1395/6/17 ۰۸:۵۴
کریم مجتهدی در نشست «کلیاتی در باب نسبت ادبیات و فلسفه»: در یونان باستان شعر هومر از حيث فلسفی حرف اول را میزد و همين گفتارهای حماسی بودند که به گفتار انسان و فلسفه معنا ميدادند. در اين ميان چهره سقراط بسیار مهم است، اما مانند بسیاری از یونانیان باستان نوشتهای از خود ندارد چون آنها الزاما قصد نداشتند مؤلف باشند و خود را موظف میدانستند فرهنگشان را پاس بدارند.
کریم مجتهدی در نشست «کلیاتی در باب نسبت ادبیات و فلسفه»: در یونان باستان شعر هومر از حيث فلسفی حرف اول را میزد و همين گفتارهای حماسی بودند که به گفتار انسان و فلسفه معنا ميدادند. در اين ميان چهره سقراط بسیار مهم است، اما مانند بسیاری از یونانیان باستان نوشتهای از خود ندارد چون آنها الزاما قصد نداشتند مؤلف باشند و خود را موظف میدانستند فرهنگشان را پاس بدارند. وقتي سقراط را محاکمه کردند، او از خود دفاع نکرد و آن را فرصتی دانست که بار دیگر بگوید من یک معلمم. در رساله فایدون دوستداران او شرایط فرار او را فراهم میکنند. در این رساله، مسئله خلود نفس مطرح میشود که یک شاهکار است و هر جملهاش، منطق خاصی دارد و هريک بهنوعی رد و اثبات ميشود. در این زمان سقراط و افلاطون و افرادی که خود را فیلسوف میدانستند، معتقد بودند باید بیشتر به علم و عقل پرداخت تا به شعر. این مسئله در دوره مردمسالاری پریکلس که معروف به دوره سوفسطایی پریکلس است قابل ملاحظه است. جمعيت آتن در آن زمان حدود ۴۰۰ هزار نفر بود که در حدود ۲۰۰ هزار نفر از آنها برده بوده و حق رأی و کار نداشتند و زندگيشان وابسته به حمايت یک شهروند آتنی بود. از جمعیت باقیمانده، ۷۰ هزار نفرشان خارجی بودند که میتوانستند تجارت کنند، اما باز هم مشروط به حمایت یک آتنی از آنها. از ۱۳۰ هزار نفر باقیمانده، حدود ۵۰ هزار نفرشان زن بودند که آنها نيز حق رأی نداشتند و بخشی از ۷۰ هزار نفر باقیمانده هم به سن بلوغ نرسیده بودند. بنابراين درحدود ۴۰ هزار نفر از اهالی آتن؛ یعنی یکدهم جمعیت شهر حق رأی داشتند و مردمسالاری را دایر میکردند. همانطور هم که میدانید، این مردمسالاری و رأیگیری در میدان آتن انجام میشد. پس در همان زمان، آنچه در یونان باستان، قدرت ایجاد میکرد، خطابه بود. تمام جوانان یونانی ميکوشيدند در خطابه توانا باشند. بههمیندلیل تعداد زیادی خطیب و آشنا به صنایع سخن از اطراف یونان به آتن ميآمدند و جوانان را آماده سخنوری میکردند. هر جوان یونانی نصف روز را باید به ورزش و نصف دیگر را به کارهای خطابه و سخنوری میگذراند. در اين زمان سقراط متوجه شد آتن در دست عدهاي لفاظ افتاده است. بههمیندليل بيوقفه در خیابانها به بحث درباره مسائل گوناگون ميپرداخت و جوانان را با پرسشهايش به چالش ميکشید؛ عکسالعملي که به نظر ميرسد تاحدودی طبیعی بود. بعد از سقراط، افلاطون شعر حماسی را نفی نکرد و حتي تأکيد داشت استفاده از آن برای تربیت شهروندان لازم است. البته من نيز از شعری که یأس و ناامیدی در آن باشد بيزارم و شاید اينطور بتوان انديشه افلاطون را توجیه کرد، اما ارسطو، روح شاعرانهاي دارد. در آثار ارسطو هيچ اثري از آثار اسطورهای نيست. او درواقع فن شعر را بهعنوان یکی از صناعات خمسه ميداند. فلسفه و ادبیات در شرق و غرب تفاوتهاي بسياري با هم دارند. در شرق منظومههای ما محتوای عرفانی دارند، در صورتیکه در غرب محتوای عقلی حاکم است. فلسفه افلاطون و ارسطو همانطور که در یونان وجود داشت، به ایران منتقل نشد، بلکه هر دو با هم توأم شده و به ایران رسيدند؛ بهعنوانمثال رساله اثولوجیا متعلق به ارسطو نیست و درواقع افلاطون و ارسطو هر دو به مقداری در آن خلط شدهاند. در اثولوجیا سه اقنوم احد، عقل و نفس به علل چهارگانه ارسطو تبدیل شدهاند. این نشان میدهد در آن عصر افرادی که این کتابها را ترجمه میکردند تمايل به تبیين هر دو گرایش داشتند. درکل، فلسفه ما عرفانیتر است در صورتیکه فلسفههاي جدید غرب علمی هستند. ازاينرو، شايد بهترین راه برای بیان فلسفه ارسطو، منظومههای شعری ما باشد.
منبع: شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید