1396/10/2 ۱۳:۴۷
زمانی كه چارلز اسپنسر داروین در دوم اكتبر ١٨٣٦ با كشتی بیگل به بریتانیا بازمیگشت، در مخیلهاش نیز نمیگنجید كه حاصل ٥ سال سفر اكتشافیاش نظریهای خواهد بود كه نه فقط فهم بشر از زیستشناسی را متحول خواهد ساخت، بلكه تمام گستره دانش و معرفت را درخواهد نوردید و بنیانهای فهم انسان از خود و جهانش را دگرگون خواهد ساخت. داروین فرزند خلف علم جدید بود و دقیقا در مسیری قدم برمیداشت كه فرانسیس بیكن (١٦٢٦-١٥٦١) سیصد سال پیش از او ترسیم كرده بود؛ یعنی به جای نظرورزی و فرضیهپردازی در گوشه اتاق، به مشاهده و تجربه میپرداخت و وقتش را صرف تحقیق و پژوهش در متن طبیعت میكرد.
نقدی بر كتاب ژن خودخواه نوشته ریچارد داكینز محسن آزموده: زمانی كه چارلز اسپنسر داروین در دوم اكتبر ١٨٣٦ با كشتی بیگل به بریتانیا بازمیگشت، در مخیلهاش نیز نمیگنجید كه حاصل ٥ سال سفر اكتشافیاش نظریهای خواهد بود كه نه فقط فهم بشر از زیستشناسی را متحول خواهد ساخت، بلكه تمام گستره دانش و معرفت را درخواهد نوردید و بنیانهای فهم انسان از خود و جهانش را دگرگون خواهد ساخت. داروین فرزند خلف علم جدید بود و دقیقا در مسیری قدم برمیداشت كه فرانسیس بیكن (١٦٢٦-١٥٦١) سیصد سال پیش از او ترسیم كرده بود؛ یعنی به جای نظرورزی و فرضیهپردازی در گوشه اتاق، به مشاهده و تجربه میپرداخت و وقتش را صرف تحقیق و پژوهش در متن طبیعت میكرد. او خود را فیلسوف نمیدانست و قصد نداشت از نظریه تكامل یا فرگشت (evolution theory) نتایجی فلسفی درباره پرسشهای بنیادین و حتی تئولوژیك اخذ كند. آنچه داروین گفت، سهل و ممتنع بود: انواع و گونهها با سازوكار انتخاب طبیعی، تحول (در فارسی گفتند تكامل) مییابند و ثابت نیستند. اما همچون بسیاری از دستاوردهای بشری، پیامدهای نظریه داروین ناخواسته به فراسوی مرزهای دانش زیستشناسی راه یافت و اندیشمندان و نظریهپردازان متجاسر را بر آن داشت تا برای سایر مسائل معرفتی بشر نیز پاسخی متناسب با این نظریه ارایه كنند. به خصوص كه كشف قطعی ژنها از دهه ١٩٥٠ كمك فراوانی به تثبیت دیدگاههای داروین كرد و به نظریه او استحكامی قابل توجه بخشید. كلینتون ریچارد داكینز (متولد ١٩٤١، بریتانیا) زیستشناس و رفتارشناس صاحب كرسی دانشگاه آكسفورد یكی از این نظریهپردازان است كه با بهرهگرفتن از نظریه داروین، كتابهایی عامهپسند و سخت پرمخاطب مینویسد و ضمن سادهسازی دیدگاههای داروین از آنها نتایجی فلسفی اخذ میكند؛ اندیشههایی كه فیلسوفان و اندیشمندان علوم انسانی را بر آشفته است؛ تا جایی كه آرای او را به لحاظ فلسفی سست و بیپایه قلمداد میكنند و میگویند: «نظرات داكینز را باید صرفا نوعی جهانبینی متفاوت دانست كه مطلقا چیزی را تایید نمیكنند و صحت یا سقم آنها هنوز مورد مجادله است.» «ژن خودخواه» (چاپ اول ١٩٧٦) یكی از این آثار است كه داكینز را به شهرت جهانی رساند و هنوز هم پرآوازهترین و پرخوانندهترین كتاب اوست. داكینز یكی از زیستشناسان و اندیشمندان علوم زیستی است كه با نگاهی كلان و فلسفی، زیستشناسی مولكولی مدرن را در قالب نظریه فرگشت یا تكامل داروین قرار داده و بر این اساس ژن را هستی خودمحور و مستقلی میبیند كه به صورت كلونیوار در درون موجودات زنده، همچون ماشینهایی حامل این ژنها، جا خوش كرده و از نسلی به نسل دیگر جز سعادت و رفاه خویش هدفی ندارد. ایده مركزی كتاب ژن خودخواه همین است: تنازع بقا و تقلا برای نامیرایی و جاودانگی در سطح ژنها رخ میدهد و افراد، خانوادهها، و گونهها یا انواع، صرفا حاملهایی برای ژنها و گذر آنها از نسلی به نسل دیگر هستند. اما از آنجا كه ژنها خودخواه هستند، یعنی بیش و پیش از هر چیز به بقای خود میاندیشند و در جهت آن جد و جهد میكنند، رفتارهای تمام موجودات زنده در خدمت آنهاست و در واقع، بدن هر موجود یك مستعمره ژنی و ماشین بقای ژنهاست. نكته جالب توجه دیدگاه داكینز در این كتاب آن است كه او حتی احساسات و عواطف دیگرخواهانهای چون فداكاری، ایثار، از خودگذشتگی و راستی و درستی را نیز با همین نظریه ژن خودخواه توضیح میدهد. برای مثال در فصل اول كتاب به تكامل دو عاطفه راستی و درستی در پندار و كردار آدمی از دیدگاه ژن خودخواه میپردازد. همچنین داكینز معتقد است كه هر گونه زیستی اعم از ویروس، باكتری، جانور، گیاه و... صرفا یك حوضچه ژنی از ژنهای خودخواه است و اصولا این فرد نیست كه اهمیت دارد، بلكه همانطور كه جیمز ماكسول فیزیكدان بریتانیایی میگوید، «در پس فردیت، كه همراه زندگی شخصی ماست، اشتراك ژرفتری از هستی پنهان است»؛ و بنابراین شاید این خطای خودآگاهی باشد كه باعث شده هر یك از انسانها خود را هستی مستقلی بپندارد. البته بد نیست تاكید شود كه داكینز تفاوتی ژرف میان انسان با سایر موجودات قائل میشود. او در فصل یازده كتاب انسان را به واسطه داشتن فرهنگ انسانی متمایز از سایر موجودات میخواند و مفهوم جدید «مم» را به عنوان معادل فرهنگی ژن ارایه میكند. ممها به نظر داكینز هستیهای خودمحور جدیدی هستند كه به نوبه خود درصدد تسلط بر حوضچه ژنی انساناند. در بدو امر به نظر میرسد كه این دیدگاه داكینز آب به آسیاب جبرباوری میریزد و این نكته آن قدر واضح است كه او خود در پایان فصل میكوشد نشان دهد كه انسانها قدرت به مبارزه طلبیدن ژنهای خودخواه همزادشان و اگر لازم باشد، ممهای خودخواه تفكرات غالبشان را دارند. حتی این توانایی را دارند كه در مورد راههای ایجاد و اشاعه آزادانه «فداكاری» بحث كنند. این سخن بدان معناست كه انسان اسیر ژنهای خود نیست و میتواند به چیزی فراتر از یك ماشین زیستی بدل شود؛ همانطور كه قرنهاست به اشاعه اخلاقیات پرداخته است. اما واقعیت آن است كه این ادعای اخیر تناقضی را در بطن اندیشه داكینز آشكار میكند؛ چراكه داكینز در تحلیل هستی و بیان منطق تحول آن از نظریه ژن خودخواه سخن میگوید و كل مسیر تكامل یا تحول یا فرگشت طبیعت را به گرایشهای ژنتیك یا ممتیك محول میسازد. در چنین چارچوبی، سخن گفتن از انتخاب انسانی و اختیار او در برگزیدن آگاهانه شقی از شقوق مختلف ناموجه به نظر میرسد و در نتیجه او ناگزیر است كه به جبرباوری (determinism) به عنوان پیامد منطقی نظریهاش تن بدهد؛ اما او در مقام یك دانشمند انسانباور نمیتواند این دیدگاه را بپذیرد و به همین خاطر به دام تناقضگویی درمیغلتد. مشكل اصلیتر نگرش داكینز را اما باید در جای دیگری جست؛ یعنی در خلط میان فلسفه و علم و نادیده گرفتن مرزهای میان سخن یا گفتار (discourse) فلسفی با سخن علمی. این همان خطری است كه خود داروین به عنوان واضع نظریه تكامل به نحوی ضمنی بدان واقف بود و برای اینكه متهم به پرتوپلاگویی نشود، سخت از آن پرهیز میكرد و همواره میكوشید نظریهاش را از دایره مشاهداتش فراتر نبرد. به عبارت دیگر، ریچارد داكینز در نوشتههای عامهپسندش همچون دیگر دانشمند برجسته معاصر استیفن هاوكینگ، از جایگاه خود در مقام زیستشناس و رفتارشناسی حاذق و توانمند تخطی كرده و بدون رعایت ضوابط و قواعد نظریهپردازی علمی، كه مستلزم مفروض انگاشتن اصل عدم قطعیت و بیان دیدگاهها با «اما و اگر»های فراوان است، با بیانی جزمی و قطعی سخنانی میگوید كه با منش و روش علمی سنخیتی ندارد.
منبع: اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید