اسرار مگو
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 18 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/238371/اسرار-مگو
دوشنبه 13 اسفند 1403
چاپ شده
1
اَسْرارِ مَگو، کتابی در 3 جلد، منسوب به مهدی سهیلی، شاعر و طنزپرداز معاصر. موضوع اصلی کتاب هزلیاتی دربارۀ مسائل جنسی است، اما در مواضع مختلف آن لطایف و افسانههای خندهآوری نیز وجود دارد. ظاهراً به سبب آنکه در نقل و توصیف مسائل جنسی هیچگونه ملاحظۀ اخلاقی صورت نگرفته، و نامهای آلات و اعمال جنسی برخلاف معمول کتابهای چاپی در ایران بدون نقطهچین و به صراحت بیان شدهاند، نام کتاب را اسرار مگو گذاشتهاند. جلد اول این کتاب نخستینبار در 1338 ش در تهران منتشر شد. سالها بعد هر 3 جلد در یک مجلد تجدید چاپ شد. ارجاعات این مقاله به همین چاپ است. پساز انقلاب اسلامی، به سبب فضای فرهنگی و اجتماعی ناشی از انقلاب و افزون بر آن به سبب وقوع جنگ 8 ساله، تا مدتها در کتابفروشیها و حتى در بساط کتابفروشان دورهگرد کنار خیابان که معمولاً اینگونه کتب را میفروختند، اثری از این کتاب دیده نمیشد؛ اما تقریباً از 1386 ش این کتاب به صورت افست و غیر قانونی در شمارگان بالا تجدید چاپ شده است و در کنار خیابانهای روبهروی دانشگاه تهران و در راستۀ کتابفروشان به فروش میرود. نوشتن کتابهایی از این دست، در زمینۀ مسائل جنسی که گاه با طرح و تصویر نیز همراه بوده و سبب تحریک میل جنسی میشد، در تاریخ و فرهنگ ایران بیسابقه نیست. این کتابها به الفیه شلفیه موسوم بودهاند. چنانکه در الفهرست ضمن ذکر نام کتابهایی از این دست به دو کتاب با عنوان الفیۀ بزرگ و الفیۀ کوچک اشاره شده است (ابنندیم، 376). کتابی نیز به همین نام به ازرقی هروی، از شاعران قرن 5 ق / 11 م، منسوب است (صفا، 2 / 434). البته این کتاب پیش از ازرقی وجود داشته و وی فقط آن را منظوم کرده است (همانجا). بیهقی نیز ضمن نقل «قصۀ خیشخانه» و شرح نقاشیهای «الفیه» بر کاخ امیر مسعود، از چنین کتابی یاد کرده است (ص 111). چنان که گفته شد موضوع اسرار مگو لطایف و هزلیاتی دربارۀ مسائل و مناسبات جنسی است. مؤلف حتى از لطایفی که در منابع اصلی کتاب به شکل ظریفی طرح شدهاند، روایتی هزلآمیز عرضه کرده است. به طور مثال، در کتاب ملانصرالدین ــ که یکی از مآخذ اصلی مؤلف است ــ لطیفهای به این مضمون وجود دارد که روزی ملا به شهری وارد میشود و منارۀ بلندی را میبیند، از او میپرسند که این چیست، در پاسخ میگوید این حتماً چاهی بوده است که آن را وارونه کردهاند. این لطیفه در محاضرات الادباء (راغب، 3 / 706)، نثر الدّر (آبی، 7 / 378)، اخبار الحمقى و المغفلین ابنجوزی (ص 171)، ترجمۀ فارسی زهرالربیع (جزایری، 184) و ریاض الحکایات (کاشانی، 101) با اندکی اختلاف و بعضاً با ظرافتی بیشتر نقل شده است. در بیشتر این منابع، روایت به اهالی حِمْص منسوب شده است. مؤلف اسرار مگو آن را به «دو قزوینی که تازه وارد تهران شده بودند» منسوب، و روایتی کاملاً هزلآمیز از آن عرضه کرده است، چنانکه ظرافت هیچیک از روایتهای پیشین را ندارد (ص124-125). این تغییرات را در قطعۀ «انتقام زن» (ص 184-185) نیز میتوان مشاهده کرد. مآخذ این قطعه حکایتی است طنزآمیز که مولوی آن را دربارۀ زاهدی گفته است که «زنی بس غیور» داشت و «یک کنیز همچو حور» (دفتر 5، بیتهای 2165-2204). هدف سراینده افشای شخصیتهای دورو و ریاکار است، کسانی که دعوی آنها با «حقیقت حالشان موافق» نیست. از همین رو، این عدم توافق «جز رسوایی حاصل نمیآرد»(زرینکوب، 414). مؤلف اسرار مگو پایانبندی حکایت را کاملاً تغییر داده و آن را به روایتی سراسر هزل، از نوع پر خشونت آن تبدیل کرده است؛ بااینهمه، در کنار این هزلیات باید به این نکته نیز اشاره کرد که مؤلف به برخی بیاخلاقیها و نابهنجاریهای موجود در میان برخی قشرهای اجتماعی مانند قاضیان، امیران ارتش و پزشکان به عنوان موضوع هزل، اشاراتی کرده است. در هزلیات و لطایف این کتاب بهطورکلی از روستاییان، شهرستانیها و اقشار فرودست جامعه در مقابل اقشار مرفه و فرادست اجتماع، نوعی «حمایت» وجود دارد (ص 101-102، 216، 228- 229). این نوع حمایت به شکل دیگری، از ایرانیان در مقابل بیگانگان بهویژه اروپاییان، درخور توجه است (ص 142). شاید یکی از عوامل رواج گستردۀ کتاب در میان اقشار فرودست جامعه و بهویژه کمسواد پیش از انقلاب، وجود همینگونه هزلیات بوده است.منابع اصلی کتاب عبارتاند از: رسالۀ دلگشا تألیف عبید زاکانی و ملانصرالدین تألیف محمد رمضانی. بیش از نیمی از متن کتاب از این دو منبع گرفته شدهاند. اما مؤلف در کنار این کتابها از منابع دیگری مانند ریاض الحکایات حبیبالله کاشانی، ترجمۀ فارسی زهر الربیع، مثنوی مولوی، هزلیات سعدی، زینت المجالس محمد مجدی و لطایف الطوایف فخرالدین علی صفی نیز بهره گرفته است. بیتردید باید منابع شفاهی یعنی آنچه در فرهنگ شفاهی مردم جاری بوده است نیز یکی دیگر از منابع کتاب بهشمار آید. دراینباره میتوان به افسانۀ «غریب تپان» (سهیلی، 62-64) و «خرس و قوچ و شتر» (همو، 318- 319) اشاره کرد. از افسانۀ اولی 3 روایت در قصههای مشدی گلین خانم (ساتن، 152- 159) و از افسانۀ بعدی نیز دو روایت در یزد و اصفهان ثبت شده است (انجوی، 1 / 127- 128). مؤلف در مواضع مختلف کتاب قطعات، رباعیها و تکبیتهای هزلآمیزی نیز نقل کرده که پیدا ست از سرودههای خود او ست.
آبی، منصور، نثر الدّر، به کوشش منیر محمد مدنی، قاهره، 1990 م؛ ابن جوزی، عبدالرحمان، اخبار الحمقى و المغفلین، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ ابنندیم، الفهرست؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1357 ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش محمدجعفر یاحقی و مهدی سیدی، تهران، 1388 ش؛ جزایری، نعمتالله، زهرالربیع، ترجمۀ نورالدین موسوی شوشتری، تهران، 1301 ق؛ راغب اصفهانی، حسین، محاضرات الادباء، بیروت، 1961 م؛ زرینکوب، عبدالحسین، بحر در کوزه، تهران، 1368 ش؛ ساتن، الول، قصههای مشدی گلین خانم، به کوشش اولریش مارتسُلف و دیگران، تهران، 1374 ش؛ سهیلی، مهدی، اسرار مگو، تهران، 1338 ش؛ کاشانی، حبیبالله، ریاض الحکایات، تهران، 1317 ق؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1339 ش؛ مولوی، مثنوی، به کوشش محمد استعلامی، تهران، 1370ش.
محمد جعفری (قنواتی)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید