1397/3/23 ۱۰:۱۵
شهر سنگبنا و اساس و زیربنای تمدن جدید است. شهرهای جدید اگرچه عمدتا بر خاك شهرهای پیشین رستهاند، اما شكل مناسبات و روابط در آنها سخت دگرگون و پیچیده شده است. به همین دلیل در نظر آوردن شهر به منزله پناهگاه و جانپناهی برای انسان نگاهی تقلیلگرا و سادهانگارانه است. امروز همه روابط انسانی اعم از ارتباطات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در شهر صورت میگیرد و در دل آن معنا و مفهوم مییابد.
نفس كشیدن قاتل جان شدهاست
خداداد خادم: شهر سنگبنا و اساس و زیربنای تمدن جدید است. شهرهای جدید اگرچه عمدتا بر خاك شهرهای پیشین رستهاند، اما شكل مناسبات و روابط در آنها سخت دگرگون و پیچیده شده است. به همین دلیل در نظر آوردن شهر به منزله پناهگاه و جانپناهی برای انسان نگاهی تقلیلگرا و سادهانگارانه است. امروز همه روابط انسانی اعم از ارتباطات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در شهر صورت میگیرد و در دل آن معنا و مفهوم مییابد. بیدلیل نیست كه مطالعات شهری امروز صرفا وظیفه كارشناسان شهری نیست بلكه ضروری است جامعهشناسان و متخصصان اقتصاد نیز در كنار جغرافیدانان به مساله شهر بپردازند. ایران سرزمینی با تاریخ كهن و شهرهایی قدیمی و ریشهدار است. تجربه شهرنشینی در ایران سابقهای طولانی دارد. شهر ایرانی در عمر پرفراز و نشیب خود به دستاوردهای مهمی رسیده است. متاسفانه این دستاوردها در مواجهه با تجربه تجدد و شهرنشینی آن چندان ارج گذاشته نشدهاند. محور اولیه گفتوگوی حاضر با پرویز اجلالی، استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، نسبت شهر و دانشگاه بود. اما نظر به اهمیت موضوع شهر و آسیبشناسی تجربه شهرنشینی معاصر ایران، بخش عمده آن به این موضوع اختصاص یافت. البته چنان كه دكتر اجلالی تصریح میكند، در بررسی موضوع شهر مدرن، دو ضلع دیگر یعنی دانشگاه و دولت را نیز نمیتوان از نظر دور داشت. نكته مهم آن است كه در بحث از شهر و دانشگاه، باید معنایی را كه از این دو مراد میكنیم، در نظر داشته باشیم تا بر اساس آن بتوانیم، به دیدگاهی قابل قبول برسیم.
******
آیا بین شهرها و دانشگاهها نسبتی وجود دارد؟ در ایران بین دانشگاه و شهر چه نسبتی هست؟
همواره و در همه جهان و در همه دورانها میان شهرها و دانشگاه رابطهای چندبعدی و چندمجهولی وجود داشته است. از این بابت چندوجهی كه از سویی شهر مفهوم و پدیدهای است كثیرالمعنا و از سوی دیگر رابطه دانشگاه و شهر هم اشكال گوناگون به خود گرفته است.
منظورتان از اینكه شهر پدیدهای چندمعنایی است، چیست؟
معانی شهر را میتوان همچون دوایر متحدالمركزی تصور كرد كه از پایهایترین مفهوم در مركز تا انتزاعیترین و ذهنیترین مفهوم در دوایر بیرونی تغییر میكند. پایهایترین مفهوم شهر جانپناه یا سكونتگاه است. انسانها را اگر در طبیعت رها كنیم، توان بقا ندارند. سكونتگاههای كوچك مبتنی بر كشاورزی هم تا حد كمی موجبات تكامل و انسانشدن انسان را فراهم كردند. اما تمدن بشری با شهر و در شهر پدید آمد. شهرها همواره كاملترین و پیچیدهترین جانپناه برای بقای اجتماعات انسانی بودهاند. در این جانپناهها انسانها میتوانستند در درجه اول نیازهای اولیه برای زنده ماندن مثل آب سالم، هوای سالم، مسكن پایدار و سپس نیازهای پیچیدهتری مثل ایجاد امنیت را با استفاده از موجودیتی به نام دستگاه حكومت و امكان ارتباط با دیگر شهرها و روستاها را از طریق راه و وسائل نقلیه و تجارت برای گروه بزرگی از مردم فراهم آورند. انسانها این كار را با ساختن تكنولوژیها و نهادهای اجتماعی مناسب و سازگار با محیط زیست انجام میدادند. معنای دوم شهر كه با اتكا به معنای اول شكل میگرفت، مكان مناسبی برای تولید و توزیع و مصرف اجتماعات انسانی بود. و معنای سوم آن اجتماعی با ویژگی بارز تنوع وگونهگونی بسیار. زیرا برخلاف روستاها، شهرها از عهد باستان تاكنون همواره بستر تنوع و تكثر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بودهاند و انواع مشاغل و فعالیتها، اقسام اقوام و نژادها و طبقات اجتماعی و دامنه وسیعی از خرده فرهنگها را در خود جای میدادهاند و به دلیل همین تنوع همواره شهرها در آن واحد از سویی شاهد حدی از مبارزه و از سوی دیگر درجهای از همكاری میان طبقات واقشار گوناگون اجتماعی بودهاند. یكی دیگر از نتایج این تنوع و تكثر این بوده است كه در همه دورانها در مقام مقایسه شهرها و به ویژه شهرهای بزرگ مراكز اصلی خلاقیت و نوآوری در همه تمدنها بودهاند. افزون بر معانی فوق شهرها همچنین مركز حكومتداری و دیوانسالاری بوده و بر سرزمینهای اطراف حكم میراندهاند و بالاخره در همه زمانها و سرزمینها همواره مردم شهرها و به ویژه شهرهای بزرگتر در مقایسه با روستا از آزادی بیشتری برخوردار بوده و در تعیین سرنوشت خود مشاركت بیشتری داشتهاند، برای هر كدام از این معانی میتوان دهها مثال از شهرهای ایران وجهان آورد. وسرانجام بررسی تاریخی نشان میدهد كه شهرها تا وقتی كه حداقل بطور نسبی قادر به انجام این وظایف بودند، باقی میماندند.
اگر اجازه دهید، روی معنا یا كاركرد اول شهر متمركز شویم. از این منظر وضعیت شهرهای ایران چگونه بوده است؟
وقتی به گذشته نگاه میكنیم، میبینیم كه با توجه به امكانات و ویژگیهای طبیعت ایرانزمین و همچنین شیوههای زندگی موجود در این سرزمین؛ شهرهای سنتی ایرانی بطور نسبی وظیفه جانپناهبودن را به خوبی انجام میدادهاند. یكی از مهارتهای مهم همه ملتهای متمدن كه از پیش شرطهای رشد شهرنشینی است، انتقال سالم آب میان سكونتگاهها و درون آنهاست كه از این لحاظ شهرنشینی سنتی ایران نمونهای برجسته است. اگر توجه كنید در این سرزمین خشك، حتی در كویریترین شهرهای ایران هم به مدد اختراع شگفتانگیز قنات، آب سالم در دسترس همگان بوده و كشاورزی در شهر و ده رونق داشته است و نهادهای اجتماعی در زمینه مدیریت آب به خوبی عمل میكردهاند. شاردن در سفرنامه خود مینویسد كه حداقل در نیمه اول سال در اصفهان هیچكس از گرسنگی نمیمیرد چون هرچه كه نباشد، خربزه مفت است. علاوه برفرآوردههای كشاورزی در شهرهای ایرانی قدیم در اكثر دورانهای تاریخی به مدد وجود شیوه زندگی كوچنشینی، گوشت و لبنیات هم در شهرها فراوان بوده است. در اكثر سفرنامهها به غذاها و میوههای خوشمزه ایرانی اشاره شده است. اگر به معماری این شهرها توجه كنیم هم متوجه میشویم كه معماران ایرانی در آن روزگاران با استفاده از مصالح محلی بناهایی كاملا مناسب با شرایط اقلیمیمیساختهاند. به عبارت دیگر خرد، پیشبینی و خلاقیت را حتی در معماری خانههای معمولی میشد، مشاهده كرد؛ بناهای خاص كه جای خود دارد. با وجود اینكه اكثر بناهای ارزشمند در طول تاریخ با تهاجمهای دایمیمهاجمان و عادت زشت تخریب آثار گذشتگان (مثلا در مقایسه با اروپا) از میان رفته اما همان مقدار هم كه مانده، شاهدی است بر جاری بودن عقلانیت و خلاقیت در روح شهر سنتی ایرانی. در مجموع شهرهای ایرانی به عنوان جانپاه بیعیب نبودند اما وظایف اصلی خود را كم و بیش به درستی انجام میدادند.
با در نظر گرفتن این پیشینه تاریخی، روند شكلگیری شهرهای ایرانی در روزگار ما به چه شكل است؟
اگر به اكنون توجه كنید، به سادگی مشاهده میكنید كه شهرهای ما رابطه بسیار نامتعادلی با طبیعت دارند. ایران سرزمینی واحه است؛ این را هركس كه سوار اتومبیل شود و در جادههای كشور سفر كند، با چشم خود میبیند. مدتی دربیابان سفر میكنید به یكباره به آب و آبادانی میرسید. از شهر و روستاهای اطراف آن كه گذشتید دوباره بیابان است، تا به واحه بعدی برسید و این داستان ادامه دارد (كناره خزر را استثنا كنید) . واحه جایی است كه آب هست. ابتدا روستاها و مزارع و باغها حول منابع آب قابل انتقال شكل گرفتهاند. سپس روستای بزرگی به شهر یعنی مركز تجارت وحكومت تبدیل شده است. استفاده از آبهای زیر زمینی در این واحهها با سرعت و حجمی مناسب با سرعت جمع شدن آب در این سفرهها انجام میشد و چون جمعیت كم بود، معمولا تعادل برقرار میشد. اما با رشد پرشتاب جمعیت و نیاز به آب بیشتر و استفاده از روشهای استحصال آب مدرن، تعادل آبی كاملا به هم خورده است. نظام انتقال میان شهرها از طریق قنات هم از میان رفته است. نظام سدسازی هم به تعادل كمكی نكرده است.
با توجه به این روندی كه بر شمردید، ارزیابی شما از نحوه و چگونگی شكلگیری شهرها در ایران چگونه است؟
همانطور كه گفتم، شهرها در قلب واحهها قرار دارند. بنابر این با باغها ومزارع وروستاها محاصره شدهاند. حال كه جمعیت زیاد شده است، اگر برنامهریزی نباشد، شهرها مرتبا باغها ومزارع را میخورند. آبها را مصرف یا آلوده میكنند و جلو میآیند تا تمام واحه را در بربگیرند و شهرها تبدیل به جزایر خشك در میان بیابان بشوند. شهرهای امروز ما نتوانستهاند میان حمل ونقل و زندگی انسانی هم تعادلی ایجاد كنند. داستان آلودگی هوا و پاركینگ شدن شهرهای بزرگ، كه آینده شهرهای كوچك هم هست، را كیست كه نداند و از بابت آن تاسف نخورد؟ میگویند با تكامل اجتماعی و رشد صنعت، وابستگی انسانها به لطف طبیعت كم میشود. اما ظاهرا فعلا اوضاع برعكس شده است. در شهرهای قدیم، مردم مجبور نبودند برای نفس كشیدن بدون آلودگی منتظر باران بمانند. در روزگار سعدی شیراز، نفسكشیدن ممد حیات بود، امروزه قاتل جان شده است. اگر به مساله مسكن نگاه كنیم هم، همین بیتعادلی خطرناك دیده میشود. ابتدا هجوم جمعیت و بالارفتن تقاضا برای زمین و ساختمان در شهرها به سودآور شدن ساخت وساز انجامید. سپس كسادی اقتصاد و بیرونقی تولید، سرمایهها را به سمت ساختوساز كشاند. عدم نظارت صحیح شهرداریها و دولت و حتی كمك شهرداریها، طی حداقل دو دهه، به زیرپاگذاشتن قانون توسط سازندگان انجامید. در كلانشهرها و به ویژه تهران یك طبقه مرفه سرمایهدار مستغلاتی عمومی-خصوصی (شامل برخی ارگانهای حكومتی ثروتمند و سودجو) به وجود آورد و شهری مملو از برجهای تجاری و مسكونی و اتوبان از سویی و حاشیههای فرسوده یا پر از بناهای سست و غیر رسمی از سوی دیگر پدید آورد. نتیجه یك زندگی شهری بیكیفیت و نابرابر و شهروندانی ناراضی، بیمار یا افسرده شد. این شهرها با توجه به رشد كالبدی و جمعیتی كه داشتهاند، از لحاظ ایمنی، در مقابل سوانح و مصیبتهای طبیعی نیز از تعادل برخوردار نیستند، هرچند كه بناهای امروزی از بناهای سنتی بسیار مستحكمتر هستند. اما هنوز نتوانستهایم به جایی برسیم كه با وجود این همه قانون و مهندس و نهادهای پژوهشی مربوط به مهندسی و ساخت و ساز، بتوانیم از مقاومبودن حتی بناهای مهم و شاخص مثل بیمارستانها و برجها و بناهای دولتی یا حتی مدارس در مقابل زلزله مطمئن باشیم. این مشكلات فقط به شهرهای بزرگ اختصاص ندارد. شهرهای كوچك و روستاها هم وضعیت متعادل و معقولی ندارند. اینها فقط بخشی از بیتعادلیها هستند. به واقعیتهای بسیار دیگری نیز میتوان اشاره كرد، اما فكر میكنم همین مثالها كافی باشد تا بپذیریم كه متاسفانه امروزه شهرهای ما، جانپناههای خوبی برای ساكنانش نیستند. میان بستر طبیعیشان، كالبدشان، جمعیتشان، زندگی اجتماعی درونشان و روح و فرهنگشان تعادل كافی وجود ندارد. شهرهای ما آینده ندارند. مایلم در پایان یك نكته را اضافه كنم، برخی از این مشكلات به شهرنشینی امروز در جهان و به ویژه كلانشهرها در همهجا برمیگردد. اما بدون شك شهرهای ما در میان شهرهای جهان، جزو پرمشكلترینها هستند.
گمان میكنم اگر به سایر ابعاد هم به این تفصیل بپردازیم مثنوی هفتاد من كاغذ شود. اگر موافق باشید، در پایان اشارهای به این بكنید كه نسبت دانشگاه با شهر را چگونه میتوان توضیح داد.
بهتر است مثل مورد شهر بحث را با این پرسش شروع كنیم كه دانشگاه چه معناهایی را میتواند با خود حمل كند؟ خب اگر معنای دانشگاه، موسسه تولید مدرك تحصیلی و توزیع آن در میان جوانان باشد، شاید تاثیراندكی بر شهرنشینی داشته باشد. یا اگر هدف دانشگاه، تلقین ایدئولوژی و ساختن آدمهای ماشینی مثل یكدیگر و مطیع سیاست باشد، به نظر نمیرسد دانشگاه بتواند نقشی درتعیین آینده شهرها ایفا كند. طبیعت جامعه پیچیده امروز تنوعطلب است و از یكنواختی و همسانی میگریزد و دانشگاهی كه نتواند با این تنوع و تكثر همراه باشد، احتمالا به كار حكومت هم نخواهد آمد. اما دانشگاه میتواند مركز خلاقیت و عقلانیت جامعه باشد. ممكن است بخشی از این ظرفیت اندیشگی و عقلانیت به مفاهیم انتزاعی یا پرسش از اینكه ما انسانها از كجا آمدهایم و به كجا میرویم، اختصاص یابد؛ اما دانشگاههای خلاق و پیشرفته امروز جهان بخش اعظم ظرفیتهای خود را در خدمت به كارگیری عقلانیت خلاق در قالب پژوهشهای نظری و كاربردی برای پاسخ دادن به معضلاتی كه بشر امروز با آنها رو به رو است به كار میگیرند. همانطور كه گفتیم یكی از این مشكلات همان بیتعادلیها در رابطه شهر با طبیعت و شهروندانش است؛ به سخن دیگر، باید میان رشد دانش خلاق تولیدشده در دانشگاه و رشد شهر، تعادلی به وجود آید. اگر این دو روند رشد و توسعه باهم سازگار نباشند، شهر دچار كژروی (یا به تعبیر مصطلح امروز در ایران آسیب) میشود. اگرچه عقلانیت طبیعی ساكنان شهر بسیار مهم است، هیچگاه برای اداره شهرهای بزرگ و مهم كافی نیست. از زمان مصر باستان تاكنون همواره دانش و حتی هنر نقش مهمی در طراحی و اداره شهرها داشتهاند. اما این را هم باید به خاطر داشت كه علاوه بر شهرنشینی، تمدن دو ضلع دیگر هم دارد: یكی دانشگاه است كه محل تولید و مسیر انتقال دانش است و دیگری دولت. بنابراین دانشگاه زمانی میتواند بر شهر تاثیر اساسی بگذارد كه اولا مركز توانمند عقلانیت وخلاقیت باشد و ثانیا سیاستگذاری در بخش عمومی و در بخش خصوصی بر پایه تولیدات علمی دانشگاه انجام شود. دانشگاه عاقل و خلاق و كوشا برای رفع مشكلات زندگی مردم فقط میتواند با یك حكومت عاقل و خلاق و در یك جامعه تا حدامكان پذیرای خرد و آفرینندگی، نقش بازی كند و لاغیر.
مصائب شهر
شهرهای امروز ما نتوانستهاند میان حمل ونقل و زندگی انسانی هم تعادلی ایجاد كنند. داستان آلودگی هوا و پاركینگ شدن شهرهای بزرگ، كه آینده شهرهای كوچك هم هست، را كیست كه نداند و از بابت آن تاسف نخورد؟ میگویند با تكامل اجتماعی و رشد صنعت، وابستگی انسانها به لطف طبیعت كم میشود. اما ظاهرا فعلا اوضاع برعكس شده است. در شهرهای قدیم، مردم مجبور نبودند برای نفس كشیدن بدون آلودگی منتظر باران بمانند. در روزگار سعدی شیراز، نفسكشیدن ممد حیات بود، امروزه قاتل جان شده است. اگر به مساله مسكن نگاه كنیم هم، همین بیتعادلی خطرناك دیده میشود. ابتدا هجوم جمعیت و بالارفتن تقاضا برای زمین و ساختمان در شهرها به سودآور شدن ساخت وساز انجامید. سپس كسادی اقتصاد و بیرونقی تولید، سرمایهها را به سمت ساختوساز كشاند. عدم نظارت صحیح شهرداریها و دولت و حتی كمك شهرداریها، طی حداقل دو دهه، به زیرپاگذاشتن قانون توسط سازندگان انجامید.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید