1393/11/11 ۱۳:۴۷
یازدهم بهمن ماه 57 روز سرنوشت سازی برای انقلاب اسلامی ایران بود؛ روزی پر از دلهره و اضطراب و البته شوقی وصفناپذیر از بازگشت امام امت. در این نوشته، کتاب خاطرات نزدیکان امام و انقلابیون، اتفاقات و جریانات این روز را جستوجو، و روند شکلگیری کمیته استقبال را از ابتدا تا سوار شدن امام خمینی(ره) به هواپیما دنبال کردهایم.
خروج شاه از ایران خلاء قدرتی در کشور بهوجود آورد که روند پیروزی انقلاب را شتاب بخشید. این موضوع، منجر به این شد که امام خمینی فضا را برای ورود به کشور مهیا بدانند و تصمیم به بازگشت به ایران بگیرند و در پی آن بیانیهای اعلام کنند.
کمیته استقبال چگونه شکل گرفت؟
آیتالله هاشمیرفسنجانی در کتاب خاطرات سالهای 1357 چگونگی شکلگیری کمیته استقبال را اینگونه شرح میدهد: «با اوجگیری تظاهرات و اعتراضات مردمی در سراسر کشور، بهویژه در تهران، بختیار و حامیان او به ناچار تن به پذیرش خواست مردم دادند و با عقبنشینی نیروهای نظامی، بازگشایی فرودگاه مهرآباد را اعلام کردند و با این کار ورود امام به کشور قطعی شد و ایشان پس از انتشار پیامی که در آن از مردم نوفل لوشاتو، تشکر و قدردانی کردند، بار سفر بستند و عازم تهران شدند. با حتمی شدن آمدن امام و مشخص شدن روز ورود ایشان، «کمیته استقبال» با حضور جمعی از دوستان شکل گرفت.
مهمترین وظیفه این کمیته، تهیه برنامه استقبال و برنامهریزی برای اجرای آن بود. حساسترین بخش این برنامه نیز حفظ امنیت جانی اما در فرودگاه و در طول مسیر حرکت ایشان -از فرودگاه تا بهشت زهرا- بود. ما ضمن اینکه از بازگشت امام بسیار خوشحال بودیم، نگران سلامتی ایشان هم بودیم؛ چون میدانستیم که رژیم از امام ناراحت است و خطر را احساس میکند. بنابراین احتیاطهایی، هم در فرودگاه و در بهشت زهرا و هم در طول مسیر حرکت امام کرده بودیم و این مناطق را با نیروهای مبارز و مطمئن-که بخشی هم مسلح بودند- تحت کنترل داشتیم؛ البته ما دولت بختیار و آن بخش از اُمرای ارتش را که هنوز حامی شاه و رژیم سلطنتی بودند؛ به نحوی قانع کرده بودیم که اگر دست به کار احمقانهای بزنند، به نفع آنها نیست؛ اما با توجه به تردیدهایی که وجود داشت، احتیاط را هم از دست نداده و تقریبا تمامی نکات امنیتی و حفاظتی را رعایت کرده بودیم.» ص 163 کتاب «انقلاب و پیروزی: کارنامه و خاطرات سالهای 1357 و 1358» علیاکبر هاشمی رفسنجانی، با تدوین عباس بشیری، زیر نظر محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، سال 1383
تصمیم قاطع امام برای بازگشت به میهن
حجتالاسلام فردوسیپور که در آن زمان در پاریس نزد امام بود، علت اصرار امام برای بازگشت را اینگونه بیان میکند: «تصمیم امام قاطع و خللناپذیر بود و حساسترین زمان را برای مراجعت به ایران انتخاب فرموده بودند، زیرا شاه فرار کرده بود و خلا عجیبی در ایران احساس میشد و هر آن ممکن بود آمریکای خائن دست به کودتا بزند و مشکلات جدیدی بیافریند، امام بزرگوار که حساسیت و موقعیت زمانی را به خوبی درک میکردند، بهترین زمان را برای مراجعت به ایران و پر کردن خلا موجود برگزیدند و با همه مخالفتها با قاطعیت فرمودند هرچه زودتر به ایران میروم، به ایران اطلاع دادیم...» (حجتالاسلام فردوسیپور، همگام با خورشید (خاطرات)، تهران، مجمع فرهنگی و اجتماعی امام خمینی فردوس، 1372، صص 490-491)
امام از آمدن عدول نخواهد کرد
در این میان گروهی به دلیل خطراتی که ممکن بود برای امام (ره) پیش آید با ورود ایشان به کشور مخالف بودند. احمد صدرحاج سید جوادی در یادداشتهای اول بهمن 1357 در اینباره مینویسد: «بحث، بر سر آمدن امام خمینی بود. با وجود دو ساعت بحث که اکثریت نظرشان این بود که امام در آمدن ده روز تاخیر کنند، ولی آقای مطهری که در منزل بودند تلفن کردند و گفتند با پاریس تماس گرفته و از آنجا گفتند هیچگونه توصیهای نکنید زیرا امام از قصد آمدن عدول نخواهد کرد. با قطعی شدن بازگشت امام، انقلابیون با مسائل جدیدی روبهرو شدند. حفظ جان امام و ایجاد امنیت، برگزاری استقبالی باشکوه، برنامهریزی برای هماهنگی نیروها و آماده کردن بهترین مکان برای استقرار ایشان مسائلی بود که نیاز به تشکیل و ساماندهی کمیته استقبال از امام را نمایان میکرد. (احمد صدر حاج سید جوادی، خاطرات صدر انقلاب، پژوهش و تدوین مسعود رضوی، تهران، سعید محبی، 1387، ص 84)
کمیته استقبال و نمایش قدرت طرفداران رهبری
لزوم تشکیل کمیته استقبال را هاشم صباغیان به خوبی تشریح میکند. وی مینویسد: «از آنجایی که احزاب قوی و تشکیلات منظم و آموزشهای لازم که بتواند در برابر رژیم خودنمایی کند وجود نداشت، ما از هر محملی برای ایجاد این تشکیلات استفاده میکردیم. یکی از این محملها هم ایجاد کمیته استقبال بود، زیرا این کارها هم نمایش قدرت طرفداران رهبری به مخالفان رژیم بود و هم اینکه برای استقبال از امام برنامهریزی میشد. این کار احتیاج به سازماندهی لازم داشت، زیرا با سازماندهی خوب، هم میتوانستیم احتمال خطر را کم کنیم و هم از آن بهرهبرداری مناسب نماییم.» (هاشم صباغیان، روزهای پراضطراب در کمیته استقبال، ایران فردا، شماره 15، بهمن و اسفند 1377، صص 30-31.)
درباره اینکه چه گروه و سازمانی تصمیم به تشکیل کمیته استقبال را گرفت، سخنان زیادی گفته شده است. صباغیان، از اعضای اصلی کمیته استقبال شورای انقلاب را تصمیمگیرنده اصلی میداند. علی دانشمنفرد نیز تشکیل کمیته استقبال را «با همفکری و نظر شورای انقلاب و روحانیت مبارز و نظر شورای انقلاب و روحانیت مبارز و نظر مشورتی با حضرت امام ... و تشکلهای وفادار به امام و انقلاب» میداند. حمید نقاشیان نیز شهید بهشتی را مبتکر کمیته استقبال میداند. (خاطرات علی دانشمنفرد، تدوین رضا بسطامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 67.)
ایده کمیته استقبال برای چه کسی بود؟
به گفته اسدالله بادامچیان: «در نیمه شب شنبه 30 دیماه 1357 شهید حاج محمد صادق اسلامی به من تلفن زد و گفت آیتالله مطهری تلفن زدند و گفتند از پاریس تماس گرفتهاند که امام فرمودهاند من میخواهم به ایران برگردم. روز جمعه آینده (5 بهمن) خواهم آمد و حالا که شاه رفته من به ایران خواهم آمد. لذا صبح پس از نماز و طلوع فجر در منزل آیتالله مطهری باید باشیم. سحر که نماز خواندیم به منزل شهید مطهری در دروس رفتیم. برادران دیگر چون شهید اسلامی، شهید کچویی، شهید حسن اجارهدار، شهید درخشان و آقای شفیق نیز آمدند. بحث شد و محورهای کار گفته شد. نحوه ورود، محل استقرار، جایی که تودههای مردم بتوانند به زیارت ایشان بیایند و رعایت نکات ایمنی و حفاظتی بشود و تدارکات و امکانات که نیاز هست و سایر موارد... سپس شهید مطهری پیشنهاد کرد که برای اداره امور بازگشت امام نیاز به ستاد هست که کارها را بهطور مستقل اداره کند و محرمانه زیر نظر شورای مرکزی تشکل مخفی خودمان باشد تا هم بتواند با دست باز کار کند و هم تشکل مخفی مذکور علنی نشود و هم اگر مورد تهاجم طاغوتیان قرار گرفت بشود کار را به راحتی جمع و جور کند. این پیشنهاد انجام شد و نامش را حجتالاسلام مطهری کمیته استقبال از امام خمینی گذاشت و قرار شد تا همان روز تشکیل بشود.» (اسدالله بادامچیان، کمیته استقبال از امام چگونه شکل گرفت، هفتهنامه شما، سال اول شماره اول.)
اختلافنظرها درباره ترکیب کمیته استقبال
کمیته استقبال از امام با همکاری گروهها و احزاب مختلف مخالف رژیم پهلوی شگل گرفت. با این حال درباره ترکیب کمیته استقبال نظرات مختلفی از سوی افراد ارائه شده که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
مرحوم آیتالله مهدوی کنی در خاطرات خود درباره ترکیب کمیته استقبال مینویسد: «این کمیته مرکب از چند روحانی و غیر روحانی بود. مثلا مرحوم شهید عراقی از بازاریان و آقای صباغیان، آقای مهندس کتیرایی و دکتر یزدی از نهضت آزادی و چند نفر دیگر اعضای تشکیلدهنده این کمیته بودند؛ در اوایل انقلاب در جریانات و تشکیلات، غلبه با نهضت آزادی بود که از جمله آنها همین کمیته استقبال بود؛ چون معمولا آنها کار تشکیلاتی میکردند و حضور بیشتری در مسائل تشکیلاتی داشتند.» (خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تدوین: غلامرضا خواجه سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1385، ص 195)
ترکیب اصلی اعضای کمیته استقبال از امام به روایت دری نجفآبادی
آیتالله دری نجفآبادی ترکیب اصلی اعضای کمیته را اینگونه بیان میکند: «1- یک گروه شامل اعضای جامعه روحانیت و علمایی چون شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، حجتالاسلام لاهوتی و عدهای دیگر میشدند.
2- نهضت آزادی نیز بخش دیگری از کمیته استقبال را تشکیل میدادند. اعضای این نهضت شامل: سامی، مهندس توکلی، صباغیان، شاهحسینی و دانش آشتیانی در عرصه ارتباطات بسیار موثر و با دیگر گروهها همکاری لازم را انجام میدادند.
3- اعضای هیئت موتلفه اسلامی نیز بخش دیگر را تشکیل میدادند. اعضای این هیئت در قسمت تدارکات و پشتیبانی بسیار فعال و موثر بودند و حتی توسط آنها کانونی جهت پذیرایی از مردم تشکیل شده بود.
4- گروه دیگر شامل جامعه مدرسین قم بودند.» (خاطرات حجتالاسلام دری نجفآبادی، تدوین حیدر نظری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، صص 208- 209.)
بروز اختلافات در کمیته استقبال از امام
با وجود اختلاف درباره اعضای کمیته استقبال تقریبا همگی اعضای کمیته بر هماهنگی این گروهها و وجود تعاون میان آنان اتفاقنظر دارند، اما در این میان حجتالاسلام محلاتی بحثی را مطرح میکند که حاکی از وجود برخی اختلافات نیز است. وی میگوید: «خطهای مختلفی در آنجا بود. هرکس در این جریان در فکر دوستان و یاران خودشان بودند. به هر صورت ما با مشکلات زیادی در کمیته استقبال مواجه بودیم. بسیاری از برادرها بودند که با هم هماهنگ نبودند. خط فکریشان خیلی با هم نمیخواند. برادرهایی که جز همان هیئت موتلفه سابق بودند، اینها یک برنامههایی داشتند. برادرانی که عضو نهضت آزادی بودند و نوعا جز کمیته اصلی استقبال بودند و اکثریت با اینها بود یک برداشتهای دیگری داشتند. اینها با گروه مجاهدین خلق خیلی رفیق بودند. به هر صورت خطوطی در آنجا حاکم بود. در اینکه کیفیت ورود امام مثلا چگونه باشد، در اختیار کی باشد و گروه انتظامات را کی اداره کند نظراتی وجود داشت. ما هم حتیالمقدور سعی کردیم که اینها را با هم هماهنگ کنیم.» (خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، ص 107.)
مدرسه رفاه؛ گزینه امام (ره) برای استقرار
انتخاب مکان و جایگاه کمیته استقبال از مسائل مهمی بود که در دستور کار کمیته قرار گرفت. مکانی که متعلق به شخص خاصی نبوده و جنبه عمومی و مردمی داشته و نوع فعالیتهایش با اهداف نهضت اسلامی نزدیکی داشته باشد.
شهید مطهری در جلسه تشکیل کمیته، شرایط امام برای تعیین محل استقرار را اینگونه عنوان میکند: «خانهای برای ایشان در جنوب تهران پایینتر از توپخانه که اعیانی نباشد.» (خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، ص 106. خاطرات محسن رفیقدوست، تدوین داود قاسمپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 131.)
سرانجام در میان گزینههای موجود، امام مدرسه رفاه را برای محل استقرار خودشان برگزیدند. درباره نحوه و چگونگی انتخاب این محل نیز نظرات مختلفی بیان شده است.
بادامچیان در کتاب «کمیته استقبال چگونه شکل گرفت»
بادامچیان در اینباره میگوید: «آقای شفیق پیشنهاد دادند مدرسه رفاه باشد که در اختیار یاران روحانیت بود و توسط برادران موتلفه اسلامی ساخته و اداره میشد و سابقه انقلابی و مردمی داشت.» (بادامچیان، کمیته استقبال چگونه شکل گرفت، ص 4.)
مدرسهای اسلامی و مردمی برای استقرار امام
جواد مقصودی، ماجرای انتخاب مدرسه رفاه را اینگونه تعریف میکند: «خیلی پیشنهادهای مختلفی داده بودند...شهید مطهری، شهید بهشتی...بهترین جایی که در نظر گرفته بودند مدرسه رفاه بود، گفتند مدرسه رفاه متعلق به کسی نیست که امام منتسب به او بشود. یک مدرسهای است که با پول های افراد مومن و متدین جمعآوری شده یک مدرسه اسلامی، ملی و مردمی ساخته شده و امام هم در این مرکز استقرار خواهند یافت...ما مدرسه رفاه را آماده و تزیین کردیم. یک راه هم به مدرسه علوی باز کردیم... و شیشههای اتاقی هم که قرار بود حضرت امام در آن اتاق استقرار پیدا کنند ضد گلوله کردیم. همه تمهیدات لازم را برای استقبال از حضرت امام آماده کرده و اسم مدرسه رفاه را هم گذاشتیم کمیته استقبال.» (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با جواد منصوری، جلسه 11، ش بازیابی 2317، صص 2-3)
روبان سبزها و حفاظت از امام
بهکارگیری نیروی مردمی مخفی برای حفاظت از امام یکی دیگر از مواردی است که در خاطرات یازدهم بهمن ماه 1357 آمده است. به گفته عمادالدین باقی: «کمیته استقبال از امام تدابیری امنیتی اندیشیده بود. یکی از کارهای این کمیته این بود که نیروهای مخفی یا پلیس مخفی مردمی ایجاد کردند. یکی از رفقا به مسجد آمد و به ما گفت قرار است در استقبال از امام در مساجد و محلهها اکیپهای مخفی برای حفاظت از امام تشکیل شود. جلسهای هم برای این کار گذاشته شد... قرار شد بچههای مساجد و محلههای مختلفی که در آن جلسه دعوت شده بودند، به صورت نیروهای مخفی درآیند و همدیگر را از روی روبان سبز کوچکی که به بازوی آنها چسبیده میشد بشناسند...کسانی که در خیابانها جلوی جمعیت قرار میگرفتند، نقش پیشمرگها را بازی میکردند... حتی به ما گفته بودند قبل از اینکه ماشین امام برسد، چند موتور و ماشین به صورت پیش قراول عبور میکنند و این نشان میدهد که ورود امام به آن مسیر نزدیک است.» (عمادالدین باقی، فرادستان و فرودستان، خاطرات شفاهی انقلاب، تهران، جامعه ایران، 1379، صص 122-125)
نگهبانان روز و شب برای حفاظت از رهبر انقلاب
مدرسه رفاه بهعنوان محل استقرار امام یکی از مهمترین مکانهایی بود که کمیته حفاظت از آن را بر عهده داشت و تمهیدات ویژهای برای آن در نظر گرفته شده بود. به گفته مهدی چمران: «به خاطر خطراتی که تهدید میکرد پیشبینی شده بود نگهبانان خاصی شب و روز همیشه بهصورت مخفی که در بین مردم باشند تا خدای نکرده حرکتهایی، توطئههایی به وقوع نپیوندند.» (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با مهدی چمران، جلسه چهارم، شماره بازیابی 11546، ص 15)
در هواپیمای امام چه گذشت؟
مرحوم حبیبالله عسکر اولادی که از همراهان امام در نوفل لوشاتو بود، در خاطرات خود درباره شب بازگشت به ایران مینویسد: «غروب یازدهم بهمن برای حرکت به سمت ایران به فرودگاه رفتیم. جمعیت زیادی از کشورهای مختلف اروپایی و اسلامی آنجا جمع بودند و یکپارچه ابراز احساسات میکردند. وارد هواپیما که شدیم امام در صندلی جلوی هواپیما نشستند و بنده هم صندلی سوم پشت سر امام. هیچ کاری هم نداشتم و فقط حالات امام را نگاه میکردم، ولی شهید عراقی و حاج سید احمد آقا دو یار و مددکار و دو بازوی امام بودند. شهید عراقی با اینکه جایش کنار من بود، از اول پرواز تا آخر پرواز ننشست و پیوسته مشغول خدمت بودند. مقداری از شب که گذشت خلبان امد خدمت امام و عرض کرد که اگر میل داشته باشد، میتوانید بروید و بر روی تخت من استراحت کنید. خوب بعضی از کسانی که در آنجا بودند، از روی نگرانی که نکند برای امام نقشهای کشیده باشد، گفتند که مصلحت نیست و امام نباید برود و بعضی هم گفتند که خود امام باید تصمیم بگیرند. امام فرمودند: میروم کمی استراحت کنم. من و تعدادی دیگر حرکت کردیم که همراه ایشان برویم، امام فرمودند: همه سر جای خود بمانید و لازم نیست.»
وی ادامه میدهد: «فقط سید احمد آقا و شهید عراقی ایشان را به محل استراحت بردند که امام به آنها نیز فرموده بود بروید و آنها نیز بیرون آمدند، ولی همگی مراقب بودیم. حدود یک ساعت گذشت و امام تشریف آوردند، وضو گرفته بودند. وقتی نشستند به تهجد مشغول شدند و آرامش خاصی داشتند. اما همگی ما نگران بودیم که وقتی وارد مرز میشویم نکند هواپیمای ما را بزنند. عمدتا یک وضع روحی فوقالعاده بدی داشتیم، کسی در چهرهاش رنگی نبود غیر از امام که آرامش خاصی داشتند و مشغول ذکر بودند.» (خاطرات حبیبالله عسکر اولادی، تدوین: سید محمد کیمیافر، تهران، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1391، صص 235-236)
کمیته استقبال همه چیز را برای آمدن باشکوه امام (ره) به وطن فراهم کرده بود. همه چیز آماده بود تا حماسهای رقم بخورد و خون جوانان دلیر ایرانی و سالها مبارزه و مقاومت در راه آزادی و استقلال به ثمر برسد.
خبرگزاری ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید