1395/6/29 ۱۳:۰۹
خسروپناه گفت: هنر، هم پدیدهای وصفی و هم پدیدهای مهارتی است؛ هم جنبه دانش دارد و هم جنبه ذوق و سلیقه و علاقه. نکته قابل توجه اینکه قوام هنر به برانگیختن حسّ زیباگرایی آدمی است.
متن پیش رو گفتاری از حجت الاسلام خسروپناه درباره اسلام و هنر است که از نظر می گذرد.
واژه هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو کلمه سو به معنای نیک و نر یا نره به معنایمرد یا انسان است. حرف «سین» در زبان اوستایی بهحرف «ها» تبدیل شده و واژه هونر ایجاد گشته و در زبان فارسی میانه به هنر درآمده است. هنر در ادبیات تمدن ایران اسلامی به معنای کمال، فضیلت، هوشیاری، فضل، تقوی، دانش و کیاست و... به کار میرفت.
هنر، کارآمدترین ابزار برای ارتباط پیام و انتقال تمدّن به شمار میرود که پایدار و ماندگار است. هنرمندان در تعریف اصطلاحی هنر، رویکردهای گوناگونی را عرضه کردهاند که عبارت است از:
۱- هنر عبارت از ابزار انعکاس حقایق یا واقعیّتهای زندگی با زبان سمبلیک و نمادین؛ ۲- هنر روش خاصّی از بیان حقایق زندگی است؛ ۳⃣برخی هنر را نوعی خلاّقیّت و آفرینش تعریف کردهاند.
تقسیمبندیهای هنر، بسیار متنوع است؛ یکی از آنها در حالت کلی آثار هنری را به دو دسته هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی تقسیم میکند:منظور از هنرهایکارآمد، هنرهایی استکه نخست کارکرد و سودمندی آنها اهمیت دارد و هدف از خلقشان کاربردشان بودهاست. مانند: طراحی خودرو، معماری، طراحی صنعتی ومنظور از هنرهای زیبا، هنرهایی است که تنها به دلیل زیبا بودنشان خلق شدهاند؛ مانند: نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی، رقص. مجموعه هنرهای زیبا به هفت دسته تقسیم میشوند:موسیقی، هنرهای دستی (مجسمهسازی، شیشهگری، و...)، هنرهای ترسیمی (نقاشی، خطاطی، عکاسی و...)، ادبیات(شعر، داستان، نمایشنامه، فیلمنامه و نثر)، معماری، رقص و حرکات نمایشی، هنرهای نمایشی (سینما، تئاتر و...)؛ تخیل، مهمترین عامل مشترک در هنر به شمار میآید.
حقّ مطلب آن استکه پیش از تعریف هنر، باید به روششناسی شناخت هنر بپردازیم. برای شناخت هنر، ابتدا باید مصادیق هنر را که عبارتند از موسیقی، ادبیات، نقّاشی، طرّاحی، خطّاطی، عکّاسی، سینما و تئاتر، شناسایی کنیم؛ آنگاه به ویژگیهای مشترک آنها دست یابیم؛ سپس به تعریف هنر اقدام کنیم. ویژگیهای مشترک رشتههای هنری عبارتند:
أ. حیرتسازی و تخیّلسازی، همراه با علقه درونی و پذیرش روانی؛ ب. کلنگری و جامعنگری و تناسب اجزای کل با یکدیگر؛ ج. تفکّر انگیزی و به تأمّل انداختن مخاطبان و بینندگان همراه با نوعی ابهام و فهمگریزی؛ د. فعلیّت بخشیدن به عنصر زیباییگرایی انسان؛
بنابراین، میتوان هنر را پدیدهای زیبا و ابداعی (در حدّ انسان) دانست که حیرتسازی و تخیّل انسان را برمیانگیزاند و با احساسات عاطفی و درونی انسان ارتباط برقرار میکند و حالت جذبهای برای انسان فراهم میسازد و از حقایق عالم با رویکرد جامعنگرانه و سمبلیک حکایت میکند. نتیجه سخن آنکه هنر، هم پدیدهای وصفی و هم پدیدهای مهارتی است؛ هم جنبه دانش دارد و هم جنبه ذوق و سلیقه و علاقه. نکته قابل توجّه اینکه قوام هنر به برانگیختن حسّ زیباگرایی آدمی است.
منبع: مهر
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید