بهلول
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 11 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239442/بهلول
شنبه 11 اسفند 1403
چاپ شده
2
بُهْلول، از خردمندان دیوانهنما در لطیفهها و افسانههای طنزآمیز ایران، بعضی از کشورهای خاورمیانه و کشورهای شمالی ایران. نام او را ابووهیب عمرو بن صیرفی یا صوفی نوشتهاند. برخی او را عموزادۀ هارونالرشید، پنجمین خلیفۀ عباسی (حک 170-193 ق / 786- 809 م) دانستهاند (حمدالله، 637؛ شوشتری، 2 / 14). در بیشتر منابع بر شیعه بودن وی تأکید شده است (جاحظ، 182؛ ابنعبدربه، 151؛ راغب، 3 / 719). در منابع متأخر او را شاگرد خاص امام جعفر صادق (ع) دانستهاند (شوشتری، همانجا).بهلول در منابع موجود گاه بهصورت دیوانهای سرگردان که کودکان درصدد آزارش بودند، تصویر شده است؛ در برخی از روایتها شخصیتی گول (ابله و احمق)، و خالی از ظرافت دارد؛ در برخی از منابع بهعنوان یکی از شخصیتهای برجستۀ تصوف؛ و در منابع متأخر فردی دانشمند معرفی شده است (برای آگاهی بیشتر، نک : دبا، 13 / 204-205). این موارد کموبیش در ادبیات شفاهی نیز بازتاب یافته است (نک : دنبالۀ مقاله).در ادبیات شفاهی، خویشاوندی بهلول با هارونالرشید امری مسجل بوده و بارها بر آن تأکید شده است. در برخی از روایتها بهلول پسرعموی هارون (نوربخش، 227، 232)، و در برخی دیگر برادر هارون است (همو، 241، 259، 281، 296؛ سسیل، 195، 196؛ رودنکو، 158). در پارهای از روایتها بر ارتباط بهلول با امام جعفر صادق (ع) و اینکه وی شاگرد و مرید خاص آن حضرت بوده، تأکید شده است (نوربخش، 227، 296). در یکی از روایتها نیز سبب دیوانهنمایی وی را توصیۀ امام صادق (ع) دانستهاند. براساس این روایت هنگامی که آن امام احساس کرد زمان درگذشتش نزدیک شده است، چند تن از شاگردان خود، ازجمله بهلول را احضار کرد و برای هریک از آنها یکی از حروف الفبا را روی کاغذ نوشت و برای بهلول نیز حرف ج (جیم) را نوشت. بهلول نگارش حرف ج را تعبیر به جنون کرد و ازاینرو، پس از آن خود را به دیوانگی زد (همو، 233). این روایت در اساس خود شباهتی به یکی از روایتهای کتبی دارد که سبب دیوانهنمایی بهلول را نقل کرده است. براساس روایت شوشتری، هارون برای به شهادت رساندن امام جعفر صادق (ع) نیاز به حکم پرهیزکاران زمان خود، ازجمله بهلول، داشت. بهلول از امام (ع) راهنمایی طلبید و آن امام او را به دیوانهنمایی توصیه کرد (همانجا).
یکی از ویژگیهای روایتهای شفاهی منسوب به بهلول، انطباق بخش اعظم آنها ــ ازلحاظ نوعشناسی ادب شفاهی ــ با نوع افسانه (ه م) است، در حالی که درصد بسیار کمی از آنها شامل نوع لطیفه (ه م) میشود.در برخی از این روایتها بهلول با تیزهوشی و نکتهسنجیهای خود، که البته ظاهراً مضحک مینمایند، از ستمدیدگان در برابر ارباب قدرت، ازجمله قاضیان دفاع میکند. در روایتی، بازرگانی آهنهای خود را (در برخی روایتها طلا) نزد قاضی شهر به امانت میگذارد، اما هنگامی که برای پسگرفتن آنها مراجعه میکند، قاضی میگوید که آهنها را موشها خوردهاند. بازرگانان از بهلول یاری میطلبند. بهلول هارونالرشید را راضی میکند که او را به سِمت پادشاهی موشان منصوب کند؛ سپس با استناد به این حکم، و به بهانۀ اینکه میخواهد موشها را مجازات کند، برای یافتن موشها و مجازات آنها، اطراف خانۀ قاضی را گودبرداری میکند. سرانجام، قاضی مجبور میشود که امانت را پس دهد (چهارده ... ، 81-84). از این افسـانه که مطابق بـا تیپ 592‘1 آرنه ـ تامپسون (ص 857-858) است، روایتهای دیگری نیز با اندکی اختلاف ثبت شده است (الولساتن، 53-57؛ نوربخش، 262-266).در افسانـهای دیگر کـه منطبق با تیپ B821 آرنه ـ تامپسون (ص 419) است، بازرگانی به هنگام سفر چند تخممرغ پخته میخرد، اما فراموش میکند که قیمت آنها را بهموقع بپردازد؛ چند سال بعد، هنگام بازگشت درصدد پرداخت دین خود برمیآید. صاحب تخممرغها با مراجعه به قاضی، و با این استدلال که از این تخممرغها میتوانستم چندین مرغ بهدست بیاورم و هر مرغ شمار بسیاری تخم میگذاشت که هریک از آنها خود مرغی میشدند، مدعی پول هنگفتی میشود. قاضی نیز بازرگان را محکوم به پرداخت پول میکند. بازرگان متوسل به بهلول میشود و بهلول با این استدلال که اگر از گندم برشتهشده بتوان گندم رویاند، از تخممرغ پخته نیز میتوان مرغ به دست آورد، قاضی نادان را مجبور به اصلاح حکم میکند (میرکاظمی، 161-162؛ نوربخش، 273-281؛ رودنکو، 126- 128).در برخی دیگر از روایتها بهلول برای احقاق حق اشخاص مستمند و گرفتار، از خلیفه میخواهد که برای مدت کمی جایگاه قضا را به وی واگذار کند. مثلاً در روایتی از داستانِ مَثلِ «خَرِ مـا از کرگی دم نداشت»، مطابق بـا تیپ 534‘1 آرنه ـ تامپسون (ص 801)، احکامی دربارۀ دعاوی مدعیان صادر میکند که نتیجۀ آنها رهایی شخص بینوایی را در پی دارد. در برخی از روایتها بهلول ضمن پنددادن به صاحبان قدرت، آنها را از حساب و کتاب روز رستاخیز آگاه میسازد و از عذاب آن روز برحذر میدارد (برای نمونه، نک : نوربخش، 229-231؛ سسیل، 198- 199).در بعضی از روایتها نیز وی در نقش دانشمندی حاضرجواب ظاهر میشود که با زیرکی پرسشهای سخت را پاسخ میدهد؛ مثل پاسخ او به پرسشِ «مرکز زمین کجا ست؟» (نک : الولساتن، همانجا). این لطیفه به دیگر شخصیتهای طنز، ازجمله جوحی / جُحا و ملانصرالدین نیز منسوب است (مجاهد، 652- 653) که با تیپ 922 آرنه ـ تامپسون (ص 501-502) مطابقت دارد.در بعضی از روایتها از بهلول شخصیتی گول (نوربخش، 223-227، 281- 288)، و در بعضی دیگر نیز از او شخصیتی رند (همو، 232-237) ارائه شده است. شماری از روایتهای منسوب به وی نیز ناظر بر عرف و عادات اجتماعی است، مانند تار موی سبیل را به گرو گذاشتن (همو، 239-240). روایت اخیر در برخی از کتابها بدون ذکر نام بهلول نقل شده است (وکیلیان، 23).برخی از روایتهای منسوب به بهلول بهصورت داستانِ مَثَل نقل میشود، مانند «بز به پای خود، میش به پای خود» (انجوی، 1 / 22)؛ «دیوار با تو هستم، پای دیوار گوش بگیر» (وکیلیان، 118)؛ «محتسب در بازار است» (همو، 175، 177؛ نوربخش، 255- 258)؛ «آستین نو بخور پلو» (وکیلیان، 18)؛ داستان این مثل به اشخاص دیگری ازجمله سعدی (واصفی، 2 / 154-155) و ملا نصرالدین (امینی، 58) نیز منسوب است. «حرف راست را از دیوانه بشنو» (هبلهرودی، 236- 238)؛ «دیوانه به کار خویش هُشیار است» (همو، 239-240)؛ «صدای شکستن تقتق گردو را خدا میشنود» (خضرایی، 956؛ نوربخش، 238- 239)؛ «بهلول و خرقه، نان جو و سرکه» (شهری، 189؛ احسانی، 64-72)؛ «یه شب خوشخوشون، یه عمر الامون» (شهری، 797- 798)؛ «بشنو و باور مکن» (سسیل، 205-207). از این داستان روایتهای شفاهی دیگری (نک : امینی، 182؛ جعفری، 90-91) نیز ثبت شده است. راغب هم روایتی از آن را نقل کرده است (1 / 270).افزون بر این نمونهها، در برخی از امثال سائر که بهصورت مجرد، یعنی بدون داستان، نقل میشوند، نام بهلول دیده میشود، مانند «گفتند: بهلول! عروسیه. گفت: به من چه؟! گفتند: عروسی خودته. گفت: به تو چه؟!» (ذوالفقاری، فرهنگ ... ، 2 / 1520)؛ «آقا شیخ بهلول است، یک عبا یک عصا» (همان، 1 / 226)؛ «از آقا بهلول پرسیدند: کی زمستان است؟ گفت: هر وقت که باران است» (همان، 1 / 268)؛ «به بهلول گفتند: خانهات کجا ست؟ [اهل کجایی؟] گفت: هنوز زن نخواستهام» (همان، 1 / 553)؛ و «دنیا مثل الّاکلنگ میماند؛ هر سرش بنشینی اون سرش بلند میشود» (همان، 1 / 1035).همانگونه که گفته شد، شماری از روایتهای منسوب به بهلول از لحاظ گونهشناسی ادبی در ردیف لطیفه قرار دارند؛ مانند «دوستی نسیه نمیشود» (همو، داستانها ... ، 516-517)؛ این لطیفه که در برخی از روایتهای شفاهی به ملا نصرالدین منسوب است (ملا نصرالدین، 158- 159)، در روایتهای متقدم کتبی عربی و فارسی به بهلول نسبت داده میشود (راغب، 3 / 720؛ آبی، 3 / 271؛ عبید، 272؛ فخرالدین صفی، 417). «قیمت خلیفه اندازۀ قیمت لُنگ او ست» (نوربخش، 217- 218)؛ این لطیفه به اشخاص دیگری نیز منسوب است، از آن جمله: در روایتی به امیر تیمور و حامدی، یکی از شاعران کرمانی (باستانی، 435)، و در روایتی به ملا نصرالدین و امیر تیمور (ملا نصرالدین، 45)، نیز «بهلول و ندیم هارون» (نوربخش، 217).افزون بر آنچه دربارۀ سابقۀ برخی از روایتهای منسوب به بهلول در ادبیات کتبی بیان شده، روایتهای دیگری نیز دربارۀ او ثبت شده است که سابقۀ آنها به ادبیات کتبی میرسد، مانند بهلول و بچههای قاضی (همو، 266-273). براساس این روایت، بازرگانی طلاهای خود را نزد قاضی شهر به امانت میگذارد، اما پس از مدتی که مراجعه میکند، قاضی به او میگوید طلاهایش به سنگ تبدیل شدهاند. بازرگان به بهلول متوسل میشود. بهلول بچههای قاضی را به بهانۀ آموزش نزد خود میبرد و پس از مدتی، دو بچهعنتر به قاضی برمیگرداند و میگوید که بچههایت به عنتر مسخ شدهاند. قاضی سرانجام مجبور میشود، مال امانتی را به صاحبش بازگرداند. روایتی مشابه با این افسانه، ذیل مَثل «اگر رفیق شفیقی درستپیمان باش»، در جامع التمثیل (هبلهرودی، 62- 68) و روایتی دیگرگونه از آن در انوار سهیلی (کاشفی، 201-202) وجود دارد. از افسانهای که با عنوان بهلول و تعبیر خواب، در ادبیات شفاهی ثبت شده (نوربخش، 258-262)، نیز روایتی با اندکی تفاوت در سیر الملوک (نظامالملک، 101-112) آمده است.بهلول افزون بر لطیفههـا و افسـانههای شفاهی (نک : قسمتهای پیشین مقاله)، در متون اهل حق کرد، هم به زبان کردی و هم به زبان فارسی بازتاب فراوانی دارد (جیحونآبادی، 221-223). در سالهای اخیر کتابهای عامهپسند فراوانی مشتمل بر لطایف و افسانههای منسوب به بهلول به زبان فارسی چاپ شده که نقش بسیاری در رواج این داستانها در میان مردم داشتهاند. ازجملۀ آنها میتوان به این کتابها اشاره کرد: بهلول عاقل از علی مصطفوی، بهلول عاقل دیوانهنما از علی صدر، قصههای بهلول از رضا شیرازی، ماجراهای بهلول از مازیار تهرانی، و مجموعۀ داستانهای بهلول عاقل از محمود متدین.
آبی، منصور، نثر الدر، به کوشش محمد علی قرنه و علیمحمد بجاوی، قاهره، 1983 م؛ ابنعبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، 1402 ق / 1982 م؛ احسانی طباطبایی، محمدعلی، خرقۀ درویش، تهران، 1342 ش؛ الول ساتن، ل. پ.، قصههای مشدی گلین خانم، به کوشش مارتسلف و دیگران، تهران، 1374 ش؛ امینی، امیرقلی، داستانهای امثال، به کوشش منیژه امینی، تهران، 1388 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1352 ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، سنگ هفت قلم، تهران، 1358 ش؛ جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، 1351 ق / 1932 م؛ جعفری (قنواتی)، محمد، قندان و نمکدان، تهران، 1392 ش؛ جیحونآبادی، نعمتاللٰه، حق الحقایق یا شاهنامۀ حقیقت، به کوشش محمد مکری، تهران، 1361 ش؛ چهارده افسانه از افسانههای روستایی ایران، به کوشش کوهی کرمانی، تهران، 1314 ش؛ حمداللٰه مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362 ش؛ خضرایی، امین، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، شیراز، 1382 ش؛ دبا؛ ذوالفقاری، حسن، داستانهای امثال، تهران، 1390 ش؛ همو، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ راغب اصفهانی، حسین، محاضرات الادباء، بیروت، 1961 م؛ رودنکو، م. ب.، افسانههای کردی، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1352 ش؛ سسیل، اردیشانه و سسیله سسیل، افسانههای کردان، ترجمۀ امیرحسین اکبری شالچی، تهران، 1386 ش؛ شوشتری، نوراللٰه، مجالس المؤمنین، تهران، 1376 ق؛ شهری، جعفر، قند و نمک، تهران، 1370 ش؛ عبید زاکانی، کلیات، به کوشش محمدجعفر محجوب، نیویورک، 1999 م؛ فخرالدین صفی، علی، لطائف الطوائف، به کوشش احمد گلچین معانی، تهران، 1336 ش؛ کاشفی، حسین، انوار سهیلی، به کوشش محمد روشن، تهران، 1388 ش؛ مجاهد، احمد، جوحی، تهران، 1382 ش؛ ملا نصرالدین، به کوشش محمد رمضانی، تهران، 1339 ش؛ میرکاظمی، حسین، افسانههای دیار همیشهبهار، تهران، 1374 ش؛ نظامالملک، حسن، سیاستنامه، به کوشش هیوبرت دارک، تهران، 1364 ش؛ نوربخش، حسین، بهلول در آثار مکتوب و حکایتهای مردمی، تهران، 1382 ش؛ واصفی، محمود، بدایع الوقایع، به کوشش الکساندر بالدیرف، تهران، 1350 ش؛ وکیلیان، احمد، تمثیل و مثل، تهران، 1387 ش؛ هبلهرودی، محمدعلی، جامع التمثیل، تهران، 1374 ق؛ نیز:
Aarne, A. and S. Thompson, The Types of International Folktales, a Classification and Bibliography, ed. H. J. Uther, Helsinki, 2004.
محمد جعفری (قنواتی)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید