1393/7/20 ۱۰:۵۳
حدیث غدیر یکی از روایات متواتر و قطعیالصدور است که رسول خدا(ص) در هجدهم ذیحجه سال دهم هجری، در برابر دههاهزار نفر از اصحاب در «جُحفه»، جایی که «غدیر خم» نامیده میشد، آن را بیان کرد. این حدیث مهمترین مستند شیعه برای اثبات وجود نص الهی در امامت امام علی(ع) است. به رغم صحت صدور و برخورداری این حدیث از اسناد معتبر، به دلیل ظهور دشواریهای مربوط به امامت و خلافت پس از رحلت رسول خدا(ص) طبیعی بود که مخالفان به این حدیث بیمهری و آن را فدای اغراض سیاسی خود کنند.
حدیث غدیر یکی از روایات متواتر و قطعیالصدور است که رسول خدا(ص) در هجدهم ذیحجه سال دهم هجری، در برابر دههاهزار نفر از اصحاب در «جُحفه»، جایی که «غدیر خم» نامیده میشد، آن را بیان کرد. این حدیث مهمترین مستند شیعه برای اثبات وجود نص الهی در امامت امام علی(ع) است. به رغم صحت صدور و برخورداری این حدیث از اسناد معتبر، به دلیل ظهور دشواریهای مربوط به امامت و خلافت پس از رحلت رسول خدا(ص) طبیعی بود که مخالفان به این حدیث بیمهری و آن را فدای اغراض سیاسی خود کنند. این بیمهری سیاسی که عامل غفلت امت اسلامی از این حدیث در دوران 25 ساله خلافت خلفای نخست بود، با طرح آن از سوی علی(ع) در مسجد کوفه، در آغاز ورود به این شهر در سال 36 و پس از پایان جنگ جمل، تا اندازهای جبران شد. امام در این ماجرا که به روایت «مناشده حدیث غدیر» شهرت دارد، در برابر جمع بسیاری از مردم کوفه، گروهی از صحابه را بر درستی این حدیث گواه گرفت. پس از آن، انکار حدیث غدیر، دیگر ناممکن بود.
درستی و تواتر حدیث غدیر به خوبی در نقلهای مختلف نمایان شده است.1 پس از این مناشده، حدیث غدیر شهرت یافت و برای اثبات ولایت امیرمؤمنان در اشعار برخی از اصحاب امام، در جنگ نهروان و صفین، به آن توجه شد.2 پس از آن متکلمان و محدثان شیعه، در آثاری که درباره امامت مینگاشتند، همیشه به حدیث غدیر توجه داشتند. در این میان، شیعیان بیش از پرداختن به نگارش رساله و کتاب درباره طرق حدیث غدیرـ به لحاظ اطمینان به صحت صدور آن، که اهل سنت نیز آن را میپذیرفتندـ به نگارش درباره دلالت و محتوای آن و پاسخ به شبه ات دست زدند.
عنوان این نوشتار اگرچه «غدیریهنگاری در جهان اسلام» است و طبعاً باید آثار نگاشته شده از قرن نخست تا عصر حاضر را در بر گیرد، به جهت اهمیت آثار مستقل درباره حدیث غدیر تا قرن هشتم، فقط به آثار نگاشته شده تا این قرن پرداخته میشود.
به جز محدثان شیعه، گروه بیشماری از محدثان اهل سنت نیز حدیث غدیر را روایت کرده و آن را در منابع مکتوب قرن دوم و سوم آوردهاند؛ برای مثال حدیث غدیر در «مسند احمد» یا «السنه» نوشته ابن ابیعاصم یا آثار ابن ابیشیبه و دیگران از طُرُق متعدد نقل شده است.3 با این حال باعث شگفتی است که به رغم آنکه قریب صد تن از رسول خدا(ص) روایت غدیر را نقل کرده و کسانی چون ذهبی و سیوطی به تواتر قطعی آن اقرار دارند، باز هم محدث مشهور اهلسنت، بخاری، به نقل آن رضایت نداده است! این در حالی است که بخاری در بسیاری از موارد، روایتی را نقل کرده که راوی آن تنها یک صحابی است. با توجه به اینکه صحیح بخاری، اصلیترین کتاب حدیثی اهل سنت به شمار میآید، این رفتار بخاری، به این معناست که دلیل اعتبار این کتاب نزد اهل حدیثِ قرن سوم ـ که بیشترشان حنابله افراطی بودند ـ تنها این بوده است که به حدیث غدیر، یعنی اساس مذهب تشیع، بیاعتنایی کرده است.
نگارش آثار حدیثی از قرن دوم آغاز شد و پس از آن مجموعههایی تحت عناوین «مُسْند»، «مصنف»، «سُنَن»، «صحیح»، «جزء» و غیر آنها تألیف شد. درباره برخی از احادیث نیز به تدریج تکنگاریهایی تألیف شد که برای اثبات درستی اسناد آن، طرق مختلف آن روایت، جمعآوری میشد. یکی از احادیثی که از قرن سوم به بعد درباره آن تکنگاریهایی شد، حدیث غدیر بود. متأسفانه بسیاری از این تکنگاریها از میان رفته و تنها نام آنها یا برخی از روایات نقل شده در آنها در آثار بعدی بر جای مانده است. مرحوم استاد سید عبدالعزیز طباطبایی در اثری گرانبها با عنوان «الغدیر فی التراث الاسلامی» فهرستی از متون تألیف شده درباره غدیر را فراهم آوردهاند. پس از ایشان نیز سه گام به جلو برداشته شده است: نخست از سوی خود مرحوم طباطبایی که «رساله غدیر ذهبی» را آماده نشر کردند. دوم از سوی نویسنده این سطور که نقلهای بر جای مانده «کتاب غدیر طبری» را فراهم آورد. سوم از سوی استاد عبدالرزاق حِرزالدین که کتاب «الولایه ابن عقده» را بازسازی کرد. کارهای جدیدی نیز برای تدوین طرق پراکنده حدیث غدیر در آثار مختلف قدیمی، صورت گرفته است. ما خلاصه ترجمهای از آنچه را که استاد طباطبایی درباره آثار تدوین شده در هر قرن آوردهاند، با رعایت ترتیب زمانی، ارائه خواهیم کرد.4
نخستین نگارش مستقل درباره حدیث غدیر، یک «جزء» است که ابوغالب زُراری (م 368) از آن با عنوان «جزء فیه خطبه النبی صلی الله علیه و آله یومالغدیر» از خلیل بن احمد فراهیدی (75 ـ 100) صاحب کتاب العین یاد کرده است.5 قرن سوم، ابوالحسن علی بن حسین طائی معروف به طاهری که فقیه و محدث بوده است، کتابی تحت عنوان «کتابالولایه» نوشته است. نجاشی، شیخ طوسی و ابن شهر آشوب، از این کتاب خبر دادهاند.6در همین قرن از شخصی با نام ابوجعفر بغدادی، نگارش کتابی در موضوع حدیث غدیر گزارش شده است.7 به جز این سه کتاب، دو اثر مهم دیگر نیز هست که متأسفانه از میان رفتهاند: «کتابالولایه»، تألیف ابوجعفر طبری وکتابی دیگر به همین نام از ابن عقده که باید به طور مفصلتر درباره آن سخن بگوییم.
«کتاب الولایه» ابن جریر طبری
محمد بن جریر بن یزید طبری آملی (224 ـ310ق) محدث، مفسر، فقیه و مورخ نامور سنی مذهب قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری است. طبری به رغم آنکه از اهل سنت بود و در بخشی از عقاید خود، مذهب اهل حدیث بغداد را داشت، چون برخی از دیدگاههایش با عقاید رایج اهل حدیث در بغداد سازگار نبود، طرد و حتی به تشیع متهم شد. انگیزه اصلی وی در تألیف اثری درباره بیان طرق حدیث غدیر، اظهار نظری بود که ابوبکر بن ابی داوود سجستانی (م 316ق) درباره عدم صحت حدیث غدیر کرده بود. وی گفته بود که امام علی(ع) در حجهالوداع حاضر نبوده است تا غدیری در کار بوده باشد! این سخن، خشم طبری را برانگیخت و او را به نگارش این رساله در اثبات درستی حدیث غدیر واداشت.8چندین عنوان برای کتاب غدیر طبری در منابع ذکر شده است که معروفترین آنها عنوان «کتاب الولایه» است که ابن شهر آشوب آن را آورده است.9 پیش از وی، نجاشی (م450ق) از کتاب وی با عنوان «الرد علی الحرقوصیه ذکر طرق خبر یوم الغدیر» یاد کرده است.10 در تفسیر این نام، نویسندگان قدیم و جدید سخنان بسیاری گفتهاند.11 برخی نیز عنوان کتاب «المناقب» یا «مناقب اهلالبیت» را به آن دادهاند. بر این اساس، وی کتابی مفصل درباره مناقب اهل بیت داشته است که بخشی از آن بیان «طرق حدیث غدیر» بوده و به احتمال، به صورت جدا نیز تحت عنوان «رساله فی طرق حدیث غدیر» یا «کتابالولایه» نامگذاری شده است.12 در فهارس موجود نسخههای خطی کتابخانههای مختلف، تا کنون نسخهای از این اثر، شناخته نشده است؛ اما این کتاب در اختیار چند تن از مؤلفان، مورخان و محدثان بزرگ اسلامی تا قرن نهم هجری بوده است. فهرست اجمالی نام این افراد چنین است:
1. قاضی نعمان اسماعیلی (م363ق) در شرحالاخبار بیش از همه از این کتاب نقل کرده است.
2. نجاشی (372 ـ450ق) که نام کتاب را در رجال خود آورده و طریق خود را به آن یادآوری کرده است.
3. شیخ طوسی (م460ق) نیز از آن در الفهرست یاد کرده است.
4. یاقوت حموی (م626ق) گزارشی از چگونگی تألیف آن را در معجمالادباء به دست داده است.
5. ابن بطریق (م600ق) به صراحت در العمده تعداد طرق نقل حدیث غدیر را به نقل از این کتاب ذکر کرده است.
6. ابن شهرآشوب (م588ق) نیز نام این کتاب را در شرح حال مؤلف آن آورده و در جای دیگر، خبر مربوط به تعداد طرق نقل شده برای حدیث غدیر را در این کتاب آورده و در مناقب، چند بار آن را نقل کرده است.
7. سید ابن طاووس (م664ق) از آن هم نام برده و هم نقل کرده است.
8. شمسالدین ذهبی (748ق) آن را دیده و چندین حدیث از آن در رساله غدیر نقل کرده است.
9. ابن کثیر (م774ق) نیز کتاب را دیده و چندین روایت از آن نقل کرده است.
10. ابن حجر (م 852 ق) نیز کتاب را دیده است.
به ترتیب، عبارات برخی عالمان را درباره این کتاب طبری نقل میکنیم:
یک) ابوالعباس احمد بن علی نجاشی درباره طبری و کتاب غدیر مینویسد: «ابوجعفر الطبری عامی، له کتاب الرد علی الحرقوصیه، ذکر طرق خبر یوم الغدیر، أخبرنا القاضی ابواسحاق ابراهیم بن مخلد، قال: حدثنا أبی قال: حدثنا محمد بن جریر بکتابه الرد علی الحرقوصیه.» 13
دو) شیخ طوسی درباره این کتاب نوشته است: «محمد بن جریر الطبری، ابوجعفر، صاحب التاریخ، عامی المذهب. له کتاب خبر غدیر خم، تصنیفه و شرح امره. اخبرنا احمد بن عبدون، عن ابی بکر الدوری، عن ابن کامل، عنه.»14
سه) یحیی بن حسن معروف به ابن بطریق مینویسد: «و قد ذکر محمد بن جریر الطبری، صاحب التاریخ خبر یوم الغدیر و طرقه من خمسه و سبعین طریقاً، و افرد له کتاباً سمّاه کتاب الولایه.»15
چهار) ابن شهر آشوب نیز از آن یاد کرده و نوشته است: «ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید الطبری صاحب التاریخ، عامی، له کتاب غدیر خم و شرح أمره، و سماه کتاب الولایه.»16
پنج) شیخ سدیدالدین محمود حمصی رازی از عالمان قرن هفتم هجری، در اثبات تواتر حدیث غدیر به نوشتههای اصحاب حدیث استناد کرده و از جمله مینویسد: «لأن اصحاب الحدیث اوردوه من طرق کثیره، کمحمد بن جریر الطبری فإنه أورده من نیف و سبعین طریقاً فی کتابه.»17
شش) احمد بن موسی بن طاووس که از عالمان میانه قرن هفتم هجری است. مینویسد: «و ساقه [ای الحدیث الغدیر] ابوجعفر محمد بن جریر الطبری ـ صاحب التفسیر و التاریخ الکبیر ـ من خمسه و سبعین طریقاً.»18
هفت) رضی الدین علی بن طاووس (589ـ 664ق) در مواردی از کتاب مناقب اهل البیت طبری مطالبی نقل کرده،19 و در مواردی نیز کتابالولایه او را یاد کرده است. وی درباره کتابالولایه طبری مینویسد: «و من ذلک ما رواه محمد بن جریر الطبری صاحب التاریخالکبیر صنفه و سماه کتاب الرد علی الحرقوصیه، روی فیه حدیث یوم الغدیر و ما نص النبی علی علی(ع) بالولایه و المقام الکبیر، و روی ذلک من خمس و سبعین طریقا».20 همچنین مینویسد: «و اما الذی ذکره محمد بن جریر صاحب التاریخ فإنه فی مجلد.»21 در جایی دیگر مینویسد: «و قد روی الحدیث فی ذلک محمد بن جریر الطبری صاحب التاریخ من خمس و سبعین طریقاً و أفرد له کتاباً سمّاه حدیث الولایه.»22
هشت) شمسالدین ذهبی مینویسد: «و لمَا بلغه ان ابن ابیداوود تکلم فی حدیث غدیر خم، عمل کتاب الفضائل و تکلم علی تصحیح الحدیث. قلت: رأیت مجلداً من طرق الحدیث لابن جریر فاندهشت له لکثره الطرق.»23
خواهیم دید که شمسالدین ذهبی که به احتمال، فقط جزء دوم این کتاب را دیده، چندین روایت از آن در رساله طرق حدیث «من کنت مولاه» نقل کرده است. وی در موردی مینویسد: «قال محمد بن جریر الطبری فی المجلد الثانی من کتاب غدیر خم له، و أظنه بمثل جمع هذا الکتاب نسبت الی التشیع، فقال:...»24
نُه) ابن کثیر در ضمن شرح حال طبری در ذیل حوادث سال 310 مینویسد: «و قد رأیت له کتاباً جمع فیه أحادیث غدیر خم فی مجلدین ضخمین.»25
ده) ابن حجر عسقلانی (773 ـ 852 ق) با ارائه آنچه مزی در تهذیبالکمال آورده است، مینویسد: «وی چیزی افزون بر آنچه ابن عبدالبر در الاستیعاب دارد، نیاورده؛ جز آنکه حدیث موالات را نقل کرده است»،26 در حالی که طبری در تألیفی، چندین برابر آنچه ابنعقده از طرق این روایت جمع کرده، گرد آورده است:27«و قد جمعه ابن جریر الطبری فی مؤلف فیه اضعاف من ذکر و صححه و اعتنی بجمع طرقه ابوالعباس بن عقده، فأخرجه من حدیث سبعین صحابیا او أکثر.»28
یازده) سید صارمالدین بن ابراهیم وزیر (م914ق) از عالمان زیدی مذهب یمن نیز از کتاب غدیر طبری یاد کرده است.29
با وجود این همه نقل، این احتمال که از طرف قاضی نورالله شوشتری و برخی دیگر30 مطرح شده است که طبری مورد بحث، طبری سنی نیست، یکسره نادرست است. بر اساس آنچه گذشت، میتوان گفت بیشتر نقلهایی که از کتاب «مناقب اهلالبیت» طبری به دست ما رسیده، روایاتی است که قاضی نعمان آنها را در کتاب «شرحالاخبار» آورده است. متأسفانه وی در این اثر، فقط با تصریح به روایات طبری، اسناد روایات را در میان طبری و رسول خدا(ص) حذف کرده است؛ به همین دلیل، حدیث غدیر را از طرق مختلفی که طبری روایت کرده بوده، نیاورده و بیشتر، دیگر مناقب امام علی(ع) را از کتاب «مناقب اهل البیت» طبری نقل کرده است. به عبارت دیگر، او به تنوع احادیث توجه داشته است، نه به اسناد آنها. همچنین ذهبی در رساله غدیر خود - که شرح آن خواهد آمد - چندین روایت از کتاب غدیر طبری نقل کرده و طرق آن را بررسی کرده است.31 ابن کثیر نیز در دو مورد به بیان طرق حدیث غدیر پرداخته است.32بیاضی نیز در یک مورد خبر غدیر را به روایت زید بن ارقم به نقل از طبری آورده است.33
مجموعه نقلهایی که در منابع مختلف از کتاب «الولایه» نقل شده، در مجموعهای تحت عنوان «کتاب فضائل علی بن ابیطالب(ع) و کتاب الولایه» به کوشش نگارنده فراهم آمده است.34
«کتاب الولایه» ابن عقده
نقلهای بر جای مانده از این کتاب، به علاوه شرح حال ابن عقده، تحت عنوان کتاب الولایه به کوشش عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین چاپ شده و گزارش موجود برگرفته از همین اثر و اطلاعات محقق طباطبایی در الغدیر فی التراث الاسلامی است. ابوالعباس احمد بن محمد، معروف به «ابنعقده کوفی» (249ـ 333ق)35 از محدثان نامور زیدیمذهب کوفه است. او در محافل حدیثی، به قدرت حافظه، کثرت سماع، روایت حدیث و تألیفات، زبانزد بوده است. سنیان به دلیل گرایش مذهبیاش، او را متهم میکردند، اما در صداقت او تردیدی نداشتند؛ اگر چه افراطیها گاه او را به جعل برخی احادیث مربوط به فضایل اهلبیت متهم میکردند. ابن عقده علایق شیعی عمیقی داشته و از مخالفان اهلبیت(ع) متنفر بوده است؛ اما به عنوان محدث، کاملاً امین است. رجالشناسان وی را با تعبیرهایی مانند «مقدماً فی التشیع»، «شیعی متوسط» و «مقت لتشیعه»، یاد کرده و نوشتهاند که در مسجد براثای بغداد، مثالب خلفا را روایت میکرده است.36در منابع شیعیان امامی، وی را زیدیمذهب و معتقد به جارودیه ـ که در شمار گرایشهای داخلی زیدیه است ـ برشمردهاند.37
ابن عقده در نقل فضایل اهلبیت تلاش بسیار کرده، در این باره چندین تکنگاری دارد. برخی از آنها عبارت است از: «کتاب حدیثالرایه»، «کتاب طرق تفسیر قوله تعالی انما انت منذر و لکل قوم هاد»؛ «طرق حدیثالنبی انت منی بمنزله هارون من موسی»، عن سعد بن ابیوقاص؛ جزء فی فضائل امیرالمؤمنین(ع) و کتابالولایه در طرق حدیث غدیر.
کتاب ابن عقده درباره طرق حدیث غدیر، در شمار آثار مهمی بوده است که معالاسف بر جای نمانده و تنها برخی از نقلهای آن در آثار بعدی آمده است. خطیب بغدادی در شمار نخستین کسانی است که از کتاب ابن عقده تحت عنوان طرق حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» یاد کرده است.38 گنجی شافعی در کفایهالطالب،39 ابن تیمیه در منهاجالسنه40 و مزی در تهذیبالکمال41 از این کتاب خبر دادهاند. ابن عساکر نیز در تاریخ دمشق ضمن شرح حال امام علی(ع)، حدیث غدیر را از طریق ابن عقده نقل کرده است. ذهبی در رسالهای در موضوع طرق حدیث غدیر از چندین طریق از ابن عقده حدیث غدیر را نقل کرده است. 42 جمالالدین عبدالله بن یوسف زیعلی (م 762) از کتاب غدیر ابن عقده، روایتی را نقل کرده است.43 به نظر میرسد ابن عساکر و زیعلی بیش از همه از کتابالولایه ابن عقده نقل کردهاند. پس از اینان میتوان از سخاوی (م902) در استجلاب ارتقاءالغرف،44 سیوطی (م911) در قطف الازهار المتناثره فی الاخبار المتواتره،45 سمهودی (م911) در جواهرالعقدین46 و صالحی شامی (م942) در سبلالهدی والرشاد47یاد کرد. بسیاری از اینان، فقط از اصل کتاب خبر دادهاند، بدون آنکه روشن کنند که کتاب را دیدهاند یا نه. در عوض، برخی از آنان روایاتی نیز از آن نقل کردهاند.
در میان عالمان شیعه نیز نجاشی، شیخ طوسی، ابن شهرآشوب، ابن بطریق، علامه حلی، ابن طاووس و بیاضی از آن خبر دادهاند.48 دراین میان، ابن طاووس در کتابهای متعدد خود از کتاب الولایه و برخی دیگر از آثار ابن عقده یاد و نقل کرده است؛ از جمله در کتاب فضائل علی(ع)،49 مشایخالشیعه،50 کتابالرجال51و تفسیرالقرآن عن اهلبیت رسولالله.52 وی از کتابالولایه نیز در آثار متعدد خود مانند الامان، اقبال، طرائف والیقین مطالبی نقل کرده است.53یکی از کارهای جالب وی در طرائف این است که فهرست نام 98 تن از صحابهای را که ابنعقده حدیث غدیر از آنان نقل کرده، آورده است.54 سید عبدالعزیز طباطبایی ضمن یادکرد کتاب ابن عقده، شرحی از کتابهایی که در آنها مطالبی از آن نقل شده، به دست داده است.55 پس از آن، عبدالرزاق حرزالدین در کتاب خود، روایات غدیر از طریق ابن عقده را جمعآوری و بر اساس نام صحابه تنظیم کرده است.
پینوشتها:
1. ر.ک: کمال السید، المناشده والاحتجاج بحدیث الغدیرالشریف من کتاب الغدیر للشیخ الامینی.
2. ر.ک: جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام: تاریخ خلفا، ص210 ـ 216.
3. گرچه بیتوجهی به محتوای آن همچنان ادامه داشت. ابوطالب احمد بن حمید مشکانی میگوید: «از احمد بن حنبل درباره این حدیث پیامبر که به علی فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه پرسیدم. احمد بن حنبل گفت: در این باره سخن مگو و حدیث را به همان صورت که نقل شد، رها کن.» (ابن خلال، السنه، ج1، ص346 ـ 348)
4. به جز آنچه درباره کتاب غدیر طبری، ابن عقده و ذهبی نوشتهایم، عمدتاً از کتاب ارجمند الغدیر فی التراث الاسلامی گرفته شده است.
5. رساله ابن غالب الزراری الی ابنه فی ذکر آلاعین، ص180 ـ181. نیز ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیفالشیعه، ج5، ص101.
6. نجاشی، ابوالعباس، رجالالنجاشی، ش 667؛ شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ش392؛ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ش437.
7. ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج14، ص206.
8. قاضی نعمان، شرحالاخبار، ج1، ص130ـ132؛ یاقوت حموی، معجمالادباء، ج18، ص80 و ص84 - 85؛ ذهبی، شمسالدین، تذکره الحفاظ، ج2، ص713؛ همو، تاریخالاسلام، ص310 ـ320 و ص283؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج52، ص198؛ الحلبی، ابوالصلاح، تقریبالمعارف، ص207 ـ 208.
9. ابن شهر آشوب، معالمالعلماء، ص106، ش715.نیز ر.ک: ابن بطریق، عمده عیون صحاحالاخبار، ص157.
10. نجاشی، ابوالعباس، رجالالنجاشی، ص322، ش 879.
11. سید ابن طاووس، الطرائف، ص142؛ کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ص288.
12. ر.ک: کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ص286، ش171 و ص398، ش356.
13. نجاشی، ابوالعباس، رجالالنجاشی، ص322، ش879.
14. شیخ طوسی در جای دیگری نیز مینویسد: کتاب خبر غدیر خم و شرح امره، تصنیفه. (ر.ک: طوسی، فهرست کتب الشیعه و اصولهم، تحقیق السید عبدالعزیز الطباطبایی، ص424، ش655).
15. ابن بطریق، عمده عیون صحاحالاخبار، ص157.
16. ابن شهر آشوب، معالمالعلماء، ص106، ش715.
17. حمصی رازی، سدیدالدین محمود، المنقذ منالضلال، ج1، ص334.
18. احمد بن موسی بن طاووس، بناءالمقاله الفاطمیه فی نقض الرساله العثمانیه، ص299 - 300.
19. سید ابن طاووس، رضی الدین، الیقین، ص215.
20ـــ ، الاقبال بالاعمال، ج2، ص30.
21.ـــ ، الاقبال بالاعمال، ج2، ص248.
22. ـــ ، الطرائف، ص142 و ص54.
23. ذهبی شمسالدین، تذکره الحفاظ، ج2، ص713.
24. همو، رساله طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، ص62، ش61.
25. ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج11 ـ 12، ص167، ذیل حوادث سال 310.
26. مزی، ابوالحجاج، یوسف، تهذیبالکمال، ج20، ص484.
27. ابن حجر عسقلانی در فتحالباری (ج7، ص61) بدون اشاره به کتاب طبری مینویسد: و أوعب من جمع مناقبه [یعنی علیاً] من الاحادیث الجیاد النسائی فی کتاب الخصائص؛ و اما حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، فقد أخرجه الترمذی و النسائی و هو کثیر الطرق جداً، و قد استودعها ابن عقده فی کتاب مفرد؛ و کثیر من أسانیدها صحاح و حسان.
28. ابن حجر عسقلانی، تهذیبالتهذیب، ج7، ص297. نسخهای از کتاب ابن عقده، تحت عنوان جمع طرق حدیث الغدیر در اختیار ابن حجر بوده است. (ر. ک: به جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، دفتر ششم، مقاله منابع تاریخی ابن حجر در الاصابه، ص363).
29. سید صارمالدین، الفلکالدوّار، ص145.
30. شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، ج1، ص98؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج7، ص293 ـ 294؛ کرمانشاهی، محمدعلی، مقامع الفضل، ج1، ص464 ـ 465؛ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج9، ص377 ـ 378.
31. رساله طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، ص62 و 41 و 29 و 91.
32. ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج5، ص227 - 233 و ج7، ص383 ـ 387.
33. بیاضی عاملی، زینالعابدین، الصراطالمستقیم، ج1، ص301. احتمال میدهیم خطایی در اینجا صورت گرفته باشد. به نظر میرسد بیاضی این حدیث را از منبع دیگری گرفته باشد.
34. قم، نشر دلیل، 1379ش.
35. حرزالدین، تاریخ درگذشت وی را سال 332 نوشته است.
36. ر.ک: ابن عدی، الکامل فی ضعفاءالرجال، ج1، ص206؛ ذهبی، ابوعبدالله، میزانالاعتدال، ج1، ص136؛ ابن عقده، کتاب الولایه، ص32.
37. نجاشی، ابوالعباس، رجالالنجاشی، ص94.
38. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 3، ص 274.
39. گنجی شافعی، یوسف بن محمد، کفایهالطالب، ص54.
40. ابن تیمیه، منهاجالسنه، ج4، ص86.
41. مزی، یوسف، تهذیبالکمال، ج33، ص383.
42. ذهبی، شمسالدین، رساله طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، ص12، و بعد از آن.
43. تخریج الاحادیث و الآثارالواقعه فی تفسیرالکشاف، ج2، ص238، بنا به نقلِ کتاب الولایه ابن عقده، ص 139.
44. سخاوی، عبدالرحمان، استجلاب ارتقاءالغرف، ص23.
45. سیوطی، جلالالدین، قطف الازهار المتناثره فیالاخبارالمتواتره، ص102 و 278.
46. سمهودی، علی بن عبدالله، جواهرالعقدین، ج1، ص98.
47. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبلالهدی والرشاد، ج11، ص294.
48. نجاشی، ابوالعباس، رجالالنجاشی، ص94؛ طوسی، فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ص73؛ ابن شهر آشوب، معالمالعلماء، ص77 و 16؛ ابن بطریق، عمده عیون صحاحالاخبار، ص112؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج104، ص116؛ سید ابن طاووس، الیقین، ص34، باب37؛ همو، الاقبال، ج2، ص239؛ بیاضی عاملی، زینالعابدین، الصراطالمستقیم، ج1، ص301.
49. کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ص250، ش 126.
50. همان، ص417، ش385.
51. همان، ص497، ش505.
52. همان، ص548، ش578.
53. همان، ص285، ش170.
54. سید ابن طاووس، الطرائف، ص111؛ ابن عقده، کتابالولایه، ص150ـ 152.
55. محققطباطبایی، سید عبدالعزیز، الغدیر فیالتراثالاسلامی، ص45ـ 48.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید