بنه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 8 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239375/بنه
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
2
بُنـه، اصطلاحی در كشاورزی سنتی ايران به معنای گروهی نظاميافته و مشتركالمنافع در كار توليد زراعی و دامداری. واژۀ بنه برگرفته از «بُن» در فارسی به معنای بار و اسباب، مال و دارايی و زاد و توشه، همچنين ريشه و بنياد هر چيز است ( لغتنامه ... ). در پهلوی اين واژه به صورت «بونَک» آمده است (فرهوشی، 104).
اصطلاح بنه مشهورترين و عامترين نام برای نظام اشتراكی كشاورزی ايران در گويش تهرانی و گويشهای مردم شهر ری، ورامين، گرمسار، قزوين و جز آن است. تاكنون بيش از 30 نام ديگر از بنه در فرهنگهای مختلف ايران شناسايی شده است که شماری از اين نامها عبارتاند از: بجوغ، در كردستان (پاپلی، 378)؛ بلوك، در اسدآباد بادخورۀ همدان؛ بنهگاو، در خير فارس (لمتن، 642)؛ بُنک، در سیسخت ياسوج (فرهادی، فرهنگ ... ، 25)؛ بُنکـو و بُنۀ اصفهانی، در دزفول (سلمانزاده، 7، 12) و فيروزآباد فارس؛ بنۀ قمی، در شهر ری (صفینژاد، بنه، 156)؛ پاگاو (پاگو)، در سيستان (تيت، 273، 274)؛ پشك، در اقليد فارس؛ پيكال، در درهگز (صفینژاد، همان، ده)؛ تسوج، در برخی روستاهای ملاير (فرهادی، «بنهشناسی: پيشينه ... »، 110)؛ تيركار، در بيرجند و قائنات (لمتن، 522)؛ جُفت، در وَرزَقان آذربايجان (همو، 640)؛ جوغ، در سنندج (همو، 526)؛ حراثه (هراسه)، در بردسير، رفسنجان، سيرجان، كرمان، جهرم و شيراز (همو، 525؛ فرهادی، همان، 108-110، فرهنگ، جدول شم 9؛ صفینژاد، همانجا)؛ خيش، در خلفآباد خوزستان، عقيلی شوشتر و باشت كهگيلويه (لمتن، 643-644)؛ دانگ، در فرزيان اليگودرز، گروندشت، خالصۀ بافت، نیشهر همدان، فرنق و نازی خمين (فرهادی، همان، 246، نيز جدول شم 9)، عبداللٰهآباد و رحمتآباد رفسنجان (لمتن، 522)؛ دانگی، در برخی روستاهای ملاير (فرهادی، «بنهشناسی: پيشينه»، 110)؛ دركار، در كهگيلويه و بهبهان (صفینژاد، همانجا)؛ دنگ، در برخی روستاهای رزن همدان (فرهادی، همان، 111)؛ دنگی، در رباط اسلك اراك (همو، فرهنگ، 246)؛ دونگ، در حاجیآباد بندرعباس (همان، 247)؛ سركار، در طبس و فردوس (صفینژاد، همانجا)؛ شراكتی، در برخی روستاهای ملاير (فرهادی، «بنهشناسی: پيشينه»، 110)؛ صحرا، در نيشابور، كاشمر، تربت جام، تربت حيدريه (صفینژاد، همانجا)؛ گوشته، در دورانهسر آمل (فرهادی، همان، 108)؛ لَردكاری، در اشكذر يزد (همان، 111)؛ هشتهبنه، در برخی مناطق ساری (مؤمنی، 68)؛ همبازی، در برخی روستاهای ساری (پاپلی، 379)؛ و يازو، در شمال خراسان (همو، 380). چنانکـه گفته شد، در دزفول و فيروزآباد فارس به بنه «بنکـو» میگويند. بنکـو در ميان قشقاييها به گروهی از مردم ايل گفته میشود كه در برخی چيزها، مانند زمين و مرتع با هم مشتركاند و معمولاً خويشاوند يكديگر هم هستند (كيانی، 176؛ اماناللٰهی، 74، 161؛ سلمانزاده، 7) و در ايلات كُرد به اين گروه «خيل»، «مال» و «بنهمال» گويند (طبيبی، 160). در شمال شاهرود و پشت بسطام به محل استقرار بلوكها و بنههای دامداری مردانه و كوچنده «بنه» و «آرام» گويند (شاهحسينی، 122).
بنه يك سازمان روستايی زراعت جمعی و اشتراكی است که در آن، روستاييان به چند گروه كشاورز همپيشه تقسيم میشوند و زمينی را اشتراكاً در اختيار میگيرند. شمار افراد هر گروه به مقدار و اندازۀ زمين بستگی دارد و مقدارشان در هر قصبه، ناحيه و دهكده، هر سال تغيير و تبديل میيابد (تیت، 273). تعاریف دیگری نیز از بنه داده شده است که عبارتاند از: 1. بنه يك «كار رعيتی» و واحد كشاورزی (فنی و اقتصادی) است و نه يك نظام اجتماعی و تعاونی (بهرامی، ارزيابی ... ، 149). بنۀ هر ده براساس گاوهايی كه در آن به كار میگيرند، 4، 6 و 8 گاوی، و معمول آن 4 گاوی است كه به شمار هر گاو يك رعيت هم كار میكند (همان، 150، نيز فرهنگ ... ، 257). 2. بنه يك واحد مستقل كشاورزی در دهات است كه عدهای دهقان به مدت يك سال زراعی با مقداری ابزار كار به شركت در آن، به كار میپردازند (صفینژاد، مونوگرافی ... ، 237). 3. بنه قطعه زمينی زراعی است كه عدۀ جفتگاوهای آن زمين به بيش از يك صاحبنسق متعلق باشد و صاحبنسقان زمين هم از يك فرد بيشتر باشند (ساعدلو، 89). 4. بنه رسم و سنتی ازبينرفته و واحد كار زراعی سنتی در نظام ارباب ـ رعيتی سابق، و مشتمل بر يك يا چند قطعه زمين زراعی (آبی و ديمی) است كه در آن شماری زارع بهطور جمعی كار میكردند (خسروی، جامعه ... ، 13). 5. بنه نوعی تعاون در توليد كشاورزی جمعی (چندخانواری) برپايۀ اشكال سنتی زراعت جمعی است كه محور اصلی ياريگری در آن خودياری است (فرهادی، «بنهشناسی: تعاريف ... »، 111).
غالباً انگيزههای پيدايش بنه را با انگيزههای تداوم بنه يكی دانستهاند. پتروشفسكی انگيزۀ پيدايش بنهها را در ايران و كشورهای همجوار، ناتوانی خانوادههای روستايی در خريد نيروی شخم و كارهای ضروری آبياری میداند (ص 547- 549)، اما برخی، شرايط اقليمی، بهويژه در نواحی نيمهصحرايی را كه آبياری مصنوعی به كمك نهربندی و ساير اقدامهای مشابه در آنهـا ضرورت دارد، موجب پيدايش بنه (نک : ضياءتوانا، 327)، و برخی ديگر بنه را حاصل تكامل «بنهآب»، و سبب پيدايش بنهآب را اقتصادی كردن بهرهبرداری از منابع كمياب آب دانستهاند (وديعی، 5-6). عدهای هم ريشۀ پيدايی بنه و همكاری اشتراكی را در كمبود آب (كاتوزيان، 74) و در نتيجۀ كمبود باران (صفینژاد، بنه، بيست و يك) و يا مالكيت مالك واحدی بر يك ده ششدانگی (همو، اسناد ... ، 1 / 8- 9) و باتوجه به پستی و بلندی زمين (نک : فرهادی، «بنهشناسی: پیشینه»، 116) گفتهاند. برخی نیز علت گسترش بنهها را تشويق مالكان دور از ده، در نظارت آسانتر بر كار رعايا و ادارۀ بهتر املاك خود دانستهاند (خسروی، جامعهشناسی ... ، 82؛ نيز نک : ازكيا، 121-122).
برای شروع كار كشاورزی در ايران با توجه به ابتدايیبودن ابزارها، نبودن امنيت، وجود مالكيت طايفگی بر زمين، دشواری آبياری مصنوعی و جز آن از حدود ده هزار سال پيش تاكنون، نمیتوان روشی جز روش زراعت جمعی برپايۀ خودياری تصور كرد. دربارۀ استقلال نسبی بنهها بهعنوان نوعی سازماندهی تعاونی كار، از نظام حقوقی و نوع مالكيت حاكم بر آب و زمين، میتوان گفت: اعمال نظر مالكان در برخی مناطق میتوانسته است سبب تقويت و تداوم بنهها، يا تضعيف آنها گردد و نه پيدايش آنها (فرهادی، همان، 123). «بنه» و «واره» (نک : ه د، شیرواره)، هر دو احتمالاً بهتدريج از سازمانهای تعاونی كهنتر جدا شدهاند (همان، 100). ادامۀ حيات بنهها در بخشهايی از ايرانِ پس از اصلاحات نشاندهندۀ وجود سازوكار منسجم سازمان بنه است كه موجب تداوم آن در نظامهای گوناگون شده است. زايش و افزايش بنههای خودانگيختۀ غالباً «مهاجركار» و صيفیكار در 4 دهۀ گذشته در برخی مناطق گرمسيری در جنوب «خط خرما» در سرزمين ايران تأييدی بر اين مدعا ست (همان، 99). توجه به قلمرو جغرافيايی بنهها نيز میتواند در تعيين نسبی عمر بنهها مفيد باشد. بيشتر كسانی كه دربارۀ بنه پژوهش كردهاند، بنهها را گروهها و سازمانهايی كاملاً محلی پنداشتهاند و تصور وجود بنه در اغلب مناطق ايران برای آنها دشوار بوده است. علت اين امر، ظاهراً نو و غريب بودن موضوع، و كمبود يا نبود اطلاعات دربارۀ نظامهای كشاورزی سنتی بوده است. صفینژاد در اولين داوری دربارۀ قلمرو بنهها مینويسد: واحدهای توليد زراعی جمعی كه نوعی تعاونيهای سنتی كهن بهشمار میروند، منحصراً در منطقۀ كمباران نيمۀ شمالی منطقۀ شرقی به وجود آمدهاند. اگر مرز اين واحدهای توليدی زراعی را با خط همباران 300 ميلیمتر مقايسه كنيم، درمیيابيم كه تقريبـاً برهم منطبقاند (نک : مبانی ... ، 295-296). برخلاف اين نظر، مطالعات بعدی نشان میدهد كه بنهها در مناطق پرباران ايران، همچون آذربايجان و كردستان و حتى در مناطق بسيار پرباران مازندران، و مناطق پرآب خوزستان نیز وجود داشتهاند (فرهادی، همان، 122).
تيت (ص 273-274) بنه (پاگو = پاگاو)های سيستان را به پاگوی تويل (بنۀ خاص) و پاگوی غمی (بنۀ عام) تقسيم كرده است؛ پاگوی تويل بر روی زمينهايی كه كدخداها (مستأجران يا سردارها) برای خود نگه میداشتند، تشكيل میشد. افراد اين پاگو برخلاف پاگوی غمی از انجام دادن كارهای عامالمنفعه معاف بودند، اما در عوض میبايست در باغها و مزارع ترياك كدخداها كار میکردند. صفینژاد نيز بنهها را براساس در اختيار داشتن همه و يا برخی از عوامل توليد، به بنههای «ارباب و رعيتی» و بنۀ «گاوبندی» تقسيم كرده، و نوعی از بنۀ گاوبندی را بهسبب اهليت سربنه و اعضای آن، «بنۀ قمی» نام نهاده است ( بنه، 8، 90، 156 بب ). او مینويسد: بنهكاران را كه پيش از اصلاحات ارضی از عوامل پنجگانۀ توليد، فقط صاحب نيروی كار بودند، «خمسكاران» و پس از اينکـه مالك عوامل پنجگانه شدند ــ بهويژه پس از اصلاحات ارضی ــ «برابركاران» میناميدند (همان، پانزده ـ شانزده). در آخرين گونهشناسی بنه براساس ابعاد و وجوه مختلف، 24 نوع بنه از هم باز شناخته شده است. اين گونهشناسی برپايۀ شدت و دوام خودياری، مالكيت اموال غيرمنقول بنه (زمين و آب)، اهليت بنهكاران، مداخله يا عدم مداخلۀ مستقيم نهادهای حكومتی، نوع آبياری، نوع كشت، و سرانجام، سلسلهمراتب و ميزان سهم اعضا صورت گرفته است (فرهادی، «بنهشناسی: تعاريف»، 112-123).
بنا بر اطلاعات موجود، تخميناً تا 1320 ش حداقل يك ميليون كشاورز ايرانی در تعاونيهای بنه شركت داشتهاند (همو، «بنهشناسی: پيشينه»، 97- 98). افزون بر اهميت بنهها در اقتصاد كشاورزی و تاريخ كشاورزی ايران، مطالعۀ بنهها در ايران و جهان میتواند فوايد كاربردی نيز داشته باشد؛ بهويژه در ايران به سبب اجرای اصلاحات ارضی و وجود قانون ارث و كوچكشدن دائمی زمينهای كشاورزی، همچنين به سبب لزوم استفادۀ بهينه از امكانات كمياب و از آن جمله آب، اين اميدواری وجود دارد كه مطالعۀ بنهها بتواند پايهای برای استقرار نظامها و تعاونيهای توليد كشاورزی جديد در ايران باشد. زايش و افزايش بنههای مهاجركار و صيفیكار در 4 دهۀ گذشته، چنانکـه قبلاً به آن اشاره شد، تأييدی است بر اين مدعا كه بنهها با تمام دگرگونيها و افتوخيزشان هنوز يكی از نظامهای زنده و پويای كشاورزی ايران است (فرهادی، همانجا؛ سلمانزاده، 7؛ عجمی، 178- 179).
ازكيا، مصطفى، جامعهشناسی توسعه و توسعهنيافتگی روستايی ايران، تهران، 1365 ش؛ اماناللٰهی بهاروند، سكندر، كوچنشينی در ايران، تهران، 1360 ش؛ بهرامی، تقی، ارزيابی كشاورزی، تهران، 1325ش؛ همو، فرهنگ روستايی، تهران، 1317 ش؛ پاپلی يزدی، محمدحسين و جليل حسنپور رضوی، «يازو، نمونهای از نظام سنتی بهرهبرداری جمعی در شمال خراسان»، مجموعۀ مقالات سمينار جغرافيايی، مشهد، 1365 ش، شم 3؛ پتروشفسكی، ا. پ.، كشاورزی و مناسبات ارضی در ايران عهد مغول، ترجمۀ كريم كشاورز، تهران، 1355 ش؛ تيت، ج. پ.، سيستان، ترجمۀ غلامعلی رئيسالذاكرين، مشهد، 1362 ش؛ خسروی، خسرو، جامعۀ دهقانی در ايران، تهران، 1357 ش؛ همو، جامعهشناسی روستای ايران، تهـران، 1358 ش؛ ساعدلـو، هوشنگ، مسائـل كشاورزی ايـران، تهران، 1357 ش؛ سلمانزاده، سيروس، «نوآوری در نظام كشاورزی سنتی شمال خوزستان»، مجلۀ علمی كشاورزی، اهواز، 1356 ش، شم 4؛ شاهحسينی، عليرضا و عنايتاللٰه رنجبر، ايلها و عشاير استان سمنان، تهران، 1378 ش؛ صفینژاد، جواد، اسناد بنهها، تهران، 1356 ش؛ همو، بنه، تهران، 1353 ش؛ همو، مبانی جغرافيای انسانی با اشاراتی به جغرافيای انسانی ايران، تهران، 1363 ش؛ همو، مونوگرافی ده طالبآباد، تهران، 1355 ش؛ ضياءتوانا، حسن، «نقش عوامل توليد در شكليابی روشهای توليد گروهی و ساختار قدرت»، مجموعۀ مقالات سمينار جغرافيايی، مشهد، 1365 ش، شم 3؛ طبيبی، حشمتاللٰه، مبانی جامعهشناسی و مردمشناسی ايلات و عشاير، تهران، 1371 ش؛ عجمی، اسماعيل، ششدانگی، تهران، 1356 ش؛ فرهادی، مرتضى، «بنهشناسی: پيشينۀ پژوهش و نقد آراء در چگونگی پيدايش بنه»، فصلنامۀ علوم اجتماعی، تهران، 1372 ش، شم 3 و 4؛ همو، «بنهشناسی: تعاريف و گونهشناسی»، فصلنامۀ تحقيقات جغرافيايی، مشهد، 1371 ش، شم 24؛ همو، فرهنگ ياريگری در ايران، تهران، 1373 ش؛ فرهوشی، بهرام، فرهنگ زبان پهلوی، تهران، 1358 ش؛ كاتوزيان، محمدعلی، جامعهشناسی تاريخی ايران، ترجمۀ عليرضا طيب، تهران، 1377 ش؛ كيانی، منوچهر، سيه چادرها (تحقيقی در زندگی مردم ايل قشقايی)، تهران، 1371 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ لمتن، ا. ك. س.، مالك و زارع در ايران، ترجمۀ منوچهر اميری، تهران، 1345 ش؛ مؤمنی، باقر، مسئلۀ ارضی و جنگ طبقاتی در ايران، تهران، 1359 ش؛ وديعی، كاظم و مهدی هاشمی، نهضت تعاونی در ايران، تهران، 1355 ش.
مرتضى فرهادی (تل : دبا)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید