آش
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 10 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/238001/آش
پنج شنبه 16 اسفند 1403
چاپ شده
1
آش عمو ریشسفید، آشی است که مردم اسدآباد و روستاهای همدان با بلغور در نخستین روز بارش برف زمستانی به نشانۀ خیر و برکت قدم نو رسیدۀ «عمو ریش سفید» (برف) برای کشت و کار میپزند (همو، 2 / 140).آش اسفندی، آشی است که برای جشن اسفند میپزند و در شام شب، یا ناهار روز اول اسفند میخورند. اول اسفند در این جاها مطابق با تقویم زراعی و به شمار آوردن ماههای 30 روزه در سال، به روز 25 بهمن میافتد. آش اسفندی را در هر جا با خوردنیهای جوراجور میپزند. مثلاً در محلات آش ترش با حبوب و برنج و مغز قیسی و مغز گردو و گندم و کرفس و چیزهای دیگر، و در جاسبِ محلات با شِنگ (یک نوع سبزی خوراکی)، سَلمه (نوعی سبزی صحرایی)، زرشک، بیخ تیغ وِن یا وِنی (= غازایاقی، نوعی سبزی صحرایی) و چند جور سبزی صحرایی مخصوص دیگر که از پیش جمعآوری و خشک کردهاند، میپزند (همو، 1 / 43-44).در وارانِ جاسب، آش اسفندی را با انواع حبوب و غله و میوههای ترش خشک شده، سبزیهای جوراجور و چاشنیهای گوناگون و گاهی با گوشت مرغ در دیگی سفالی در طول 4 روز در تنور میپزند و برای سفرۀ ناهار روز اسفند آماده میکنند (برای آگاهی از چگونگی شیوه و آداب پختن این آش و بار و بنشن آن، نک : همو، 1 / 50-51).آش شیرزا، آش رشتۀ پخته با شیرزا ست. شیرزا گیاهی از نوع گلسنگ به بزرگی یک نخود یا یک گردوی کوچک و به رنگ قهوهای روشن یا سفید است. این گیاه در کویر سیستان و در دشتهای استان سمنان و گاه بر روی تنۀ برخی درختان میروید (شلیمر، 18؛ نیز نک : بهرامی، 2 / 785). زنان گیاه شیرزا را میچینند و خشک میکنند و در آش میریزند. به باور عامه آش شیرزا شیر مادران و دایگانی را که کم شده است، افزون میکند (هدایت، 45).آشپای هفت سین، آش رشتهای است که در روزهای آخر سال میپزند و برای تحویل روی سفرۀ نوروزی یا هفتسین میگذارند. تهرانیها این آش را به نیت فزونی و فراوانی در سال نو و به دست آمدن رشتۀ کارها میپزند. در طالبآباد ورامین این آش را در روز اول سال نو میپزند و باور دارند که رشتۀ عمرشان با خوردن آش رشتۀ سال نو دراز میشود (صفینژاد، 435).
آشهای مخصوصی که معمولاً زنان به نیت روا شدن حاجات و رسیدن به مراد و آرزوها و شفای بیماریها و ناخوشیها و دور کردنِ درد و بلا و حفظ تندرستی میپزند و به امامی یا امامزادهای یا زاهد و پیری مقدس پیشکش میکنند. معمولترین ایام برای پختن آشهای نذری روزهای سوگواری تاسوعا و عاشورا، روز سوم و اربعین امام حسین(ع) و روز شهادت امام حسن(ع) در ماههای محرم و صفر، روز ضربت خوردن و شهادت حضرت علی(ع) در ماه رمضان، و شب و روز چهارشنبۀ آخر سال (چهارشنبه سوری) و چهارشنبۀ آخر ماه صفر است. آشهای نذری را به نامهای مقدسان برای سفرههای نذری، مانند سفرۀ ابوالفضل (ع)، سفرۀ حضرت فاطمه (ع) و سفرۀ بیبی سهشنبه نیز میپزند.آجیل یا بنشن برخی از این آشها را با کمک اهل محل و خویشان و آشنایان و یا از راه دریوزگی از خانههای همسایگان و یا با رسم قاشقزنی در شبهای چهارشنبه سوری و چهارشنبۀ آخر ماه صفر در برابر خانههای محل به دست میآورند. روضه و دعایی نیز در پای دیگ و به هنگام پختن آش و یا سر سفرههای نذریِ مزین به این آشها میخوانند. زنان و دختران حاجتمند هم به نیت برآورده شدن حاجاتشان یا شفای بیماریشان آش دیگ روی اجاق را با کفگیر به هم میزنند. آشهای نذری را معمولاً در روز معینی از هر سال تا رسیدن به مراد، یا تا سالها پس از برآورده شدن حاجت، و حتى گاهی تا آخر عمر میپزند و میان خویش و آشنا و مردم همسایه و محل پخش و خیرات میکنند. آشها را در خانه، سرکوچه، در زیارتگاه، در تکیه، حسینیه و مسجد، سر مزرعه، در میدان روستا و بر سر جوی آب رودخانه و قنات میتوان پخت. شمارِ آشهای نذری رایج میانِ مردم بسیار است. مشهورترین آنها عبارتاند از:آش بیمار، یا آش امام زینالعابدین(ع)، آش شله قلمکاری است که مواد و بنشن آن را از 7 خانۀ رو به قبله، یا از راه قاشقزنی به دست میآورند (رضی، 214).آش امالبنی (آش امالبنین)، آش اُماجی است که به نام فاطمۀ ام البنین، مادر حضرت ابوالفضل(ع)، میپزند. آرد این آش را از 3یا 7 خانه که در هر کدام زنی به نام فاطمه باشد، میگیرند و یک شب تا صبح در سفرهای میان اتاقی میگذارند به این امید که حضرت امالبنین بیاید و پنجه یا تسبیح و یا مُهر خود را روی آرد بزند و آن را تبرک کند. این آش را معمولاً در «سفرۀ ام البنی» یا «سفرۀ ابوالفضل» میگذارند و زنان آبستن و مردان را از خوردن این آش باز میدارند. خراسانیها این آش نذری را «آش اماج کُماج» (کماج نوعی نان مخصوص است) مینامند (برای چگونگی آش اماج کماج، نک : شکورزاده، 28-32؛ نیز ه د، ام البنین).آش ابودردا، این آش را به نام ابودردا، از صحابۀ پیامبر اسلام(ص)، با 7 جور بنشن و چند جور سبزی میپزند. در این آش رشته میریزند و یک یا دو آدمک خمیری به نام ابودردا و زنش اُم دردا میاندازند (برای چگونگی این آش، نک : ه د، ابودردا، آش).
آشهای گونهگونی است که برای دفع بلاهای آسمانی، مانند سیل، زلزله، بیماری وبا و طاعون، و حفظ سلامت و رهایی از درد و ناخوشی میپزند و خیر میکنند. برخی از این آشها جنبۀ همگانی و تعاونی دارد و خانوادههای کوی و محله در تهیۀ مواد و پختن آن شرکت میکنند و هر یک سهمی از آجیل و بنشن و هیزم آن را میدهد. آشهای سلامتی یا خیرات همگانی را معمولاً در ایام سوگواری محرم و صفر میپزند و معروفترین آنها عبارتاند از:آش دیگ جوشِ سمنانیها پس از رفع سیل و زلزله و بیماری (احمد پناهی، 338)، آش سرکوچه یا آش راه خدا، که خراسانیها با از میان رفتن بیماری طاعون و پایان خشکسالی (اکبری، 16؛ نیز نک : شکورزاده، 33-35) و در تربت حیدریه برای پیشگیری از همهگیر شدن بیماریها و خشکسالیها (دانشگر، 15) در سرگذرها و سه راهیها میپزند.آش قل هوالله، که در کرمان و بلوچستان برای «مادر وبا» جهت دفع بیماری به هنگام شیوع میپزند (هدایت، 161)، آش مرتضى علی، که با بنشن جمعآوری شده از مردم در کنار سنگی به نام مرتضى علی(ع) در دربند نزاد دهکدۀ نشلج اردهال، در یکی از روزهای اسفندماه برای رفع قضا و بلا میپزند (انجویشیرازی، 1 / 98-99).آش اسمگردان، آش رشتهای است که به نیت شفای بیماری بیدرمان کودکان و بازیافتن سلامت میپزند. به هنگام پختن این آش اسم کودک بیمار را در حضور جمع میهمانان عوض میکنند و نام یکی از امامان را که از پیش انتخاب کردهاند، بر او میگذارند (نک : شاملو، ذیل آش اسم گردون).آش دَندونی (دندانی)، آشی است که با بنشن جوراجور و به نوشتۀ آشپزباشی با لوبیای قرمز و نخود و گندم پوست کنده و گوشت (ص 77- 78) در زمان دندان درآوردن کودکان میپزند تا دندانها بیدرد و آسان بیرون بیایند. این آش را نذر کبوتران امامزادگان میکنند و روی بام امامزاده یا صحن حیاط آن میریزند که کبوترها آن را بخورند (نک : هدایت، 194-195؛ کتیرایی، 71؛ نیز ه د، دندانی، آش).در میان زردشتیان ایران نیز پختن آشهای نذری و خیرات مرسوم است. زردشتیان آشهای خیرات را برای تبرکجویی، تندرستی و به دست آوردن پاداش، به طور انفرادی یا گروهی میپزند. برای بهرهمندی از پاداشِ بیشتر معمولاً آشهای خیرات را در دو ماه اردیبهشت و آذر میپزند. این ماهها را «یکِ دَه» میخوانند و باور دارند که پاداش هر کار نیک در این ماهها برابر با پاداش 10 کار نیک به شمار میآید. همچنین برای بهره و اجر بردن روان خیراتدهنده آشهای خیرات را باید تا 3 خانه دورتر پخش کنند.رایجترین آشهایی که زردشتیان برای خیرات میپزند، اینها ست: آش هَمیر، آش رشته و سبزی، آش گَنُّم (گندم)، آش لووُک (نوعی نان گندم مخصوصی که در روزهای مقدس میپزند)، آش کاشک (آش جو) و آش شولی که با آرد سرخ و بو داده میپزند.آشهای خیرات را به مناسبتهای خاص و در مواقع مختلف میپزند. فرزند آوردن، سالگرد تولد کودک، و سفر رفتن عضوی از خانواده از جمله مناسبتها برای پختن آش خیرات است. این گونه آشها را در زیارتگاهها، بهویژه زیارتگاه کوهستانی پیر هرکیشْت، به هنگام جشن مِهریزَد (مهرایزد: مهرگان) و در تعطیلات نوروز و مواقع دیگر میپزند (برای آشهای خیرات، نک : بویس، 55-59, 174؛ نیز ایرانیکا، II / 693-694).
آش پشتپا، آش رشتهای است که در روز سوم یا پنجم یا هفتم سفر عضوی از خانواده به نیت بیخطر بودن سفر و به سلامت بازگشتن او میپزند. در روز آش پشتپا پزان جمعی از بستگان و آشنایان نزدیک در خانۀ شخص سفر کرده گرد میآیند و با آداب و تشریفات خاصی در بریدن رشتۀ خمیر و آماده کردن بار و بنشن و پختن آش به یکدیگر کمک میکنند. آردی را که با آینه و قرآن و جام آب در سینی گذاشتهاند و مسافر به هنگام ترک خانه آن را لمس کرده است، به نشانۀ تبرک با آرد آش میآمیزند و خمیر و رشته میکنند و در آش میریزند (نک : دایرةالمعارف ... ، 1 / 153، ذیل آش). آش پشت پا را در جمع میخورند و مقداری از آن را هم کاسه کاسه به خانههای همسایگان میفرستند. پختن آش پشتپا جنبۀ همگانی دارد و در میان مردم بسیاری از شهرهای ایران معمول است. این آش در کرمانشاه (نک : درویشیان، 43)، خراسان (اکبری، 16)، شیراز (بهروزی، 15) و شاهرود (شریعتزاده، 400) و برخی شهرهای دیگر به آش پشت پا یا آش رشتۀ پشتپا؛ در یزد به آشِ پسِپایی (افشار، 17)؛ در تربت حیدریه به آشِ پوشتِ پا (دانشگر، 14)؛ در کرمان به آشِ قِفاپا (صرافی، 31)، و در راور به آش عَقِب پا (کرباسی، 9) شهرت دارد.آش آره ـ بله (آری ـ بلی)، از شمار خوراکهایی است که مادر داماد فردای «بله گرفتن» از عروس در مراسم عقدکنان، به نشانۀ تبرک و سلامتی با تشریفات خاصی همراه خوراکیهای دیگر در خوانچۀ (طبق) مخصوص میگذارد و به خانۀ پدر و مادر او میفرستد. در گذشته این آش را که در جامعههای سنتی تهران بسیار مرسوم بود، با بنشن و سبزیهای مناسب فصل میپختند و در آن جوجه مرغ یا جوجه خروس میانداختند و چاشنی آب انار یا آب غوره به آن میزدند و چند عدد پول زرد (سکۀ طلا) هم به نشانۀ شگون در قدح آش میانداختند. خانوادۀ عروس نیز قدح خالی آش را با آجیل پر میکرد و به خانۀ داماد باز میگرداند (کتیرایی، 159-160).آش قجرها، یا آش قجری، شله قلمکاری بود که در دربار قاجار با آداب و تشریفات بسیار زیاد در مراسم سالانۀ «آش پزان» میپختند (برای آگاهی بیشتر از این آش و مراسم و تشریفات پختن آن، نک : ه د، آشپزان).
مسلمانان ایران با پختن آش به پیشواز ماه رمضان میروند و سفرۀ افطاری روزهای روزهداری را با آش میآرایند و با آش هم ماه رمضان را بدرقه میکنند. آشهای مخصوص ماه رمضان را در هر شهر و دیاری به شیوهای خاص و با آداب و تشریفات محلی میپزند.آش پیشواز، مردم برخی از نقاط ایران، آخرین روز شعبان و روز پیش از ماه رمضان را جشن میگیرند و به رسم «کلوخاندازان» برای پیشواز رمضان به باغ و صحرا میروند و خوراکهای خوب و آش میپزند و میخورند (داعیالاسلام، ذیل کلوخ). خانوادههایی از آبادی پشتکوه خمین در این روز که آن را «کلوخ خیسون» (کلوخ خیسان) مینامند با یاری یکدیگر آش بلگ (آش رشته) با سبزیهای جوراجور صحرایی در خانۀ کدخدای ده میپزند و میان مردم آبادی پخش میکنند. در این روز در یـزد شولـی ــ نوعـی آش رشتـه بـا کشک ــ میپـزند (وکیلیان، 1 / 27، 33).آش افطاری، یا آش روزه، سفرۀ افطاری مردم هر منطقه با آش مخصوص سنتی فرهنگ آن منطقه آرایش مییابد. مثلاً تهرانیها سفرۀ افطاریشان را با آش رشتۀ کشکدار، مردم دورنگر درهگز خراسان با آش قرهمیغ (آش زرشک کوهی) (وکیلیان، 1 / 181)، مردم قم با آش قُنَبید (= قنبیط: کلم قُمری) (همو، 1 / 182)، مشهدیها با «ماستابه» یا «آش کوفته ریزه» و بجنوردیها با مَسدُو (= ماستابه: آش ماست) میآرایند (همو، 1 / 195-196).مردم بردسیر کرمان هر روز از آجیل و سبزی و موادی که از خانههای محل جمعآوری میکنند، آشی در مسجد یا حسینیه و یا خانۀ بزرگ و مناسبی میپزند و دم افطار میان مردم روزهدار آبادی پخش میکنند. به پندار مردم خوردن «آش روزه» سختی روزه را بر روزهداران آسان میکند (همو، 1 / 181).مردم دانِسفان رامند قزوین برای افطار شب نوزدهم رمضان (شب ضربت خوردن حضرت علی(ع)) آش اُماج یا آش پرشکه (آش رشته) و مردم فرنق خمین در شب بیست و هفتم (شب هفت امام) آش ولگ (آش برگ: آش رشته) میپزند و میخورند. با این آش مراسم عزاداری امام را به اتمام میرسانند و جشن قتل ابن ملجم را برپا میکنند (همو، 1 / 98-99).آش بدرقه، در برخی از مناطق ایران در بدرقۀ ماه رمضان آش رشته میپزند و میان مردم پخش میکنند. مثلاً در روستای صفاد، از توابع آباده، زنان در دستههای 10 نفری گرد میآیند و آش رشتهای با آردی که از 7 زن به نام فاطمه گرفتهاند، میپزند. به باور مردم این نواحی، خوردن آش بدرقه سلامت آنها را از برکت نام حضرت فاطمه(ع) تا ماه رمضان سال بعد حفظ میکند (همو، 1 / 154).
اهمیت آش در نظام غذایی ایرانیان و نقش و اثر آن در زندگی اجتماعی روزانۀ مردم بازتابی گسترده در ادبیات شفاهی مردم داشته، و مضامین گوناگونی در تکوین مثلها و ترکیبات استعاری و کنایی در زبان فارسی و زبانها و گویشهای ایرانی فراهم آورده است. در اینجا به چند نمونه از اصطلاحها و مثلها و کنایات آش و موارد کاربرد هر یک اشاره میشود: «هر جا آش است، کَچَله فراش است»، یا «نخود هر آشی بودن»، برای آدم فضول و مداخله کننده در هر کاری؛ «از صنّارِ آش، طاقه شال ترمه در نمیآید»، یا «هرچه پول بدهی،آش میخوری»، برای کسی که با پرداخت اندک، یا کم هزینه کردن، توقع بسیار دارد؛ «آش خوردن و کاسه شکستن»، دربارۀ کسی که ناسپاسی میکند و حرمت نگه نمیدارد؛ «آش دهنسوزی نبودن»، دربارۀ کسی که نازیبا و دل ناچسب است و یا دربارۀ چیزهای کماهمیت و بیارزش؛ «آش نخورده و دهانِ سوخته»، برای آدمی که متهم به گناه ناکرده است؛ «آش کشکی»، برای آدم پست و حقیر و چیز بیاصل و سرهمبندی شده؛ «آش او تو کاسهاش هست»، برای کسی که کار و بارش روبهراه و معاشش فراهم است؛ «آش رشته، گوشت دیده»، یا «گوشت در آش شلهزرد دیده»، در بیان واقعهای عجیب و کارهای ناشدنی و دیدن چیزهای شگفتانگیز و باور نکردنی؛ «آش همه آجیل»، «آش درهم جوش»، «آش قجرها»، یا «آش سرخهحصار»، دربارۀ کارهای درهم و آشفته و تجمعی از مردم جوراجور ناهمگون؛ و «آش قجری»، مانندِ اصطلاح «قهوۀ قجری»، برای خوراک زهرآلود و مسموم (برای ترکیبات اصطلاحی و ضربالمثلهای آش، نک : داعی الاسلام، 11 / 81-83؛ دهخدا، 1 / 36-37، جم ؛ امینی، 23-24، جم ؛ شاملو، 2 / 484-515؛ لغتنامه ... ، 4 / 418-420).این امثال و ترکیبات استعاری و کنایی مفاهیمی جامعهشناختی ـ روانشناختی از تجارب و برداشتها و داوریهای مردم در جامعه و تصویرها و انگارههایی از رفتار و مناسبات اجتماعی ـ فرهنگی و اقتصادی و آموزههای اخلاقی ـ اندرزی مردم در تـاریخ فرهنگ قومی را به دست میدهند. مثلها و تمثیلها و اصطلاحات آش در فرهنگ عامه همچون قواعد و اصول اجتماعی پذیرفته شدهاند و کارکرد و نقش مؤثر در بینش و کُنش جمعی مردم نسبت به یکدیگر، و تنظیم و اصلاح رفتار و احساس مردم نسبت به محیط زیست ـ بومی و اشیاء داشتهاند.
آل احمد، جلال، تاتنشینهای بلوک زهرا، تهران، 1352ش؛ احمد پناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374ش؛ اخوان ثالث، مهدی، «نظری به شهرستانهای ایران»، ماهنامۀ فرهنگ، تهران، 1340ش، شم 3؛ اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به کوشش جلال متینی، مشهد، 1344ش؛ ادیب نطنزی، حسین، المرقاة، به کوشش جعفر سجادی، تهران، 1346ش؛ اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، 1358ش؛ آشپزباشی، علیاکبر، سفرۀ اطعمه، تهران، 1353ش؛ افشار، ایرج، واژهنامۀ یزدی، به کوشش محمدرضا محمدی، تهران، 1368ش؛ اقتداری، احمد، فرهنگ لارستانی، تهران، 1334ش؛ اکبری شالچی، امیرحسین، فرهنگ گویشی خراسان بزرگ، تهران، 1370ش؛ امام شوشتری، محمدعلی، «هنر زیبای خوراکپزی و خوانآرایی در ایران باستان»، بررسیهای تاریخی، تهران، 1347ش، س 3، شم 1؛ امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، تهران، 1350ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1352ش؛ باستانیپاریزی، محمدابراهیم، خاتون هفت قلعه، تهران، 1344ش؛ باورچی بغدادی، محمدعلی، «کارنامه در باب طباخی و صنعت آن»، آشپزی دورۀ صفوی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1360ش؛ برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمدمعین، تهران، 1361ش؛ بسحاق اطعمه، دیوان، شیراز، 1360ش؛ بهرامی، تقی، فرهنگ روستایی، دائرة المعارف فلاحتی، تهران، 1316-1317ش؛ بهروزی، علینقی، واژهها و مثلهای شیرازی و کازرونی، شیراز، 1348ش؛ پاینده، محمود، فرهنگ گیل و دیلم، تهران، 1366ش؛ پورداود، ابراهیم، فرهنگ ایران باستان، تهران، 1356ش؛ تسبیحی، محمدحسین، گویش خوانساری، راولپندی، 1354ش / 1957م؛ جرجانی، اسماعیل، ذخیرۀ خوارزمشاهی، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران، 1355ش؛ حکیم میسری، دانشنامه در علم پزشکی، به کوشش برات زنجانی، تهران، 1366ش؛ داعی الاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، 1362ش؛ دانشگر، احمد، فرهنگ واژههای رایج تربت حیدریه، مشهد، 1374ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ درویشیان، علیاشرف، فرهنگ کردی کرمانشاهی، تهران، 1375ش؛ دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، 1338-1339ش؛ رضی، هاشم، گاه شماری و جشنهای ایران باستان، تهران، 1371ش؛ ساعدی، غلامحسین، خیاو یا مشکین شهر، تهران، 1354ش؛ ستوده، منوچهر، فرهنگ کرمانی، تهران، 1335ش؛ همو، فرهنگ نائینی، تهران، 1365ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1357ش؛ شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1368ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1371ش؛ صرافی، محمود، فرهنگ گویش کرمانی، تهران، 1375ش؛ صفینژاد، جواد، مونوگرافی ده طالبآباد، تهران، 1355ش؛ طاهباز، سیروس، یوش، تهران، 1375ش؛ فـرهادی، مرتضى، «بـه تخت نشستن»، نـامۀ فرهنگ ایران، بـه کوشش فریدون جنیدی، تهران، 1368ش؛ فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجو شیرازی، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، 1351ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348ش؛ کرباسی راوری، علی، فرهنگ مردم راور، تهران، 1365ش؛ کلباسی، ایران، فارسی اصفهانی، تهران، 1370ش؛ کیا، صادق، «ماها»، هنر و مردم، تهران، 1345ش، شم 45-46؛ لغتنامۀ فارسی، به کوشش محمد دبیرسیاقی و دیگران، تهران، 1363ش؛ لمعه، منوچهر، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، تهران، 1353ش؛ مردوخ کردستانی، محمد، فرهنگ، چاپخانۀ ارتش؛ معین، محمد، تعلیقات بر برهان قاطع (هم )؛ منصوریان، حبیبالله، فرهنگ لغت، تهران، 1369ش؛ میدانی، احمد، السامی فی الاسامی، تهران، 1345ش؛ نامۀ فرهنگ ایران، به کوشش فریدون جنیدی، تهران، 1368ش؛ نورالله، «مادة الحیوٰة»، آشپزی دورۀ صفوی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1360ش؛ وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، 1370ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1311ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348ش؛ نیز:
Boyce, M., A Persian Stronghold of Zoroastrianism, Oxford, 1977; Horn, P., Grundriss der neupersischen Etymologie, Strasbourg, 1974; Iranica ; Schlimmer, J. L., Terminologie medico-Pharmaceutique, Tehran, 1970.
علی بلوکباشی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید