برزونامه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 7 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239326/برزونامه
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
2
شرح جنگها، قهرمانیها، ماجراها و در یک سخن، «رزم و بزم» برزو، فرزند سهراب و نوۀ رستم، به زبان کردی.برزو که در گویشهای مختلف کردی به شکل بَرزو، بِرزو و بُرزو آمده (یاقوتی، مقدمه بر ... ، 9-10؛ کزازی، 9؛ امینی، 32)، از واژۀ بَرز به معنای بلندی گرفته شده است (یاقوتی، همانجا). چنین مفهومی از برزونامه، در منظومههای کردی و فارسی تأیید شده است؛ بهعنوان مثال در فرامرزنامۀ فارسی چنین آمده است: «در آن برز و بالا و آهستگی / در آن تیغ و کوپال و شایستگی» (ص 69)؛ یا در نسخۀ کردی بهمن و فرامرز از قول مادر او نوشته شده که: «روله و فدای برزو برزت بام / ژ نهصد هزار دل ملرزت بام» (فرزندم! فدای برزوی بلندقامت شوم که از سپاه نهصدهزاری دشمن نهراسید) (ص 43).برزونامه در کنار داستانهای دیگری مانند رستم و کیکهزاد، رستم و اسفندیار، رستم و شغاد، هفتخوان رستم، رستم و سهراب و جز اینها مجموعاً شاهنامۀ کردی را تشکیل میدهند (شریفی، 34-37؛ امینی، 8- 9؛ بهرامی، 38؛ نیز نک : ه د، شاهنامه).در مناطق کردنشین، برزونامه بیش از بقیۀ داستانهای شاهنامه مورد توجه و اهتمام بوده، و نسخههای گوناگونی از آن به نامهای بهرزوونامه، برزو و فرامرز، برزو و فلاوند (فولادوند) و جز اینها به وجود آمده است (نک : کنولهای، 241، 415؛ امینی، 32). گذشته از این، نام برزو در دیگر منظومههای شاهنامۀ کردی مانند منظومۀ جواهرپوش (گورانی، 1 / 96، 106) و داستان کنیزک و یازده رزم (لطفینیا، 122- 125؛ بهمن ... ، همانجا) نیز آمده است. با اینکه شمار ابیات منظومۀ برزو و فلاوند 150‘ 3 بیت (امینی، همانجا) و بیشتر از ابیات بهرزوونامۀ تصحیح آهنگرنژاد ـ پرویزی است، اما بهسبب استقلال موضوعیِ متن دوم و مستندبودنش به 3 نسخۀ اصلی و فرعی، این مقاله بر مبنای آن تنظیم شده است؛ البته میان این دو برزونامه از جهات صوری و محتوایی تفاوتهایی وجـود دارد؛ مثلاً بخشهایی از بـهرزوونـامۀ تصحیح آهنگرنژاد ـ پرویزی، مانند مراسم عروسی برزو و حوریلقا (ص 356-362)، در شاهنامۀ نسخۀ امینی نیامدهاند؛ همچنین این نسخه با برزونامۀ یاقوتی تفاوت دارد و بخشهایی مانند ماجراها و سخنان تهمینه، مادر برزو (ص 17- 18)، رقص برزو و سخنان او به قطران (ص 36، 60-61)، جملات پایانی کیخسرو در «چشم و چراغ خواندن شهیدان ایران و دفاع از آزادی و حقوق زنان» (ص 92-95) و ماجرای پیرمرد و خمره (ص 95-96) در روایتهای منظوم بهرزوونامۀ تصحیح آهنگرنژاد ـ پرویزی نیامدهاند.برزونامه به زبان کردی هورامی و با وزن دههجایی سروده شده (یاقوتی، همان، 9؛ امینی، 5- 8)، ولی ازآنجاکه به شکل شفاهی، در مناطق کردنشین با گویشهای مختلفی نقل شده، زبان برزونامۀ چاپی، ترکیبی از زبان مردمان نواحی کُلیایی، کلهر، لک و اورامان است (یاقوتی، «برزونامه ... »، 184). هرچند برخی از نویسندگان الماسخان کنولهای، شاعر عصر نادر شاه را سرایندۀ برزونامه و دیگر داستانهای شاهنامۀ کردی دانستهاند (امینی، 7- 8؛ عالینژاد، 167؛ شریفی، همانجا)، اما این دیدگاه حدس و گمانی بیش نیست و سرایندۀ برزونامه نامعلوم است. افزون بر آن، از روی گویشهای متفاوتِ روایتهای مکتوب و شیوۀ پرداختن به مضامین حماسی داستانها میتوان گفت که گویندۀ شاهنامه یک نفر نیست و ظاهراً نقالان آن را سینهبهسینه در شبهای زمستان و پای کرسی نقل کرده، و به میل خود در آن دست بردهاند (عالینژاد، همانجا؛ یاقوتی، مقدمه بر، 10). مهمترین دلیل برای نشاندادن ماهیت شفاهی برزونامه، فرایند روایت آن است؛ نقال برای مخاطبان، داستان را میخواند و پس از خواندن چندصد بیت، از مخاطبانش که گاه آنان را «یاران» میخواند، میخواهد با ذکر صلوات یا عباراتی دیگر، محفل را متوقف کنند. پس از وقفهای کوتاه یا طولانی، شاهنامهخوان از همان جایی که قبلاً متوقف شده بود، دوباره شاهنامهخوانی را آغاز میکند (نک : بهرزوونامه، 25، 154، 195، 277).شاهنامهخوان بسیاری از مفاهیم دینی و مذهبی را به برزونامه اضافه کرده است. بهعنوان مثال، هنگامیکه برزو در دربار افراسیاب به جنگ دیو جادوگر میرود، شاهنامهخوان ندای الله اکبر میگوید و خدا را از قول برزو با الفاظ عربی سپاس و ستایش میکند (همان، 129)؛ شاهنامهخوان نهتنها برزو را به شخصیتی مسلمان تبدیل کرده، بلکه او را ضدزردشتی میداند و دشمنان او مانند دیو فولادوند را با صفت گبر بدنژاد، گبر بدبنیاد، کافر، ناپاک، ملعون، گمراه و بیایمان توصیف میکند (همان، 68، 76، 130).مذهب شاهنامهخوان نیز سبب ایجاد تغییراتی در برزونامه شده است. هنگامی که او شیعهمذهب بوده، مقدمۀ برزونامه را با ذکر علی بن ابیطالب و اهل بیت (ع) آغاز (همان، 19-20)، و بعدها هم بارها از مضامین شیعی استفاده کرده است؛ بهعنوان مثال، نقال یک جا که شاهنامهخوانی را متوقف میکند، به مخاطبانش میگوید: «مجلسنشینان! خسته نباشید. حال با یک صلوات بر علی مرتضى ادامۀ داستان را پی میگیریم» (همان، 142). اوج حس و حال شیعی در برزونامه، جایی است که کیخسرو پس از مواجهه با حملۀ توران، به درگاه الٰهی دعا میکند که «خداوندا! بندۀ شرمسار را به حیدر کرار ببخش» (همان، 312-313). اما در مقابل، در برزونامهای که نقالان سنّی در هورامان روایت کردهاند، چنین مضامین و ابیاتی وجود ندارد (کنولهای، 241-242، جم )؛ همچنین در شاهنامههای اهل حق (یارسان)، برزونامه با عقاید و فرهنگ آنان عجین شده است (بهرامی، 30).یکی از شخصیتهای محوری برزونامه، زرعلی است که در نقش یار و یاور و گاه نجاتدهندۀ رستم و پدر او، زال، ظاهر میشود و در پایان داستان هم خبر پیروزی رستم بر جمشید و افراسیاب را به اطلاع کیخسرو میرساند (نک : بهرزوونامه، 310-312، 321-325، 345-350). جالب آن است که زرعلی که خیلیها او را نماد ورود اندیشههای اسلامی و شیعی به برزونامه دانستهاند، یکی از کاتبان شاهنامۀ کردی بوده، و مُهر او با عنوان زرعلی پسر سبزعلی بر شاهنامهای که ظاهراً در 1306 ش کتابت شده است، وجود دارد (شریفی، 34-37). همچنین ورود او به داستان، نماد واردشدن اندیشه و کلام عامۀ مردم به برزونامه است. زرعلی با قراردادن خود در کنار رستم و منسوبکردن بسیاری از کارها به خویشتن، مضامین تازهای را وارد شاهنامه کرده است. مانند دیگر روایتهای شفاهی، از نظر جغرافیایی نیز بسته به مکان سکونت نقالان و راویان، نام اماکن آن محل در برزونامه آمده است؛ برای نمونه، ذکر چندبارۀ کوه بیستون در این سروده (نک : بهرزوونامه، 69، 206، 225، 237)، نشاندهندۀ نزدیکی محل سکونت راوی به این کوه است. در برزونامه، همچنین از ویرانی جیحون و خراسان تا فیروزکوه و عراق عجم توسط سپاه توران سخن رفته است (همان، 296)؛ البته در برزونامۀ ترجمۀ یاقوتی، مکان جنگ ایران و توران، شهر «الیپی» در دامنۀ بیستون خوانده شده است (ص 88). نیز استفادۀ مداوم قهرمانان از گرز (104 بار) و سنگ (10 بار) در جنگهایشان نشاندهندۀ حضور عناصر جغرافیایی مناطق کردنشین است (آهنگرنژاد، «رزمافزارها ... »، 418-420).از دیگر نشانههای تأثیرپذیری برزونامه از فرهنگ محلی نقالان، تلفظ اسامی قهرمانان با گویشهای محلی است؛ بهعنوان مثال، خسرو بهشکل «خَسرَو»، رستم بهشکل «روسَم»، فرامرز بهصورت «فلامرز» و سهراب بهشکل «سوراو» آمده است (نک : بهرزوونامه، 305، 306، 332).در برزونامه، بارها به آداب و رسوم محلی مانند رقص زنان با صدای ساز و چنگ و دف، با برداشتن توری از سر عروس توسط داماد در مراسم عروسی (همان، 42-43، 73-75)، و رو کندن و خراشیدن رخسار توسط معشوقۀ برزو در هجران او (همان، 79) اشاره شده است. زنان در برزونامه تنها معشوقه نیستند، بلکه گاه عاشق میشوند و مرد معشوق آنها ست (آهنگرنژاد، «عشقورزی ... »، 469-472). با وجود اختلافات جزئی که میان نسخهها و روایتهای برزونامۀ کردی وجود دارد، باید گفت که کلیات داستان در همۀ آنها شبیه است. این روایتها فاقد بخش اول برزونامۀ فارسی، یعنی برزونامۀ کهناند.در برزونامۀ کردی، نهتنها نشانهای از حضور عناصر برزونامۀ کهن فارسی وجود ندارد، بلکه حتى به تولد و مرگ برزو هم جز در یک روایت حاشیهای (آیدنلو، 83)، اشارهای نشده است.برزونامۀ کردی دقیقاً از جایی آغاز شده که فردوسی به هر دلیل، روایت آن را ناتمام رها کرده است. فردوسی در جنگ رستم و فولادوند به آنجا میرسد که رستم پس از جنگی سخت، فولادوند را بر زمین میکوبد و با این تصور که او مرده است، میدان جنگ را رها میکند؛ اما در کمال ناباوری، فولادوند زنده میشود و نزد افراسیاب بازمیگردد. رستم از این واقعه بسیار دلگیر و ناراحت، و با سپاهیانش راهی ایران میشود و بدینترتیب سرنوشت فولادوند نامشخص باقی میماند (3 / 271-281). در برزونامۀ کردی، برخلاف شاهنامه، رستم انتقام از فولادوند را فراموش نمیکند. این انتقام به ماجرای دیگری گره میخورد که در برزونامۀ کردی آمده، و آن احساس گناه رستم از قتل سهراب، پدر برزو ست. رستم برای جبران این احساس گناه، برزو را بهعنوان جانشین خود منصوب میکند، اما این تصمیم با واکنش شدید فرامرز که برزو را «غریبه» و «تورانی» میداند، مواجه میشود. رستم جانشینی را به پذیرش جنگ با فولادوند مشروط میکند و برزو با پذیرش این شرط قهرمان داستان میشود. هرچند برزونامه با تقابل فرامرز و برزو آغاز گشته، و به همین سبب این منظومه گاه با عنوان برزو و فرامرز (بهرامی، 30) نقل شده است، ولی در ادامه این دو با هم دوست میشوند و داستان مسیر دیگری طی میکند. همچنین برخلاف نام داستان، برزو تنها شخصیت محوری داستان نیست، بلکه در بیشتر اوقات، برزونامه با محوریت رستم ادامه مییابد.مقایسۀ برزونامۀ کردی با برزونامههای فارسی نشان میدهد که برزونامۀ کردی روایت خاصی از قسمت دوم برزونامه است که نقالان فارسیزبان نیز آن را در نقلهای خود آوردهاند؛ البته روایت کردی برخی از ویژگیهای فرهنگی و اقلیمی مناطق کردنشین را در خود جای داده است که همین ویژگیها آن را از برزونامههای نقالی فارسی متمایز میکند.
آهنگرنژاد، جلیل و قامت پرویزی، «رزمافزارهای پهلوانان کرد در رزمنامههای برزونامه و رستم و زنون»، «عشقورزی شهدختها به قهرمانان (برخورد رستم و برزو با شاهزادگان)»، بهرزوونامه (هم )؛ آیدنلو، سجاد، شاهنامه و ادب عامیانۀ کردی، اورمیه، 1379 ش؛ امینی، محمدرشید، مقدمه بر شاهنامهی کوردی (نک : هم ، کنولهای)؛ برزونامه (شاهنامۀ کردی)، ترجمۀ منصور یاقوتی، تهران، 1391 ش؛ بهرامی، ایرج، مقدمه بر ج 1 شاهنامۀ کردی (نک : هم ، گورانی)؛ بهرزوونامه، به کوشش جلیل آهنگرنژاد و قامت پرویزی، کرمانشاه، 1390 ش؛ بهمن و فرامرز، به کوشش محمدعلی ابراهیمی و اردشیر موسوی، کرمانشاه، 1388 ش؛ شریفی، احمد، «ناساندنی شانامۀ کوردی»، سروه، 1371 ش، س 8، شم 69؛ عالینژاد، خلیل، «شاهنامۀ کردی»، موسیقی حماسی ایران، بهکوشش محمدرضا درویشی، تهران، 1383 ش؛ فرامرزنامه، به کوشش مجید سرمدی، تهران، 1382 ش؛ فردوسی، شاهنامه، بهکوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ کزازی، جلالالدین، مقدمه بر بهرزوونامه (هم )؛ کنولهای، الماس خان، شاهنامهی کوردی (ههورامی)، به کوشش محمدرشید امینی، وزارت فرهنگ اقلیم کردستان، بیتا؛ گـورانی، مصطفى، شاهنـامۀ کردی (جواهرپوش ـ بیژن و منیجه)، به کوشش ایرج بهرامی، تهران، 1389 ش؛ لطفینیا، حیدر، حماسههای قوم کرد، تهران، 1388 ش؛ یاقوتی، منصور، «برزونامه (شاهنامۀ کردی)»، گوهران، تهران، 1386 ش، شم 15؛ همو، مقدمه بر برزونامه (شاهنامۀ کردی) (هم ).
اسماعیل شمس
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید