هلموت ریتر۱ خاورشناس آلمانی ۲۷ فوریه ۱۸۹۲ در آلمان، در خاندانی اهل علم و دین به دنیا آمد. تنی چند از نیاکان، پدر و دو برادرش کشیش بودند. برادر ارشدش گرهارد از تاریخشناسان مشهور بود.
پنجاه و هفتمین نشست خانه نقد کتاب به نقد و بررسی کتاب «تاریخ ترجمه در ایران» با حضور دکتر عبدالحسین آذرنگ (مولف)، کامران فانی (کتابشناس و نسخهپژوه)، مهرداد ملکزاده (عضو پژوهشگاه میراث فرهنگی)، دکتر علی بهرامیان (مدیر بخش اسناد مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی)، دکتر مجدالدین کیوانی(مترجم) و محمد غفوری (پژوهشگر تاریخ) برگزار شد. دبیری این نشست را غفوری برعهده داشت. پنجاه و هفتمین نشست خانه نقد کتاب به نقد و بررسی کتاب «تاریخ ترجمه در ایران» با حضور دکتر عبدالحسین آذرنگ (مولف)، کامران فانی (کتابشناس و نسخهپژوه)، مهرداد ملکزاده (عضو پژوهشگاه میراث فرهنگی)، دکتر علی بهرامیان (مدیر بخش اسناد مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی)، دکتر مجدالدین کیوانی(مترجم) و محمد غفوری (پژوهشگر تاریخ) برگزار شد. دبیری این نشست را غفوری برعهده داشت.
دو سال میشود که از سرآمدن عمر صد ساله دکتر محمد حسن گنجی (۱۲۹۲ـ۱۳۹۲ش) میگذرد. بیست و نهم تاریخی است که بر سنگ تربت او در بیرجند نقش شده، اما دو سال پیش که استاد گنجی زمین خورد و دیگر برنخاست، سخن از ۲۸ تیر میرفت. شاید این تاریخ دوم شتابزده زمانی اعلام شده که استاد هنوز در حالت اغما بود. یکی از نویسندگان به قول خودش «فیس بوکی» ۳۰ تیر را روز فوت گنجی نوشته است! بعید نیست که شرح حال نویسان در آینده سه تاریخ درگذشت برای استاد گزارش کنند. سهولت و سرعت بیسابقه در خبررسانی دیگر فرصتی برای سبک سنگین کردن گفتهها و شنیدهها باقی نمیگذارد و مخصوصاً با انبوه امکانات اینترنتی که فنّاوری پیشرفته در اختیار گذاشته است، گاه کار دست آدم میدهد. خروار ها اطلاعات ناقص یا نادرستی که هر دقیقه در شبکه های مجازی ظاهر میشود ثمره بی مبالاتی و شتابزدگی در استفاده از همین امکانات سهل الحصول است.
کوتاه زمانی پس از درگذشت حافظ ، شرح نگاری به منظور رفع ابهامات اشعار او و باز نمودن ظرایف آن شروع شد و با گذشت زمان شتاب گرفت. این شتاب در شصت هفتاد سال اخیر به لحاظ کمیت و کیفیت بیشترشده است. هزاران رساله و مقاله دربارۀ خواجه و شعر او نوشته ، و صدها نسخ خطی از دیوان او باز شناسی شده است. پرسش این است که این انبوه شرح ها و نسخ گوناگون تا چه اندازه ما را به خواجه نزدیک تر کرده است.؟ آنچه در این سال ها اتفاق افتاده نشان می دهد که این پرسش نابجایی نیست. نخست ببینیم این دو مهم ترین منبع شناخت حافظ، یعنی نسخه ها و شرح ها چگونه منابعی است:
دهم اسفند 1393 مصادف است با چهاردهمین سالگرد درگذشت محمد صادق کیا (25 اردیبهشت 1299- 10 اسفند 1380)، زبان شناس، لغوی، استاد دانشگاه و رئیس دومین فرهنگستان زبان ایران. او که عموماً به صادق کیا معروف است، درخاندانی اصلاً مازندرانی در تهران متولد و نشو و نما یافت. پس از تحصیلات دبیرستانی در دارالفنون بر آن بود که در رشتۀ طبّ و شیمی ادامۀ تحصیل دهد ولی عشقش به زبان و ادب فارسی کشید. به دانشکدۀ ادبیات تهران رفت و در 1320 ش در این رشته درجۀ لیسانس گرفت.
دکتر مجدالدین کیوانی با اشاره به وضعیت ترجمه در کشور به افراد ناسزاوار اما جسوری که علی رغم نداشتن حداقل صلاحیت، همیشه برای ترجمه پا به رکاب هستند و ناشرانی که در پی مترجم ارزان قیمتند، به عنوان علل شیوع ترجمه های ضعیف در کشور اشاره می کند.
سیده معصومه کلانکی: 24شهریور سالروز درگذشت زنده یاد استاد دكتر عبدالحسین زرین كوب است. ادیب، مورخ، منتقد ادبی و دانشمندی كه نامش با مولوی پیوند خورده است. به همین بهانه مركز پژوهشی میراث مكتوب گفت و گویی را با دكتر مجدالدین كیوانی مترجم كتاب ارزشمند پله پله تا ملاقات خدا انجام داده است.
دبا: چندی پیش در تاریخ 10/4/93 مقاله ای از دکترمجدالدین کیوانی با عنوان «گنجی و خاطراتی از او» بر روی سایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی قرار گرفت. یادداشت زیر توضیحاتی از دکتر مهرعلی زاده راجع به آن مقاله است.آدرس مقاله دکتر کیوانی در زیر آمده است:
در فاصله سالهای 1354- 1353 دستکم سه موسسه آموزش عالی برای نخستینبار در شرق ایران آغاز به کار کردند: دانشگاه بلوچستان و دانشسرای عالی (شعبه زاهدان) در استان سیستان و بلوچستان و موسّسه آموزش عالی شوکتالملک در بیرجند واقع در جنوب خراسان. هنوز این بخش از شرق ایران به استان مستقلّ «خراسان جنوبی» تبدیل نشده بود.
شاعرِ ما بی گمان این بیت غرورآمیز را در وصف شهری نگفته که شهروندانش پیکر بیجانی را برنمی تابند و اجازه نمی دهند زیر گوشه ای از خاکِ آن که وی عاشقش بود، آسوده بیارامد. این بیت زبان حال آنهایی است که این شهر هنرپرور را می شناسند ومی دانند جایگاه آن در تاریخ کجاست و حتی در امروزِ روز چه مایه آبروی ایران عزیز در چشم جهانیان است. شهری با آن همه تاریخ پرافتخار، با آن غنای فرهنگی و سرمایه های علمی و ادبی کارش به جایی می رسد که دفن مردی نادرالوجود که عمری را در شناختن و شناساندن میراث فرهنگی این مرز و بوم گذراند، برایش بزرگ ترین مسألۀ روز می شود، کار وکاسبی را کنار می گذارد ، آرام و قرار را از خود می گیرد، و "چو بید بر سرِ ایمان خویش" می لرزد ، چه خبر ا ست؟ می خواهند جنازۀ «کافری» را، طبق وصیت صاحبش به خاکِ آن بسپارند!
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید