کتاب صراح اللغه یا الصُراح من الصحاح ابوالفضل اثر محمدبنعمربن خالد مشهور به جمال قَرشی، دانشمند ترکستانی متولد ۶۲۸ هـ. ق در شهر المالیغ (الما آتای کنونی) و متوفای دهه اول قرن هشتم بین سالهای ۷۰۵ تا ۷۱۰ هجری است.
در شرح رأی ابنعربی توسط مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه الف) میدانیم که حضرت استاد آقا میرزا ابوالحسن اصفهانی، مشهور و مشتهر به میرزا ابوالحسن جلوه، خود مستقیماً متن جدیدی را تألیف و تصنیف نکرد و آنچه تحت عنوان آثار و تألیفات ایشان در تاریخ حکمت و فلسفه ایران مضبوط است، در اصل، حواشی و تقریرات دروس ایشان و جمعآوریشده توسط برخی شاگردان خاص او بهویژه سیدعباس موسوی شاهرودی است.۱
این سخن در باب نسبت تام و تمام حماسه و مذهب در جان و جهان کهن سرزمینی چون ایران است؛ ایرانی که در هستی باستان خود پیرو نور است و در تداوم جهان شکوهمند خود پیرو آخرین حلقه از حلقات تجلّی نور در عالم. پاکی و ارجمندی قهرمانان اساطیری ایران باستان و جنگ دلاوران ایرانی و حماسههایی که در این عرصه، پای به هستی گشاد، تاریخی سراسر عزّت در رویارویی خیر با شر آفرید.
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (۱۷۷۰ـ۱۸۳۱) یکی از مهمترین فلاسفه دو سه قرن اخیر غرب محسوب میشود. فیلسوفی بسیار مؤثر در سیر فلسفی و فکری غرب که فلسفه را مکانتی متعالی بخشید و بر بسیاری متفکران مابعد خود تأثیر گذاشت.
از جمله رسالات کوتاه شیخ اشراق به زبان فارسی، یکی نیز «صفیر سیمرغ» است که در جلد سوم مصنفات شیخ اشراق به سعی و تلاش مرحوم هانری کربن و دکتر سیدحسین نصر به چاپ رسیده است. رسالهای بس لطیف و بهغایت عرفانی که بدون تردید محل رجوع و عنایت عطار نیشابوری در سرایش منطقالطیر بوده است. شیخ این رساله را در احوال اخوان تجرید (که از محبوبترین عناوین و اصطلاحات نزد اوست) در دو بخش بدایا (آغازین) و مقاصد نوشته است. اما چرا نامش را صفیر سیمرغ نهاده است؟ شرح و تبیین کامل رساله به این سؤال ما پاسخ میگوید.
اگر مبنای اشتراک امثال عطار و ابنعربی را اشتراک در موضوعات مورد بحث و فحصشان قرار دهیم، البته بررسی تطبیقی آرای این هر دو بزرگ وجود دارد؛ اما بحث در سطحی عمیقتر بررسی تأثیر و تأثر این دو بر هم است که اگر از نظر تاریخی یا فکری این تأثیر و تأثّر نفی شود، آنگاه یکی از مهمترین محورهای ایجاد نسبت میان این دو رجوع به شروحی است که بر آرای یکی از آنها با استناد به متون دیگری زده شده است.
در این مقاله سعی کردهام نسبت و ارتباط دو تن از بزرگترین حکیمان و عارفان حوزه اسلامی را مورد بحث و تأمل قرار دهم. از یک سو فریدالدین عطار نیشابوری که بهحق یکی از سرآمدان مطلق اظهار و اکمال حضور عرفان در شعر فارسی است و دیگر سو شیخ محییالدین ابنعربی که او را بزرگترین عارف نظری جهان اسلام میشناسند.
الف) دوم رجب ۱۴۴۰ق، دقیقاً مصادف با هزارمین سالروز فوت یکی از بزرگترین و بینظیرترین دانشمندان ایرانی است. به تعبیر و روایت بسیاری از مورخان، روز وفات او دوم رجب ۴۴۰ق بوده است؛ بنابراین دقیقاً هزار سال از وفات این نادرة دوران عصرخویش میگذرد. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با حضور دکتر ولایتی و دکتر محقق و این حقیر طی نشستی علمی ـ خبری در تالار آینه انجمن، اعلام خواهد نمود در سال آیندة شمسی تحقیقات و تتبعاتی را با عنوان «هزاره ابوریحان بیرونی» آغاز خواهد کرد.
(مفاهیم عرفانی در پرتو مکاتبات خواجه نصیر و قونوی) ابوالمجد محمدبن مسعود تبریزی در اثری با عنوان سفینه تبریز (نگاشته شده بین سالهای ۷۲۱الی۷۲۳ه.ق) روایتی از دیدار خواجه نصیر الدین طوسی یا به تعبیر خواجه رشیدالدین فضلالله، خواجه جهان، با عطار نیشابوری آورده است: متن این روایت چنین است:
شاگرد بلندمرتبة مرحوم میرزا جهانگیرخان قشقایی و استاد گرانقدر دکتر جلالالدین همایی یعنی مرحوم آیتالعظمی رحیم ارباب، متولد ۱۲۵۹ شمسی و متوفای ۱۹ آذرماه ۱۳۵۵ هجری شمسی بود وجه تسمیهاش ارباب بود بدین دلیل که خاندانش در چرمهین (از توابع شهرستان لنجان استان اصفهان) دارای مکانت و ملکیت و شرافت بودند، گرچه خود، نام اول خویش یعنی رحیم را بیشتر دوست میداشت
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید