ابر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 9 مرداد 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/238104/ابر
چهارشنبه 15 اسفند 1403
چاپ شده
1
اَبْـر، تودۀ متراکم ذرات بخار آب معلق در جو. دربارۀ چگونگی تشکیل ابر، انواع و نامهای آن، باورها و اعتقادات مختلفی در فرهنگ عامۀ ایران موجود است که گاه در اندیشههای اسطورهای ریشه دارد. در اساطیر ایرانی و غیرایرانی دربارۀ ابر روایات بسیاری به چشم میخورد. زمانیکه تیشتر بر اپوش (دیو خشکسالی) چیره شد، آبها توانستند بدون مانع به مزارع و چراگاهها جاری شوند. باد ابرهای بارانزا را که از دریای گیهانی برمیخاستند، به اینسو و آنسو راند و بارانهای زندگیبخش را بر 7 اقلیم فرو ریخت (هینلز، 37- 38). تاریخنویسان چینی نوشتهاند «پانکو»، آدم نخستین، پس از آنکه 000‘18 سال رنج کشید، توانست در 000‘229‘2قم به گیتی شکل بخشد. در آن حال که در این کار بود، از نفس او ابر و باد، از آوازش تندر، از رگهایش رودها، از گوشت او زمین، از مویش سبزه و درخت، از استخوانش فلزات، و از عرقش باران پدید آمد و از حشراتی که بر بدنش نشسته بودند، نوع انسان زاده شد. در اساطیر یونانی خدای یونانیان مهاجم ابتدایی، مانند خدای هندوان کهن، خدای بزرگ آسمان بود، که بهتدریج تغییر صورت داد و همواره به انسان شبیهتر شد و سرانجام به «اورانوس» تبدیل گشت و سپس به هیئت «زئوس»، فرستندۀ ابر و آورندۀ باران و سازندۀ رعد، درآمد (دورانت، 1 / 720، 2 / 199). در اساطیر چینی اژدها نماد چیزهای مختلف ازجمله نماد ابرها ست (رستگار، 13). تقریباً در تمام ادیان و مذاهب، دربارۀ ابر، صفات و معانی آن مطالبی آمده است. در بیش از 20 سورۀ قرآن کریم به واژۀ ابر اشاره شده است، که در مجموع این معانی و صفات برای آن برشمرده میشود: ابر به عنوان سایبانی برای مخلوقات (بقره / 2 / 57، 210؛ اعراف / 7 / 160)؛ جابهجایی ابرها با ارادۀ خدا و تبدیل به تگرگ شدن ابرهای یخزده (نور / 24 / 43؛ رعد / 13 / 12)؛ خداوند نازلکنندۀ آب از دل ابرها ست (واقعه / 56 / 69؛ نبأ / 78 / 14)؛ نازل شدن ابر آتشبار در روز عذاب (شعراء / 26 / 189)؛ باد به فرمان خدا ابرها را میراند و آب را به سرزمینها میرساند (فاطر / 35 / 9؛ اعراف / 7 / 57)؛ ابرها در روز موعود آسمان را میشکافند تا فرشتهها از آن بیرون بیایند (فرقان / 25 / 25)؛ گناهان به صورت ابرهای تاریکی درمیآیند (نور / 24 / 40)؛ در بیان تاریخ از پیامبران پیشین، عذاب خداوند از ابرها بر قومهای گمراه باریده است (احقاف / 46 / 24)؛ ابرها آورندۀ نعمت به سرزمینها هستند (روم / 30 / 48)؛ کافران قطعاتی را که به فرمان خدا از آسمان فرود میآید، به ابرها نسبت میدهند (طور / 52 / 44)؛ حرکت ابرگونۀ کوهها در روز موعود به فرمان خداوند (نمل / 27 / 88)؛ ابرها مخلوق خدا بوده که در میان زمین و آسمان مسخر هستند (بقره / 2 / 164). مجموعاً در قرآن کریم ابرها به انواع سحاب، عارض، مُزن، غمام، صیّب، و دق و مُعصر تقسیم و توصیف شدهاند (فرهنگخواه، 12). در متون کهن دینی نیز اشارات بسیاری به ابر شده که از آن جمله در یسنا آمده است: «بر ضد زن بدعمل (جهیکا) جادوگر شهوتانگیز پناهدهنده (گناهکاران) که منش وی متزلزل است، مانند ابری که از باد در جنبش باشد، که پیکر پارسا نابود میکند، ای هوم زرین، سلاح برزن. بر ضد هر آن کسی که پیکر پارسا نابود میکند، سلاح برزن» (نک : هات 9، بند 32) و نیز آمده: «ستایم ابرها و باران را که پیکر تو را ببالاند بر فراز کوه، ستایم آن قلۀ کوهی که تو در آنجا بروییدی ای هوم» (نک : هات 10، بند 3). کلمات ابر و باران در این متون به صورت «مئغ» و «وار» آمده است. وار به هیئت باران در فارسی باقی مانده است. در سنسکریت وار به معنی آب است. وار همچنین در اوستا فعلی است به معنی باریدن. مئغ در ادبیات فارسی به هیئت میغ بسیار استعمال شده است. در لغت فرس اسدی طوسی ضبط «میغ» به معنی ابر آورده شده است. فردوسی میگوید: همانا که باران نبارد ز میغ / فزون زآنک بارید بر سرش تیغ (نک : پورداود، حاشیه ... ، 170، حاشیۀ 3). همچنین در یسنا (هات 44، بند 4) «دوانمن» به معنی ابر آمده است، در گزارش پهلوی «اَور» و در جاهای دیگر اوستا «دونمن» آمده است. این واژه در تیریشت (بندهای 32-33) و فرگرد پنجم وندیداد (بند 15) به معنی ابر و مه آمده است. همچنین در اوستا و در تیریشت (بند 40) اور که در فارسی آن را ابر مینامیم، بسیار آمده است (پورداود، یادداشتها ... ، 234). افزون بر آن در عهد عتیق مطالبی دربارۀ ابر آمده که برخی از آنها به این شرح است: در سفر خروج (10:16؛ 9:33) و ایوب (14:22) وارد است که ابر جلال خداوند را میپوشاند. در عهد جدید نیز چنین آمده است: «و ابری بر مسیح و 3 حواری سایه افکند» (انجیل متى، 5:17) و نیز: «به زودی در ابرها با قوت و جلال عظیم خواهد آمد» (همان، 30:24)، چنانکه در وقت صعود در ابری ناپدید شد (اعمال رسولان، 9:1)، و در روز جزا برای داوری مردمان بر ابر جلوس خواهد فرمود (مکاشفات یوحنا، 14:14). منظور از کلمۀ ابر که در عهد عتیق (نک : ایوب، 15:30؛ هوشع نبی، 4:6) وارد است، کوتاهی زمان یا بسیاری جمعیت است (نیز نک : اشعیاء نبی، 60: 8؛ ارمیاء نبی، 13:4). در روایات عهد جدید چنین آمده که حضرت عیسى(ع) وعده داده بود «پیش از انقضای عمر این نسل، سوار بر ابر، با قدرت و شکوه برای بنیانگذاری ملکوت خدا خواهد آمد» (دورانت و آریل دورانت، 823). در بودائیسم یک اژدها یا اسب که به شکل ابر تصور میشود، در کوهستان برهما زندگی میکند (رستگار، 12).
در بیشتر نقاط ایران بنا بر شرایط اقلیمی، فرهنگی و همچنین مشخصات ظاهری ابرها، نام و کارکردی برای آنها وجود دارد. برای مثال، ساکنان شهرستان شاهرود بر این باورند که ابرها چند دسته هستند: 1. ابر بارانزا، ابری است که بر روی کوه مینشیند؛ 2. ابرهای پراکنده، آن را ابر «داغون» مینامند؛ 3. ابر تیرمال، ابری است که مانند خطوط در کنار هم قرار دارد (جانب اللٰهی، 86). در همین شهر از 3 گونه ابر نام برده میشود: ابر سیاه، ابر سفید و ابر قرمز. مردم شهر برای این 3 گونه ابر چنین تعبیری دارند: 1. ابر سیاه، با باران و تگرگ همراه است. این ابر بیشتر در چلۀ زمستان ظاهر میشود؛ 2. ابر سفید، که با ظاهر شدن آن در آسمان اهالی بر این باورند که به زودی برف یا باران خواهد بارید؛ 3. ابر قرمز، نشانۀ بارندگی است و هنگام آمدن آن میگویند: صبح بسوزه شو بباره (صبح بسوزد شب ببارد)، شو بسوزه کی بُباره (شب بسوزد چه وقت ببارد) (شریعتزاده، 513-514). ساکنان شهرستان آبدانان برای هر ابری، نام و مشخصاتی را یاد میکنند، ازجمله: 1. اورسور، یعنی ابری که به رنگ سرخ است. این ابر اگر سحرگاهان در آسمان ظاهر شود، باور دارند که بعدازظهر بارندگی میشود؛ در چنین مواقعی این قطعه را میخوانند: «اورسُور شُواره» (اگر صبح ابر سرخ ببارد) «جِلْ تَرِهاِواره» (در هنگام غروب بارندگی میشود و جل را خیس میکند)؛ 2. اورسی، ابر سیاهرنگی که با آمدن آن طوفان، رگبار و یا تگرگ نیز میآید؛ 3. اورلَر، ابر سفید تودهای که به صورت ورقه در آسمان ظاهر میشود و ارتفاع آن از سطح زمین بسیار زیاد است. این نوع ابر، بارندگی ندارد؛ 4. گَرَه اور (گره به معنی لاغر)، ابری که به صورت پراکنده ظاهر میشود و ارتفاع آن از سطح زمین زیاد است و معمولاً بارندگی ندارد (سلیمی و دامیار، 3 / 515-516). به اعتقاد مردم شهرستان کرج به خصوص مناطق شمالی آن 4 نوع ابر با ظاهر و کارکرد متفاوت وجود دارد: 1. ابر سیاه، نشان از بارندگی دارد؛ 2. ابر سفید، ابر خوبی است و گاهی باران اندکی با خود دارد؛ 3. مه سرد، نوعی ابر که در نقاط کوهستانی به صورت مه بر روی کوه و دشت میخوابد؛ 4. ابر قرمز، که ابر بدون باران و بارش است و هنگام صبح یا غروب ظاهر میشود (سلیمی، مردمنگاری ... ، 2 / 189-190).
اگرچه امروزه با پیشرفتهایی که در زمینههای مختلف علمی پدید آمده و انسان با کمک ابزار و وسایل بر بسیاری از علوم آگاه شده است و میتواند مسائل پیرامون خود را پیشبینی بکند، اما مردم در بسیاری از نقاط هنوز هم با تکیه بر دانشهای عامیانه به پیشبینی وضعیت هوا میپردازند: در روستای ماخونیک، از توابع شهرستان سربیشه از استان خراسان جنوبی وقتی ابرهای سیاه به آسمان میآیند، مردم باور دارند که میرغضب به آسمان آمده است و احتمالاً باد و رگبار، توأمان باشد (برآبادی، 363). ساکنان روستای طول گیلان، در شهرستان تالش بر این باورند که اگر مه یا ابر در قسمت شمال شرقی روستا موسوم به «درب اهل سنت» جمع شود، نشان از باران، نعمت و فراوانی است (سلیمی، «پندار ... »، 197). در شهرستان شاهرود مردم با توجه به شکل و رنگ ابرها وضعیت هوا، برف و باران را پیشبینی میکنند. برای مثال مردم در روستای قلعه نو خرقان از توابع بسطام باور دارند که اگر ابرها بر روی کوههای میان روستای ابر، از توابع شهرستان شاهرود، و روستای قلعۀ نو خرقان ظاهر شود، بدون شک باد میوزد و اگر این وضعیت پایدار باشد، حتماً باران میبارد. اگر رنگ ابرهای متراکم بالای کوه سیاه باشد، در شهرهای علیآباد و گرگان بارندگی است. در بیارجمند وقتی ابر سیاه در آسمان ظاهر میشود، این قطعه را میخوانند: از ابر سیاه مترس که هی هی دارد / از ابر سفید بترس که پی پی دارد (جانب اللٰهی، 86). در ارتفاعات منطقۀ تالش گیلان بر این باورند که اگر ابر به رنگ قرمز باشد و از سمت شرق به سمت کوه حرکت نماید، هوا خوب و آفتابی میشود، ولی اگر ابر سیاه از سمت شرق به طرف کوه بیاید، هوا بارانی خواهد شد (سلیمی، فرهنگ ... ، 235). در شهرستانهای آبدانان و زنجان نیز ظاهر شدن ابر سیاه نشانۀ بارندگی است (همو و دامیار، 3 / 508؛ سخاییان، 986). در روستای زنگین در شهرستان زنجان نیز اگر ابر سیاه توأمان با وزش باد در سمت شمال روستا باشد، نشانۀ بارش باران است (همو، 987). به تعبیر مردم کرج وقتی ابر سیاه همهجا را میگیرد، نشان از بارندگی شدید سیلآسا ست، ولی با آمدن ابر سفید، باران اندکی میآید (سلیمی، مردمنگاری، همانجا). در سنگسر اگر خورشید اندکی پس از طلوع، زیر ابر پنهان شود، میگویند «خوربَخویی یَه» یعنی آفتاب خندیده است و همان روز یا روز بعد بارندگی میشود. همچنین معتقدند اگر در روزهایی که برف یا باران میبارد، هنگام غروب، ابرها خورشید را احاطه نکرده باشند، بارندگی قطع میشود (اعظمی، 50). شیرازیها بر این باورند که اگر ابر سفیدرنگ باشد، در اصطلاح محلی چشم او سفید باشد، برف میآید، ولی اگر هنگام عصر، ابر پراکنده شود (بسوزد)، نشانۀ نیامدن باران است. اگر صبح پراکنده شود (بسوزد)، میگویند باران میبارد (فقیری، 71-72). در سیرجان اگر دور تا دور ماه را ابر بگیرد و ماه نمایان باشد، میگویند که ماه آغل بسته و باران خواهد بارید. اگر انبوه ابر از طرف قبله کم شود یا به اصطلاح بسوزد و پراکنده شود، بارندگی قطع میشود (مؤید، 468، 472). در شهرستان بیرجند برای پیشبینی وضعیت هوا این قطعه را میخوانند: ابر اگر در قبله خیزد سخت باران میکند / حاکم اگر عادل نباشد سخت ویران میکند (مکرمیفر، 7).
باورها و رفتارهای بسیاری دربارۀ ابر بهعنوان پدیدهای طبیعی در فرهنگ عامۀ ایرانیان وجود دارد. در اینجا به نمونههایی از آن در شهرها و روستاهای ایران اشاره میشود: در شهرستان خواف در برخی سالها به صورت نادر اتفاق میافتد که چند روزی هوا ابری یا حالت مهآلود پیدا کند که این وضعیت جوی، ضرر و زیان به مزارع میرساند. در این مواقع مردم دست به دعا برمیدارند و از خدا میخواهند تا ابرها را کنار بزند و آفتاب را نمایان سازد تا محصول زراعیشان رشدونمو کند (مکاری، 95). در شهرستان آبدانان در استان ایلام اگر باران موسوم به «هفته بارو» قطع نشود، شبهنگام، فرزند کوچک خانواده معروف به «دِمازا» چماقی گرزمانند برمیدارد و منتظر میماند تا از لابهلای ابرها ستارهای هرچند کمسو پدیدار شود. با دیدن ستاره، گرز را به سمت آن پرتاب میکند و همزمان میخواند: «ساسا کُنَک ساش کو» (ای آسمان ساکن کن، هوا را صاف کن)، «چی مَه دِما زاش کو» (همچون من که پس از من بچهای نیامد، باران را تمام کن) (سلیمی و دامیار، 3 / 509). در شهرستان بهار همدان مردم بر این باورند که وقتی ابر به رنگ سرخ درمیآید، نشان از گریۀ ابر برای واقعۀ کربلا ست. در آبدانان مردم بر این باورند که رعد و برق زمانی پدید میآید که دو ابر با هم برخورد میکنند. برخی نیز باور دارند هرگاه ابر بارانزا به یک نقطه از زمین کمتر و به نقطهای دیگر باران و آب بیشتری بدهد، نشان از آن دارد که حضرت علی(ع) مأمور شده است تا ابرها را شلاق زده و به آنها هشدار دهد که به تمام نقاط زمین به یک اندازه باران بدهند. نیز بختیاریها بر این باورند که وقتی ابر گاوآهن خود را برمیدارد، برای شخمزنی زمین به منطقۀ بختیاری میرود، با حرکت ابر باران میبارد و صدای رعد و برق پدید میآید. در آبدانان این باور رایج است که ابرها از دشت و بیابان به سوی دریاها میروند، تا آبها را از دریاها جمعآوری کنند و به نقاطی که نیازمند آب هستند، بیاورند (همان دو، 3 / 508، 515-516). سیرجانیها باور دارند که اگر ابرها به طور منظم و هماهنگ در آسمان ظاهر شوند، اصطلاحاً «آسمان آرا کرده»، یعنی آسمان آرایشکرده است و به زودی یکی از بزرگان میمیرد (مؤید محسنی، 472). در سنگسر اگر خورشید زیر ابر پنهان شود، کودکان گرد هم آمده، همراه با جستوخیز به خواندن این شعر میپردازند، به این امید که خورشید سر لطف بیاید و چهره بنماید: «خورو جون خوتروکه، پوستود وَگی پرتوکه، خا موری تر تام بَپَته، کچاکمچه سَرَندیه، تَرفه قالَب وَرَندیه»، یعنی: خورشید کوچک و عزیز آفتاب کن، پوست کوچک (یعنی ابر) را بردار پرتاب کن، مادرتان برایتان پلو پخته است، قاشق و ملاقه روی آن و قالب ترفه (قرهقروت) پهلوی آن نهاده است. برخی نیز بر این باورند که در زیر کوه دماوند اژدهایی قرار دارد. کوه دماوند که از حرارت نفس اژدها در رنج است، به خداوند پناه میبرد و میگوید: چه گناهی کردهام که اژدها را در درونم جا دادهای که چنین به من آزار دهد. خدا را که دل به رحم آمده است، میگوید: اندوه به خود راه مده، کاری میکنم که پیوسته بدنت از برف پوشیده باشد، تا گرمای درون را بیتأثیر سازد. ابر را نیز مأمور میکنم که پیوسته بر تو سایه افکند و چنین میشود و دماوند از سوز درون رهایی مییابد (اعظمی، 47، 49-50). به باور مردم تهران قدیم خدا به فرشتهها امر میکند تا ابرها را برانند، آنها تازیانه به ابرها میزنند و ابرها نعره میکشند. از این رو، وقتی آسمانغره (رعد)، برق میزند همان تازیانۀ فرشتهها ست. در روایتی دیگر خدا فرشتهها را شلاق میزند و آنها فریاد میکشند. در اعتقاد دیگری فرشتهها روی ابرها ارابه میگردانند (هدایت، 173). در مناطق ترکزبان تالش گیلان مردم بر این باورندکهپیرزنی سوار اسب سفید است که ما اسب او را به شکل ابر میبینیم. وقتی پیرزن تازیانه به اسب میزند، از شدت ضربه رعد و برق پدید میآید. بعضی نیز باور دارند که اگر روز چهارشنبهسوری هوا ابری شد و باران بارید، زن و شوهر تا چهارشنبهسوری سال بعد با هم ناسازگار خواهند بود (سلیمی، فرهنگ، 233، 235). در روستای ماخونیک ابر سرخ را خوب، و ابر سفید را بد میدانند. آنان اعتقاد دارند که ابرها به امر خداوند به دریا میروند و مملو از آب میشوند، سپس برمیگردند (برآبادی، 363). همچنین تالشیها بر این باورند که اگر در فصل تابستان ابر در مناطق ساحلی تشکیل شود، برای ساکنان حاشیۀ دریا مضر است؛ ولی همان ابر برای ساکنان مناطق کوهپایه و ارتفاعات مفید است. مردم ایل طول در تالش نیز بر این باورند که ابرها از دریا بلند میشوند و به طرف کوه و دشت میآیند تا کوهها و ارتفاعات را خنک و سیراب کنند و مراتع را سرسبز نمایند (سلیمی، «پندار»، 196). در شهداد کرمان اینکه ابرها از جنس ماده (زن) هستند و به دستور خداوند از دریا بلند میشوند و به طرف کویر و مناطق کمآب میروند تا برای مردم باران ببرند، باوری رایج است (همو، آب ... ، 175).
معبّرها خواب دیدن ابر را آرزوی آمیزش، آشنایی، نشستن و برخاستن با اهل علم یا به دست آوردن آنچه فاقد آن هستیم و زمان رسیدن به آن نیز سپری شده است، تعبیر کردهاند. تفسیر و تعبیر ابر در خواب با باورهای پیرامون آن نزد تودۀ مردم در ارتباط است. مثلاً در برخی تعبیرات آمده است که اگر کسی در خواب ببیند تکهای از ابر را گرفته و خورده و یا در سینه و لباس خود پنهان کرده است، از فهم و دانش بهرهمند میشود و یا مالی به دست میآورد که از آن به بزرگی و مقام والا میرسد. ابر همراه با برق تنها عذاب است، ولی ابر همراه با رعد بیم و هراس میآورد. اگر ببیند ابری از جانب دریا به سوی آنها آمد، منفعتی است که نصیب بیننده میشود و از جایی سود میبرد که انتظار آن را ندارد. دیدن ابری که باران ندارد، خوب نیست، بهخصوص اگر ابر تاریک و گسترده باشد. از حضرت دانیال نبی(ع) نقل شده است که دیدن ابر در خواب بر 6 نوع است: ابر سفید، سیاه، زرد، سرخ، ابر بارنده و ابر نابارنده که هر یک تعبیری دارد (برای اطلاعات بیشتر، نک : تفلیسی، 35-36).
اعظمی سنگسری، چراغعلی، «باورهای عامیانۀ مردم سنگسر»، هنر و مردم، تهران، 1349ش، شم 92؛ برآبادی، احمد و غلامحسین شعیبی، مردمشناسی روستای ماخونیک، تهران، 1384ش؛ پورداود، ابراهیم، حاشیهبر ج 1 یسنا (هم )؛ همو، یادداشتهای گاثاها، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، 1356ش؛ تفلیسی، حبیش، کلیات تعبیر خواب، تهران، 1386ش؛ جانب اللٰهی، محمد سعید و سلیم سلیمی مؤید، مردمنگاری شهرستان شاهرود، تهران، 1373ش؛ دورانت، ویل، تاریخ تمدن (ج 1، مشرقزمین)، ترجمۀ احمد آرام و دیگران، تهران، 1365ش؛ همو، همان (ج 2، یونان باستان)، ترجمۀ امیرحسین آریانپور و دیگران، تهران، 1365ش؛ همو و آریل دورانت، همان (ج 9، عصر ولتر)، ترجمۀ سهیل آذری، تهران، 1381ش؛ رستگار فسایی، منصور، اژدها در اساطیر ایران، شیراز، 1365ش؛ سخاییان، ناهید و دیگران، بازنگری مردمنگاری شهرستان زنجان، تهران، 1388ش؛ سلیمیمؤید، سلیم، آب و آبیاری در منطقۀ شهداد، تهران، 1378ش؛ همو، «پندار، باور و اعتقادات ایل طول گیلان»، مجموعۀ مقالات دومین همایش فرهنگ و تمدن تالش، به کوشش محمدرضا خلعتبری، تهران، 1386ش؛ همو، فرهنگ مردم کوهپایۀ تالش مرکزی، تهران، 1378ش؛ همو، مردمنگاری شهرستان کرج، تهران، 1380ش؛ همو و محمد دامیار، مردمنگاری شهرستان آبدانان، تهران، 1379ش؛ شریعتزاده، علـیاصغر، فـرهنگ مـردم شـاهرود، تهـران، 1371ش؛ عهـد جـدید؛ عهـد عتیـق؛ فرهنگخواه، محمدرسول، دایرةالمعارف اسلامی، تهران، 1359ش؛ فقیری، ابوالقاسم، «معتقدات مردم شیراز»، هنر و مردم، تهران، 1351ش، شم 123؛ قرآن کریم؛ مکاری، محمد، مردمنگاری شهرستان خـواف، تهران، 1385ش؛ مکرمیفر، ابوالفضل و دیگران، مردمنگاری شهرستان بیرجند، تهران، 1373ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381ش؛ هینلز، جان، شناخت اساطیر ایران، ترجمۀ ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران، 1373ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1356ش؛ یسنا، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، 1356ش
سلیم سلیمی مؤید
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید