نود و ششمین نشست یکشنبههای انسانشناسی و فرهنگ با موضوع «پست مدرنیسم و فرهنگ» ۱۶ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۶ در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات واقع در خیابان ولیعصر نبش خیابان دمشق برگزار میشود.
وضعیت پست مدرنیسم در ایران چگونه است؟ واقع مطلب این است که سخن گفتن جدی، متفکرانه و حقیقت جویانه درباره جهان و پدیدارهایش، در قیاس با پرحرفی ها و وراجی های سطحی، توریستی، باری به هر جهت، سیاسی، ایدئولوژیک، تئولوژیک و... کار ساده یی نیست. همچنین فهم و تحلیل پدیدارهای انسانی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی به معنای مضاعفی بسیار دشوارتر است
هر عصری که عصر معصومیت ازدسترفته به حساب بیاید، برای ما کار خواهد کرد. قبل از سال ۱۹۱۰ هم مدرنیسم وجود داشت. در نتیجه مدرنیستهای ۱۹۱۰ خود پسامدرنیستهای مقدمتر بودند. میخواهم این نکتهی ساده را خیلی بسط بدهم. حرف زدنِ بیاستدلال از پسامدرن به مثابه امری معین و یکه، اشتباهی است خاص مدرنیستها، اشتباهی که از باور به این مهم سرچشمه میگیرد که ما مدرنها بدون شک یکتا هستیم. پسامدرنیسم در مقابل شک دارد که در دسامبر ۱۹۱۰ یا در همان حدود تاریخی، یا اصلا در هر تاریخ دیگری، شخصیت انسان تغییر کرده و یکبار برای همیشه، مدرن شده باشد. مدرنیسم به تبع این حکمِ غلط که «حالا دیگر مدرن هستیم»، مدام بازابداع شده است. این نظریه که نظریه میتواند همه کار بکند، که ما در آستانهی ظهور علمی هستیم که تکساخت شده است، دهها بار ابداع و بازابداع شد است. اولین بار افلاطون این نوید را داد، بعد آکوییناس، بعد بیکن، بعد روسو و کوندورسه، بعد کمت، بعد پیرسن، بعد راسل، بعد نیورات، بعد ساموئلسن، و بعد چند نابغهی رییسمآب دیگر.
گروه ترجمه شیراز، کتاب «پست مدرنیسم و ...» نوشته استیون کانر را ترجمه و نشر چشمه عهدهدار چاپ و عرضه آن به بازار کتابهای فلسفی شد. در این کتاب خواننده میتواند به عرصههای دور دست اخلاق دست یابد.
«پستمدرنیسم و...»، عنوان کتابی است که در آن مقالاتی درباره وجوه مختلف پستمدرنیسم از نویسندگان مختلف آمده و گروه ترجمه شیراز آن را ترجمه کرده و نشر چشمه نیز بهتازگی آن را به چاپ رسانده است. مقالات حاضر در این کتاب، توسط استیون کانر گردآوری شدهاند و البته خود او نویسنده چند مقاله کتاب نیز هست.
بدین ترتیب، پسامدرنیسمِ اواخر قرن بیستم، شکی است نسبت به اینکه مدرنیسم ۱۹۱۰ در این انگارههایش، کاملا به راه درست رفته باشد. برای اینکه بتوانیم تصمیم بگیریم که آیا فکر خوبی است شکهایی از این دست داشته باشیم، ابتدا باید برویم و تمرین فروتنی بکنیم. رادیکالها و محافظهکارانِ جنگهای فرهنگی همیشه چنین نکردهاند. فردریک جیمسن منتقد میگوید: «ما همین حالا هم درون فرهنگ پسامدرن قرار داریم، تا بدان درجه که دیگر انکار سهلانگارانهش همانقدر ناممکن است که تجلیل همانقدر سهلانگارانهش به مثابه امری راحتطلب و فاسد، ناممکن است.»
فکر میکنم آنچه من، بیآنکه بدانم اصلا ممکن است یا نه، به دنبالش هستم، جهشی است از فراز میدانهای نبرد مدرنیستی به آن بازکشف امر پسامدرن، جهشی که عمل نمادین مقدماش بلهگفتن به روندهایی است همچون همین روند تند و پر پیچ و خمی که اینک شما گرفتارش هستید. «بوث» در سرراستترین معنای ممکن، پسامدرنیسم نامی است برای گرایشی که در حدود ۱۹۷۰ به وجود آمد و بنا داشت به انگارههای مدرنیسم شک کند. در علم اقتصاد پسامدرنیسم علیه مدرنیسمِ والایی خواهد ایستاد که برای مثال در برنامههای پال ساموئلسن میبینیم. اگرچه پسامدرنیسم را عموما نویسندگانی به کار بستهاند که دستشان از اقتصاد یا آمار و ریاضیات شسته است، اما این جدایی پسامدرنیسم از اقتصاد امری بدیهی نیست. آنچه میخواهم بگویم این است که یک اقتصاد که میخواهد رویکردی پسامدرن اتخاذ بکند، نباید نگران دستدرازیهای منتقدان ادبی، روانکاوان و مصححان سیاسی باشد. میتوان خوانشی سیاسی و لیبرال کلاسیک از پسامدرنیسم کرد—و نمیگویم خوانشی «محافظهکار» یا «ارتجاعی.»
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید