1397/3/21 ۰۸:۳۹
هفته گذشته فایل صوتی سخنان دكتر شفیعیكدكنی درباره زبان فارسی در فضای مجازی منتشر شدو بازتاب گستردهای داشت. به دلیل استقبال مخاطبان سخن این استاد زبان فارسی را بیرون نویس كردیم كه میتوانید آن را بخوانید. در ادامه نیز متنی از سعید رضادوست، پژوهشگر و فعال حقوق شهروندی را خواهید خواند.
*****
من هنگامی كه در آكسفورد بودم، نسخههای خطی فراوانی را میدیدم و یادداشتبرداری میكردم. یكی از این جُنگها بسیار جالب بود. یكی از اعضای كمپانی هند شرقی، همچون بیدل شعر گفته بود. بیدل كه منظومهای است بسیار منسجم با كدهای هنری فراوان كه هر ذهنی نمیتواند آن نشانهها را in code كند و دریابد. اما همین افراد، هنگامی كه مسلط شدند، گفتند: «گور پدر زبان فارسی! بیایید و اردو را كه یك زبان محلی است، بگیرید و بزرگش كنید.»
میدانستند زبان فارسی؛ شاهنامه، مثنوی، سعدی و حافظ و نظامی دارد و میتواند با شكسپیر، كشتی بگیرد. اما زبان اردو نمیتواند با شكسپیر كشتی بگیرد. (در نتیجه چنین سیاستی) بچه هندی میگوید: «گور پدر زبان اردو. من كه میتوانم شكسپیر بخوانم چرا باید همراه با این زبان اردو بمانم؟! اصلا زبانم را انگلیسی میكنم.»
چنانكه كردند. آنهایی كه به زبانهای محلی (برای بزرگ شدن بیش از اندازه واقعیشان) فشار میآورند، میدانند چه میكنند. آنها میدانند در لهجه كدكنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد و این لهجه وقتی خیلی بزرگ شود، ٤ (در نهایت) تا داستان و ٢ شعر بندتنبانی از آن به وجود میآید. (در نتیجه چنین حادثهای) كودكی (كه در هوای آن زبان محلی بالیده) میگوید: «من فاتحه این (زبان و فرهنگ) را خواندم. من شكسپیر میخوانم یا پوشكین میخوانم.»
اكنون شما ببینید روسها در آسیای میانه چه میكنند؟ در آسیای میانه با هر قومیتی كوچك، همین كار را كردند. گفتند شما بیایید لهجه خودتان را داشته باشید، زبان خودتان را داشته باشید، ما برای شما در مسكو دپارتمان تشكیل میدهیم و... (در نتیجه این سیاست) كودك قزاق پس از مدتی خواهد گفت كه این فرهنگ قزاقی چیزی ندارد. من داستایوفسكی و چخوف و لرمانتوف و پوشكین میخوانم. فاتحه خواندم به زبان و فرهنگ ملی خودم. روس میشود. من یك شوونیست فارس نیستم و این نظر من تنها نیست كه زبان فارسی در تمام كره زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلالالدین و سعدی و حافظ و نظامی شناخته میشود. شكسپیر و پوشكین نمیتواند با این كشتی بگیرد. اما با (پیگیری سیاست) تشویق لهجه محلی (برای بیش از اندازه بزرگ شدن) بچههای این لهجهها خواهند گفت كه[ ...] به زبان و فرهنگ محلی خودم. میروم انگلیس و روس میشوم. شكسپیر میخوانم، لرمانتوف میخوانم، تی. اس. الیوت میخوانم و به زبان و فرهنگ خودم هیچ توجهی نمیكنم.
ما نمیخواهیم به زبانهای محلی توهین كنیم. زبانهای محلی، پشتوانه فرهنگ ما هستند. ما اگر زبانهای محلیمان را حفظ نكنیم، عملا بخشی مهم از فرهنگ مشتركمان را نمیفهمیم. قرنها و قرنهاست كه همه این اقوام در شكلگیری زبان بینالاقوامی فارسی مساهمت دارند. هیچ قومی بر قومی دیگر در ساختن امواج این دریای بزرگ، تقدم ندارد.
ما باید به اینها بسیار بیش از این، اهمیت دهیم چرا كه این زبان بینالاقوامی ما، منحصر در الفبای من فارسیزبان نیست و همه اقوام در خلاقیت این فرهنگ و زبان، سهیمند. اما این تشویقهای روزمره، پدر فرهنگ ملی را در میآورد. (در پی چنین سیاستی) نوه و نبیره شما خواهد گفت كه «...به فرهنگ ملی خودم كه میراثش چند تا ترانه محلی است. من میخواهم پوشكین بخوانم. لرمانتوف بخوانم.»
همین كار اكنون در آسیای میانه در حال انجام شدن است. ٣ تا ٤ نسل دیگر، بچههای قزاق و ازبك و تاجیك از زبان و فرهنگ خودشان منقطعند. پوتین به ایشان اجازه نمیدهد كه حتی زبان و فرهنگ نیاكانشان را فرابگیرند. نمیخواهند ایشان بتوانند گلستان و بوستان سعدی و نظامی بخوانند. آنها حتی سنگ قبر پدربزرگشان را نیز نمیتوانند بخوانند. در شبه قاره هند نیز همین كار را كردند. ابتدا زبان فارسی را از بین بردند و سپس گفتند شما اردو هستید؛ چرا كه اردو نمیتواند با شكسپیر كشتی بگیرد...
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید