1397/7/10 ۰۹:۰۵
مهمترین زیان و پیامد مدح و ثنا، تحریک و تقویت احساس خودپسندی و خودبرتربینی در آدمی است. این احساس رفته رفته قوّت میگیرد و منشأ آثار و عواقب خطرناکی در شخصیت ممدوح میگردد تا آنجا که به گفته یکی از مثنویپژوهان، نفس را که در آغاز به مثابه موری ضعیف است، به فیلی قوی جثه تبدیل میکند
مهمترین زیان و پیامد مدح و ثنا، تحریک و تقویت احساس خودپسندی و خودبرتربینی در آدمی است. این احساس رفته رفته قوّت می گیرد و منشأ آثار و عواقب خطرناکی در شخصیت ممدوح میگردد تا آنجا که به گفته یکی از مثنویپژوهان، نفس را که در آغاز به مثابه موری ضعیف است، به فیلی قوی جثه تبدیل می کند؛ چنانکه ابتدا ممکن است مدح را با تردد خاطر تلقی کند، ولی به مرور زمان و در صورت تداوم مدح، کمکم امر برخود وی نیز مشتبه میشود و عاقبت الامر چنان به فضیلت و برتری خود متقاعد میشود که اگر وی را ستایش نکنند، رنجیده خاطر میگردد و مدح را به منزله وظیفه ای برای مردم تصور میکند که اهمال در ادای آن، نشانه مخالفت و دشمنی آنها، و در صورت برخورداری از قدرت، موجب استحقاق مجازات شمرده میشود!
مولانا هوشمندانه انسانها را اندرز میدهد که نفس را باید به خواری عادت داد و جهات منفی و نقاط ضعف آن را پیوسته به رخ آن کشید تا ستایش موجب گمراهی نشود. (فروزانفر، ۱۳۴۵، ص۷۳۹ـ۷۳۸)
نفس از بس مدحها فرعون شد
کُن ذلیل النفس هوناً لا تسُدّ
(دفتر اول: ۱۸۶۷)
مقایسه تأثیر مدح و ذم در روحیه انسانها
نکته بسیار مهمی که مولانا هوشمندانه بدان توجه یافته، اطمینان خاطر بی اساسی است که بسیاری از ممدوحان، از سر غفلت و یا براثر خودفریبی، بدان دچارند و تصور میکنند که حمد و ثنا در آنها بی تأثیر است. مولانا بطلان این تصور را از طریق مقایسه تأثیر مدح (ستایش) و ذم (سرزنش) در روحیه آدمیان به اثبات میرساند: بنا به استدلال مولانا، هجو نوعاً موجب رنجیدگی و دلشکستگی مخاطب آن میشود و آزردگی و فشار روحی ناشی از آن، ایام متمادی باقی میماند و به این سادگی ها فراموش نمیشود. مدح هم دقیقا واجد همین خصیصه است و آثارش از نظر برانگیختن و تقویت احساس تکبر و ایجاد زمینه خودفریبی در ممدوح، تا مدتها برجای می ماند:
تو مگو آن مدح را من کی خورم؟
از طمع میگوید او: پی میبرم
مادحت گر هجو گوید برملا
روزها سوزد دلت زان سوزها
گرچه دانی کو ز حرمان گفت آن
کان طمع که داشت از تو، شد زیان
آن اثر میماندت در اندرون
در مدیح این حالتت هست آزمون
آن اثر هم روزها باقی بود
مایه کبر و خداع جان شود
(همانجا: ۱۸۶۱ـ۱۸۵۷)
ملخص کلام: افراد ستایش جو و تملقدوست، ساده اندیشانه تصور میکنند که فریب نمی خورند و چاپلوسی راه پیشرفت و دستیابی به حقایق و واقعیات جهان خارج و شناخت ماهیت اطرافیان ستایشگر را به روی آنها نمیبندد و حال آنکه این، اشتباهی بزرگ و پنداری یکسره نادرست است. معیاری که این اشتباه و توهم را آشکار میکند، هجو و مذمت است. این مدعیان خرد و هوش که خود را در برابر مدح و ثنا آسیب ناپذیر می دانند، همین که کسی زبان به مذمت آنها بگشاید، یکباره آزرده و آشفته خاطر و خشمگین میشوند. پس معلوم میشود که احساس خودخواهی و خود برتربینی در آنها قوی و مؤثر است، و گرنه می باید که از سرزنش و نکوهش هم دلتنگ نشوند.
باری! آدمی ممکن نیست فریب تملق را نخورد و اگر عنایت الهی دستگیری نکند، فرشتگان هم از لغزش مصون نمی مانند تا چه رسد به انسان که پیوسته زندانی غرایز و عادات و محصور در شهوات و تلقینها و وسوسه های اطرافیان خود است. (فروزانفر، ۱۳۴۵، ص۶۰۶)
تشبیه مدح و ذم به حلوا و مطبوخ
مولانا در مقام توجیه مضار مدح و ثنا، به مقایسه دیگری می پردازد: شنیدن مدح را به خوردن حلوا و شنیدن نکوهش را به خوردن مطبوختشبیه میکند: حلوا به دلیل شیرینی اش، طبعا مطلوب طبع آدمی است؛ ولی شیرینکامی ناشی از آن چند لحظهای بیش دوام نمییابد و دیری نمیپاید که پیامد ناگوارش به صورت جوش یا دُمل ظاهر میشود. در مقابل، مطبوخ یا حب مسهل، در اندک زمانی مزاج را میشوراند و دل پیچه ایجاد میکند و رنج ناشی از آن مدتها ادامه دارد. مدح نیز مانند حلوا، سازگار و موافق میل است، لیکن لذت آنی آن، همانند حجابی، مفاسد و مضارش را میپوشاند و بدین جهت، آدمی از ثمرات وخیم و عواقب سوء آن غافل میماند؛ از اینرو میتوان گفت که مذمت در مجموع، برمدح رجحان دارد؛ زیرا کم و بیش سبب بیداری و تنبّه است و حال آنکه مدح، بالقوه موجب غفلت ورزیدن و بازماندن از کمال است:
لیک ننمایدچو شیرین است مدح
بد نماید ز انک تلخ افتاد قدح
همچو مطبوخ است و حب کان را خوری
تا به دیری شورشو رنج اندری
ور خوری حلوا، بود ذوقشدمی
این اثر چون آن نمیپاید همی
چون نمیپاید، همی پاید نهان
هر ضدی را تو به ضد آن بدان
چون شکر پاید همی تأثیر او
بعد حینی دُمّل آرد نیش جو
ستایش مطلوب و ستایش مذموم
از نظر مولانا بعضی ستایشها مطلوب و مستحسناند، نظیر ستایش از مردان حق و اهل فضل و کمال و در مقابل، برخی مذموم و ناپسندند مثل ستایش از نااهلان؛ بنابراین موجه (بجا) یا ناموجه (نابجا) بودن ستایش، به مورد آن (و یا به تعبیر دقیقتر به شخصیت و شایستگی یا ناشایستگی ممدوح) بستگی دارد. مولانا ستایش را به بادی تشبیه میکند که در خیکی دمیده میشود و بسته به این که خیک سالم و بی عیب و یا ناقص و معیوب باشد، آثار متفاوتی از آن ناشی میشود:
خاصه مرد حق که در فضل است چُست
پُر شود زان باد، چون خیک درست
ور نباشد اهل، زان باد دروغ
خیک بدریدهست، کی گیرد فروغ؟
(دفتر چهارم: ۱۱۹۷ـ۱۱۹۶)
وی یادآور میشود که تمثیل مذکور از آن او نیست و آن را از پیامبر اکرم(ص) اقتباس کرده است:
این مثل از خود نگفتم ای رفیق
سرسری مشنو چو اهلی و مفیق
این، پیمبر گفت چون بشنید قدح
که چرا فربه شود احمد به مدح؟
(همانجا: ۱۲۰۰ـ۱۱۹۹)
ستایش نابجا و آثار زبانبارش
از دیدگاه مولانا ستایش و مدح نابجا، منشأ آثار ویرانگر و عوارض و توالی فاسد متعددی است که ذیلا از اهم آنها یاد میشود:
۱ـ تملق گویی از ناشایستگان و اهل شقاوت، موجب سستی اعتقاد و دلسردی نیکوکاران و اهالی تقوا میگردد:
می بلرزد عرش از مدح شقی
بدگمان گردد ز مدحش متقی
(دفتر اول: ۲۴۰)
۲ـ تملق گویی و چاپلوسی موجب فساد تدریجی ارباب قدرت و تباهی پندار و کردار آنها میشود: در میان سخنوران فارسیاز متقدمان گرفته تا متأخران و معاصرانکمتر کسی را میتوان یافت که همانند مولوی، به چگونگی تأثیر تملق و چاپلوسی و نیروی خارق العاده آن در به انحطاط کشیدن خلق و خو و رفتار حاکمان و زمامداران و سوق دادن آنان به ورطه خودرایی و خودکامگی پیبرده و واقعگرایانه به توصیف و تحلیل آن پرداخته باشد. ابیات زیر که از بخشی از قصه بازرگان و طوطی تحت عنوان «مضرّت تعظیم خلق و انگشت نمای شدن» نقل شده است، به روشنترین و گویاترین شیوه، وسوسه هایی را که متملقان و چاپلوسان در دل و جان ارباب قدرت میافکنند، بیان کرده است. به راستی کدام انسانی را میشناسیم که بتواند در برابر این وساوس شیطانی مقاومت کند، خود را نبازد و از دست نرود؟ بهخصوص که این تلقینهای مزورانه دقیقا در جهت موافقت و همراهی با غریزه حب نفس آدمی اندیشیده و ارائه شده است.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید