1395/9/17 ۰۸:۰۲
پیشینه و تاریخچه «مجیدیه » تهران به روایت استاد عبدالله انوار
مجید بجنوردی: نوشتار پیش رو، چکیده مصاحبه مفصلی است که نگارنده طی دو جلسه در اسفند94 و خرداد 95 با استاد عبدالله انوار (نسخه پژوه و تهران شناس برجسته معاصر) در باب محله مجیدیه تهران به عمل آورده و از آنجا که استاد انوار برخی از وقایع مورد گفتوگو را به چشم خود دیدهاند یا از افراد موثق شنیدهاند، به لحاظ ثبت تاریخ تهران و شمیران از اهمیت زیادی برخوردار است. این گفتوگو را که به صورت یک متن نوشتاری خلاصه شد در ذیل میخوانید.
محله مجیدیه در شمال شرقی شهر تهران امروزی از نواحی مهم جغرافیای شمیران است که به عین الدوله، صدراعظم دوره مظفرالدین شاه و از مخالفان سرسخت مشروطه تعلق داشت و چون نام اول او شاهزاده عبدالمجید میرزا بود، محله مجیدیه نیز به اسم او معروف شد. او در آن حدود مالک چندین ده از جمله مبارک آباد، شمس آباد، کاظم آباد، مخلص آباد بود که هماکنون همه این دهها در کام تهران فرو رفته و از حالت روستایی خود در آمده است.مخلص آباد در مقایسه با این دهها خرابهای بیش نبود. کاظم آباد هم بعدها ملک پسر میرزا آقا خان نوری یعنی نظام الملک شد که وجه تسمیه کاظم آباد هم از این فرزند میرزا آقا خان است که نام اصلیاش میرزا کاظم نظام الملک بود، محله نظامیه تهران در نزدیکی میدان بهارستان نیز به نام این نظام الملک بود، آبی هم به نظامیه و ضلع جنوبی بهارستان به نام آب صدر آباد میآمد که چون صدراعظم این باغ را ایجاد کرد به اسم او معروف شد و از آنجا به سمت خیابان ناصر خسرو و منزل صدراعظم میرسید که بعدها خانواده امام جمعه تهران این منزل را از ورثه صدراعظم خریدند، سرچشمه این آب در اصل در نظام آباد بود که همان کاظم آباد مذکور باشد و نباید آن را با محله نظام آباد امروز که نزدیک عشرت آباد بود اشتباه گرفت. به هر حال این نظام آباد که آب صدرآباد از آنجا سرچشمه میگرفت همین کاظم آبادی است که در ابتدا عین الدوله مالک آن بود. اما عین الدوله در مبارک آباد خانهای داشت که هنوز هم آثاری از آن وجود دارد، این مبارک آباد نیز امروز از حالت ده خارج شده و بیشتر آپارتمان و خانههای قفس مانند است! وجه تسمیه این ده که از تأسیسات عین الدوله بود، بیان شگون و مبارکی این روستا (مبارک آباد) بود. باری عین الدوله این زمینها را خرید و بعدها بخشی از آنها از دستش رفت و به خانواده هروی رسید که پدرشان در اصل از نوکران عین الدوله بود که ثروت هنگفتی داشت و دارای املاک زیادی در خیابان شاه آباد بود. نام محله هروی از این خاندان است. یکی از آن حرفهای دروغ درباره عمارت عین الدوله در محله هروی این است که کنفرانس تهران در سال 1322 شمسی که سران متفقین به ایران آمدند در این عمارت برگزار شده است! در حالی که با آمدن متفقین به ایران، این گونه مراسم یا در سفارت روس برگزار میشد، یا سفارت انگلیس یا به نظرم سفارت امریکا و اصلاً دلیلی نبود که به عمارت عین الدوله بروند. به هر حال به غلط، مشهور شده که کنفرانس تهران در این عمارت عین الدوله برگزار شده است. حسین آباد هم امروز از حالت ده در آمده است. اما مخلص آباد و شمس آباد از دهاتی بودند که پیش از عین الدوله هم وجود داشتند و از روستاهایی بودند که او بعدها آنجا را خرید و وجه تسمیه آنها چندان مشخص نیست. در میان این دهها تنها مجیدیه بود که نشان از نام عین الدوله یعنی «عبدالمجید میرزا» داشت. همچنین در مجیدیه باغی بود که به وسیله عین الدوله ساخته شد. پس از او، مسعود میرزا ظل السلطان، پسر ناصرالدین شاه قاجار که مدتها حاکم اصفهان بود، باغ بزرگ مجیدیه را خرید و ساختمانی در آن باغ احداث کرد که به شیوه کاخهای صفوی در اصفهان ساخته شده بود، که ظاهراً به دلیل سال ها حکومتش در اصفهان به این سبک ساختمانها خو گرفته و عمارت مجیدیه را نیز به تقلید از کاخهای صفویه در اصفهان ساخت. به دستور او تمام دیوارهای این عمارت مانند قصرهای صفویه اصفهان، با نقش و نگارها و گچبریهای زیبا مزین شد. بویژه نقاشیهایش که تقلیدی از کاخ چهلستون اصفهان بود. عمارت این باغ در زمان خودش یک ساختمان بسیار خوبی بود که به لحاظ تاریخی پس از کاخ مسعودیه تهران ساخته شد. باغ مجیدیه نیز یک باغ بزرگ چهارضلعی بود با سبک باغ سازی ایرانی که انواع میوهها از جمله انجیر، هلو، زرد آلو و... را دارا بود و اصلاً باغ پر میوهای بود، وسط آن باغ استخری وجود داشت که در آن سویش عمارت و در جنوب باغ نیز درختان میوه بود، جلو آن نیز جنگل کوچک انبوهی وجود داشت. این باغ قنات پرآبی هم داشت که درختان این نواحی را مشروب میکرد. در زمان جنگ جهانی دوم که روسها به ایران آمدند، برای چند مدتی در تهران منزل و در این شهر پادگان هم داشتند، پس از ظل السلطان و در هنگام جنگ دوم، روسها ستادشان را در باغ مجیدیه قرار داده بودند و چون بنا را بر این گذاشتند که مدتی کمی در این باغ حضور داشته باشند، به آنها اجازه اقامت داده شد. آنها نیز از تیرکهای چوبی این باغ بهعنوان تیرک سیمهای تلفنشان استفاده میکردند، پس از یک یا دو ماه نیز از این باغ رفتند و پایگاهشان را در قزوین قرار دادند. پس از مدتی که روسها از تهران رفتند، باغ مجیدیه به پسر ظل السلطان یعنی یمین السلطنه رسید و چون زمینهای باغ قیمتی بود و عوارض سطح شهر هم به روی این زمینها وضع کرده بودند، گرچه در آن زمان بسیار با او صحبت شد که از فروش این زمینها صرف نظر کند اما او این زمینها، آن باغ و ساختمان زیبایش را به سال 1338 یا 1339یا اوایل دهه چهل بتدریج تخریب کرد، درختهای کهنسالش را بریدند و زمینهای باغ را به صورت متراژهای دویست، سیصد یا چهارصد متری فروخت. به هر حال من (عبدالله انوار) به صورت دوستانه، یمین السلطنه را، که در آن زمان همسایه ما در خیابان سعدی بود، از تخریب این باغ و عمارت مجیدیه منصرف و پشیمان میکردم اما به هر حال در او اثر نمیکرد و او در تصمیم خودش در تخریب آنجا استوار بود و از نگهداری این باغ هم خسته شده بود. ناگفته نماند که در پایین آن باغ، یک آبجوسازی بزرگ به اسم آبجوسازی مجیدیه بود که همزمان با انقلاب اسلامی تخریب شد. در واقع یک خیابان از کنار آبجوسازی میگذشت که اگر آن خیابان را کمی بالا میرفتیم به عمارت ظل السلطان میرسیدیم، این خیابان دیوار غربی آبجوسازی بود. یک آبجوسازی دیگر، معروف به آبجوسازی شمس در جنوب تهران بود که نباید با آبجوسازی مجیدیه اشتباه گرفت. نکته جالب توجه اینکه از سه راه ضرابخانه در جاده قدیم شمیران، بر اثر کثرت رفت و آمد، یک راهی پدید آمده بود که یک راست به سمت آبجوسازی مجیدیه میرفت، راهی شبیه یک راه مالرو بود که با ماشین و جیپ هم به آنجا میرفتند و پس از گذر از باروت خانه زمان ناصرالدین شاه که امروز در نزدیکی بزرگراه همت است، به مجیدیه میرسیدیم. یک مسیر دیگر که به مجیدیه راه داشت از حوالی دروازه شمیران بود که بالا آمده و به مجیدیه میرسید و الآن هم کمابیش مسیر این راه به صورت خیابان وجود دارد. در آن زمان هم این کارخانه و هم باغ مجیدیه خارج از تهران بود که ما آن را جزو جغرافیای شمیران به حساب میآوریم. اما الان شمیران و تهران یکی شده و در نتیجه مجیدیه نیز داخل تهران آمده است. گرچه در قدیم میان شمیران و تهران مرزی بود که امروز این مرز برداشته شده است. اما شکلگیری مجیدیه به صورت یک محله مسکونی از سال های 1326 و 27 آغاز شد و بخشی از آن نیز به گونه منطقه ارمنی نشین در آمد. پیش از آن خبری از مجیدیه شمالی و جنوبی چنانچه امروز هست نبود و جز باغ مجیدیه و کارخانه آبجوسازی چیزی نداشت و اگر هم خانهای وجود داشت مربوط به کارکنان کارخانه بود. چنانچه از باغ و کارخانه مجیدیه تا زمینهای حشمتیه و تپههای قصر یک زمین بیابانی بود. بیابان محض. فقط در مجیدیه و حوالی خیابان رسالت امروز یک کافه رستوران دور و خلوتی وجود داشت که اطرافش همه بیابان بود و غالباً با دوستان به آنجا رفته و غذایی میخوردیم. من هم یکبار با جلال آل احمد که بتازگی ماشینی خریده بود به آن کافه معمولی رفتیم و غذایی خوردیم. در سه راه ضرابخانه در بالای مجیدیه نیز یک قهوه خانه بود که امروز دیگر وجود ندارد. همچنین نباید این کافه رستوران مجیدیه را با کافه رستوران معروف باستانی که روبه روی زندان قصر و در پایین زمین و بیابان مجیدیه بود اشتباه بگیریم.باری، باغ مجیدیه باغ بسیار خوبی بود که ما گاهی با دادن پول اندکی به باغبان آنجا، میوههای تازه آن باغ بویژه انجیر نصیبمان میشد. متأسفانه از آن باغ و عمارت حتی یک عکس هم وجود ندارد که نمایانگر شکوه گذشتهاش باشد. افسوس که یمین السلطنه آن باغ و آن عمارت خوب را خراب کرد و افسوس که همه درختهایش را بریدند امروز همه آن باغ خانه است...! به طرزی که دیگر این مجیدیه با روزگار گذشتهاش قابل مقایسه نیست و به کل تغییر کرده است.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید