1395/9/29 ۰۸:۰۷
«طغیان طبیعت» پاسخ هورکهایمر، یکی از روشنفکران مکتب فرانکفورت، به ظهور فاشیسم و نازیسم است: «انسان مدرن، تسلیم اقتدار و سرکوب طبیعت غریزی بشر در این تمدن شده اما واقعاً آن را نپذیرفته است. تطبیقدادن خود با آن شامل عنصری از بیزاری و خشم فرو خورده است.
«طغیان طبیعت» پاسخ هورکهایمر، یکی از روشنفکران مکتب فرانکفورت، به ظهور فاشیسم و نازیسم است: «انسان مدرن، تسلیم اقتدار و سرکوب طبیعت غریزی بشر در این تمدن شده اما واقعاً آن را نپذیرفته است. تطبیقدادن خود با آن شامل عنصری از بیزاری و خشم فرو خورده است. او نمیتواند سرکوب دردناک انگیزههای طبیعیاش را تحمل کند و این انگیزهها و غرایز همواره در انتظار میمانند و همواره آمادهاند تا همچون نیرویی ویرانگر فوران کنند.» باور کنید که این فضای مجازیِ کمابیش باز تلگرام این روزها، یک جورهایی تبدیل به بستری شده که ما ایرانیان خودِ راستینمان را نشان دهیم. همان کسانی که به زبان، اخلاق نیک انسانی را میستایند، در عمل از هیچ کاری برای پیشبرد کار و برنامه خودشان دریغ نمیکنند. اینجاست که آدمی یاد «طغیان طبیعت» هورکهایمر میافتد.
استدلال این است که چون برخی از مسئولان، دزدی و اختلاس و مال مردمخوری میکنند، پس ما هم حق داریم دروغ بگوییم، تهمت بزنیم، باندبازی کنیم، پا روی حق بگذاریم، عوامفریبی کنیم و خلاصه هر کار که دلمان میخواهد و مصلحتمان ایجاب میکند، انجام دهیم. اما به گمانم بخش بزرگی از این فریبکاریها و بیاخلاقیهای ما مردمان، بیش از اینکه عملی واکنشی به خلافکاریهای برخی فرادستان باشد، ریشه در درون خود ما و خودخواهیهایمان دارد. به سخن دیگر عملکرد نادرست برخی کسان توجیهی بیش نیست برای رهاسازی بیقید و شرط خواستهها و تمایلات درونی خودمان. خب در این شرایط کارکردن خیلی سخت میشود یا باید تو هم همرنگ جماعت شوی و چشم بر همه دروغها، تهمتها، باندبازیها، واقعیتپوشیها و بیاخلاقیهای مدعیان دفاع از حقوق مردم ببندی و برای خوشامد این و آن، یکی از سازهای این ارکستر هماهنگ شوی، و یا نه، پیه تهمتها و دروغها را به تن بمالی و در برابر جوسازیها و بیسوادیها بایستي و از حقیقتی که به آن رسیدهای دفاع کنی و به آن پایبند بمانی. نه به خوشامد کسی دل ببندی و نه از بدآمدی دیگری آزرده و ناامید شوی. کسانی که با اندیشههای دکتر شریعتی آشنایی دارند، میدانند که او در این فضا سخنان و درسهای آموزنده بسیار دارد؛ برای نمونه در کتاب «نیایش» که از پروردگارش میخواهد: «در برابر هر آنچه ماندن را به تباهی میکشاند مرا با نداشتن و نخواستن رویین تن کن... شهرت، منی را که «میخواهم باشم» قربانی منی که «میخواهند باشم» نکند... مرا از این فاجعه پلید «مصلحتپرستی» که چون همهگیر شده، وقاحتش از یاد رفته و بیماریای شده که از فرط عمومیتاش، هر که از آن سالم مانده، بیمار مینماید مصون بدار، تا «به رعایت مصلحت، حقیقت را ذبح شرعی نکنم.» و به راستی که شریعتی برای آشنایان با او و اندیشههایش، تکیهگاه استواری است در برابر تهمتها و دروغها و در همیشه تاریخ هم، هم عوام فریب بوده است و هم عوام. در این میان، انسان باید متکی به خرد و احساس خود، اخلاق نیک انسانی، و بزرگانی باشد که درس آزادگی، حقخواهی و حقگویی به ما دادهاند. اما راستش روز به روز که میگذرد بیشتر باورم میشود که گویا راه بسیار درازی پیش رو داریم و همگی ما، نیازمند نوعی خودسازی اخلاقی و رفتاری هستیم. هیچکس نمیتواند بر سازههای کلان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و آموزشی چشم پوشد و راه پیشرفت کشور را تنها در سازههای خرد بجوید اما درنگی کوتاه بر آنچه در پیرامونمان میگذرد، کافی است تا نشان دهد که قضیه تا این اندازه هم ساده نیست و کلاننگری صرف هم، دیدن جهان و زندگی با یک چشم است.
منبع: روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید