این روزها به واسطه افزایش چشمگیر امكان دسترسی به فضای مجازی برای همگان و در نتیجه اظهارنظر در حوزه عمومی، فراوان میشنویم و میخوانیم كه آدمها دیگران را در موضوعات و مسائل مختلف، به لحاظ اخلاقی قضاوت میكنند. افراد به محض شنیدن یا خواندن یا دیدن یك خبر یا پیام یا ویدیو یا تصویر، درباره یك فرد، به راحتی و بر پایه همان مستندات دست به داوری اخلاقی میزنند و حكم صادر میكنند؛ خواه آن فرد یك سلبریتی باشد، یا یك سیاستمدار یا ورزشكار یا حتی یك آدم ناشناخته.
یکی از رقیبهای اصلی فایدهگرایی، اخلاق کانتی است. در حقیقت فلسفه اخلاق کانت ذیل وظیفهگرایی قرار میگیرد. در اینجا سعی خواهم کرد نظریه کانت را عمدتاً بر مبنای اثر اصلی او در زمینه فلسفه اخلاق، یعنی نقد عقل عملی(نقد دوم) تشریح کنم.
متاسفانه اخلاق در عرف جامعه ما به معنای مجموعهای از باید و نبایدهای نیكخواهانه اما بدون مبنا فروكاسته شده و وقتی كسی دم از اخلاق میزند، ذهن همگان به سمت انبانی از نصایح و توصیههای خستهكننده و ملالآور سوق مییابد. این در حالی است كه اخلاق در واقع سیمان مناسبات اجتماعی است و از قضا هنجارها و اصول اخلاقی، اموری منعندی و باری به هر جهت نیستند و اساسا بر عقلانیت و خرد استوار هستند.
مقاله ی پیش رو می کوشد نگاهی دیگرگون به زبان اخلاق در غزل پارسی به ویژه از سنایی تا حافظ داشته باشد و بیان کند دلیل اختیار نمادها و مضامین ملامی و بهره گیری از مسلک ها و آیین هایی که انتساب آن ها به خودْ موجب تلقّی منفی و جلب ملامت در جامعه ای اسلامی می شد، چه بوده است. پیش از سنایی، زبان اخلاق، اندرز، عقیده ی دینی یا مذهبی و امثال این معانی، بیشتر خشک، صریح، یک رویه، بیش از حد خطابی، تحکّمی و در مجموع کمتر برخوردار از روح شعری و هنری بود.
متفکرین بزرگی چون فیشته، آموزش و پرورش را وسیله ای برای بازسازی اخلاقی جامعه می دانند. دیگرانی چون تورستن هازن معتقدند، تمهید رهنمود اخلاقی، کارکرد حساس دانشگاه است. اگر این نهاد بزرگ اجتماعی چنین رسالت سترگ بیرونی را بر عهده داشته باشد ابتدا باید قادر به حل و فصل اخلاقی مسائل درون خود باشد.
عواطف در جانوران اجتماعی، چه اهلی و چه وحشی، زیربنای بسیاری از امور روزمره زندگی است. صعود نیازمند انگیزه، خطر كردن و خصومتورزیدن است در حالی كه حفظ وضع موجود در گرو فرستادن پیام تمكین و ترس از بالادستان است. بسیاری از نخستیهای غیرانسان و بعضی از غیرنخستیها مانند دلفین، بز و كفتار پس از مخاصمه روی به مصالحه میآورند و انواع شگردهای صلحجویانه را به نمایش میگذارند از جمله بغل گرفتن، بوسیدن، لمس اندام تناسلی، تیمار و مبادله غذا.
سقراط در جست وجوی معرفتی است که ما را از فضیلت های اخلاقی آگاهی بخشد و در عمل نیز بدان فضیلت ها آراسته سازد. او با مبتنی ساختنِ اخلاق بر معرفت، فلسفه و راه زندگیِ خود را یگانه می سازد و به سنجه ای برای ارزیابیِ راه ورسمِ رایج در اخلاق و دین و سیاست و سخنوری دست می یابد تا به یاری آن کاستی های اخلاقی را در حوزه های مذکور بازشناسد.
برای پرداختن به تاریخچه کینتوزی در ایران معاصر نیازمند نگاهی تاریخی هستیم. از این رو، در بررسی این مسأله به دوره قاجار ارجاع میدهم چراکه ما از دوره قاجار است که وارد دوره معاصر میشویم. واقعیت این است که آقامحمدخان قاجار توسط سه نفر از اطرافیانش که قرار بود به دستور او کشته شوند، به قتل میرسد و صد سال بعد، ناصرالدینشاه از نوادگان او نیز توسط میرزا رضای کرمانی به قتل رسید.
اخلاق از واژه هایی بشمار می رود که تاریخ آن همزاد و همراه با آفرینش انسان است؛ زیرا انسانیت انسان با اخلاق معنا پیدا می کند. بر همین اساس است که در آموزه های دینی بالاخص معارف قرآنی به اخلاق و مؤلفه های آن به صورت ویژه پرداخته شده است. قرآن کریم به عنوان آخرین وکاملترین ذخیره ی خداوند سبحان، به مؤلفه های اخلاقی نگاه بی بدیلی داشته است.
اخلاق ابن سینا در «رسائل مشرقی»[1] به میزان کسب معرفت از عالم بالا بستگی دارد؛ یعنی هر قدر معرفت افراد به عالم فرشتگان و عقول بیش تر باشد، آن ها انسان های اخلاقی تری خواهند بود. وی در این رسائل، افراد را از لحاظ توانایی در کسب این نوع معرفت، به دو دستۀ برادران حقیقت و غیر آنان تقسیم می کند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید