اسطو خدوس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 18 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/238373/اسطو-خدوس
چهارشنبه 15 اسفند 1403
چاپ شده
1
اُسْطوخُدّوس، از گیاهان معطر درمانی در فرهنگ مردم ایران. اسطوخدوس همچون مرزه و ریحان و گزنه ازجمله نعناعیان محسوب میشود که محل رویش آنها غالباً نقاط خشک است اما گاه در نقاط مرطوب نیز میروید. گونههای رشدیافته در مناطق خشکْ معطرند و اسانس تندتر و تحریککنندهتری دارند. اسانس و جوشاندۀ این گیاهان بهعنوان مقوی و محرک قلب و گاه محرّق، و ساییدۀ آنها برای تقویت جهاز هاضمه بهکار میرود (گلگلاب، 249). این گیاه معطر که ارتفاعش بین 30 تا 60 سانتیمتر بیشتر نیست، دارای گلهای کوچک خوشهای به رنگهای آبی، بنفش و قرمز سیر است (معین، ذیل استوقدوس). بیرونی نام این گیاه را مشتق از واژۀ اسطوخس (ستوخس) روایت کرده که ظاهراً مأخوذ از نام جزیرهای است که جایگاه اصلی رویش این گیاه بوده است (نک : کاسانی، 55). دیوسکوریدس این گیاه را ذیل عنوان استویخاس آورده و میگوید این گیاه در جزایر گالاتیا نزدیک مسالیا (ترکیۀ امروزی) میروید و به نام استوئخادس خوانده میشود. وی پس از توصیف ظاهر و طعم این گیاه و فوائد آن برای سینه و خاصیت گندزدایی، نامهای دیگر این گیاه را بر میشمارد؛ ازجمله نزد مصریان «سوفلو»، نزد مُغان «اوکلوس پیتونیس» و نزد رومیها «اسخیولبینا» (III / 399-400). هرچند در منابع کهنتر یونانی نیز این گیاه شناخته شده بوده است (نک : تئوفراستوس، II / 453)، اما در مناطق وسیعی از مشرقزمین نیز گسترده بوده، چنانچه بواسیه در بحث از گیاهان و گلهای مشرقزمین، این گیاهان را به 7 دسته تقسیم میکند که سردستۀ آنها با نام استئاخاس مشخص شده است (IV / 540-542). اسطوخدوس را در مناطق مختلف جهان عرب از خاورمیانه و حواشی خلیج فارس گرفته تا مصر و مراکش با نامهای عربی چون حافظ الارواح، موقف الارواح، ممسک الارواح، انس الارواح، ضُرم و حَلحال میشناختهاند (برای اطلاعات بیشتر، نک : ابنمیمون، 4؛ ابنجزار، 126؛ ابنحشا، 4؛ نیز امیری، 20-21؛ قهرمان، 1 / 47). نامهای دیگری چون شاه اسپرم یا شاه اسپرغم رومی نیز برای آن ذکر کردهاند (برهان ... ؛ نیز لغتنامه ... ). دو چیز این گیاه را نزد مردم محبوب و تا حدی رمزآلود کرده است: یکی نقش مؤثر و مهمی که در طب سنتی و درمان بیماریها دارد و دیگر بوی تند و رمزآلود آن است که گاه با بوی کافور مقایسه شده است. این بو یا عطر خاص مشخصاً باعث شده که تأثیر این گیاه را بیشتر بر عفونتهای دستگاه تنفس فوقانی، بیماریهای ریوی و نیز اختلالات روحی و دماغی که جنبههای مرموز آنها بیشتر است، بدانند. طعم تند و تلخ مانند آن هم به این پندارها دامن زده است. ابنسینا در تشریح خواص درمانی اسطوخدوس اشاره میکند که این گیاه به سبب تلخی خود، گدازنده و لطافتبخش است (2 / 66). البته آنچه اطبای ایرانی چون رازی و اخوینی بخاری و ابنسینا در مورد خواص این گیاه ذکر کردهاند، برگرفته از آراء یونانیان است. ازجمله به سبب همین خاصیت تلخی و قابضی، اسطوخدوس را دارویی بازکننده، پاککننده، لطیفکننده و نیز تقویتکنندۀ اعضای داخلی بدن دانستهاند (رازی، 20 / 27). اخوینی بخاری برای درمان طیف وسیعی از بیماریها، دستورهای پزشکی متعددی را ارائه کرده است که در آنها اسطوخدوس نقش اساسی دارد (ص 228، 245، 251، 585). برای درمان سردرد، سرسام، و نیز برخی از بیماریهای عصبی و روانی مانند صرع و مالیخولیا اسطوخدوس تجویز میشده است. جرجانی در خصوص این گیاه مینویسد: «اسطوخدوس گرم است به درجۀ اول و خشک به درجۀ دوم، مطبوخ او خداوند عصبهای سرد و خداوندان مالیخولیا را سود دارد و سودا و بلغم از حوالی دل و دماغ فرود آرد و اگر از سقطه یا از ضربهای دماغ بجنبد دو درم سنگ اندر آب بسایند یا اندر شرابی موافق و بدهند خلاص یابد و اندر مطبوخ چهار درم پزند یا پنج درم» (ص 610). ویژگیهای دیگری نظیر کشتن کرمهای شکم، گشودن سُدَد، جلادادن پوست، رسیده کردن (پزاندن) دملها، و کشیدن سودا از مغز نیز برای آن قائل شدهاند (ابومنصور، 19). مفصلترین توصیفات دربارۀ اسطوخدوس را میتوان در مخزن الادویۀ عقیلی علوی شیرازی یافت (ص 122-124). حکیم نیاز طی ابیاتی به شیوهای جالب خواص طبی این گیاه را برشمرده است، چنانکه از جمع حروف آغازین هر بیت واژۀ اسطوخودوس به دست میآید: آید از طبع موقف الارواح / گرمی و نفع از برای ریاح / / سده بگشاید و فرح آرد / درج یُبس در دویم دارد / / طعم قسمی که تلخ و تند بود / بهتر است آن هر آنچه کند بود / / وارد تن چو میشود بدوا / منضج بلغم است و هم سودا / / خلط سودا برون کند از تن / بلغم لزج برکند ز بدن / / ور دهی از برای نفع سموم / هست پازهر سم به وجه عموم / / دل ازو شاد فکر زو صاف است / معده زو پاک روده شفاف است / / وزن شربت سه درهم است از آن / بدلش مُر به وزن آن میدان / / سردی معده را دوا بخشد / صرع را به کند شفا بخشد (ص 12). اسطوخدوس امروزه نیز در مناطق مختلف ایران گیاهی کاملاً شناخته شده است و در درمانهای بومی و خانگی نقش دارد. چنانکه گفته شد بوی کافور مانند و طعم تلخ و تا حدی زنندۀ آن باعث شده است که به عنوان دارویی مناسب در ناخوشیها مصرف شود. مردم دَوان دمکردۀ آن را برای حالت شکوفه یا قی که استفراغ ناشی از سردی کردن است به کار میبرند (لهساییزاده، 334). در آذربایجان برای رفع یبوست دمکردهای مرکب از انواع گیاهان چون گل بنفشه، بارهنگ، گل ختمی، سنا و اسطوخدوس تهیه میکنند (افشار، آذربایجان ... ، 2 / 857). راوریها معتقدند که این گیاه استخواندرد را درمان میکند (کرباسی، 1 / 152). آشتیانیها بخور آن را استشمام میکنند و اعتقاد دارند که گرم و بادشکن است (نجفی، 51). نائینیها به آن اسقدوس میگویند و از جوشاندۀ آن برای سینهدرد، تنگینفس و استخواندرد استفاده میکنند. طریقۀ مصرف آن چنین است: 5 گرم گل اسطوخدوس را به مدت 10 دقیقه در یک لیتر آب جوش دم میکنند و 2-3 فنجان در روز مینوشند. برای مصرف خارجی و استفادۀ موضعی میتوان 30گرم گل را به مدت 20 دقیقه در یک لیتر آب جوش دم کرد یا 100گرم گل را به مدت یک ماه در 500گرم الکل خیساند و یا یک مشت گل را به مدت 3 روز در یک لیتر روغن زیتون قرار داد و پس از صاف کردن، کمی گل تازه در آن ریخت تا معطر شود. سپس آن را مصرف میکنند (افشار، پزشکی ... ، 124-126). در خراسان اگر گوش کسی باد بگیرد و سنگین بشود، قدری زعفران را با اندکی روغن خام مخلوط میکنند و در گوش فرد میریزند. اگر برطرف نشد زهرۀ (طحال) بز را در چنگ خود میفشارند و چند قطره از آب آن در گوش میریزند. سپس قدری «استاقدوس» دم میکنند و به بیمار میخورانند (شکورزاده، 202). اسطوخدوس در فرهنگ غذایی و پزشکی قشقاییها کاربرد فراوان دارد. مثلاً برای تصفیۀ خون و هنگام عصبانیت شدید دمنوش اسطوخدوس مینوشند (کیانی، 33). مردمان ایل بچاقچی نیز هنگام نوشیدن قهوه، گاه آن را با دواهای کوهستانی مثل آلاله و آویشن و گیس پری (پرسیاووشان) و نیز اسطوخدوس مخلوط کرده، پس از دم دادن، مینوشند (بهنیا، 119).
ابنجزار، احمد، کتاب فی المعدة و امراضها و مداواتها، به کوشش سلیمان قطابه، حلب، 1979م؛ ابنحشا، احمد، مفید العلوم و مبید الهموم، به کوشش کولن و رنو، رباط، 1941م ؛ ابنسینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1370ش؛ ابنمیمون، موسى، شرح اسماء العقار، به کوشش ماکس مایرهف، بغداد، 1940م؛ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقائق الادویة، به کوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، 1346ش؛ اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به کوشش جلال متینی، مشهد، 1344ش؛ افشار سیستانی، ایرج، آذربایجان غربی، تهران، 1369ش؛ همو، پزشکی سنتی مردم ایران، تهران، 1370ش؛ امیری، منوچهر، فرهنگ داروها و واژههای دشوار، تهران، 1353ش؛ برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمد معین، تهران، 1342ش؛ بهنیا، علاءالدین، بررسی مردمشناسی طایفۀ ارشلو از ایل بچاقچی، کرمان، مؤسسۀ کویر؛ جرجانی، اسماعیل، الاغراض الطبیة، تهران، 1345ش؛ حکیم نیاز، فوائد الانسان و علاج الابدان، تهران، 1387ش؛ رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، ترجمۀ سلیمان افشاریپور، تهـران، 1384ش؛ شکـورزاده، ابـراهیم، عقـاید و رسوم عـامۀ مـردم خراسان، تهران، 1346ش؛ عقیلی علوی شیـرازی، محمدحسین، مخـزن الادویـة، تهـران، 1371ش؛ قهرمـان، احمد و احمدرضا اخـوت، تطبیق نـامهای کهن گیـاهان دارویی با نامهای علمی، تهران، 1383ش؛ کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1358ش؛ کرباسی راوری، علی، فرهنگ مردم راور، تهران، 1365ش؛ کیانی، منوچهر، سیهچادرها، تهران، 1371ش؛ گل گلاب، حسین، گیاهشناسی، تهران، 1326ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ لهساییزاده، عبدالله و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، تهران، 1370ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی؛ نجفی آشتیانی، ابوالقاسم، نیمنگاهی به آشتیان، تهران، 1385ش؛ نیز:
Boissier, E., Flora Orientalis, Geneva , 1867; Dioscorides, C., De Materia Medica, Johannesburg , 2000; Theophrastus, Enquiry into Plants, New York , 1916. پیمان متین
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید