اوستا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 12 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/238471/اوستا
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
1
اَوِسْتا، کهنترین اثر مکتوبی که از زبانهای ایرانی باستان باقی مانده و شامل آموزههای دین زردشتی، اساطیر، فرهنگ و باورهای مردم ایران است. این مجموعه به زبان و خط اوستایی نوشته شده است. واژۀ اوستا (فارسی میانه: ابستاگ) در هیچ جای متون اوستایی نیامده، بلکه از طریق نوشتههای پهلوی به ما رسیده است (راشدمحصل، 12-13). این واژه را «نیایش»، «پایه، اساس»، «دانش» و «راز» معنا کردهاند (بیلی،9).اوستا از دو جنبه اهمیت دارد: نخست اینکه دربردارندۀ کهنترین آموزههای مزدایی است و دیگر اینکه، تنها نوشتهای است که به زبان اوستایی باقی مانده است (کلنز،35 ). تدوین اوستا، سیر تدریجی داشته است و زمان و مکان دقیق سرایش بخشهای مختلف آن معلوم نیست. قدمت بخشی از اوستا که به گویشی کهن، یعنی «گویش گاهانی» سروده شده است، به پیش از هزارۀ 1 قم میرسد و برخی آن را همزمان با وداها، یعنی 1700 قم میدانند (آموزگار و تفضلی، 19)
متون اوستایی در دوران ساسانیان با خطی که در همان دوران ابداع شد، به کتابت درآمد (هوفمان، 202-203)؛ این خط به نام خط اوستایی یا «دین دَبیره» (خط دین) شهرت دارد و بهرغم ارائۀ نظریههای گوناگون، هنوز پژوهشگران دقیقاً نمیدانند که پیش از ابداع این خط، اوستا را به چه خطی مینوشتند (کلنز، همانجا). آنچه مورد قبول تمامی پژوهشگران است، انتقال دقیق شفاهی و آموزش سینه به سینۀ متون اوستایی است که دستکم تا دوران ساسانیان، مهمترین روش برای حفظ و نگهداری این متون مقدس بود (همو، 35-36)، و پس از نوشتهشدن اوستا نیز اهمیت خود را به عنوان سنتی کهن حفظ کرد و در میان اقوام گوناگون ایرانی تداوم یافت. آگاهی ما دربارۀ قدمت سنت ادب شفاهی، به دوران مادها و پارسها و حتى فراتر از آن باز میگردد که در نوشتههای مورخان یونانی بارها به آن اشاره شده است (زرشناس، 60-61). این سنت کهن در دورۀ اشکانیان، توسط گوسانها و در دورۀ ساسانیان، به وسیلۀ خنیاگران و نواگران و رامشگران و چامهگویان که ادبیات کهن ایرانی را به شعر و با ساز برای مردم نقل میکردند، ادامه یافت و به دست شاعران و خنیاگران فارسیزبان سپرده شد (بویس، «گوسان... »، .10 ff). نقالی، شاهنامهخوانی و کوراوغلی خوانی، بازماندۀ همان سنتهای ادبی شفاهی است که تا امروز هم در میان مردم رواج دارد.اوستایی که در دورۀ ساسانیان گردآوری شد، شامل 3 کتاب بزرگ 7 فصلی بود، به نامهای گاهانیگ، هادگ مانسَریگ و دادیگ که به ترتیب مشتمل بر گاهان و تفاسیر آن، دعا و ذکرهای ویژۀ مراسم دینی و متون فقهی بود (تفضلی، 72). شرح کامل اوستای ساسانی و بخشهای مختلف آن در کتاب هشتم دینکرد آمده است. تنها یکچهارم از اوستای 21 نسکی زمان ساسانیان به ما رسیده است. اوستای موجود شامل 5 بخش کامل، به نامهای یسنا، ویسپرَد، یشتها، وندیداد، و خُرده اوستا، و بیش از 20 قطعۀ اوستایی مانند نیرنگستان، پرسشنیها، آئوگمدئچا، هادختنسک، وَئثانسک، آفرین زردشت و ویشتاسپیشت است (کلنز، 37-40).
(اوستایی: یسنا به معنی پرستش و نیایش)، شامل 72 ها (های) (در زبان اوستایی: هائیتی) یا بخش است. کستی یا کمربند مقدسی که زردشتیان همیشه آن را برکمر دارند از 72 بند بافته میشود که نماد 72 فصل یسنها ست.سرودهای یسنها در مراسمی که «یسناخوانی» یا «یزش» نام دارد، خوانده میشود. یسناخوانی مهمترین و مفصلترین آیین عبادی زردشتیان است که طی آن دو موبد به نامهای زوت و راسپی، 72 فصل یسنا را میخوانند. یسنهای 1 تا 8 شامل فهرست ایزدانی است که در مراسم یسنا ستوده می شوند و نثارهایی است که به آنها تقدیم میشود. یسنهای 3 تا 8 «یشت درون» یا «درون سروش» نام دارد و هنگام سرایش آن نان فطیر کوچکی به نام «درون» تقدیس و در پایان یسن 8 قطعهای از آن چشیده میشود. نان درون بهنام ایزد سروش نذر میشود و نماد تمام نذورات و نثارهای غیر مایع است که به آنها «مَیزد» گفته میشود. موبدان پس از خواندن یشت درون، یسنهای 9تا11 را که «هومیشت» نام دارد، میخوانند و هنگام خواندن قطعۀ یازدهم چند قطره از عصارۀ گیاه هوم را که پیش از مراسم تهیه کردهاند، مینوشند. تهیۀ دومین شربت هوم با سرایش یسن 22 آغاز میشود و تا پایان مراسم ادامه مییابد. شربت هوم طی مراسم نوشیده نمیشود، بلکه آن را برای مراسم دیگر نگاه میدارند. در پایان مراسم یسنا، موبدان آب تقدیسشده یا «آبْ زوهر» را با خواندن نیایش «آب زور» یا «آبان نیایش» در چاه آب میریزند (پورداود، تعلیقات بر ... ، 23-32؛ مُدی، 302-310؛ گویری، 9-10).مضمون یسنهای 9تا11 (هومیشت)، ستایش و نیایش ایزد هوم و درخواست بخششهای او ست. در یسن 9 در گفتوگوی میان زردشت و ایزد هوم، اشاراتی به اسطورههای هند و ایرانی شده است و از نخستین 4 نفری که هوم را فشردند و در پاداش این کار فرزندانی توانا به ایشان بخشیده شد، به ترتیب نام برده میشود؛ این 4 شخصیت عبارتاند از: ویونگهان پدر جمشید، آثفیان پدر ثریتون (فریدون)، ثریته پدر اوروخشیه و گرشاسپ، و سرانجام پوروشسب پدر زردشت (پورداود، همان 29).یسن 12 با دعای فَروَرانه آغاز میشود، دعایی که خواندن آن برای اظهار ایمان هر فرد نوکیش واجب بوده است: «اقرار دارم که پرستندۀ مزدا و پیرو زردشتم و دور میدارم دئوهها را و میپذیرم آموزۀ اهورایی را؛ کسی هستم که امشاسپندان را میستاید؛ از آن اهورهمزدای نیک توانگر میدانم همۀ چیزهای نیک را»(بویس، «زردشتیان»،35). این عبارت شبهگاهانی که بخشی از نمازهای روزانۀ زردشتیان در خرده اوستا نیز هست، اقرارنامۀ زردشتی است و خلاصهای از آموزههایی را که هر فرد زردشتی به آنها معتقد و پایبند است، دربر دارد.بخش دیگری از یسنها، چند ذکر مهم به گویش کهن گاهانی است که نقشی عبادی نیز دارند و عبارتاند از: 3 دعای اَشِموُهو، اَهونَوَیریه (یثااَهو) و یِنگهه هاتام در یسن 27 و دعای اَیریمیااَیشیو در یسن 54. این چند دعای کوتاه همراه با «گاهان» و «هفتها» نه فقط از حیث زبانی، بلکه از نظر مضمون نیز از بخشهای متأخر اوستا متمایزند (عالیخانی،1). اشم وهو ذکری 12 واژهای است که در آن 3 بار «اَشه» تکرار شده است و بیشتر اعمال عبادی زردشتیان با آن پایان میگیرد (بویس، همان، 37-38) و اهونویریه نمازی 21 واژهای است که آن را با دعای عشای ربانی مسیحیان سنجیدهاند (همان،34). دعای ایریمیا ایشیو خطاب به ایزد ایریَمن است که در فرشکرد (رستاخیز) همراه آتش، جهان را پاک خواهد کرد. این دعا را اکنون پارسیان (زردشتیان هند) در مراسم گواهگیران (عقد زناشویی) میخوانند (همان،34-35؛ پورداود، تفسیر بر ... ، 154، حاشیۀ 3).در بخشهای مختلف اوستا و نوشتههای فارسی میانه به فضیلت و تأثیرات این دعاها اشاره شده است (همان، 44-55؛ مدی، 321-322,327-328). دو ذکر مقدسِ اشموهو و یثااهو، در مراسم آیینی و نیایشهای روزانه بارها تکرار میشود، برای مثال در مراسم یسنا، هنگام خواندنِ قطعات گاهان که در پنج «گاه» یعنی سرود تنظیم شدهاند، در پایان هریک از فصلهای سرود نخست (اَهنودگاه)، 4بار یثااهو و 3 بار اشموهو، و در پایان هر فصل از 4 سرود دیگر، 3 بار اشموهو خوانده میشود (پورداود، همان، 47). در بند 49 از فرگرد 18 وندیداد آمده است که فرد میتواند با خواندن 3 بار اشموهو و 4 بار یثااهو و ینگهههاتام گناهی را جبران کند و موضوع فصل نوزدهم شایست ناشایست این است که چه مواقعی و چند بار میتوان یثااهو را زمزمه کرد تا کارها راحتتر انجام شود؛ برای نمونه هنگام استمداد از ایزدان4 بار، برای دور کردن گناه 5 بار، برای نیرو خواستن در میدان جنگ 6 بار، و هنگام کاشتن غله 9 بار میتوان یثااهو خواند تا این کارها روانتر و بهتر انجام شود. دعای اشموهو و اهونویریه را به جای دعاها و نمازهای دیگر نیز میتوان خواند، برای مثال امروزه زردشتیان در پایان مراسم به جای همۀ نیایشهایی که باید در مراسم به جای آورند، 13 بار اشموهو و 21 بار یثااهو میخوانند.سرودهای منسوب به زردشت، به نام گاهان(اوستایی: گاتا به معنی سرود) شامل 17 فصل از یسنها است (یسنهای 28-34، 43-51، 53) و تنها متن اوستایی است که نظمی آشکار و روشن دارد و وزن آن بر اساس شمار هجاها ست (کلنز، 38). این 17 فصل در 5 گاه (سرود) به نامهای اهونودگاه، اُشتودگاه، سپنتَمدگاه، وُهوخشترگاه و وَهیشتوایشگاه تنظیم شدهاند. ذکرهای کوتاه اشموهو، اهونویریه و ینگهههاتام در آغاز این سرودها، و دعای ایریمیاایشیو در پایان سرودهای زردشت قرار دارند و در میان گاهان (یسنهای 35-41)، قطعهای منثور به نام «یسن هَپتَنگهائیتی (7ها)» قرار دارد که مجموعهای از مانثرههای کهن است و در نثارهای روزانه به آب و آتش بهکار برده میشد (بویس، «زردشتیان»، 37). گاهان کتابی است که هم جنبۀ تعلیمی قوی و روشنی دارد و هم به راز و نیاز با حق و مناجات با او میپردازد، نیز همانند گفتار «همۀ سخنگویان بزرگ دین، هم روی به عامه دارد و هم به خاصه» (برای آگاهی بیشتر دربارۀ ویژگیهای گاهان، نک : عالیخانی، 18-24)یسنهای 56 و 57 به یاد ایزد سروش و در بزرگداشت و ستایش این ایزد است. متن اوستایی یسن 57 عیناً در خرده اوستا آمده است و «سروشیشت سرشب» نام دارد، زیرا نماز اصلی در هنگام شب است (مدی،75,308). ایزد سروش پاسبان شب و نگاهبان جهان مادی و معنوی در برابر تاختوتازهای ناپاکان و زیانکاران است (یسنا، 2 / 61، 63). به همین سبب موبدان زردشتی در آغاز 3 شب نخست پس از مرگ، نماز سروش یشت سرشب و بعد از نیمهشب «سروش یشتهادخت» (یشت یازدهم) را برای مراقبت از روان در گذشتگان میخوانند (کرینبراک، 152).یسنهای 63 تا 69، 7 فصل و آبزوهر نام دارد و شامل نیایشهایی است که در آیین فراهم آوردن آبِ مقدس خوانده میشود. زوهر در زبان اوستایی به دو معنی «نثار» و شامل نذری است که با کلام اوستا در مراسم آیینی یسنا تقدیس و به عنصر حیاتی، آب و آتش، پیشکش میشود. نثار به آب و آتش که آبزوهر و آتشزوهر نام دارد، آیینی است که قدمت آن به دوران کهن هندوایرانیان نخستین باز میگردد و شامل 3 جزء ــ دو جزء گیاهی و یک جزء جانوری ــ است (نک : بویس، همان، 2-6). زردشتیان کنونی مراسم آبزور را برای تندرستی خود و خانواده، سلامتی نوعروسان و نودامادان، آمرزش روان درگذشتگان و بخشودگی گناه به سبب آلودن آبپاک، به جای میآورند. مراسم به این ترتیب است که در ظرفی مسین و پاک مقداری شیر تازه همراه با میوۀ سنجد و برگ گلسرخ یا آویشن میریزند و نزد موبد میبرند؛ موبد ظرف را کنار روان یا چشمه میبرد و در حالی که نماز آبزور را میخواند، با قاشقی مسین شیر و سنجد و آویشن را در آب روان میریزد (بویس، «دژ... »، 191-190).
(اوستایی: ویسپهرَتوبه معنی همۀ رَدان و سروران)، یکی دیگر از بخشهای اوستای کنونی است. این کتاب 24 کرده (فصل) دارد و از نظر ادبی و مضمون بسیار به یسنها شبیه است. در واقع ویسپرد همان یسنها ست که جملههای آن به روشی دیگر آورده شده و رساتر و کاملتر شده است (پورداود، مقدمه بر... ، 23-24).
(اوستایی: یشتی به معنی پرستش و نیایش)، اغلب سرودههایی دربارۀ ستایش و بزرگداشت ایزدان کهن آریایی است. اکنون فقط 21 یشت برای ما باقی مانده است که نام و ترتیب آنها با نام روزهای ماه در تقویم زردشتی مطابقت دارد. تمام یشتها در دورانی بعد از زمان زردشت انشاء شدهاند، اما مطالب برخی از آنها به دورۀ پیش از زردشت و زمانی که هنوز اقوام هندوایرانی با هم میزیستند، باز میگردد؛ این یشتها را یشتهای کهن یا بزرگ نامیدهاند.در میان مطالب اصلی این سرودهای کهن، نشانههایی از آیینها و باورهای مردم را نیز میتوان یافت که تا امروز تداوم داشتهاند. مثلاً اشاره به 10 شب هَمَسپَت مَدم و بازگشت فرهوشیهای درگذشتگان به جهان مادی، از کهنترین باورهای ایرانیان است که در فروردینیشت آمده است (یشتها، 1 / 595-596). این 10 شب یا به تعبیر دیگر 10 روز فروردیگان در نوشتههای فارسی میانه و فارسی زردشتی مکرر یاد شده و در نوشتههای دورۀ اسلامی مانند آثار الباقیه نیز به این جشن و آیینهای آن با نام فروردگان شامل فروردگان اول (5 روز نخست) و فروردگان دوم (5 روز دوم) اشاره شده است (بیرونی، 224). مراسم این باورداشتِ کهن اکنون یکی از مهمترین آیینهای زردشتیان ایران و هند است که در ایران با نام گاهنبار پنجه، شامل پنجۀ کوچک (5 روز نخست) و پنجۀ بزرگ یا وَه یعنی نیک (5 روز دوم) و در هند با نام موکتاد برگزار میشود (مدی، 438).باور به چشمزخم (اوستایی، اَغهشَی)، جادو (اوستایی: یاتو) و پری (اوستایی: پئیریکا) بخشی از اعتقادات مردم آن دوران بوده که در اوستا به مانند دیو نمود یافته است و نشان از کهن بودن این باورها دارد. پری که نامش در بخشهای مختلف اوستا (یسنا، 1 / 194- 195؛ یشتها، 1 / 475، 2 / 72، جم ؛ وندیداد، 3 / 1276، 4 / 1729، 1842؛ بارتولمه، 47؛ رضی، 1847- 1848) یاد شده، موجودی است زنانه و اهریمنی؛ در حالی که بررسیهای بیشتر نشان داده است که این موجود در اصل یکی از «زن ایزدانی» بوده که در دورۀ پیش از زردشت ستایش میشده، و با باروری و زایش ارتباط داشته است (سرکاراتی، 2). صفت پری در تیشتریشت، «دُشیار» (آورندۀ سال بد) است که او را مردمان «بدزبان و هرزهگوی» و «هویار» (آورندۀ سال خوب) مینامیدند (یشتها، 1 / 357، 359)؛ این مطلب نشان میدهد که در دورههای کهنتر، پری با ریزش باران و فراوانی محصول ارتباط داشته است، و با آنکه گروهی هنوز به این باورهای کهن اعتقاد داشتند و پری را با لقب دیرین خود هویار و آورندۀ سال نیک میخواندند، نویسندگان تیشتریشت که بیتردید زردشتی بودند، به پری لقب دشیار داده بودند (سرکاراتی، 19). در اوستا به ارتباط پری با خواب بد و کابوس نیز اشاره شده است (یشتها، 2 / 88). پری که تجسمی اسطورهای از ناخودآگاه جمعی است، از نمادهای خودآگاهی مانند خدا، آینه و آهن میترسد و میگریزد و آیین ستایش او تا امروز در آیینهایی مانند «سفرۀ شاهپریان» همچنان زنده است (سرکاراتی، 31-32). پاناینو معتقد است «به بند کشیدن پری با بندهای دولایه، سهلایه، ناگسستنی و همهگونه» چنانکه در بند 55 تیشتریشت آمده است، به طلسم کردن پریان اشاره دارد (ص 142).یکی دیگر از مفاهیم مهم اوستایی، فرّه (اوستایی: خوَرنه) است که در بخشهای مختلف اوستا ستوده شده است و یشت نوزدهم اوستا، زامیادیشت، به تمامی به ستایش و بزرگداشت آن اختصاص دارد. فره گوهری ایزدی است که ضامن همۀ پیروزیها و عامل خوشبختی، شهریاری و ثروتمندی است (آموزگار، 350-351). در اوستا از فره زردشت، فره آریایی و فره کیانی نام برده ـ شده، ولی در متنهای فارسی میانه و فارسی از انواع دیگر فره مانند فره ایزدی، شاهی، دین، ایرانشهر، موبدان و مِهان نیز سخن به میان آمده است. در دورههای بعد و بهطور مشخص از زمان هخامنشیان، مفهوم فره در آیین پادشاهی ایران باستان به اصلی بنیـادین تبـدیل شد و تا دوران ایلخانیان و تیموریان هند ادامه ـ یافت و نمادهای آن بر روی سکهها، سنگ نگارهها، نقاشیها و همچنین در نوشتهها، نشانۀ تأیید پادشاهی و مشروعیت آن شد. برخی از این نمادها عبارتاند از: دیهیم، قوچ، بال، دستارچه و خورشید یا فروغ آفتاب در پشت سر پادشاه (سودآور، 27- 59).
( اوستایی: ویدیو داد به معنی قانون جدایی از دیوان)، یکی دیگر از بخشهای اوستای امروزی و تنها نسک اوستـای دورۀ ساسانی است که بهطورکامل به دست ما رسیده ـ است (تفضلی، 61). این کتاب به زبان اوستایی متأخر و احتمالاً در دورۀ اشکانیان نوشته شده است (بویس، «زردشتیان»، 94؛ کریستنسن، 117).دیوها در اندیشۀ هندوایرانیان، گروهی از خدایان بزرگ بودند که مانند خدایان گروه دیگر، «اَسوره»ها، مورد ستایش و نیایش قرار میگرفتند. این اندیشۀ کهن، در ایران پس از زردشت دگرگون شد؛ اسوره به صورت «اَهوره»، لقب خدای یکتا گردید و بزرگترین خدا «اهورهمزدا»، سرور دانا، نام گرفت و دیوان به عنوان نمایندگان خدایان باستانی، بهوسیلۀ زردشت طرد شدند. بهتدریج در اوستای متأخر، دیوان به صورت خدایان دروغین و نمایندگان اهریمن و شخصیتهای آسیبرسان و مرگآور درآمدند که درکنار جادوگران و پریان دست به یورش میزدند و هستی را تخریب میکردند (آموزگار، 340-342). دیو در وندیداد، در معنی اخیر خود به کار رفته است که مرگ، بیماری و سرما میآورد، دشمن کشاورزی است و در برابر ایزدان و موجودات ایزدی صفآرایی میکند.وندیداد دارای 22 فرگرد یا فصل است و مضمون اصلی آن، مطالب گوناگون فقهی ازجمله قوانین طهارت، گناهان و مجازات آنها ست؛ برای نمونه در فرگرد نهم وندیداد آداب «تطهیر نُه شبه» یا «برشنوم نه شبه» توضیح داده شده است که تا امروز نزد زردشتیان هند زنده است و زردشتیان ایران نیز تا چندی پیش آن را انجام میدادند (بویس، «دژ»، .111 ff؛ مدی، 138-139).موضوع فرگرد نخست و دوم وندیداد با مضمون اصلی این کتاب هماهنگی چندانی ندارد. در فرگرد نخست وندیداد نام 17 سرزمین در شرق و شمال شرقی ایران آمده است. این سند همراه با اشاراتی که به مناطقی در جنوب شرقی ایران و سیستان امروزی در زامیادیشت وجود دارد، نشاندهندۀ این امر است که احتمالاً پیش از پایانگرفتن نگارش متون اوستایی (دستکم تا سدۀ 6 قم)، ایرانیان این ناحیه کیش زردشتی را پذیرفته بودند (بویس، «زردشتیان»، 30-40)؛ فرگرد دوم وندیداد نیز دربارۀ داستان جم، فرمانروای اسطورهای ایران است که در دوران پادشاهی او همۀ مردم از خوشبختی کامل برخوردار بودند و هیچ نشانی از سرما، گرما، بیماری، پیری و مرگ نبود و شمار مردمان و چهارپایان به اندازهای افزایش یافته بود که دیگر جایی برای سکونت آنها وجود نداشت؛ بنابراین جمشید در 3 نوبت زمین را به سوی جنوب گسترش داد. این داستان شاید به دورههای مختلف مهاجرت آریاییان اشاره دارد. در وندیداد دربارۀ پایان کار جمشید و گناه او سخنی نرفته است، اما در بخشهای دیگر اوستا مانند زامیادیشت، از دروغگویی جم و گسستن فره او یاد شده است. خاطرۀ دوران پرشکوه فرمانروایی جمشید و آسایش و نعمتهای آن دوره، نزد مردم زردشتی آشنا بوده و در خطابهها و دعاهای فارسی میانه باقی مانده است، برای نمونه، در رسالۀ کوتاهی با عنوان «سورسخن» ــ خطابه و دعایی که بر سر سفرۀ مهمانی خوانده میشد ــ آرزو شده است که سورها و مهمانیها همانند جشنهای دوران شهریاری جمشید، پررونق و پرنعمت باشد (مزداپور، 103-105).
(به معنای اوستای کوچک)، بخشی دیگر از اوستای امروزی و شامل دعاها و نمازهای کوتاهی است که موبدان و مردم عادی زردشتی در مراسم یا موقعیتهای خاص میخوانند.
یکی از نیایشهای مهم خرده اوستا، «سروشباژ» است که آن را باژ یا باج «نَسرُشت» یعنی ذکری که در برابر آلودگیها خوانده میشود، نامیدهاند (کرینبراک،149). نام دیگر این نیایش «نیرنگ دستشوی» و «اوستای دست و روی» است، زیرا هر زردشتی هنگام صبح و پس از برخاستن از خواب، نخست باید با خواندن دعای سروشباژ کستی نو کند (کمربند مقدس را از کمر باز و دوباره آن را به کمر ببندد)، دست و روی خود را بشوید و نماز صبح را به پایان برساند (بویس، «همان»، 311). سروشباژ از نمازهای واجب روزانه است که هر روز در آغاز نمازهای پنجگانه به جای آورده میشود و بهعنوان «باج احاطهکننده»، قبل و بعد از بسیاری از اعمال روزانه و نیز کارهای آیینی مانند مراسم تطهیر و کفن و دفن درگذشتگان خوانده میشود (مدی،53,122,202,204,221,231-233,235).
آموزگار، ژاله، زبان، فرهنگ و اسطوره (مجموعه مقالات)، تهران، 1386ش؛ همو و احمد تفضلی، اسطورۀ زندگی زردشت، تهران، 1387ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثارالباقیة، به کوشش ادوارد زاخاو، لایپزیگ، 1906م؛ پورداود، ابراهیم، تعلیقات بر ج 1 یسنا (هم )؛ همو، تفسیر بر خرده اوستا، بمبئی، انجمن زردشتیان ایرانی؛ همو، مقدمه بر ویسپرد، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، 1343ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376ش؛ دوستخواه، جلیل، فرایند تکوین حماسۀ ایران پیش از روزگار فردوسی، تهران، 1384ش؛ راشد محصل، محمدتقی، اوستا، ستایشنامۀ راستی و پاکی، تهران، 1382ش؛ رضی، هاشم، ترجمه و حاشیه بر وندیداد (هم (؛ زرشناس، زهره، «تداوم سنتی کهن در میان اقوام ایرانی»، فرهنگ، تهران، 1383ش، س 17، شم 51-52؛ سرکاراتی، بهمن، «پری، تحقیقی در حاشیۀ اسطورهشناسی تطبیقی»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی تبریز، تبریز، 1350ش، س23، شم 97-100؛ سودآور، ابوالعلاء، فره ایزدی در آیین پادشاهی ایران باستان، تهران، 1384ش؛ عالیخانی، بابک، بررسی لطایف عرفانی در نصوص عتیق اوستایی، تهران، 1379ش؛ کریستن سن، آرتور، مزداپرستی در ایران قدیم، ترجمۀ ذبیحالله صفا، تهران، 1376ش؛ گویری، سوزان، مقدمه بر یسنهای اوستا و زند آنها، تهران، 1382ش؛ مزداپور، کتایون، «سورسخن»، فرهنگ، تهران، 1383ش، س 17، شم 51-52؛ هوفمان، کارل، «پیرامون فهرست نشانههای خط اوستایی»، ترجمۀ بهنام خان خلیلی، همان، تهران، 1369ش، شم 6؛ وندیداد، ترجمۀ هاشم رضی، تهران، 1376ش؛ یسنا، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، 1340ش، ج1؛ همان، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، 1356ش، ج2؛ یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، 1347ش؛ نیز:
Bailey, H. W., «Apastāk», Acta Iranica, Leiden , 1985,vol.XXIV; Bartholomae , Ch. , Altiranisches Wörterbuch, Tehran , 2004; Boyce, M., Zoroastrians, London , 1979; id,« The Parthian Gōsān and Iranian Minstrel Tradition», JRAS,1957; id, A Persian Stronghold of Zoroastrianism, Oxford , 1977; Kellens, J., «Avesta», Acta Iranica, Leiden , 1974, vol. III; Kreyenbroek, G., Sraoša in the Zoroastrian Tradition, Leiden , 1985; Modi, J.J., The Religious Ceremonies and Customs of the Parsees, Bombay , 1995; Panaino, A., Tištrya, the Avestan Hymn to Sirius, Rome , 1990. فرزانه گشتاسب
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید