آلتوسر از جمله فیلسوفان برجستهی قرن گذشته است. او از یکسو با مارکسیسم روسی و از سوی دیگر با «گرایشات هگلی» در عرصهی فلسفه به مقابله پرداخته است. به خود او، یا بهتر است بگوئیم به نوع یا شکل قرائت او از مارکس، علیرغم نکات و سئوالات بسیار درخشان و در عین حال بحث برانگیزی مثل سئوالاتی که در باره مفهوم دیالکتیک هگلی و مارکسی و تفاوت بین آنان مطرح کرده است، میتوان ایرادات بسیار گرفت و گرفته شدهاند.
۱.توصیف؛ مارکس بهدرستی دیالکتیک متافیزیکی هگل را از آسمان به زمین آورد. ایدههای دیالکتیک هگل، نه زاده و درونبود «مطلق» و نه بروز آنها مینوی و ایدئالیستی است، بل حاصل تنش و جدال طبقات اجتماعی است. دستگاههای ایدئولوژیک تاریخی نیز در همۀ عرصهها ریشه در گسلهایی دارند که مابین این طبقات شکل گرفته و میگیرد؛ این آغازی بود بر پایان ایدئالیسم.
محمد مالجو، پژوهشگر اقتصاد، اکنون به تدریس، ترجمه و پژوهش مشغول است. از جمله آثاری که او ترجمه کرده میتوان به آثار آلبرت هیرشمن اشاره کرد: «خطابهی ارتجاع: انحراف، بیهودگی، مخاطره»، «خروج، اعتراض، وفاداری»، «دگردیسی مشغولیتها: نفع شخصی و کنش همگانی»، «گذر از مرزها» و «هواهای نفسانی و منافع: استدلالهای سیاسی به طرفداری از سرمایهداری پیش از اوجگیری».
کارل هاینریش مارکس در پنجم می ۱۸۱۸ در شهر، منطقه موسل در راین لند پروس تریر در غرب آلمان به دنیا آمد. او دومین فرزند از هشت فرزند هاینریش مارکس و هنریت پرسبورگ بود. مادر و پدر، هر دو یهودی بودند، و تبارشان به مومنان و خاخامهای مشهور میرسید. پدرش حقوقدانی بود که به خاطر مسائل حرفهای یک سال پیش از تولد او، به آیین پروتستانهای مسیحی درآمده بود.
پنجم ماه مه1818 میلادی در شهر تریر (منطقه راین پروس) در خانه یک وکیل یهودی به نام «مارکس لوی» کودکی متولد شد که کمتر از یک سده پس از مرگش، نیمی از کشورهای جهان خود را پایبند به آموزههای وی میدیدند.
«مانیفست کمونیست» یکی از درخشانترین میراثهای معنوی مارکس و انگلس و مشهورترین اثر در مجموعه ادبیات مارکسیستی است. این اثر در فوریه ۱۸۴۸ و در آستانه انقلاب اروپاییای که مارکس و انگلس وقوع آن را پیشبینی کرده بودند نخست درچارچوب کلی رسالهای با عنوان «اصول کمونیسم» به قلم انگلس و پس از آن با همکاری مشترک مارکس با عنوان «مانیفست حزب کمونیست» تحریر و برای انتشار، بهعنوان برنامه نظری به «انجمن کمونیست» که در آن زمان جانشین «انجمن عدالت» شده بود ارایه شد.
علوم انسانی همواره بهمثابۀ یک کلیت منسجم عمل کرده و اگرچه برای مقاصد عملی مفید است که رشتهها و عناوین از هم جدا شوند، اما در نهایت یک موضوع مربوط به علوم انسانی را نمیتوان شناخت مگر از طریق نوعی نگاه کلگرایانه. در این نوشته میکوشم بهواسطۀ نقد لوویت بر آرای مارکس، نشان دهم که چگونه غفلت کلگرایانه میتواند موجب آن شود که یک نظریه به ضد خود بدل گردد.
کارل مارکس چه در عرصهی سیاسی و چه در عرصهی اقتصادی، فیلسوفی انقلابی بود، او به همراه فردریش انگلس، نظریهی ماتریالیستی تکامل جوامع را پرداخت، نظریهی مذکور چنان قدرتمند بود که نه تنها نظریهی اجتماعی را از خود متأثر ساخت بلکه تأثیر فراوانی بر واقعیتهای ژئوپلیتیکی (که این نظریه در صدد فهم هرچه بهتر آنها بود) گذاشت.
ترجمهای از اشعار عاشقانه کارل مارکس در قالب کتابی با عنوان «عاشقانههای مارکس» منتشر شد. مجموعهای از اشعار عاشقانه کارل مارکس فیلسوف و اقتصاددان شهیر در قالب کتابی با عنوان «عاشقانههای مارکس» به زبان فارسی منتشر شد.
تأملی در مفهوم ازخودبیگانگی نزد مارکس از دیدگاه مارکس نیروهایی که علیه تجلی آزاد سرشت بشری عمل میکنند، یا آنکه نیروی کار را وامیدارند تا صرفاً بهعنوان وسیلهی امرار معاش انسان عمل کند عاملان اصلی ازخودبیگانگی هستند. مارکس ساختار ازخودبیگانگی بشر را در طول تاریخ مورد واکاوی قرار میدهد و به این نتیجه میرسد که ذاتی نظام سرمایهداری بازتولید شرایط ازخودبیگانگی انسانها است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید