شادروان «مسعود کیمیاگر»، از نسل طلایی و تحصیلکرده طنز و فکاهی در نیمقرن پیش بود. نسلی که غالباً غیر از زبان مادری، به زبان بیگانه (: شما بخوانید فرهنگ) دیگری نیز تسلط داشتند. بزرگانی همچون احترامی، صلاحی، صابری، شاپور، گلستانی، تفکری، فرجیان، گویا، حسامی محولاتی،... که در مکتب توفیق (سوم) پرورده و خبره شدند و حالا اندکنازنینانی از ایشان باقی نماندهاند
گونههای شوخطبعی در شعر سنایی، اعم از هزل و هجو و فکاهه، بیش از آنکه جنبه شخصی یا تفننی داشته باشد، در خدمت نقد اجتماعی و اخلاقی است و کارکرد تعلیمی دارد. همین ویژگی یعنی خدمت به اندیشه، موجب جدیت آنها و آفرینش طنز است. سنایی همانطور که در بیان تجربههای سیر و سلوک عرفانی در شعر فارسی آغازگر است، در طنزآوری در شعر نیز پیشگام است. چنانکه طنز در شعر بزرگانی چون عطار و مولوی و سعدی و عبید و حافظ، در سایة رهاوردهای ارزشمند طنزآوری در شعر سنایی است.
تعزیه به نمایش های آیینی منظوم، محزون و عامیانه ای گفته می شود که بیانگر واقعۀ شهادت امام حسین(ع) و یارانش در سال 61ق در صحرای کربلاست. معمولاً دو اصطلاح «تعزیه» و «شبیه» را به جای یکدیگر به کار میبرند؛ درحالی که آن دو متفاوت اند. با تکامل این گونۀ عامیانه، طنز و مطایبه به شبیه نامه ها وارد شد.
تصویری که برای اولین بار از ناصرخسرو در ذهن خوانندۀ اشعار او نقش می بندد، بسیار عبوس و زاهدانه است، چنان که گویی وی تنها یک هدف را دنبال می کند و آن بیان مسایل دینی، اخلاقی و فلسفی با زبان خاص خود است، ولی در پشت این چهره، تصویر دیگری از وی وجود دارد، تصویر کسی که با وجود زبان به ظاهر خشک و خشن، از لطیفۀ «طنز» نیز بهره برده است.
حتی غزلهای سعدی که معمولا با زبانی فاخر آغاز میشود، خیلی زود به زبان طنز میرسد. طنز در زبان سعدی چندان شایع است که اگر به صورت اتفاقی به بخشی از آثار سعدی نگاه کنیم، بعید است که خالی از طنز و طیبت باشد.
حکایت بازرگانی را بخوانیم که شبی در جزیره کیش سعدی را به حجره خویش برده و سخنان پریشان بسیار گفته تا به اینجا رسیده است که: «سعدیا، سفری دیگر در پیش است که اگر کرده شود، بقیت عمر به گوشهای نشینم…» و در پاسخ سعدی که آن کدام سفر است، گفته: «گوگرد پارسی میخواهم بردن به چین که شنیدم عظیم قیمتی دارد و از آنجا کاسه چینی به روم آورم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و بُرد یمانی به پارس و از آن پس ترک تجارت کنم و به دکانی نشینم». انصاف از این ماخولیا چندان فرو گفته که بیش طاقت گفتنش نمانده و از سعدی خواسته که سخنی بگوید.
سعدی شاعری اهل طنز و طیبت است، اما طنز او مخلّ اخلاق نیست، بلکه در آن، جهل و حماقت و غرور و خودبینی صاحبانشان به یاد آورده میشود و از این جهت است که میتوان او را شاعر اخلاق نامید. به بیانی دیگر، او طنز را وسیلهای برای آرایش سخن خود نساخته، بلکه اقتضای سخن تذکر او این است که طربانگیز و طیبتآمیز باشد.
پرکاربردترین معنی واژه "طنز" در زبان فارسی طعنه زدن، خرده گیری، مسخره و انتقاد کردن است. طنز یکی از شیوه های بیانی است که در زبانی فارسی با "هجو"، "هجا"، "هزل" و "فکاهه" و ... از دیر باز در میان مردم، رواج داشته و بخشی از آثار ادبی را به خود اختصاص داده است.
احتمالاً بزرگترین طنزسرای تاریخ ادبیات ما، حافظ است و محتمل است که در این گزاره، شکی نباشد برای اکثر و اغلب فارسیزبانان؛ اما در دورههای مختلف تاریخ و ادبیات ایران، «شعر طنز» یا «فکاهه» یا «هزل»، به آثاری گفته شده که قرارداد میان خود و مخاطب را به سبک و سیاقی تنظیم کردهاند که از نخستین واژه تا واپسین کلمه شعر، اثری از «جدیت» در آن نباشد! یعنی تفرجی باشد در آن و اغلب «یکبارمصرف» یا «فستفود» باشند
انسان؛ که خود را موجود برتر تمام کائنات میداند، در بیشتر مواقع چندان درخور این مقام رفتار نمیکند، حتی امروز که به بالاترین سطح از دانش در طول دوران حیاتش دست یافته و قلمرو سلطه خویش را تا سیارات دیگر نیز گسترده است. انتظار میرود با پیشرفت علم و تعاریف جدید از اخلاقیات و تلاش در راه جهانی شدن، بشر روزبهروز از سنتها و باورهای ناموجه نیاکان خود فاصله گرفته و در جامعهای آرمانی زندگی ...
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید