زندگی اقتصادی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • تابوت | جعبۀ مستطیل‌شکل روبازی از جنس چوب یا فلز در قد و قوارۀ انسان، برای حمل پیکر مرده به غسالخانه و گورستان. بیشتر لغت‌نامه‌های فارسی همین تعریف را، با اندکی کم و زیاد، برای تابوت داده‌اند (نک‍ : لغت‌نامه ... ).
  • تعاون | همیاری نهادینه‌شدۀ مبتنی بر عرف و قواعد اجتماعیِ شماری از افراد جامعه طی یک فرایند به شکلهای مقطعی، ادواری یا مستمر، به‌منظور نیل به اهداف مشترک و رفع نیازهای گروهی.
  • تفنگ | اسلحه‌ای آتشین، پرتابی، و قابل حمل بر روی دوش، مرکب از لولۀ بلند، قنداق و ابزارهای آتش‌زنه، با کاربردهای جنگی، شکاری، دفاعی، حفاظتی و آیینی.
  • تنور | محل پختن نان. از نظر تاریخی، پیدایش تنور به دورۀ یک‌جانشینی و زراعت برمی‌گردد. دهخدا آن را لفظی مشترک میان فارسی، عربی و ترکی به معنی محل پختن نان، جایی که در آن نـان می‌پزند و محل طبخ نان که خم‌مانند است، می‌داند (نک‍ : لغت‌نامه ... ).
  • جارو | جارو، یا جاروب، وسیله‌ای دست‌ساز، ساخته‌شده از برگ، ساقه و شاخۀ گیاهان جهت رُفت‌وروب، با کاربردهای متنوع در فرهنگ مردم.
  • جگرکی | جِگَرَکی، از شغلهای مربوط به پخت‌و‌پز غذاهای سنتی ایرانی.
  • چاقو | چاقو، ابزاری برای بریدن، تراشیدن و پوست‌کندن مواد، مرکب از تیغه و دسته که تیغۀ آن در مواقع غیرضروری در میان دسته جا می‌گیرد.
  • چانه زنی | چانه‌زَنی، رسم گفت‌و‌گوی طولانی دو طرف معامله برای گرفتن امتیاز بیشتر از یک سو و ندادن امتیاز از سوی دیگر، که بیشتر در روابط اقتصادی و بده‌وبستانها و خریدوفروش کالا صورت می‌گیرد.
  • چارواداری | چارْواداری، از مشاغل سنتی مختص حمل و نقل بار و مسافر با چهارپایان باربر. به شاغل این شغل چاروادار می‌گویند و اسامی دیگر آن مکاری، خربنده، خرکچی، قاطرچی و قافله‌دار است
  • چراغ | چِراغ، از ابزار‌های روشنایی و گرمایی که به‌سبب اهمیت فوق‌العادۀ نور و آلات مربوط به تولید آن، در فرهنگ ایرانی از ارزشهای کاربردی و نمادین بسیار برخوردار است.
  • چرتکه | چُرْتْکه، ابزاری برای حساب‌کردن که بیشتر در جمع‌وتفریق اعداد به کار می‌رفته است.
  • چرخ | چَرْخ، واژه‌ای برگرفته از صورت پهلوی «چَخرَگ» و اوستایی «axra-č»، استوانه‌ای که ارتفاع آن نسبت به سطح قاعده بسیار اندک، و کلاً به شکل سطح مستدیری است
  • چهارشنبه آخر صفر |
  • چهل پیر | چِهِلْ‌پیر، زیارتگاهی مقدس در استان سیستان و بلوچستان.
  • حلاجی | حَلّاجی، جدا کردن الیاف به‌هم‌فشردۀ پنبه یا پشم از یکدیگر با وسیله‌ای به نام کمان حلاجی، که از مشاغل سنتی ایران است.
  • حمل و نقل | حَمْل‌و‌نَقْل، جابه‌جا‌کردن انسان، اشیاء و کالا، با هدف و انگیزه‌ای معین، از نقطه‌ای به نقطۀ دیگر در بستر راههای خشکی و آبی، با استفاده از فناوری سنتی، نیروی عضلانی انسان و حیوان، و نیروی بالقوۀ عوامل طبیعی.
  • خراطی | خَرّاطی، پیشه‌ای سنتی جهت ساخت اشیاء چوبی به شکلهای گرد، استوانه‌ای و مخروطی با دستگاه خراطی، برای مصارف گوناگون خانگی، ساختمانی، ورزشی، اسباب‌بازی و جز اینها.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: