1393/2/8 ۰۹:۰۳
از کودکی به موسیقی علاقهمند بود، نوای تار را در تار و پود قالی لمس کرده و به دنبال آن صدای گرم خود را در فضای داغ نانوایی یافته بود. حال که به هفتاد سالگی نزدیک میشود همچنان عشق به عاشیق خوانی دارد و دل به صدای ساز. جالب است بدانید که در یکی دو سفر خارجی، به زبانهای چینی و ژاپنی هم داستان گفته است. نزدیک به سی سال است که در جشنوارههای مختلف حضورداشته اما هنوز جشنی که نوید ثبت صنعت و هنر عاشیق خوانی باشد به وی داده نشده است. او میگوید: دوره، زمانه عوض شده دیگر فضا و زمانی برای گفتن داستانهای عاشیقی وجود ندارد؛ همین امر سبب میشود این هنر که به 6000 سال پیش برمیگردد کمکم به فراموشی سپرده شود.
ندا سیجانی: از کودکی به موسیقی علاقهمند بود، نوای تار را در تار و پود قالی لمس کرده و به دنبال آن صدای گرم خود را در فضای داغ نانوایی یافته بود. حال که به هفتاد سالگی نزدیک میشود همچنان عشق به عاشیق خوانی دارد و دل به صدای ساز. جالب است بدانید که در یکی دو سفر خارجی، به زبانهای چینی و ژاپنی هم داستان گفته است. نزدیک به سی سال است که در جشنوارههای مختلف حضورداشته اما هنوز جشنی که نوید ثبت صنعت و هنر عاشیق خوانی باشد به وی داده نشده است. او میگوید: دوره، زمانه عوض شده دیگر فضا و زمانی برای گفتن داستانهای عاشیقی وجود ندارد؛ همین امر سبب میشود این هنر که به 6000 سال پیش برمیگردد کمکم به فراموشی سپرده شود. گفتوگو با عاشیق حسن اسکندری را در ادامه میخوانید: *** استاد، کمی از خودتان برای ما بگویید. متولد 1326 هستم. در روستای «اوزومکاللا» شهرستان «ورزقان» به دنیا آمدم. در 9سالگی به تبریز آمدم و از کودکی به موسیقی علاقهمند بودم. همین مسأله باعث شد به سوی موسیقی فولکلور عاشیقی گرایش پیدا کنم و از سال 1349 تا به امروز رسماً مشغول این کار هستم. پیش از این در تبریز قالی بافی میکردم و بعد از آن نیزحدود 8سال در تهران در نانوایی مشغول کار بودم ولی زمانی که وارد موسیقی شدم فقط در حوزه موسیقی عاشیقی کار میکردم.
چه چیز باعث شد از قالی بافی به سمت موسیقی بروید؟ در قدیم موسیقی فولکلور عاشیقی یا آذربایجان توسط عاشیقها درمراسم عروسی خوانده و اجرا میشد، من هم از همان دوران کودکی به این موسیقی علاقهمند شدم و حال احساس میکنم این موسیقی وارد خون ما شده است.
این هنر موروثی است؟ بله. این موسیقی از پدرم به ارث رسیده است و به آن علاقهمند هستم. همچنین صدای خوبی که در این زمینه داشتم باعث شد وارد این حوزه شوم. ما یک خانواده هشت نفره هستیم و در خانواده تنها من به این هنرگرایش دارم و علاقهمند هستم. پدرم بهصورت حرفهای کار نمیکرد به خاطر صدای خوبی که داشت گاه گاه برای خودش میخواند اما کار عاشیقی نمیکرد.
فرهنگ و هنر عاشیقی چه زمانی وارد تبریز شد؟ این موسیقی یا فولکلور عاشیقی وارد تبریز نشده است. مردم تبریز بیشتر گرایش به خواندن ترانه و مقام دارند. فرهنگ و فولکلور عاشیقی از روستاهای آذربایجان نشأت گرفته است و ارتباطی به شهرنشینی ندارد. موسیقی شهرها ارکستری است. عاشیق خوانی فرهنگ محلی و بومی آذربایجان است.
این موسیقی در آذربایجان شرقی و غربی متفاوت است؟ بله.مقامها کمی تفاوت دارد، اما داستانهای عاشیقی تقریباً یکی است. بطور مثال در منطقه «هشترود» که نزدیک «تبریز» است 60 مقام وجود دارد. شرکت ما این مقامهای موسیقی را جمعآوری کرده و در شورای شعر تأیید شده است و تصمیم داریم آن را منتشر کنیم. خواننده آن عاشیق «علی کریمی» است. هر منطقه برای خودش مقامهای جداگانهای دارد. درآذربایجان غربی حدوداً 70-60 مقام موسیقی و در آذربایجان شرقی یا همان «قره داغ» که در نزدیکی تبریز است 110 مقام دارد که من 98 مقام آن را خواندهام.
در صنعت عاشیقی از چه سازی استفاده میشود؟ در قدیم تنها از ساز قپوز استفاده میشد که در زنجان به آن چگور می گویند.اما امروزه با همان نام ساز خطاب میشود.
ساز قپوز به چه شکل است؟ این ساز شبیه سه تار است اما از سه تار بزرگتر است و 9سیم دارد.
قدمت این ساز به چه سالی میرسد؟ در سفری که به پاریس داشتم از موزه لوور پاریس دیدن کردم. در قسمتی از این موزه که هنر ایران زمین در آنجا قرار داده شده بود 9مجسمه وجود داشت، در زیر این مجسمهها نوشته شده بود نوع ایستادن و ساز گرفتن این مجسمهها نشان میدهد آنها عاشیق هستند. یعنی فکر کنم قدمت این هنر به 6 هزار سال پیش باز میگردد. البته دقیقاً نمیدانم پیش از این هم بوده یا خیر.
شما این سازها را ساختهاید؟ خیر.
داستانهای عاشیقی چگونه اجرا میشود؟ اجرای این داستانها به گوینده و شنونده داستان بستگی دارد. اگر داستانها بهصورت ساده بیان شود، به همین صورت هم شنونده دریافت میکند. مانند عشق یک پسر به دختر یا بالعکس. باید در داستانهای عاشیقی، عشق پاک را بیان کرد. البته در بیان این داستانها داستانهای حماسی مانند کوراغلی، شاه اسماعیل و... بیان میشود این داستانها به دفاع از مظلومیت و طبقه پایین جامعه میپردازد. همچنین داستانهای حقیقی مجازی درشأن حضرت علی(ع)، امام رضا(ع) و... نیز گفته میشود.
این داستانها در جای خاصی اجرا میشده است؟ در گذشته داستانهای عاشیقی در قهوهخانهها اجرا میشد البته در پارهای اوقات نیز در عروسیها.
امروزه کجا اجرا میشود؟ در حال حاضر دوره، زمانه عوض شده است. چون اجرای داستانهای عاشیقی به 6-5 ساعت زمان نیاز دارد. بنابراین دیگر فرصت اینگونه اجراها وجود ندارد. امروزه نه زمان این اجراها هست نه این گونه قهوه خانهها و عروسی ها. متأسفانه مسئولان دراین باره اقدامی انجام ندادهاند. باید فضایی مانند قهوهخانه سنتی برای اجرای این موسیقی فولکلوریک در نظر گرفته شود و از سوی نهادی دولتی حمایت شوند. پیش از این که در این باره هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
این داستانها ساخته خودتان است یا از گذشته نقل شده است؟ بیشتر این داستانهای عاشیقی از گذشته به دست ما رسیده است.البته خود ما هم داستان ساختهایم. بطور مثال من سه داستان گفتهام که در کتابم نیز وجود دارد منتهای مطلب بودجه انتشار آن را ندارم.
نسل امروز چگونه با این داستانها آشنایی دارند؟ امروز موقعیتی برای نشان دادن این داستانها وجود ندارد. در گذشته یک هفته یا سه روز جشن عروسی میگرفتند، این داستانها آنجا خوانده میشد اما امروزه بودجه و امکانات آن نیست.
فرزندان شما نیز به این هنر علاقهمند هستند؟ بله، آن را قبول دارند اما علاقهمند نیستند.
خوب این باعث میشود این فرهنگ کمکم به فراموشی سپرده شود؟ بله، همین طور است. وقتی در رادیو و تلویزیون ساز را حذف میکنند باعث میشود کمکم موسیقی اصیل و سنتی به فراموشی سپرده شود. در آموزشگاهی که کار میکنم جوانهای بسیاری میآیند و از من میپرسند ساز چه شکلی است. یعنی اصلاً ساز را نمیشناسند چون ندیدهاند که بشناسند.
غیر از شما چه کسانی به این هنر مشغول هستند؟ دوستان هنرمند زیادی به این هنر علاقهمند و گرایش دارند. عاشیق رسول قربانی، عاشیق علی اصغر مرندی، عاشیق اشرف حسینپور، عاشیق علی سلیمی، عاشیق یدالله عیوضپور و نیز جوانهایی که به دنبال این موسیقی هستند.
هنر عاشیقخوانی غیر از آذربایجان در چه شهرهایی از ایران یا کشورها وجود دارد؟ در کشورهای چین، کوبا، ازبک، قزاق، باکو و همچنین شهرهای شیروان، قوچان و ترکمن.
قدمت این هنر در ایران بیشتر است یا کشورهایی که نام بردید؟ ایران.
پس چرا این صنعت در یونسکو ثبت نشد؟ ما در این باره تلاش بسیاری کردیم اما باکو سریعتر از ما به این کار اقدام کرد.پس از آن هم به ما گفتند سازمان یونسکو فقط یک بار ثبت میکند.
عاشیق خوانی در ایران با باکو متفاوت است؟ خیر. تقریباً یکی است تنها در بعضی مقامها تفاوت داریم.
مراسم عاشیق خوانی چه زمانی از سال انجام میشود؟ مراسم خاصی برای اجرا نداریم. عاشیق خوانی حماسی یا داستانهای عاشقانه شاد است و بستگی به درخواست مردم دارد. مردم خودشان در خواست میکنند که فلان داستان یا مقام اجرا شود.
در این 50سال چه اجراهایی داشتهاید؟ در تمامی جشنوارههای فجر که از سال 64 برگزار شده است شرکت داشتهام و رتبه بسیاری کسب کردهام. همچنین در برلین، لندن، رم، پاریس، واشنگتن، توکیو، پکن، آمستردام، مسکو، آنکارا، باکو و... نیز اجرا داشتهام.
در مدت فعالیت خود چند آلبوم تولید کردهاید؟ تا به امروز 18 آلبوم موسیقی منتشر کردهام. همچنین آلبوم جدیدم نیز به تازگی مجوز گرفته است و بزودی منتشر خواهد شد. کار دیگرم که بزودی منتشر میشود تنظیم 60مقام موسیقی از هشترود است.
اشعار آن را چگونه تهیه میکنید؟ از گذشته این شعرها به یادگار مانده است. شعرهای فولکلوری که شاعران آن همه ایرانی هستند.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟ در آموزشگاه موسیقی کار میکنم، البته به علت بیماری که دارم کار تدریس انجام نمیدهم. بنده سال 85 زمانی که از امریکا به فرانسه باز میگشتم در آنجا سکته کردم به همین علت خیلی نمیتوانم فعالیت کنم.
این روزها موسیقی نواحی چه مشکلاتی دارد؟ مردم به این موسیقی علاقهمند هستند و درحال حاضر فقط به این موضوع توجه دارند. اگر مردم هم مانند مسئولان بودند الان ما از بین رفته بودیم. مسئولان، رادیو، تلویزیون و نشریات به این موسیقی بیتوجه هستند در صورتی که باید از موسیقی و فرهنگ حمایت کنند، البته منظورم تنها عاشیق خوانی نیست بلکه موسیقی نواحی را نیز میگویم. استادان موسیقی رو به فراموشی هستند و هر آنچه در سینه دارند کم کم از بین خواهد رفت. این موسیقی باید به نسل آینده منتقل شود.
چه مدت است که در ایران اجرا نداشتید؟ سال گذشته درتالار بهمن اجرای کنسرت داشته ام. با توجه به اینکه بلیت آن خیلی ارزان و تنها بیست هزار تومان بود استقبال خوبی نشد. در تبریز محلی است که از نظر مالی وضعیت خوبی ندارد زمانی که میخواستیم آنجا کنسرت برگزارکنیم بلیت آن 10هزار تومان بود، اما در نهایت مجبور شدیم برای آنکه مردم بتوانند در این برنامه شرکت کنند قیمت آن را به 5 هزار تومان هم برسانیم. این اتفاقات برای آن است که دولت ها از ما حمایت نمیکردند. دولت باید یک تالار یا قهوه خانه سنتی دراختیار ما بگذارد تا با هزینه کم هفتهای یک بار در آنجا اجرا داشته باشیم.
استقبال از اجراهای خارج از کشور به چه صورت بود؟ اصلاً گفتنی نیست، در آنجا آنقدر استقبال بینظیر بود که ما لذت میبردیم. زمانی که در ژاپن کنسرت داشتیم علاوه بر پذیرایی خوبی که انجام گرفت تمامی ظرفیت سالن 1200یا 1500 نفره آن تکمیل شده بود، حتی شماری بهصورت ایستاده اجرا را تماشا میکردند.
با زبان آذربایجانی اجرا میکردید؟ بله. فقط یک ترانه که درباره وحدت بود و مسئولان آن درخواست کرده بودند به زبان ژاپنی اجرا کردیم. زمانی که ژاپن رفته بودم حدوداً 20کلمه از این زبان را یاد گرفته و میخواندم. در اروپا نیزحدود 30-40 کلمه میتوانستم صحبت کنم و با همین تعداد کم چند اجرا داشتیم. برای اجرای داستانهای عاشیقی در چین نیز به همین صورت سعی میکردم چند کلمه صحبت کنم.
نکتهای هست که اشاره نکرده باشید؟ موسیقی در خون ما وجود دارد. موسیقی ما هنری است که مردم را ارشاد میکند، نه به بیراهه بکشاند. باید از موسیقی اصیل و بومی ایران حمایت کرد تا جوانان به سوی موسیقی مبتذل کشیده نشوند.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید