1393/8/24 ۱۰:۵۰
در جامعه ما علامه طباطبایی(ره) بیشتر به عنوان یک فیلسوف و نیز مفسر قرآن شناخته شده است و حجم آثار انتشار یافته ایشان نیز مؤید همین مطلب است. ولی کسانی که انس و آشنایی کاملی با شخصیت و آثار ایشان دارند، میدانند که آن بزرگ علاوه بر فیلسوفی، از استوانههای فقاهت و نیز از عارفان دلآگاه و از اکابر اهل معرفت بوده و آثاری نیز در حوزه عرفان نظری و عرفان عملی دارد. البته کتمان عارفانه خود ایشان و اصراری که اهل سلوک بر پوشیده ماندن نظرات و حالات خاص عرفانی خود دارند، به این ناشناختگی بعد عرفانی شخصیتشان دامن زده است.
به مناسبت روز بزرگداشت آیتالله سیدمحمدحسین طباطبایی
ما از علامه طباطبایی چند اثر عرفانی در دست داریم: تقریرات درسهای عرفان عملی ایشان که در رسالهای کوچک به نام «لُبّ اللّباب» از سوی آیتالله محمدحسین تهرانی به چاپ رسیده است. رسالهای نیز درباره توحید است به نام «محاکمات» که در بردارنده داوری ایشان میان دو عارف بزرگ سید احمد کربلایی و شیخ محمد حسین اصفهانی در باب «وحدت وجود» است که بیشتر حاوی تعلیقات و توضیحات ایشان است. «رسالهالولایه» که رساله کوتاه و بسیار موجزی است، به زبان عربی که اینجانب سالیانی پیش به فارسی ترجمه نموده و با نام «ولایتنامه» به چاپ رساندهام و اکنون چاپ سوم آن توسط انتشارات روایت فتح در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. بقیه مطالب، شنیدههایی است که شاگردان خاص ایشان در مصاحبهها نقل کرده یا در مقالهها و یادنامهها نگاشتهاند. بنده نیز که افتخار شاگردی و تلمذ نزد تنی چند از شاگردان زبده ایشان را در حکمت و عرفان داشتهام خاطرهها و حکایتهای فراوانی از ایشان شنیدهام که اکنون جای نقل آنها نیست. ایشان در حواشی کتاب معروف «اسفار» ملاصدرا نیز در برخی مواضع به تناسب مطالب، به پارهای نکات عرفانی اشاراتی دارند. دریغا درسهای «تمهید القواعد» ایشان و نیز جلسات خاص عرفانی که با خواص شاگردان خود داشتهاند، ضبط یا منتشر نشده است. در تفسیر «المیزان» نیز به تناسب مباحث تفسیری گاه نکات عرفانی و اخلاقی مهمی را بیان کردهاند که برای مشتاقان و فرهیختگان بسیار مغتنم و راهگشا است.
اما «رساله ولایت» ایشان از لون دیگری است و حلاوتی دیگر دارد. این رساله در واقع دو بخش اصلی دارد یکی مباحث هستیشناسی که در حکم مبادی و مقدمات عرفان به شمار میرود مثل بحث از اینکه عالم غیر از ظواهر مادی، باطنی دارد و آن باطن در ورای همه امور اعتباری دارای حقیقت و هستی مستقلی است و امکان رسیدن به آن باطن وجود دارد و آدمی همین بدن جسمانی مادی و دنیوی نیست. او دارای روح مجرد است و آن روح مجرد کمالپذیر و قابل رشد و تعالی است و اینکه اعمال ظاهری در روح تأثیر مینهند و سعادت یا شقاوت آدمی را رقم میزنند. بخش دیگر این رساله کوتاه و لطیف عرفانی مربوط به استنباطهای لطیف عارفانه ایشان از آیات پاک قرآنی و احادیث معصومان(ع) است که میخواهند راه را به طور کلی و سربسته و به اجمال نشان دهند. راه از نظر ایشان «معرفت نفس» است که طریقه عرفانی بسیاری از بزرگان در دو قرن اخیر بوده است. علامه در این بخش میکوشند همه مطالب را مؤید و مستند به آیات قرآن و احادیث پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) بسازند تا جای شبهه و تردیدی باقی نماند بویژه برای آنها که مخالف عرفاناند و آن را با صوفیگری و درویشی یکی میپندارند.
عرفان علامه، عرفان شرعی، قرآنی، توحیدی، به دور از شبهت و بدعت و کاملاً در چارچوب شریعت و آموزههای وحیانی است. اساساً عرفان اصیل اسلامی همین است، عرفانی که مبتنی بر تعالیم قرآن و اهل بیت(ع) است و البته از تجارب عارفان مسلمان و یافتههای اصیل آنان نیز بهره گرفته و سیراب شده است. عرفان علامه(ره) محور و اساس خداشناسی و تقرب به خدا، عبودیت، ذکر و تقوا و تحصیل خشنودی خداوند است. لذا یکسره با عرفانهای جدید سکولار و دنیاگرا متفاوت است.
عرفان علامه(ره) عرفان اصیل دینی است نه عرفان دنیازده و بریده از خدا و آخرت که در واقع نوعی نفسپرستی و کامدوستی است. این عرفان، عبودیت محور است یعنی اطاعت و تسلیم در برابر خدا و فرمانهای او و حرکت در مسیر قرب حق و رسیدن به اوج بندگی، دکانداری و دنیاداری نیست. درویشی و انزوا و تعهدگریزی هم نیست. نمونه عالی این عرفان، مولا علی(ع) و امامان بزرگوار هستند که دمی از انجام مسئولیت بازنماندند و هیچ گاه به خلق پشت نکردند و امر حق را پشت گوش نینداختهاند. علامه طباطبایی(ره) دعوتگر چنین عرفانی است.
برای ورود به این عرفان نیازی به سلسله و خانقاه نیست. راهیان این راه از مشکوه ولایت خاتم انبیا و ائمه(ع) بهره میگیرند و به هدایت ایشان اقتدا میکنند و از هر بدعت و انحرافی در نظر و عمل به دورند.
مضامین «رساله ولایتنامه» را میتوان با آثار عارفان نامدار مسیحی، یهودی، بودایی و هندویی و عرفان دیگر سنن دینی مقایسه نمود. این رساله، مثلاً با آثار مایستر اکهارت، دیونوسیوس، آگوستین و توماس مرتون قابل مقایسه است. علامه طباطبایی هم در عرفان نظری که نوعی هستیشناسی و جهانبینی کل نگرانه لطیف و شهودی است و هم در عرفان عملی که «سیر و سلوک» نیز نامیده شده و طی مراحل و مقامات «پله پله تا ملاقات خدا» است، در هر دو صاحبنظر بود و عارفی کمالیافته و مراحل پیموده و طعم وصل چشیده بود که لب رازدارش حقایقی را که در خلوت بندگی عارفانه یافته بود جز با محرمان و اهل راز در میان نمینهاد و از قدرتنمایی و نمایش دادن و اظهار کرامات و سوء استفادههای نفسانی از عرفان بشدت پرهیز داشت و در نظر و عمل الگویی موفق برای ما به جا گذاشت تا علاقهمندان با تأسی به سیره عملی و نظری ایشان بتوانند راه حق را بیابند و رهپوی آن باشند.
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید