1397/3/28 ۰۹:۴۲
بی تردید کتاب دکتر شایگان، افسونزدگی جدید (هویت چهل تکه و تفکر سیار)، را باید گام تازهای در تاریخ روشنفکری این دیار تلقی کرد. شاید بتوان گفت دکتر شایگان نخستین یا لااقل شاخصترین اندیشمند ایرانی است که کاملا خودآگاهانه گفتمان پست مدرنیسم را بر اساس اصول و مبانی وجودشناختی، معرفتشناختی و انسان شناختی آن می پذیرد و به همه لوازم پلورالیستیک آن تن می دهد. برخی معتقدند پروژهای که شایگان در این اثر دنبال می کند کاملا متفاوت با آن چیزی است که در این دو قرن اخیر و از سوی چهره هایی چون سیدجمال الدین اسدآبادی، اقبال و شریعتی و این اواخر دکتر سروش، در دیار و سرزمین ما دنبال میشده است.
بی تردید کتاب دکتر شایگان، افسونزدگی جدید (هویت چهل تکه و تفکر سیار)، را باید گام تازهای در تاریخ روشنفکری این دیار تلقی کرد. شاید بتوان گفت دکتر شایگان نخستین یا لااقل شاخصترین اندیشمند ایرانی است که کاملا خودآگاهانه گفتمان پست مدرنیسم را بر اساس اصول و مبانی وجودشناختی، معرفتشناختی و انسان شناختی آن می پذیرد و به همه لوازم پلورالیستیک آن تن می دهد. برخی معتقدند پروژهای که شایگان در این اثر دنبال می کند کاملا متفاوت با آن چیزی است که در این دو قرن اخیر و از سوی چهره هایی چون سیدجمال الدین اسدآبادی، اقبال و شریعتی و این اواخر دکتر سروش، در دیار و سرزمین ما دنبال می شده است.
ایده تهیه مجموعه مقالهای در باب نقد و بررسی این اثر ارزنده و بسیار خواندنی دکتر شایگان نخستین بار در گروه فلسفه مرکز گفت وگوی تمدنها شکل گرفت. اینجانب بنا به محبت و لطف عزیزانی که در این گروه فعالیت دارند، از جمله کسانی بودم که برای ارائه مقاله دعوت شدم. بنده در مقاله خود با عنوان «هویت چهل تکه و تفکر بی خانمان» کوشیدم تا سویه های نیهیلیستیک این اثر را مورد نقد قرار دهم.
مطالعه این مقاله توسط دوست و برادر بزرگوارم، دکتر مجاهدی، که فهم و تفسیر کاملا متفاوتی از کتاب «افسونزدگی جدید» داشت، سبب یک سلسله مباحثات و گفتوگوهای طولانی میان ما حول محور «مونیسم و پلورالیسم» شد. در خلال این مباحثات، احساس تجربه ای شورانگیز در هر دوی ما شکل گرفت. این تجربه مشترک حاصل این حقیقت بود که در حین نقد و بررسی کتاب افسونزدگی جدید، «دیالوگی واقعی» میان ما شکل گرفته بود و توانسته بودیم علیرغم اتخاذ مبانی نظری کاملا گوناگون و ابتدا از نقطه های عزیمت یکسره متفاوت، با یکدیگر همدلی و همزبانی داشته و از یکدیگر چیز بیاموزیم. تجربه تازه دیگر ما این بود که به نظر میرسید توانسته بودیم تا حدودی به گفت وگوهایمان صبغه اونتولوژیک ببخشیم و این همان نکته ای است که جامعه روشنفکری ما بسیار به آن نیازمند است؛ یعنی آزاد شدن از چارچوبهای تنگ و محدود ایدئولوژیک و تئولوژیک و پیگیری مباحث در عرصه و ساحتی اونتولوژیک؛ چیزی که هنوز در دیار ما متحقق نشده است.
از دکتر شایگان خواستیم تا درباره اختلاف تفسیرهای ما از متن افسونزدگی جدید به قضاوت بنشیند. خود این امر سبب شکل گیری گفت وگوی بسیار آموزنده ای شد. حضور عزیزانی چون جناب کامران فانی، دکتر مسعود پدرام و دکتر محمدعلی محمدی به بحث و گفتوگوی ما غنایی تازه بخشید و دریافت مقاله استاد بزرگوارم، جناب دکتر داوری و نیز مقاله دکتر پدرام در نقد و بررسی کتاب افسونزدگی جدید، مجموعه ما را پربارتر ساخت.
مجموعه در دست که حول محور نقد و بررسی کتاب افسونزدگی جدید است، از بافت نسبتا واحد و همگونی برخوردار است. همه مقالات و نیز گفت وگو با دکتر شایگان حول محور مونیسم و پلورالیسم دور میزند.
در مقاله نخست، با عنوان «رنگینکمان اشراق غربی در گفت وگوی آیینه های شکسته»، دکتر مجاهدی می کوشد تا سویه های پلورالیستیک کتاب دکتر شایگان را برجسته سازد. از نظر ایشان مهمترین ارزش این کتاب در این امر نهفته است که میتواند از رویکردهای مونیستی گذر کند.
از نظر ایشان الگوهای تجربهشده اندیشه ایرانیان در باب نسبت سنت و تجدد جملگی - هرچند به گونه های مختلف - وحدت انگارند یعنی همگی یا با نفی و طرد یکی از دو شق مدرنیته و سنت در جست وجوی وحدت بوده اند یا با تلاش برای ایجاد الگوهای تلفیقی و التقاطی، سودای محال وحدت بخشی به سطوح گوناگون آگاهی سنتی و آگاهی مدرن را در سر می پرورانده اند. به اعتقاد ایشان گونههای رنگارنگی از این الگوهای تلفیقی و تألیفی را می توان نزد مصلحان، محییان یا متفکرانی همچون سید جمال الدین اسدآبادی، مهدی بازرگان، علی شریعتی و عبدالکریم سروش سراغ گرفت.
دکتر مجاهدی علاوه بر اتخاذ اصول و مبانی فلسفه تحلیلی، به تبعیت از اندیشمندانی چون جوزف راز، جان گری و مشخصا آیزایا برلین، معتقد است حتی اندیشه مدرن نیز هنوز نتوانسته است خود را از چنبره پیش فرض های سترگ مونیستی برهاند و وی خواهان است که این پیش فرضها را در دیار ما به چالش کشد. وی تقاربها و تناظرهای بنیادینی میان رویکرد پلورالیستیک شایگان در پروژه «تفکـر سیـار و هویت چهل تکـه» با لیبرالیسم پلورالیستیک، از نوع پلورالیسم آگنوسیستی آیزایا برلین می بیند و از همین منظر از پروژه دکتر شایگان شدیدا دفاع می کند.
در مقاله دوم، با عنوان «جست وجوی معنا در مدرنیته بازاندیشیده»، دکتر پدرام می کوشد تا درونمایه مدرنیته در طرح شایگان را برجسته سازد و نشان دهد که علیرغم بسیاری از علائم و نشانه های ظاهری در شاخه و برگهای اثر، مدرنیته به منزله یک ریشه، نقش اساسی و محوری دارد. دکتر پدرام نشان می دهد صرف نظر از همه ارزشهای افسونزدگی جدید و برخورداری آن از پیامی جهانی، پروژه دکتر شایگان در این کتاب همان مدرنیته بازاندیشیده مکتب انتقادی است که معنویت نیز بدان افزوده شده است. لذا این پروژه به دلیل پذیرش بسیاری از مبانی مدرنیته هنوز نتوانسته است خود را از مفروضات مونیستی مدرنیته رها سازد. به این ترتیب با پروژه «تفکر سیار و هویت چهلتکه» شایگان انسانی ظاهر میشود که در بستر اونتولوژی درهمشکسته دوران ما و تکثر فرهنگهای مختلف برای خود زیستگاهی میآفریند که بیش از پیش شخصی است. یک چنین انسانی در حیات فردی پلورالیست و مواجه با ساحتهای گوناگون آگاهی اما در حیات اجتماعی مونیست و اسیر مفروضات مدرنیته و تابع آگاهی مدرن و جهانبینی حاصل از عصر روشنگری خواهد بود. بدین ترتیب از نظر دکتر پدرام طرح شایگان در عریانترین شکل خود اینگونه میتواند بیان شود که انسانها در زندگی اجتماعی بر اونتولوژی متصلب مدرنیته و مفروضات مونیستی آن تکیه میکنند و در زندگی فردی بر اساس اونتولوژی درهم شکسته و فروپاشیده دوران ما، قلمرو پلورالیستی و شخصی خود را میآفرینند، با فرهنگهای دیگر گفتوگو و آنها را تجربه میکنند و به معنویت میگرایند. به بیان ساده تر ما در ساحت نظر، پلورالیست و در ساحت عمل، مونیست باقی خواهیم ماند.
مقاله سوم، یعنی «شایگان و چند پرسش بی پاسخ» طرح پارهای نکات و چند پرسش فیلسوفانه و انتقادی از جانب استاد بزرگوار، جناب دکتر داوری، در برابر مولف افسونزدگی جدید است. دکتر داوری کتاب اخیر دکتر شایگان را با اثر پیشین وی، آسیا در برابر غرب، مقایسه می کند و اظهار می دارد قسمت اعظم وجود «مهاجر سیار» یا تیپ ایدهآل شایگان، غربی است یا به غرب تعلق دارد و وی بههیچوجه نتوانسته است از سوبژکتیویسم فلسفه غربی خود را برهاند. حال سوال این است که این مهاجر سیار چگونه می خواهد یا اساسا می تواند سوبژکتیویسم تفکر غربی را با اندیشه های غیرسوبژکتیویستی موجود در سنتهای شرقی یکجا در وجود خویش گرد آورد و خود را ساکن هر دو سرزمین روح و آگاهی مدرن بداند.
به اعتقاد دکتر داوری ما هنوز چیزی را که جای سوبژکتیویته را بگیرد نمی شناسیم و دکتر شایگان نیز به تبع اوضاع و احوال دوران ما، جانشینی برای مدرنیته و سوبژکتیویسم آن نمی شناسد. پس ما ناگزیریم لااقل در عمل با مدرنیته و با جهان سوبژکتیو کنونی به نحوی کنار بیاییم. دکتر شایگان میخواهد روح و معنویت سهم خود را در حیات و تفکر ما دوباره بازیابد و معنویت و عالَم معنا همان جایگاهی را پیدا کند که در گذشته و در تفکر سنتی داشته است اما وی هیچ راهی را برای اعاده سهم روح و معنویت در عالم کنونی نشان نمی دهد و به ما نمی گوید که چگونه می توان از عالم حس و عقل راهی را به سوی عالم معنا گشود. از نظر دکتر داوری افسونزدگی جدید نتوانسته است خود را از جنبه های ایدئولوژیک کاملا آزاد سازد.
در مقاله چهارم، با عنوان «هویت چهل تکه و تفکر بیخانمان» اینجانب کوشیده ام با رهیافتی انتقادی و در گفتمانی اونتولوژیک به سویه نیهیلیستیک کتاب افسونزدگی جدید، به منزله امکانی نهفته در فراروی اندیشه پلورالیستیک دکتر شایگان، تذکار دهم. همچنین بیان داشته ام که دکتر شایگان هیچ طرحی برای وحدت بخشی سطوح گوناگون آگاهی در اختیار ما نمی نهد و تا زمانی که ما نتوانیم به یک چنین نظام وحدت بخشی از سطوح و آگاهیهای گوناگون یعنی آگاهی سنتی و آگاهی مدرن دست یابیم، نخواهیم توانست از بیماری اسکیزوفرنی و چندپارگی فرهنگی رهایی یابیم.
همانگونه که گفته شد، دکتر مجاهدی در دفاع از اندیشه پلورالیسم که یکی از ایده های اصلی و کانونی افسونزدگی جدید دکتر شایگان است، با نگاهی تیزبینانه و انتقادی در چارچوب فلسفههای زبانی و تحلیلی و بر اساس مبانی پلورالیسم به تقریر مقاله تامل برانگیز «خصلت رنگینکمانی و خاصیت آیینگی: نقد و بررسی مقاله هویت چهل تکه و تفکر بیخانمان» به نقد مقاله اینجانب می پردازد. این نقد مقاله پنجم مجموعه را تشکیل می دهد. نویسنده این مقاله می کوشد تا مفروضات مونیستی مستتر در مقاله اینجانب را مورد پرسش و تردید قرار دهد.
مقاله ششم، با عنوان «مونیسم یا پلورالیسم؟» گام دیگری در مسیر دیالوگ میان بنده و دکتر مجاهدی به منزله مدافعان دو سنت فکری متفاوت و دو نحوه گوناگون از اندیشیدن درباره انسان، جهان و نسبت آدمی با حقیقت است. این مقاله تلاشی است برای دفاع از مونیسم وجودشناختی در برابر اندیشه پلورالیسم.
همه مقالات به استثناء مقاله دوم که دیر به دستمان رسید، در اختیار دکتر شایگان قرار گرفت. ایشان پس از مطالعه دقیق همه آنها در گفت وگویی ابتدا خلاصه و چکیده ای از افسونزدگی جدید را ارائه میدهند و سپس با بیانی بسیار صمیمانه و نیز متواضعانه که حکایت از وسعت بینش و نیز ارزشهای والای اخلاقی ایشان می کند، ارزشهایی که برای همه حاضران در جلسه به همان اندازه آثار نوشتاری ایشان درس آموز بود، به بیان نقطه نظرات خود در باب مقالات می پردازند و سپس وارد گفتوگویی با حاضرین در جلسه میشوند. در این گفتوگو نیز بحث از مونیسم و پلورالیسم، اگر نه یگانه اما یکی از مهمترین محورهای بحث است.
این مجموعه را می توان در حکم گامی بسیار کوچک و شروع تمرینی برای گام نهادنِ جامعه روشنفکری ایران به گفتمانی فلسفی و اونتولوژیک تلقی کرد.
منبع: انسان شناسی و فرهنگ
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید