چهار صبح چهارشنبه 19 شهریور1348 كه هنوز تاریك و شب بود، حركت كردیم به سمت اسالم. حوالی ده صبح چهارشنبه رسیدیم به محل. و من یكسره رفتم سراغ جلال. طبقه بالای اتاقكشان، خوابگاه بود. تختش را رو به قبله كشانده بودند و ملافه سفیدی را كشانده بودند روی جسد. در راه تهران به اسالم، به همه چیز فكر كرده بودم جز به مرگ، در آن ساعت كه من خم شدم و ملافه را از روی سر و صورت آن عزیز كنار زدم، در تهران هنوز اعضای خانواده خبر نداشتند چه اتفاقی افتاده است.
محمد حسن دانایی با بیان اینکه شمس آلاحمد در زمان حیات خود به شدت شیفته حضرت امام خمینی(ره) بود گفت: شمس در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اثر شیفتگیاش به امام و انقلاب وارد فعالیتهای سیاسی شد و بدون اراده قبلی و به صورتی ناگهانی در نزدیکی کانونهای قدرت قرارگرفت اما همین امر باعث شد که در تجربه سیاسی ناکام بماند.
موضوع کتاب «دو برادر» خاطرات آقای محمدحسین دانایی از داییهایش جلال و شمس آلاحمد است. رویدادها و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سالهای بعد از جنگ جهانی دوم و سقوط رضاشاه تا سی سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بستر تاریخی این خاطرات را تشکیل میدهند. با انتشار این کتاب، برگ دیگری بر کتاب قطور «آلاحمد پژوهی» افزوده شد. عرصه فرهنگی و روشنفکری جامعه ما نشان میدهد که پدیده آلاحمد، هنوز برای موافقان و مخالفان، موضوعی جذاب و درخور گفتگوست. حجم گسترده مدح و ذمّی که از او میشود، نمایانگر آن است که وی همچنان در ساحت فرهنگ و سیاست ایران نفس میکشد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید