بحر طویل
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 6 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239305/بحر-طویل
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
2
بَحْرِ طَویل، اصطلاحی در حوزۀ شعر و ادب با دو مفهوم: نخست، یکی از اوزان عروضی در شعر عربی؛ و دوم، عنوانی برای یکی از قالبهای شعر فارسی که بحر طویل عامیانه نامیده میشود. از آنجا که کاربردِ این قالبِ شعری بیشتر در میان مردم عامی و در ادبیات عامه رواج دارد، اغلب در حیطۀ ادب شفاهی مطالعه و بررسی میشود و در ادب رسمی کمتر به این قالب پرداخته شده است. محققان بحرِ طویل فارسی را ازآنرو عامیانه خواندهاند (نک : قزوینی، 4 / 17؛ شفیعی، 502؛ غیاث ... ، ذیل طویل؛ نیز محیط، 27)، که با پسندهای مردم عامی بسیار سازگار است. این قالب، بهسبب خروج از قواعد مرسوم ادبی و عروضی، تناسب بسیاری با شعر مردمی دارد؛ زیرا ذهن و زبان مردم بهخصوص در شعر قاعدهپذیر نیست. وجود نخستین بحرطویل در داستان عامیانۀ رموز حمزه (تحریر دورۀ صفویه) در وصف عمرو عیّار به این شرح بر عامیانه بودن آن دلالت دارد: « ... کهنه دزدی که رباید ز شهان افسر شاهی و ز شب رنگ سیاهی و فلوس از دم ماهی، ز بقم سرخی ذاتی ز شکر طعم نباتی و ز یک حبه دو دینار و ز یک وقیه دو خروار، حجر از دهن مار و اثر از شرر نار، کبودی ز فلک گیرد و ... » (نک : اخوان، 577). همچنین بخشی از بازیهای منظوم، ضربالمثلها یا حرارهها در قالب بحر طویل است؛ ازجمله: « ... سپلشت آید و زن زاید و خر میرد و مهمان عزیزت برسد ... »؛ « ... خاله جون قربونتم، حیرونتم، آتش سر قلیونتم، ... »؛ « ... خاله قز مقزون، چادر کتون، سینه بلور، چارقدتور، کجا میری ... » (وحیدیان، 138- 139). وابستگی بحر طویل به فرهنگ عامه به دلیل احتوای آن بر موضوعات مذهبی و مدح اولیا و منقبتخوانی، مرثیه و تعزیه، و مفاهیمی از قبیل طنز و هجو و هزل که از فرهنگ و ادب مردمی نشئت میگیرد، و نیز به سبب رویکردِ گویندگانِ نامشهور به سرودن این نوع شعر، و اغلب استقبال عامیان صاحب ذوق از آن، تأیید میشود. زینالعابدین مؤتمن بحر طویل را جزو اقسام مشخص و معتبر شعر ندانسته، و بر آن است که صرفاً نوعی تفنن ادبی است که کاربردهای عامیانه دارد (ص 114). زبان بحر طویل ساده و بیتکلف است و مقید به حدی نیست، فضای لازم عروضی برای بیان مطالب فراهم است، سجعها و عبارات مرصع و پیدرپی خصوصاً وقتی با صدای بلند خوانده شود، آهنگی خوش برای جلب توجه پدید میآورد. لحن و بیان طنزآمیز در بحر طویلها، خصوصاً در سدۀ اخیر با رواج مطبوعات و آزادی افکار، وسیلهای مؤثر برای بیان مسائل سیاسی و اجتماعی به شیوۀ فکاهی بوده است؛ چنانکه ابوالقاسم حالت مجموعهای از این بحر طویلها را در کتاب بحر طویلهای هدهدمیرزا گرد آورده است (نک : مآخذ) و شاعری محلی به نام فرخیِ بروجنی، از شاعران چهارمحال و بختیاری هنگام سفر فتحعلی شاه قاجار در شکوه از تعدی گماشتگانش، وی را در بحر طویلی هجو میکند: « ... دست بر قبضۀ مقراض زن ای کهنه، بزن بر کمر ریش درازت که حماقت رود از کلّۀ بیمغز تو بیرون که بدانی و بفهمی و بسنجی که رعیت به چهسان میگذرانند، همه جامهدراناند، به فریاد و فغاناند ... » (ص 493). در آثار کهنتر، بحر طویل ملمّع سیدمهدی عرب (زنده در 1105 ق) هم با آمیختن فارسی و عربی که خوشایند عوام است، فضایی طنزآمیز ایجاد کرده است: « ... انا فی وقت فسین اخرج من خانه و اذهبتُ الى جانب بازار و تماشیت بکل الطرف السوق و تناظرت الی الناس اذا کان رأیت ... » (جنگ خطی، کتابخانۀ مرکزی، شم 349‘ 3). البته طولانی کردن یک مصراع که نوعی ساختارشکنی و خروج از سنتهای مرسوم محسوب میشود، فینفسه طنزآفرین است. کهنترین نمونۀ موجود بحر طویل مضبوط در جنگ خطی شمارۀ 528‘ 3 کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران است که دو بحر طویل: یکی از دانیال دولتخانی (زنده پیش از 815 ق) و دیگری از حمدی (پیش از 844 ق) در آن موجود است و هر دو، عنوان بحر طویل دارد. از دیگر نمونههای کهن، قطعهای از عبدالعظیم مرعشی (مکتوب در 881 ق / 1476 م؛ نک : مرعشی، 557-560) و بحرطویل عصمت بخارایی (د 814 ق) است (نک : خانلری، 1141). ازاینرو، میتوان گفت که سابقۀ بحر طویل به آغاز سدۀ 9 ق / 15 م بازمیگردد. در اولین نمونههای مکتوب، عنوان بحر طویل دیده میشود، بدون هیچ قید دیگر، و علت چنین تسمیهای ظاهراً افزونی ارکان و طویلتر شدن آن از حد معمول است. بعدها به تصور آنکه عوام آفرینندۀ این گونهاند و نیز به سبب اشتهار آن در میان مردم خصوصاً مناقبخوانها، صاحب غیاث اللغات آن را «بحر طویل نزد عوام» دانسته (ذیل طویل)، و بعدها محمد قزوینی (د 1328 ش) صراحتاً آن را «بحر طویل عامیانه» نامیده است (4 / 17)؛ اما اخوان ثالث ترجیح داده است که برای مشتبه نشدن با بحر طویل عرب، آن را «بحر طویل فارسی» بنامد (ص 301). بحر طویل عامیانه کوششی است در جهت بلندی و طول مصراعها برخلاف مستزاد، اما هردو نوعی خروج از سنتهای مرسوم ادب فارسی است. پیش از ابداع مستزاد و بحر طویل، مسمّط نخستین حرکت در جهت خروج از سنتهای مرسوم بوده است. با توجه به شباهتهایی که مسمط با بحر طویل دارد، به نظر میرسد بحر طویل صورت توسعهیافتۀ مسمط باشد و آخرین تغییر فرم پیش از شعر نو است که یکی از مقاصد آن گسستن قید ارکان و افاعیل بوده است؛ همچنان که در بحر طویل نیز شاعر از حدود متعارف قواعد عروضی پا فراتر میگذارد؛ ازاینرو، بحر طویل را میتوان چنین تعریف کرد: «شعری است به تسلسل که از توالی اختیاری یک رکن عروضی سالم خارج از سنتهای مرسوم عروضی به وجود میآید»؛ مثل این قطعه از محمد جمال سویدا (سدۀ 12 ق / 18 م) در تضمین غزل حافظ: «الا یا ایّها الساقی»، به عارض ماه آفاقی، نظر بر تیرهروزان کن، چراغ ما فروزان کن، به دست چون ید بیضا، سر مینای می بگشا، دماغ آشفته مخمورم، بده صهبای پرزورم، یک امشب میپرستم کن، سیهمست الستم کن، مگر منصوردم گردم، به حقگویی علم گردم، به صحرای جنون تازم، به عالم شوری اندازم، نگاهم خونچکان گردد، نفس آتشعنان گردد، به هر جا بینم آهویی، ز لیلی بشنوم بویی، به هر جا لالهای بینم، ز داغ عشق گل چینم، یکی از عقل میلافد، دگر طامات میبافد، مرا در عشق چون «حافظ»، نباید ناصح و واعظ، همان به کز خمار می، تو را گویم که پی در پی، برای این دل شیدا، پی این جان غمفرسا، «ادر کأساً و ناولها ... » (ص 867). این گونۀ شعری جدا از بحر طویل از بحور عروضی خلیل بن احمد است که مبتنی بر دوبار «فعولن مفاعیلن» است و عرب بدان اقبالی تام داشته است؛ اما فارسیزبانان تفننی بدان قالب شعر گفتهاند، چون قطعهای از اخوان ثالث با این آغاز: «دگر ره شب آمد تا جهانی سیا کند / جهانی سیاهی تا با دلم چهها کند / / بیامد که باز آن تیره مفروش بگسترد / همان گوهرآجین خیمهاش را بپا کند (ص 564). بحر طویل دو نوع است: 1. بحر طویلهایی که در ارکان هر بند آن نظم خاص عددی مشهود است؛ مثل بحر طویل عصمت بخارایی که تکرار 9 بار فعلاتن است؛ برای نمونه: « ... / میکشد ترک کماندار مسلمانکش جادوی تو چون کافر مست از مژه بر هر جگری تیر بلا را / تا کشد زار و به هم بر زده و مست و سنان خورده و مجروح و دل آزرده و افکار و جگر سوخته ما را / ... » (نک : خانلری، همانجا)؛ یا: « ... رنگ رخسار و در گوش و خط و خد و قد و عارض و خال لبت ای سرو پری روی سمنبر، شفق و کوکب و شام و سحر و طوبی گلزار بهشت و هلال و طرف چشمۀ کوثر ... »؛ همچنین بحر طویل دانیال دولتخانی، و حمدی (زنده پیش از 844 ق). در تمامی این نمونهها قافیۀ دو بند اول با بندهای زوج یکی است (نسخۀ خطیِ کتابخانۀ مرکزی، شم 528‘ 3). 2. بحر طویلهایی که نظم عددی خاصی در ارکان هر بند رعایت نمیشود و شمار ارکان هر بند متغیر و بسته به کشش مطلب و کوشش شاعر است؛ نظیر بحر طویل شاهدی نیشابوری (زنده پیش از 1045 ق) (همان، شم 194‘ 3) و بحر طویل جوهری (سدۀ 13 ق) در معراج حضرت رسول اکرم (ص) (همان، شم 332‘4): « ... حبذا شاهسواری چو عشا عرشنگاری و ندای شب قدری که چنین مرتبه داری ز حضیض کرۀ خاک بر این طارم افلاک به امر ملک قادر باری، چو دو ثلث از شب اسرى بگذشت آمد ازین غرفۀ مینا به در حجرۀ آن سید سالار و ... ». شمار اینگونه بحر طویلها بیشتر و معروفتر است.
بحر طویل ویژگیهایی به این شرح دارد: 1. قالب بحر طویل مانند دیگر قالبهای شعری است، با این تفاوت که در قالبهای دیگر شاعر مجاز است 4، 6 یا 8 رکن سالم یا غیرسالم در هر بیت به کار بَرَد، حال آنکه یک بند بحر طویل میتواند 20، 40 یا 140 رکن عروضی سالم و یا بیشتر داشته باشد؛ مانند بحر طویل جوهری (نک : همان، شم 332‘4). 2. در بحر طویل به مصراع «بند» گفته میشود. 3. در اغلب بحر طویلهای موجود، ردیف «را» در پایان بند تکرار میشود که این خصیصه در «بند» عربی نیز به شکلی دیده میشود (شفیعی، 501 بب ]. 4. در این نوع شعر به جای وزن و بحر باید از اصطلاح «سلسلۀ ارکان» استفاده کرد، زیرا بحر طویل تنها از یک رکن مورد استفادۀ متوالی ساخته میشود و نه مزاحفات یک بحر و یا بحور مختلفالارکان. 5. مهمترین ارکان در بحر طویلها عبارتاند از: فعلاتن، مفاعیل و فاعلاتن؛ که رکن «فعلاتن» در بیشتر بحر طویلها تکرار میشود. 6. در بحر طویل میتوان از انواع آرایههای لفظی و معنوی و نکات معانی، بیانی و بلاغی سود جست، از آن جمله است: ترصیع، تسجیع، تجنیس، ایهام، مراعاتنظیر، حسن مطلع، حسن مقطع، تلمیح، ملمع، تضمین، تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه و خصوصاً تسنیقالصفات. 7. خاستگاه بحر طویل، ایران است و این بحر از ابداعات ذوقی شاعران و گویندگان مردمی و صاحبطبع فارسیزبان است. تجربۀ بحر طویل را شاعران عرب بهخصوص شاعران عراقی، از زبان فارسی وارد ادب خود کردهاند و اینگونه شعر با همین خصایص بهعنوان «بند» شهرت یافته است؛ تا آنجا که در پایان بندها «را» مانند اغلب بحر طویلهای فارسی تکرار میشود. کهنترین نمونه از معتوق موسوی (1025-1087 ق / 1616-1676 م) است که چنین آغاز میشود: «ایها الراقد فی الظلمة نبّه الفکرة من رقدة ذی الغفلة، و انظر اثر القدرة و اجل غسق الحیرة فی فجر سنا الخبرة و ارن فلک الاطلس و العرش، و ما فیه من النقش ... و من شهب ثریاه بمشکاة فسواه منیرا / ... و العادل و العالم فی خائنة الاعین سرا و جهارا / ... و ما سار شذا الزهر علی الریح مساواً و نهارا / ... و فی السلم ایادیه علی الوفد بهارا و نضارا» (نک : صالحی، 42-43). در میان قالبهای شعری، مسمط مسجع به بحر طویل بسیار نزدیک است. این تشابه تا آنجا ست که علامه شبلی نعمانی (د 1332 ق) مسمط عبدالواسع جبلی (د 555 ق) را که صراحتاً شمس قیس رازی (ص 389) (د پس از 628 ق) آن را مسمط دانسته، بحر طویل انگاشته است (1 / 165-166). مسمط موصوف چنیـن آغـاز میشود: «ایـا ساقی المدام مرا باده ده مدام / سمن ـ بوی لالهفام که تا من درین مقام / / زنم یک نفس به کام که کس را ز خاص و عام / درین منزل ای غلام امید قرار نیست ... » (2 / 639)؛ و یا این نمونه از کمال فارسی (د 484 ق) که نجیب مایل هروی آن را بحر طویل دانسته است (ص 372): «ای اصل اسما، فرعت مسما / آلا و نعما، جان و دل ما / / بردی به یغما، ای ماهسیما / لطفی بفرما، بگشا معما / / از شام ظلما، آن چهره بنما / بس بینظیری، بس دلپذیری / / بدر منیری، سلطان و میری / ما فی الضمیری، دل را نظیری / / جان را خبیری، چون ناگزیری / دستم نگیری، کافتادم از پا ... » (مرکزی، میکروفیلمها، شم 262). در دو نمونۀ اخیر و نمونههای دیگر تعریف مسمط صادق است؛ یعنی بهجز بیت آخر بقیۀ ابیات متفقالقافیهاند و قافیۀ درونی میان پارههای هر بیت وجود دارد؛ حال آنکه میان پارههای بحر طویل سجع و ترصیع برقرار است؛ و دیگر اینکه بحر طویل از مزاحفات یک بحر یا از بحور مختلفالارکان ساخته نمیشود، در حالی که مسمط مسجع عبدالواسع جبلی در بحر مضارع مثمن مکفوف محذوف (مفاعیل فاعلن، مفاعیل فاعلن) و مسمط کمال فارسی در بحر متقارب مثمن اثلم (فعلن فعولن، فعلن فعولن) سروده شده است. اما بحر طویل از توالی یک رکن سالم عروضی ساخته میشود، چنانکه: «پریشان دل مستمندان، همه محو و حیران، چو آیینه بیجان، تو مشغول بازی، به لهو راضی، چطور است و آیین، بعید این ز تمکین، ز جور تو خلقی، پریشان و ابتر» (همان، شم 212‘1) که تکرار رکن فعولن تا آخر بند است. از مقایسۀ بحر طویل اخیر با دو نمونه مسمطی که گذشت متوجه قافیۀ درونی و کیفیت وزن آنها میشویم؛ اگر مسمط کمال فارسی را پیوسته بنویسیم، صورت بحر طویل به خود میگیرد، در این صورت، مجبور خواهیم شد مسمطهای منوچهری دامغانی (د 432 ق / 1041 م؛ ص 93 بب (، ناصرخسرو قبادیانی (د 481 ق / 1088 م؛ 1 / 547)، سنایی غزنوی (د 545 ق / 1150 م؛ ص 489)، فرصت شیرازی (د 1339 ق / 1921 م؛ ص 233) و بسیاری نمونههای دیگر را نیز بحر طویل بدانیم! شعر نو نیز که در آن مانند بحر طویل قید تساوی افاعیل نیست، ممکن است با بحر طویل مشتبه شود، اما باید توجه داشت که در شعر نو استقلال مصراعها توسط پایانبندی آنها رعایت میشود؛ یعنی اگر یکی از اشعار نیما یا پیروانش بر وزن فاعلاتن بیهیچ سکون ادامه مییافت، صورت بحر طویل به خود میگرفت، در حالی که نیما در جایی با یک زحاف یا سکون این تسلسل را متوقف میکند و این خود سبب استحکام شعر است؛ چنانکه: « ... / یادم از روزی سیه میآید و جای نموری (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن) / در میان جنگل بسیار دوری (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن) / آخر فصل زمستان بود یکسر هر کجا در زیر باران بود (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن) / ... » (نک : جنتی، 257). با این وصف، شعرِ «باران» گلچینگیلانی بحر طویل است، نه شعر نو؛ زیرا رکن فاعلاتن بدون هیچ توقف یا زحاف در آن توالی دارد: «باز باران، با ترانه، با گهرهای فراوان میخورد بر بام خانه، من به پشت شیشه تنها ایستاده، در گذرها، رودها راه اوفتاده، شاد و خرّم، یک دو سه گنجشک پرگو ... » (نک : اخوان، 594-595).
بحر طویل در میان مردم کاربردهای فراوانی دارد؛ ازجمله کاربردهای دینی و مذهبی آن منقبتخوانی، مرثیهخوانی، تعزیه و سخنوری است. مینوی معتقد است که «بحر طویلها برای شبیهخوانی و مراثی ساخته و پرداخته شده، و در مجالس سخنوری، نُقل و نَقل محافل شده است، همچنین برای مناجاتخوانی از این بحر طویلخوانی بهره میگرفتهاند» (4 / 44). این نکته را اولین بحر طویل از حمدی اثبات میکند که در منقبت حضرت علی (ع) سروده شده است. حمدی نیز اشاره میکند که منقبت را اولینبار در بحر طویل ریخته است: «کس نگفته است مناقب به چنین بحرطویلی که به یک مصرع او فعلاتن دو ده و چهار بهجز بندۀ حمدی نه ز کرمان و ز کاشان و ز تبریز ... » (مرکزی، خطی، شم 528‘ 3). بخش عمدهای از بحر طویلها را مسائل مذهبی تشکیل میدهد. بحر طویل معروف «حدیث کسا» از صامت بروجردی، اساساً در اثبات حقانیت علی (ع) سروده شده است. همچنین در مراسم سخنوری (نک : محجوب، ادبیات ... ، 1057-1058) نیز که با هدف اثبات حقانیت علی (ع) در ماه رمضان و در قهوهخانهها برگزار میشده، بحر طویل کاربرد فراوانی داشته است. در مراسم سخنوری مردمان کمسواد یا بیسواد، صدها شعر، بحر طویل، معما، قصیده، رباعی با محتوای حمد، مرثیه و نعت را حفظ کرده، به هنرنمایی میپرداختند و دیگران را به اعجاب برمیانگیختند. برای نمونه این تحمیدیه از شاهدای (شاهدی) نیشابوری: «منشأ نشئۀ صهبای سخن نام کریمی است که در بزم کرم چیده بساط طرب از شیشۀ ابر و خُم گردون و گل ثابت و پیمانۀ سیّار و دف هاله و عودِ شب و جام شفق و چینی صبح و غجک موجۀ رود و رگ آب و نی فوارۀ مهتاب و گلافشان خزان و چمن سبز بهاران و غزلخوانی مرغان خوشالحان که به قانون طرب گرم کند عاشق بیبرگ و نوا را / ... » (ص 135). یکی از قالبهای شعریِ رایج در این مراسم بحر طویل بود که به خصوص طولانی بودن و نوع خواندن آن استادی میخواست و کار هرکس نبود؛ برای نمونه بحر طویل مربوط به ثبوت «سَردَم» (بیان تاریخچۀ پدید آمدنِ دستگاه سخنوری و رمزهای آن) چنین آغاز میشود: «چند بیهوده زنی لاف سخن در بر من، دم مزن ای بیهدهگو زین سخنان ورنه چنان سخت بگیرم سر راهت که برآری تو ز دل آه و فغان، افکنمت در هیجان، میکنم این لحظه بیان، تا که شوی واقف از آن، هم زخفا هم زعیان تا تو شوی آگه و واضح کنمت دایرۀ فقر و فنا را / ... » (نک : محجوب، «سخنوری»، 632). گاه سخنور برای هنرنمایی، بحر طویلهایی بینقطه میگفت و با کاربرد صنایع لفظی و معنوی و التزامهای دشوار، فضل خود را اثبات میکرد. کاربرد دیگر بحر طویل در تعزیه است. در دورۀ قاجار، تعزیهنویسها و معینالبکاها قطعات بحر طویل را در تعزیه وارد کردند تا به حرفۀ خود رونقی دهند (برای آگاهی بیشتر، نک : ذکایی، 69). به اعتقاد جابر عناصری بحر طویلخوانی در شبیهخوانی قلمرو زایش کلامی و رعایت توالی و تناوب سخن است که بدیههسرایی را به دنبال دارد (ص 173)؛ وی ساختار بحر طویلهای تعزیه را شامل درآمد، حادثه، و گریز و فرجام میداند (همانجا). لازمۀ خواندن بحر طویل در تعزیه، درستخوانی، مناسبخوانی و موقعشناسی و رعایت ریتم و آهنگ و بهخصوص داشتن نفس کافی است که این همه باید با نرمشهای بدنی و خیزشهای رفتاری و ضربات طبل توأم شود تا بتواند احساسات شنوندگان را برانگیزد. وصفهای طولانی و صفتآوریهای زیبا و رجزخوانی در قالب بحر طویل بسیار مناسب میدان جنگ است؛ چنان که حضرت عباس (ع) در رجز خود خطاب به شمر میگوید: «ستودی خویش را و وصف کردی قدر بشمردی تو اکنون قدر خود بشمار تا من نیز بشمارم: زمینم، آسمانم، اخترم، ماهم، هوایم، آتشم، آبم، ترابم، عرش مقدارم، شفیعم، شافعم، حشرم، نکیرم، منکرم، حقم، انیسم، مونسم و ... » (همانجا). بحر طویلهای شبیهخوانی یا به صورت یک نفره است؛ یعنی شبیهخوان به تنهایی میخواند، و یا دو نفره است که اولیا با اولیا و اشقیا با اشقیا، یا اولیا با اشقیا در مقابل هم قرار میگیرند که در هر حال به اصطلاح شبیهخوانان، شبیهخوان «جوشی» میشود و «طغیان» میکند. در دیالوگهای بحر طویل، طرفین مقاصد، اهداف و نیات خود را آشکار میکنند؛ چنانکه در واگویههای شمر است: «اما یک طرف حب ریاست نگذارد که من از منصب و زر چشم بپوشم به حقیقت که بود بهتر و برتر که به دربار یزید بن معاویه نشینم صف بالا که آن طالب مطلوب چنین فکر نمایند که ... ». بحر طویلهای تعزیه نیز مثل خود تعزیه، به شرایط اقلیمی، زبانی و آیین هر منطقهای نظر دارد؛ چنان که در مناطق آذریزبان این بحر طویلها گاه به گویش آذری خوانده میشود. بحر طویل حارث در مجلس طفلان مسلم، بحر طویلهای حضرت عباس (ع) و شمر در برابر یکدیگر، بحر طویل عمر بن سعد، بحر طویل امام حسین (ع) در برابر لشکر عمر بن سعد، بحر طویل فرنگی در بازار شام، و بحر طویل حضرت رقیه در خرابۀ شام ازجملۀ معروفترین بحر طویلهای تعزیه هستند. ذکر معراج رسول اکرم (ص) و شرح تمامی حوادث و وقایع معراج موضوع دیگری است که سرایندگان اقبالی بدان داشتهاند؛ چون مجرمی (سدۀ 11 ق / 17 م؛ نک : مرکزی، خطی، شم 995‘5)، جوهری (د 1253 ق / 1837 م؛ همان، شم 332‘4)، و رفعت سمنانی (د 1310 ق / 1931 م؛ ص 286-291). جز کاربردهای دینیِ یادشده، مضامین عاشقانه نیز در نمونههای کهنتر دیده میشود: موضوعات غنایی و مسائل عشقی چون فراق، درد، سوز، وصال، مهجوری، داغ، غارتگری زلف، رقیب، خط و خال، معشوق سراپای نامه، پریشانی، ایام شباب، غمگساری، حیرانی و جز آن در نمونههای اولیه دیده میشود، چون بحر طویل دانیال دولتخانی (فایز)، بحر طویل منسوب به صائب تبریزی (مرکزی، خطی، شم 465‘2)، و بحر طویلهای عصمتالله بخارایی و توفیق کشمیری (همان، شم 490‘4). بهجز این حسب حالهایی نیز در میان قطعات بحر طویل دیده میشود. گاه شاعر واقعه و شرح احوال خود را در بحر طویلی ریخته، اظهار گله و شکایت میکند؛ چون بحر طویل ساعی شیروانی (عصر صفوی)، طرزی افشار (نک : ص «کا» ـ «کب»)، و بهگو (مرکزی، خطی، شم 233). شعرای غیرمشهور بیشتر از بحر طویل استقبال کردهاند؛ خصوصاً شاعرانی که در حوزۀ ادب عوام فعالیت داشتهاند. شاعران شبهقارۀ هند نیز توجهی به این تفنن ادبی نشان دادهاند و این شیوه در شبه قاره مورد توجه بوده، چنانکه حتى بندهایی هم به زبان هندی گفته شده است. افزون بر سرایندگانی که به نام آنها اشاره شد، این شاعران را نیز میتوان بر آنان افزود: محمد قاسم تونی (سدۀ 9 ق)، شاهدی نیشابوری (زنده در 1077 ق)، خاکی (د 970 ق)، شاه فاتح (عصر صفوی)، نباتی (د 1262 ق)، عبدالعلی (سدۀ 11 ق)، صامت بروجردی (د 1331 ق) و قطعات رموز حمزه (عصر صفوی)، نادم انصاری (د 1301 ق) و مجتبى مینوی (سدۀ 14 ق).
اخوان ثالث، مهدی، بدعتها و بدایع نیما، تهران، 1357 ش؛ جنتیعطایی، ابوالقاسم، نیما یوشیج، زندگانی و آثار او، تهران، 1346 ش؛ حالت، ابوالقاسم، بحر طویلهای هدهد میرزا، تهران، 1367 ش؛ خانلری، پرویز، «قدیمترین بحر طویل»، سخن، تهران، 1352 ش، دورۀ 22، شم 11- 12؛ ذکایی بیضایی، نعمتالله، نقد الشعر، تهران، 1364 ش؛ رفعت سمنانی، دیوان، به کوشش نصرتالله نوح سمنانی، تهران، مطبوعاتی نیکپو؛ سنایی غزنوی، دیوان، به کوشش مدرس رضوی، تهران، 1362 ش؛ سویدا، محمدجمال، «تضمین غزل حافظ در بحر طویل»، وحید، تهران، 1353 ش، س 12، شم 11؛ شاهدی نیشابوری، «بحر طویل»، به کوشش نجمالسادات مرعشی، گنجینۀ بهارستان، به کوشش بهروز ایمانی، تهران، 1380 ش؛ شبلی نعمانی، شعر العجم، ترجمۀ محمدتقی فخرداعی گیلانی، تهران، 1363ش؛ شفیعیکدکنی، محمدرضا، موسیقی شعر، تهران، 1358ش؛ شمس قیس رازی، المعجم، به کوشش مدرس رضوی، تهران، 1360 ش؛ صالحی، عباس مصطفى، «بنیة البند و اصوله الفنیة»، المورد، بغداد، 1417 ق / 1997 م، ج 25(1)؛ طرزی افشار، دیوان، به کوشش تمدن، تهران، 1338 ش؛ عبدالواسع جبلی، دیوان، به کوشش ذبیحالله صفا، تهران، 1339 ش؛ عناصری، جابر، «شبیهخوانی، گنجینۀ نمایشهای مذهبی»، مجموعه مقالات سمینار پژوهشی تعزیه، تهران، 1372 ش؛ غیاثاللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، به کوشش منصور ثروت، تهران، 1375 ش؛ فرخی بروجنی، «بحر طویل»، «شعرای بختیاری» از ع. احمدی بختیاری، ارمغان، تهران، 1304 ش، شم 7- 8؛ فرصت شیرازی، دیوان، بهکوشش علی زرینقلم، تهران، کتابفروشی محمودی؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1358 ش؛ مایل هروی، نجیب، «بحر طویل کمال فارسی»، مجلۀ تحقیقات اسلامی، تهران، 1370 ش، س6، شم 1 و 2؛ محجوب، محمد جعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1387 ش؛ همو، «سخنوری»، سخن، تهران، 1337 ش، دورۀ 9، شم 7؛ محیط طباطبایی، محمد، «بحر طویل میر عبدالعظیم مرعشی»، گوهر، تهران، 1353 ش، س 2، شم 1؛ مرعشی، ظهیرالدین، تـاریخ طبرستان و رویـان و مازندران، به کـوشش برنهارد دارن، تهران، 1363 ش؛ مرکزی، خطی؛ مرکزی، میکروفیلمها؛ منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، به کوشش محمدحسین نهاوندی، تهران، شرکت چاپ کتاب؛ مؤتمن، زینالعابدین، تحول شعر فارسی، تهران، 1355 ش؛ مینوی، مجتبى، «مردن یا زیستن»، روزگار نو، لندن، 1944 م، شم 2؛ ناصرخسرو، دیوان، به کوشش مهدی محقق و مجتبى مینوی، تهران، 1357 ش؛ وحیدیان کامیار، تقی، بررسی وزن شعر عامیانه، تهران، 1357 ش.
حسن ذوالفقاری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید