاغ، 108). همچنین ظاهراً در گذشته عروسکی به نام «پری مار» که به شکل آدمکی با بدنی مارمانند و بیدست و پا بوده و تنها چشم و ابرو و گیسو داشته، از وسایل بازی کودکان بوده است (سجادی، 222).به هر روی، پری در باورهای عامه چهرهای دوگانه دارد و گاه دشمن آدمی و گاه دوست و یاریرسان او ست، اما بهرغم این دوگانگی شخصیت، رواج نامهای زنانهای چون پریسا، پریوش، پریچهر، پریدخت، ماپری یا ماهپری، گلپری، شاهپری، دَپری، انسپری، جونپری، پریجون و جز آنها در میان برخی اقوام و نیز خطابکردن معشوق یا هر زن زیبا بدین نامها نشاندهندۀ محبوبیت پریان نزد عامه و همچنین پیوند آنها با عشق در ناخودآگاه توده است (ارشادی، 229؛ رحمانیان، 19).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید