باد
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 26 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/238492/باد
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
1
بـاد، یکی از عنـاصر طبیعت، همچنین نـام یکی از ایـزدان ایران باستان و از مهمترین پدیدههای باورساز در اساطیر، ادبیات، فرهنگ و اندیشۀ ایرانی. در حوزههای فرهنگی ایران صورتهای گوناگون برای باد به کار میرود، برای نمونه: bâd (گیلکی، شهمیرزادی)، vâj (فریزندی، یَرَنی، نطنزی)، bâd / bâ (سمنانی)، vâ (سرخهای، مازندرانی) (نک : هرن، 35؛ معین)؛ بون (خویین) (آذرلی، 62)؛ جرپ (ایلام) (همو، 127)؛ فبوا (کازرون) (همو، 253)؛ گووات (بلوچی) (نک : هرن، همانجا؛ آذرلی، 329). در فرهنگ هواشناسی عامیانه و در فرهنگ مردم ایران دربارۀ هر یک از این بادها باورهای گوناگونی وجود دارد؛ برای نمونه، مردم مشکینشهر، باد «گَرمیج» را مخرب و خطرناک میپندارند و معتقدند که پس از این باد، باد دیگری به نام «چَن» شروع به وزیدن میکند و هوا به سرعت سرد میشود. به باور مردم، باد چن و گرمیج در بالای قلۀ ساوالان (سبلان) با هم گلاویز میشوند و زورآزمایی میکنند. جنگ آنها تا دامنههای ساوالان امتداد مییابد تا به مشکینشهر میرسد. به باور آنها هر کدام قدرتش بیشتر باشد، میماند و میوزد و دیگری بهناچار فرار میکند. آنها چن را قویتر از گرمیج میدانند، زیرا غالباً چن بر گرمیج چیره میشود. همچنین مردم مشکینشهر وزش باد «آقْیِل» (باد سفید) را به فال نیک میگیرند، زیرا معتقدند که این باد نویدبخش نوروز و روزهای سبز بهاری است. مشکینشهریها باد «وعدهیلی» (باد وعده یا میعاد) را همان آقیل میدانند که در نخستین روزهای فروردین میوزد و باور دارند که این باد همچون جادوگر، درختان و گلها را جادو میکند و در مدت زمان کمی همه غنچه میدهند و به گل مینشینند. دربارۀ «خزیریلی» (باد خزر)، آن را ترسناک، نانجیب و موذی میپندارند، زیرا هم در تابستان و هم در زمستان سرزده و ناگهانی میوزد و هوا را به شدت سرد میکند. مردم مشکینشهر دربارۀ «بوغاناق یلی» (گردباد) باور دارند که هرگاه ابرها در یک خط باشند و به اصطلاح محلی «خط کشی کنند»، نشانۀ آن است که گردباد در راه است (ساعدی، 32-34). در فرهنگ هواشناسیِ مردم مناطق جنوبی ایران، نامهای گوناگونی برای بادها وجود دارد، از مهمترین آنها میتوان به باد ناشی (نعشی)، باد شمال، باد قوس یا شرجی، باد لوار یا آتش باد، باد بحری، باد لهیمر، باد بروَ که در حقیقت همان نسیم خشک به سمت دریا ست، باد سهیلی که از اواخر تابستان و اوایل پاییز میوزد (مردم باور دارند که این باد ناشی از طلوع ستارۀ سهیل است)، باد پیرزن که در اواسط فروردین میوزد، و باد سعبه [یا سبعه] که به مدت 7 روز از اوایل مهرماه هر سال میوزد، اشاره کرد (نک : سعیدی، 40-41؛ دریانورد، 219-220). مردم ایلات و عشایر کهگیلویه به بادهای موسمی، باد راست (شمال) و باد چپ (جنوب) میگویند، افزون بر این برای نامگذاری بادهای محلی به ویژگیهای بارز آنها توجه میکنند و دربارۀ هر یک باورداشتهای گوناگونی دارند؛ مثلاً دربارۀ گردباد که در گویش محلی به آن «گرد لیله» میگویند، معتقدند که وزش این باد سبب نزاع و آشوب میان مردم میشود، همچنین باور دارند که گردباد از خانهای عبور میکند که صاحبش مهماننواز و سخاوتمند نباشد، ازاینرو، پس از عبور این باد از خانۀ کسی، وی تا مدتها از اطرافیان گوشه و کنایه میشنود. مردم بویراحمد باد «چوغان» را سختترین و قدرتمندترین بادها میدانند و معتقدند که شدت و خطر این باد به حدی است که هر لحظه ممکن است انسان را نابود سازد (صفینژاد، عشایر ... ، 151-153). در شاهرود، باد کویری یا باد سیاه، که به باد دامغان هم معروف است، باد تورانه یا شمال، باد سام، باد شهریاری و باد میزان از مهمترین بادهای محلیاند (شریعتزاده، 118). مردم دوان، از توابع استان فارس، بادهای محلی را با 4 عنوان میشناسند: باد رشنه، که بیشتر در تابستان از سمت کوههای شمال شرقی میوزد و دوانیها وزیدن این باد را نشانۀ باریدن باران فراوان در زمستان میدانند؛ باد پوک که از شمال میوزد و سبب نابودی محصول باغها بهویژه در اول تابستان میشود؛ باد پاییز؛ و باد گل بشکف که در بهار میوزد و در باور دوانیها سبب باز شدن غنچهها میشود (لهساییزاده، 26). مردم الشتر، از توابع استان لرستان، وزیدن بادی موسوم به «گرت / گرت خُرمو» را خوشیمن و مقدس میدانند، چرا که نویدبخش باریدن باران پاییزی است. اهالی برای این باران احترام ویژه قائلاند و آن را با اسب حضرت علی (ع) مقایسه میکنند؛ همچنین باد موسوم به «خاک لیه» را بادی متبرک میشمرند، زیرا باور دارند که این باد مقداری از خاک و غبار کربلا را همراه خود میآورد و وقتی روی برف مینشیند، سطح آن را قرمز رنگ میکند (فرزین، 24-25). باد در گاهشماری ایرانیان باستان از جایگاه ویژهای برخوردار است. به باور ایرانیان زردشتی تدبیر و مصالح روز بیستودوم هر ماه بر عهدۀ فرشتۀ باد بوده است، ازاینرو، این روز را بادروز مینامیدند و اعتقاد داشتند که این روز بسیار نیک و فرخنده است و در ایـن روز، نو بُریدن و نو پوشیدن و اسب جدید سوار ـ شدن، خوش یمن و با شگون است (نک : برهان ... ). همچنین ایرانیان باستان در ستایش و بزرگداشت ایزد وَیو، بادروز را جشن میگرفتند و به آن جشن باد بره یا بیات میگفتند (اقتداری، 2 / 1215). به گزارش بیرونی در الآثار الباقیة، «روز بیستودوم از ماه بهمن (بادروز) است. در این روز در قم و پیرامون آن جشنی میگیرند که مانند عید در آن به میخوارگی و شادی و خوشگذرانی میپردازند. همچنانکه در اصفهان در روزهای نوروز بازاری برپا میشود و عید میگیرند و آن را کژین گویند. فرق جشنِ (باد) قم با جشنِ کژین اصفهان این است که جشن کژین یک هفته، و جشن باد، یک روز است» (ص 228؛ نیز نک : اقتداری، 2 / 1215-1216؛ یاحقی، 191-192). قمی نیز در تاریخ قم از این جشن یاد کرده است (ص 255-256). فرهنگهای فارسی سبب جشن بودن «بادروز» در ایران باستان را با باور عامیانۀ کهن توجیه نمودهاند. گویا به روزگار کسرى، 7 سال در ایران باد نوزید. سال هفتم در روز 22 بهمن که روز باد است، چوپانی نزد کسرى آمد و گفت: بادی بسیار ملایم وزیدن گرفته، چنانکه موی گوسفند (بره) را به جنبش درآورده است. از این مژده همه شادمان شدند، جشن گرفتند و از آن زمان در ماه بهمن این روز جشن شد (نک : لغتنامه ... ؛ اقتداری، 2 / 1215).
باد همواره در فرهنگ و اندیشۀ ایرانیان، عنصری باورساز بوده است. حتى با گذار از دورۀ اساطیری ایران باستان، بسیاری از وجوه اسطورهای و افسانهای باد در فرهنگ مردم حوزههای فرهنگی ایران معاصر دوام، و در باور و معتقدات آنها نمود یافته است. مثلاً در برخی از نواحی هنوز باورهای کهن مربوط به ثنویت باد و تقابل ایزد باد و دیو باد تداول دارد. برای نمونه مردم ایلام اعتقاد به دو گونه باد دارند؛ باد «کلو» و باد «زلو». آنها باد کلو را مسلمان، و باد زلو را کافر میدانند. به باور ایلامیها از چهل و پنجمین روز فصل زمستان تا چهل و پنجمین روز فصل تابستان باد زلو فرمانروایی میکند و باد کلو زندانی آن میشود؛ اما در چهل و پنجمین روز تابستان کلو پیروز میشود و زلو را (در اصطلاح عامیانه) خانهنشین میکند. ایلامیها معتقدند که از وزیدن باد کلو، زمین، نباتات و آدمیان جان تازه میگیرند و از وزیدن باد زلو همه چیز تباه و فسرده میشود (اسدیان، 148). مردم لرستان نیز همچون زردشتیان ایران باستان ــ که باد شمال را اهریمنی میدانستند ــ جهت باد زلو یا همان باد کافر را شمال شرقی میدانند. لرستانیها جهت شرق را جایگاه همۀ بادها میدانند، و معتقدند باد از مشرق راهی مغرب شد و چون در مغرب به کوه قاف رسید، دوباره به جای خود بازگشت. به باور آنها بر باد، فرشتهای نگهبان است که به وقت نیاز با کلیدهایی که در دست دارد، دری از باد به جهان میگشاید. همچنین آنها معتقدند که ماهی در دریای آب، و انسان در دریای باد زندگی میکند (همانجا). به باور مردم گیلان، باد در ریزش باران حیاتبخش، عنصری کلیدی است؛ به زعم آنها ابرها گلههای گاوهای آسمانیاند که باد آنها را به سوی دریا میبرد تا سیراب شوند، بازگردند و باران ببارند (بشرا، 21). مردم الشتر، معتقدند که اولین وظیفۀ باد، حرکت دادن ابرها ست که به فرمان خدا صورت میگیرد. به باور مردم این دیار، باد ابرها را به سمت دریا میبرد و پس از سیراب شدن، دوباره آنها را با وزیدنش به جای نخست باز میگرداند تا ببارند. از سوی دیگر مردم برخی نواحی به نیروی یاریگر و امدادرسان باد که در اندیشۀ ایرانیان دیرینگی دارد، اعتقاد دارند؛ ازاینرو، هنگام پرداختن به برخی اعمال همچون دویدن و یا کارهایی که سریع و درست انجام دادن آنها اهمیت دارد، در آستین خود باد میدمند (برای نمونه، نک : هدایت، 99؛ ماسه، II / 305). مردم اردکان هنگامی که میخواستند تخم مرغ در زیر مرغ کُرچ قرار دهند، عمامهای بر سر میبستند، سپس باد در لُپهایشان میانداختند تا جوجهها از تخم خارج شوند (ذوالفقاری، فرهنگ باورها ... ، ذیل باد). پیوستگی باد با مرگ و ارواح مردگان که در کیش زردشتی بسیار از آن یاد شده، در باورداشتهای مردم برخی نقاط ایران معاصر نمود یافته است؛ مثلاً مردم تهران قدیم باور داشتند که «پوست اضافۀ ختنۀ کودک را باید کباب کرد و همراه با غذا به او داد تا بخورد، برای اینکه روز پنجاه هزار سال [روز قیامت] وقتی که باد ذرات بدن را جمع میکند و آدمها دوباره درست میشوند، چیزی از بدن او کم نیاید» (هدایت، 41). در بیشتر مناطق ایران، مردم باورهای گوناگونی دربارۀ منشأ وزیدن باد دارند که گاه رنگ مذهبی به خود گرفته است؛ مثلاً مردم شهرستان آبدانان، از توابع ایلام، معتقدند که در سطح زمین سوراخهایی وجود دارد که منشأ باد بوده است و هر شب بادها از این سوراخها خارج میشوند. این بادها به «باد هول» معروفاند و به فرمان حضرت علی (ع) شروع به وزیدن میکنند. ازاینرو، هرگاه کسی هنگام خرمنْ باد دادن، از زمان وزش این باد بیاطلاع باشد، باید بگوید: «علی باد، علی باد» تا باد شروع به وزیدن کند (سلیمی، مردمنگاری ... ، 3 / 513). مردم شهرستان بهار، از توابع استان همدان، بر این باورند که در سمت غرب سوراخی وجود دارد که بادها از آن سوراخ خارج میشوند (فرزین، 24-25). همچنین در بسیاری از نواحی ایران باورهای عامیانۀ گوناگونی مبنی بر پیشبینی وزیدن باد از طریق مشاهده و درک امور گوناگون همچون شکل ابرها و ستارگان، رفتار حیوانات، آوای پرندگان و یا خوردن چیزی خاص وجود دارد؛ مثلاً مردم خراسان اعتقاد داشتند اگر آسمان پوشیده از تکههای کوچک ابر سفید شبیه به پشم گوسفندان یا لکههای ابر خاکستری با نقش «قزل مگسی» و یا ابرهای «واخیده» (تکه تکه) باشد، در تابستان باد میوزد و در زمستان نشانۀ باریدن برف است (شکورزاده، عقاید ... ، 338). همچنین خراسانیها باور داشتند که هرگاه ستارۀ پَلم (پروین) و ماه در آسمان به هم نزدیک شوند و یا سگ روی زمین غلت بزند و یا زنبورهای عسل دور کندو پیوسته بگردند و یا اینکه گوسفندان و برهها به ویژه جانوران شاخدار پیوسته جستوخیز کنند و سرهایشان را به هم بکوبند و یا قناری یا طوطی دائماً جیرجیر کنند و پرهای خود را بلیسند و شب تا صبح بانگ بردارند (همانجا) و یا اینکه اگر گاوها در چمنزار یا مرتع به طور دسته جمعی یکپهلو بخوابند، یا اگر الاغ یا قاطر بیجهت سرش را تکان دهد و یا خروس هنگامی که پاسی از شب گذشته (در حالت غیرعادی) بانگ بردارد و یا مورچۀ پردار پیوسته دور چراغ بچرخد، نشانۀ وزیدن باد شدید و طوفانی شدن هوا خواهد بود (همان، 337، 341). مردم برازجان، از توابع فارس، بر این باورند که اگر خروس در شب بخواند، صبح باد خواهد وزید. بختیاریها نیز اعتقاد داشتند که اگر چهارپایی در شب زمستانی شیهه بکشد، یا باد میآید یا باران. همچنین دامغانیها بر این باورند که اگر مرغ پشتش را بخاراند، باد میوزد و یا اینکه اگر کسی با کوبیدن دست روی کرسی نوا بگیرد، باد و کولاک خواهد شد (ذوالفقاری، همانجا). مردم برخی از مناطق خوردن چیزی خاص را سبب وزیدن باد میدانستند؛ برای نمونه، سیستانیها باور داشتند که اگر کسی تهدیگ بخورد، در روز عروسیاش باد میوزد (همانجا). همچنین از دیرباز چگونگی شکل ماه و یا تشکیل هاله به دور ماه یا خورشید یکی از معیارهای پیشبینی عامیانه دربارۀ وضعیت آب و هوا از جمله وزیدن باد بوده است؛ در کتاب فلک السعادة که برخی از این باورها مضبوط است، دربارۀ پیشبینی باد آمده است: « ... و اگر در شب منتصف ماه قمر صافی بود، هوا صاف شود و اگر سرخ رنگ بود، علامت کثرت باد بود» (نک : اعتضادالسلطنه، 74). این شیوه در میان مردم حوزههای فرهنگی ایران رواج داشته است؛ مثلاً خراسانیها با مشاهدۀ هالۀ دور ماه، وزیدن باد یا طوفان را پیشبینی میکردند، به این ترتیب که اگر دور ماه هالهای پهن و زرد رنگ تشکیل میشد، آن را نشانۀ طوفان میدانستند (شکورزاده، همان، 339). مردم برخی از نواحی خراسان دربارۀ پیشبینی باد و طوفان معتقدند که اگر مقارن غروب آفتاب هنگامی که خورشید در افق فرو میرود، در سمت چپ قرص خورشید لکۀ نورانی مشاهده شود، روز بعد طوفانی، و اگر این لکه در جانب راست خورشید باشد، روز بعد بارانی خواهد بود. چوپانان روستای قندِشْتَن واقع در 6 کیلومتری شمال باختری تربت حیدریه، برای بیان این دو حالت اصطلاحاً میگویند: «دست خورشید نشو کرده (نشان کرده) طیفو مَیه (طوفان میآید)، دست خورشید نشو کرده بارو مَیه (باران میآید)» (همان، 338- 339). شیرازیها باور داشتند که اگر سمت چپ خورشید در اصطلاح گل بزند (سرخ باشد)، باد میوزد، و اگر سمت راست خورشید گل بزند، باران میآید (ذوالفقاری، همانجا). در برخی از مناطق، مردم وزیدن باد را معیاری برای پیشبینی امور گوناگون، از جمله پیشبینی آبوهوا میدانستند؛ برای نمونه: مردم سروستان باور داشتند که اگر باد از جنوب به شمال بوزد و هوا ابری باشد، احتمالاً باران میبارد، و یا اینکه اگر در ضمن بارندگی باد از شمال به جنوب بوزد، باران شدیدتر خواهد شد و اگر باد از طرف مغرب به طرف مشرق بوزد و هوا ابری باشد، ابرها به طرف جنوب حرکت خواهند کرد (همایونی، 327). مردم دوان از توابع فارس اعتقاد دارند که اگر باد، ابر را به طرف مغرب دوان ببرد، این ابر دارای باران است و اگر باد ابر را به طرف شمال ببرد، میگویند این ابر باران ندارد (لهساییزاده، 26). مردم خراسان نیز عقیده داشتند که اگر در تابستان باد زیاد بوزد، در پاییز و زمستان آن سال باران بیشتری خواهد بارید و یا اینکه اگر آسمان ابری باشد و باد از طرف مشهد به چناران (جنوب به شمال) بوزد، باران نرم خواهد بارید و بالعکس اگر باد از طرف قوچان به مشهد (شمال به جنوب) بوزد، باران شدید و دارای قطرات درشت خواهد بود (شکورزاده، عقاید، 337). در برخی از مناطق، مردم از وزش باد، آمدن میهمان را پیشبینی میکردند؛ مثلاً گیلانیها باور داشتند اگر با وزش باد خفیف درِ اتاق باز شود، میهمان میآید (پاینده، 330). از سوی دیگر کارکردهای مثبت و منفی باد در زندگی ایرانیان، به ویژه جامعۀ کشاورز سبب پدید آمدن باورداشتهای گوناگون، هم در راستای تمنا و طلب باد و هم در جهت دفع و مقابله با این پدیدۀ طبیعی شده است. مثلاً در کشاورزی سنتی هنگام جدا کردن دانههای گندم از کاه باد نقش اساسی دارد؛ به این ترتیب که کشاورزان هنگام وزش باد با وسیلهای موسوم به 6 یا 9 شاخه، خرمن را به هوا پرتاب میکنند، تخمها که سنگین هستند، به طور عمودی به سمت زمین میریزند و کاه که سبک است، به وسیلۀ باد به سمت دیگر برده میشود (نک : دیگار، 117-120؛ صفینژاد، مونوگرافی ... ، 14؛ عزیزی، 413؛ بهنیا، 87- 88). ازاینرو، در گذشته هنگامی که باد در وقت معین و مفید حال کشاورزان نمیوزید، برخی آیینها و مراسم نمادین جهت بادخواهی صورت میگرفت. برای نمونه، کشاورزان سمنانی در حین کار، هرگاه وزش باد متوقف میشد، میگفتند: «پِشکولَه سَری چوبی کَه، وا بی» (پشکل سر چوب کن که باد بیاد)؛ ازاینرو، چوبی را بر زمین مینشاندند و پشکلی بر سر آن قرار میدادند و باور داشتند که با این کار باد خواهد وزید (احمدپناهی، 291). کشاورزان خراسانی هنگام خرمنکوبی و باد دادن گندم، برای وزیدن باد، دسته جمعی چنین میخواندند: سر کوهِ بُلَن (بلند) الماس الماس / مرادُم رَه (را) بده یا حضرت عباس / / مرادُم رَه بده که بی مُرادم / که خرمن کوبیده و محتاج بادُم (شکورزاده، همان، 350). کشاورزان مناطقی از ایران در آیین بادخواهی برخی گیاهان آیینی را طی عملیاتی به کار میبردند؛ مثلاً بادانگیز نام گلی آورده شده است که هرگاه کشاورزان موقع بوجاری باد نباشد، آن گل را به دست میمالند و برگ آن را بر هوا میپاشند تا باد به هم رسد (نک : برهان، ذیل بادانگیز). بادانگیز همان زعفران است ( لغتنامه، ذیل واژه) که به سبب کاربردش در آیین بادخواهی به این نام هم خوانده شده است. کشاورزان خراسانی برگهای بادانگیز (زعفران) را لای انگشتان میساییدند و در هوا پراکنده میساختند؛ آنها باور داشتند که با این کار به زودی باد خواهد وزید (شکورزاده، همانجا؛ نیز نک : ماسه، I / 177-178). از طرفی در برخی از مناطق گرمسیر، مردم برای رهایی از گرما، طلب باد میکردند؛ مثلاً سیستانیها باور داشتند که اگر شلوار پسر نخست خانواده را در هر سنی که باشد، بر روی چوبی وارونه بیاویزند، باد خواهد وزید (میرنیا، 243). مردم طالبآباد باور داشتند که اگر هنگام تابستان بگویند: «باد باد، محمد باد، بادباد، اصغر باد، بادباد، حسین باد، بادباد ... »، باد شروع به وزیدن خواهد کرد (صفینژاد، همان، 393). به کار گرفتن باد برای رهایی از گرما از طریق ساخت سازههایی به همین منظور همچون بادگیر (ه م) که در معماری شهرهای کویری به ویژه یزد (جانب اللٰهی، 2 / 163-167)، از دیرینگی برخوردار است، از دیگر کارکردهای مفید باد در زندگی ایرانیان است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید