1397/6/27 ۰۹:۳۷
مسلمانان از اواخر قرن اول هجری میآموزند كتابچههایی تحت عنوان «جزء» كه شامل احادیث میشود تهیه كنند. در قرن دوم این كتابچهها بزرگتر شدند و علاوه بر احادیث، رویدادهای تاریخی نیز به همین طریق جمعآوری میشدند. اسكلت تاریخ صدر اسلام كه در قالب همین كتابچهها گذاشته شده است، توسط تابعین دوم و سوم بنا شد.
نگاهی به اسناد راوی حادثه كربلا
مسلمانان از اواخر قرن اول هجری میآموزند كتابچههایی تحت عنوان «جزء» كه شامل احادیث میشود تهیه كنند. در قرن دوم این كتابچهها بزرگتر شدند و علاوه بر احادیث، رویدادهای تاریخی نیز به همین طریق جمعآوری میشدند. اسكلت تاریخ صدر اسلام كه در قالب همین كتابچهها گذاشته شده است، توسط تابعین دوم و سوم بنا شد. هر یك از این افراد تاریخ را براساس تعلقات فرهنگی و جغرافیایی خود روایتی كردهاند. زمانی كه شما كتابی از ابن اسحاق كه در سال 150 قمری تهیه و تنظیم شده است میخوانید، هر بخش از آن با سبك متفاوتی نگارش شده است و نشان میدهد هر بخش توسط چه كسی و با چه پیشینه تاریخی و خانوادگیای روایت شده است. مثلا بخش زیادی از اخبار و اطلاعات نبوی توسط خانواده عایشه كه به زبیر نزدیك بودند، روایت شده است كه آنها ابوبكر و عمر را تقدیس میكردند اما با بنیامیه و علویان رابطه خوبی نداشتند.
روایت ابومخنف از عاشورا از روایتهای تاریخی از صدر اسلام است. اینكه چه كسی كتاب را نگارش كرده اهمیت چندانی ندارد، اینكه راوی آن اخبار كیست، نشاندهنده جهتگیری كتاب نسبت به آن واقعه است. به همین طریق زمانی كه در متنی به تاریخ طبری ارجاع داده میشود، ارجاع چندان اهمیت ندارد؛ آنچه اهمیت دارد این است كه تاریخ طبری آن را از كدام راوی نقل كرده است. بنابراین تاریخ طبری ملغمهای از روایات مختلف است.
یكی از اولین تقریرها از حوادث عاشورا توسط حصین بن عبدالرحمان از عاشورا است. این فرد سنی مذهب، اما دوستدار اهل بیت است كه 70 سال بعد از عاشورا درگذشته و نكات متفاوتی با روایتهای رایج در عصر ما بیان میكند. یك راوی معمولا یك مورخ و علاقهمند به تاریخ اسلام است، اما ما عمدتا این شخص را تنها یك محدث میدانیم. روایتهایی كه او نقل كرده است، در كتب دیگر نقل شده است اما ما كتاب اصلی كه او نگاشته است را در اختیار نداریم بنابراین میتوان نتیجه گرفت دقت آثار تاریخی از این دست كه در صدر اسلام تالیف شده است، بالاست.
انگیزه تاریخنویسی قوی در صدر اسلام وجود داشته است. ما نمیدانیم این حس از كجا آمده؟ ممكن است مربوط به دوران جاهلیت یا تحتتاثیر اقوام دیگر باشد. مثلا در روایاتی كه از عاشورا وجود دارد، جزییات به دقت ذكر شده است. گاهی این پرسش ایجاد میشود كه چگونه میتوان به این روایات اطمینان كرد؟ توجه به سبك تاریخنویسی آن دوره و چگونگی تبدیل روایات شفاهی به مكتوب نشاندهنده دقت آن آثار است؛ این موضوعی است كه امروزه ما در آن ضعف داریم، اما آن زمان به دلایلی نامعلوم قدرتمند بوده است؛ البته در آن روایات هم ایراداتی، از جمله در زمینه ذكر نام اشخاص و تعدد برخی از اسامی وجود داشته است كه علم رجال بخش عمدهای از آن را رفع كرده است.
در روایت حصین بن عبدالرحمان از عاشورا آمده است، مردم كوفه به امام حسین (ع) نامه نوشتند كه 100 هزار شمشیر پشت اوست. در حالی كه ما در روایت دیگر خوانده بودیم 40 هزار نفر؛ ممكن است فردی نامه را نوشته باشد و به اشتباه عدد 100هزار را عنوان كرده باشد. یا در روایت ماجرای طفلان مسلم به تبلیغاتی كه مسلم در كوفه انجام داد اشارهای نمیشود. گفته شده است، بعد از كشته شدن هانی به دست ابن زیاد و دستگیری و كشته شدن همراهان مسلم، او به خانهای از قبیله كنده میگریزد. در این روایت به ماجرای پسری كه اطلاع میدهد مادرش به مسلم پناه داده است، اشارهای نشده است؛ بلكه آمده فردی در گوش محمد بن اشعث بن قیس گفته فردی به مسلم پناه داده است. زمانی كه اشعث به خانه این زن میرود، زنی را میبیند كه آتش روشن كرده و در حال شستن خونهای مسلم است؛ به او گفته شده بلند شو تا پیش امیر برویم. او میگوید آیا بخشیده میشوم كه به او میگویند اختیاری نداریم؛ به این ترتیب تنها جایی كه به مادر مسلم اشاره شده است همین منبع است. در این روایت آمده است زمانی كه امام حسین (ع) آمد، از اتفاقات بیاطلاع بود. اعراب را در بیابان دید و پرسید چه شده؟ آنها پاسخ دادند، نمیدانیم اما از ما خواستهاند در محل طایفهمان بمانیم.
حصین بن عبدالرحمان روایاتی را درباره عاشورا نقل میكند كه دیگران نقل نكردهاند و در متون دیگر هم به نقل از او آمده است. مثلا نقل شده عدهای از پیران كوفه بر تلی ایستاده بودند، گریه میكردند و از خداوند میخواستند كه خدایا حسین(ع) را كمكش كن. یا در بخش دیگری آمده عمربن سعد در حال شنا در آب بود كه فردی از ابن زیاد برای او پیغام آورد كه اگر با حسین نمیجنگی، فرد دیگری جایگزین تو برای جنگ با او كنم؛ اینجا عمر بن سعد سوار بر اسب میشود و در پی آن امام شهید میشود. در این روایت، بر پست فطرتی ابن زیاد تاكید شده است. گفته شده یزید، ابن زیاد را به دلیل جنگ و به شهادت رساندن امام، مورد شماتت قرار داده است. چراكه معتقد بوده است بدون و جنگ و خونریزی نیز میتوانست با امام به توافق برسد؛ البته به نظر میرسد راوی در اینجا سادهدلی كرده است، زیرا یزید میتوانست پیش از حادثه كربلا ابن زیاد را بركنار كند، اما چنین نكرد. خلاصه آنكه ما چندین بخش از حادثه كربلا را مدیون این محدث غیرشیعی یعنی حصین بن عبدالرحمان هستیم كه روایتش مرجع بسیاری از متون تاریخی دیگر است.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید