1397/5/28 ۱۲:۰۰
بسیاری از تحلیلگران و فعالان مدنی با این سوال روبهرو هستند كه چرا مردم در ٣٠ تیر ١٣٣١ برای حمایت از دولت قانونی و دستاوردهای نهضت ملی نفت و مقاومت در مقابل نیروی نظامی به طور یكپارچه به صحنه و خیابان آمدند، ولی در روز ٢٨ مرداد ١٣٣٢ برای مقابله با كودتای نظامی آژاكس بسیج نشدند؟
مقاومت و یكپارچگی مردمی در٣٠ تیر ، «سكوت» و پراكندگی در ٢٨ مرداد
بسیاری از تحلیلگران و فعالان مدنی با این سوال روبهرو هستند كه چرا مردم در ٣٠ تیر ١٣٣١ برای حمایت از دولت قانونی و دستاوردهای نهضت ملی نفت و مقاومت در مقابل نیروی نظامی به طور یكپارچه به صحنه و خیابان آمدند، ولی در روز ٢٨ مرداد ١٣٣٢ برای مقابله با كودتای نظامی آژاكس بسیج نشدند؟ اكنون به اندازه بیش از نیم قرن از حادثه كودتای آژاكس میگذرد و در نتیجه اطلاعات زیادی از منابع مختلف و اسناد سازمانهای اطلاعاتی امریكا و انگلیس به دست آمده كه آگاهی ما را نسبت به زمینه سیاسی كودتا عمیقتر كرده است. مضاف بر اینكه تاریخدان نامدار دكتر یرواند آبراهامیان، برای تحقیقات آخرین كتاب خود «كودتا» به آرشیو اسناد شركت استعماری نفت انگلو- ایران (شركتنفت British Petroleumكنونی) دسترسی پیدا كرد. باید خاطرنشان شد كه طبیعتا نباید آگاهیهای تاریخی امروز، اطلاعات به دست آمده و دستاوردهای امروز را به موقعیت بیش از هفتاد سال پیش، فرافكنی كرد. مهم آنكه، پیش فرض سوال مذكور آن است كه جامعه و كشور ایران در هر دو روز تاریخی، در شرایط سیاسی یكسان و متقارن قرار گرفته بودند، در صورتی كه اینطور نیست. با وجود اینكه، ٣٠ تیر ١٣٣١ فاصله زمانی زیادی با ٢٨ مرداد ١٣٣٢ ندارد، ولی این دو حادثه در دو مرحله و مكان تاریخی كاملا متفاوتی قرار گرفته بودند. در این مورد به بررسی چند نكته میپردازیم.
فرآیند ناسازگار
تا مرحله ٣٠ تیر ٣١، جبهه استعمار بر این استنباط بود كه دولت دكتر مصدق در مقابل فشارهای ایجاد شده از طرف آنها، به سادگی كنارهگیری كرده و در نتیجه برنامه ملی شدن نفت و «حاكمیت ملی» از دور خارج خواهد شد. تا آن مقطع، رهبران ملی از وحدت معنوی و تشكیلاتی برخوردار بودند. در حقیقت، دولت ملی مصدق به خاطر توانایی اجرایی و پشتوانه مردمی، از قدرت مدیریتی بالایی برخوردار بود و به همین جهت، در مقابل انواع تشنجها و بحرانها در حوزه مدنی، شكستناپذیر بود. فقط ورود عوامل بیگانه و فاز نظامی بود كه باعث سرنگونی دولت شد. به عبارت دیگر، مصدق و دشمنانش در دو فضای كاملا متفاوت میجنگیدند، دكتر مصدق در چارچوب مدنی/ دموكراتیك متعهد به قواعد بازی پیش میرفت. ولی دشمنان مصدق، خارج از رعایت قوانین دموكراتیك، در سطوح مختلف توطئه، بحرانسازی میكردند. این فرآیند ناسازگار در فاصله بین ٣٠ تیر ١٣٣١ و ٢٨ مرداد شدت گرفت.
اسناد تازهیاب
هر بنگاه اقتصادی یا نیروی نظامی، بعد از یك شكست یا ورشكستگی، قطعا به آسیبشناسی میدانی میپردازد كه كمبودهای استراتژیكش را جبران كند. بعد از شكست ٣٠ تیر، جبهه استعمار/ دربار به این نتیجه رسید كه با اتخاذ یك سناریو و با یك طرح استراتژی چند جانبه با هدف بحرانسازی عمیقتر به طرف سرنگونی قهرآمیز دولت ملی و قانونی دكتر مصدق بپردازد. سازمان جاسوسی سیا كه نقش عمدهای در سناریو كودتای آژاكس داشت، اكثر اسنادش در مورد كودتای آژاكس را بیرون نداده است. ولی سه سند بیرون آمده است كه آخریش سند «زندهباد شاه» بود كه در سال ١٩٦٣ نوشته شده و در ٢٠١٨ در دسترس قرار گرفت، یعنی ١٠سال بعد از كودتا بود. سند وزارت خارجه امریكا هم در ٢٠١٧ منتشر شد. از بین همه اینها، سند دونالد ویلبر، افسر اطلاعاتی سیا كه از كارگردانان سناریو آژاكس بود، دقیقتر و مفیدتر است. سند دونالد ویلبر در سال ٢٠٠٠ در دسترس عموم قرار گرفت.
به گفته یرواند آبراهامیان، هدف انتشار سند «زنده باد شاه» به وسیله سیا در جهت روابط عمومی و نیت سیاسی توجیه كودتا بود؛ این گزارش به منابع دست دوم استناد میكند. در صورتی كه سند دونالد ویلبر بر اساس منبع دست اول، درست چند ماه بعد از كودتا نوشته شده بود. این گزارش بیطرفانه فقط برای مصرف داخلی خود سرویس سیا و در جهت درسهایی برای كودتاهای آینده بود و نه برای مصرف عموم. این گزارشها به خصوص سند دونالد ویلبر (ترجمه غلامرضا وطندوست، انتشارات رسا، ١٣٨٢) خبر میدهند كه بسیاری از توطئههای پشت پرده برنامه بحرانسازی بین تاریخ ٣٠ تیر ٣١ و ٢٨ مرداد ١٣٣٢ اتفاق افتاد.
بحرانسازی
بخش تبلیغات و جنگ روانی توطئه این بود كه تصور عمومی ایجاد كند كه كشور در آشوب و بلواست كه سیاستهای رهبر نهضت ملی نوعی ایدهآلهای رمانتیكی است كه جامعه را به طرف بیثباتی و بیامنیتی میكشاند. در حقیقت گزارش دونالد ویلبر از عوامل داخلی سیا در مطبوعات كه تشویش اذهان را دنبال میكردند، پرده برمیدارد.
انتخابات دوره هفدهم مجلس در همین دوره در دی ماه ١٣٣٠ به خاطر دخالت ارتش و دربار متشنج شده و بسیاری از حوزهها به ابطال كشیده شدند. به همین دلیل، فقط ٨١ نماینده به مجلس راه یافتند. در حقیقت مجلس هفدهم در ٧ اردیبهشت ١٣٣١ شروع به كار كرد. سند وزارت خارجه امریكا در مورد كودتا كه در ٢٠١٧ به دست رسید، برای اولینبار به تلگرامهایی اشاره میكند كه دخالت سفارت و سفیر امریكا در تهران، لوئی هندرسون در انتخابات دوره ١٧ را عیان میكند. برای سالها اطلاع داشتیم كه بسیاری از نمایندگان اپوزیسیون در مجلس با تحركات آبستراكسیون مانع كار مجلس و دولت میشدند. در همین فاصله بین ٣٠ تیر ٣١ و ٢٨ مرداد ٣٢، جبهه ضدملی/استعمار، برای اختلافافكنی بین افراد موثر فراكسیون ملی بسیج میشوند. دقیقا در همین برهه، مظفر بقایی، حسین مكی و حائریزاده از دولت مصدق فاصله گرفته و با درجات مختلف جزیی از برنامه بحرانسازی میشوند.
همواره تئوری بحرانسازی كودتاچیان و سرویسهای اطلاعاتی غرب بر این اصل و پیش فرض استوار است كه صبر و تحمل مردم در مقاومت علیه قدرتها بینهایت نیست و درصورت شتاب گسترده بحرانهای روزمره، مردم خسته شده و از درخواستهای دموكراتیك، ملی و استقلالطلبانه خود صرفنظر كرده و از مقاومت دست بر میدارند. سناریو بسیاری از كودتاهای قرن بیستم بر این اصل استوار بودند.
سلب اعتماد مردم از دولت
تیمسار افشار طوس رییس شهربانی دولت مصدق در ٣١ فروردین٣٢ ربوده شده و در ٢ اردیبهشت ماه به قتل رسید. سرلشكر زاهدی از عاملان ترور افشار طوس و سناریوی كودتای آژاكس، بعد از چند روز در ١٤ اردیبهشت در مجلس تحصن كرد. مظفر بقایی كه به صف كودتاچیان پیوسته بود، وی نیز به خاطر نقشش در ترور تیمسار افشار طوس قرار بود كه مورد تعقیب پلیس قرار گیرد، ولی وی به عنوان وكیل مجلس از حق مصونیت قضایی استفاده كرد. ربودن و ترور تیمسار افشار طوس جایگاه و اهمیتی در سناریو وسیع ایجاد جنگ روانی و بحران در جامعه و دولت دكتر مصدق بود. هدف آن بود كه القا شود كه دولت مصدق ضعیف بوده و هیچ كس حتی رییس شهربانیاش امنیت جانی ندارد. به عبارت دیگر، هدف جنگ روانی آن بود كه مردم اعتمادشان از اقتدار دولت سلب شود. بیست سال بعد، سرویس جاسوسی سیا دقیقا همین استراتژی را در شیلی پیاده كرد. در اكتبر ١٩٧٠، مدت كوتاهی قبل از كودتای نظامی در شیلی، عوامل ژنرال پینوشه و سرویس سیا، رییس ستاد ارتش ژنرال
Rene Schneider را ربوده و كشتند. بعد كه شواهدی مبنی بر نقش سیا عیان شد، سرویس سیا در اطلاعیهای اعلان كرد كه «هدف فقط ربودن شنایدر بود و نه كشتنش».
به دستور كرمیت روزولت، مقام سرویس سیا و كارگردان میدانی سناریو آژاكس، ژنرال مكلور McClure، آتاشه نظامیسفارت امریكا، به دیدن تیمسار ریاحی رییس ستاد ارتش میرود كه وی را ارزیابی كند.
ژنرال جرج كارول Carroll، كارمند سرویس سیا، متخصص عملیات شبهنظامی و عملیات آشوب در خیابان بود. با وجود آنكه وی در كره جنوبی مستقر بود، چند هفته قبل از روز موعود (روز كودتا) وارد تهران شده و به برنامهریزی میپردازد. در حقیقت وی تهیهكننده ضمیمه D، (بخش عملیات شبهنظامی) سناریو آژاكس نیز میبود.
فاز اول كودتا در ٢٥ مرداد شكست خورد و مردم در میدانها تجمع كرده و به تظاهرات پرداختند. به عنوان قسمتی از برنامه بحرانسازی، عوامل نفوذی معروف به agent provocateurs، در شهر به شلوغكنی و تخریب پرداختند. برای فروكشی از ادامه تشنج، دولت مصدق از مردم خواسته بود كه برای حفظ آرامش و اجتناب از هرج و مرج و تشنج از تظاهرات و تجمع در خیابانها اجتناب كنند. این خلأیی ایجاد كرد كه اوباش و سیاهی لشكر كودتا، تنها بازیگران میدان در روز ٢٨ مرداد باشند.
كودتا
انتخابات مجلس هفدهم، به خاطر بحرانسازی اپوزیسیون نتوانست در بسیاری از مناطق نماینده به مجلس بفرستد، در عین حال تلاش میكرد كه دولت را ناتوان كند، پیشنهاد نخستوزیر، دكتر مصدق برای رفراندوم انحلال مجلس هفدهم در ١٢ مرداد، یعنی دو هفته قبل از كودتا بر پا شد. مهم آنكه مردم در صندوقهای رایشان با درصد بسیار بالایی از دولت مصدق قاطعانه حمایت كردند. این مشخصا بیانگر آن است كه تا دو هفته پیش از اجرای كودتا، دكتر مصدق از حمایت سیاسی و معنوی مردم برخوردار بود. از دید نگارنده، این حمایت مردمی به راحتی میتوانست مثل موارد سابق به حضور در صحنه تبدیل شود-- ولی به خاطر عوامل ذكر شده، جریان امنیتی/ نظامی/ استعماری، شكلگیری تشكل و بسیج مردمی را در روز كودتا فلج كردند.
در روز كودتا، تلفنخانه بازار، دولت و نخستوزیر قطع شد كه رهبران ارتباطشان با مردم قطع شود و نتوانند پیامرسانی كنند. به عبارت دیگر، كودتاچیان، روز موعود، (روز كودتا) را یك صحنه نظامیبرنامهریزی كردند. پیشوای نهضت ملی، دكتر مصدق تصمیم گرفت كه مردم را مسلح نكند و در حوزه مدنی باقی بماند. كودتاچیان در ٢٥ مرداد تیمسار ریاحی رییس ستاد ارتش و وزیران ارشد دولت مصدق زندانی شده بودند-- به عبارت دیگر تلگراف كرده بودند كه شیوه كودتاچیان نظامی است. در چنین شرایطی كه یك طرف دعوا، به شیوه نظامیعمل كرده و طرف مقابل در شیوه مدنی باشد، قطعا نتیجه نابرابر و غیرمطلوبی خواهد داشت.
بعضی با اشاره به استعاره «سلطنت» در ایران، گویی در مورد نوع سلطنت در سوئد و دانمارك صحبت میكنند. در صورتی كه سلطنت هر دو پهلوی بر پایه دو كودتای بیگانه پایهریزی شده بود كه دربار و سلطنت را ابزاری برای خودكامگی، فساد و دیكتاتوری میدیدند. بر خلاف تمایلات ملی در كشور نسبت به ذخایر نفت، هر دو شاه پهلوی از منافع استعمار حمایت كردند-- (اضافه كردن ٣٢ سال به امتیاز دارسی توسط رضاشاه با صحنهسازی و ژست انداختن مدارك در بخاری).
آیا تحولات خطیر دوره بین ٣٠ تیر (٣١) تا ٢٨ مرداد (٣٢)، موضوعات و مباحثی را به ما میآموزد؟ یكی اینكه وحدت ملی، تقویت و انسجام جامعه مدنی دیوار مانع هر خطر خارجی و معضل داخلی است. وحدت ملی فقط در صورت وجود حداكثری مشروعیت مدنی و مشاركت مردمی شكل و قوام میگیرد.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید