اخبار

نتیجه جستجو برای

«تاریخ»، عبرت بزرگی است که ملت‌ها را نسبت به آینده خود آگاه می‌کند. نیاموختن از تاریخ و حتی فراموشی آن، عارضه‌ای مسری شده‌ای است که امروز جهان را دربرگرفته است. سرایت این بی‌توجهی اگر دامان بشریت را در لحظه نگیرد [که خواهد گرفت] در مستقبل پیرامونش به آتش خواهد کشانید. اما ذات طولی شکل تاریخ بیشتر یک نظام ساختارمند از اتفاقات، اشخاص، مورخه‌ها، اقدامات پیش‌آمده حول یک موضوع است. اما این نگاه مردم در دو قالب «عموم» و «مورخان» است که به هویت تاریخی ابعاد عرضی هم می‌دهد. پس باید دانست که آن تاریخی که فاتحان می‌نویسند روایت همان مقیاس طولی تاریخ است و باید آن را «تاریخ روایی» دانست.

( ادامه مطلب )

گویا ولتر متفکر بزرگ فرانسوی فرموده است که«فقط فلاسفه بایدتاریخ بنویسند». اگر به ظاهر این حرف تسلیم شویم، ناچار باید گوییم همه کسانی که معلم تاریخ هستند.، حق این بود که اول در رشته فلسفه لیسانس دریافت کرده بودند. اما حقیقت آنست که هر کس در کریدورها و تنگناهای بی در وپن تاریخ قدم گذارد،خودشهامت یک فیلسوف رابه کاربرده است: تنگناهایی که از راهروهای پنهان اهرام مصر ناشناس تر، و از جاده ابریشم بی پایان تر، و از کوچه هفت پیچ حادثه آفرین تر اند.

( ادامه مطلب )

بندرت فیلسوفی دیده شده است كه با چنان صمیمیت مجذوب كننده ای، ماجراهای خرد را به وضوح شرح دهد.” همگان او را بیشتر بعنوان مورخ می شناسند؛‌ اما نگاه های تیزبین می توانند آرای فلسفی اش را در لابلای آثار قطورش بیابند، هر چند یکی دو خط بیشتر نباشد. … فراموش نکنیم که اوست که در نامه ای شجاعانه و آمیخته با اندکی گستاخی به راسل می نویسد: ” بیا اندکی باهم فلسفه بازی کنیم.” با انکه او را از روشن ترین اذهان می شمارد. او فلسفه را دورنمای کل تعریف میکند و عقلی که خود را بر حیات می گستراند و آشفتگی را به وحدت برمی گرداند…. و تا پایان عمرش همچنان به این قاعده وفادار ماند که جز را باید در پرتو کل دید. شاید هرگاه که از باریک بینی های افراطی و جزنگریهای ملولانه متخصصان، خسته و درمانده میشویم، پیشنهادات او خالی از لطف نیست: …. تنها راه فرار از این هرج و مرج و آشفتگی برای اذهان پخته در این است که خود را از بند جز رها کرده و کل را در نظر آورند.

( ادامه مطلب )

«ویل دورانت» نویسنده مشهور کتاب یازده جلدی «تاریخ تمدن» که از شرق باستان آغاز می‌شود و سرانجام با عصر ناپلئون پایان می‌پذیرد، می‌نویسد: « پارسیان، جز هنر زندگی، ھیچ ھنری به فرزندان خود نمی‌آموخته‌اند و لذت سخن گفتن و نكته‌پردازی و لطیفه‌گویی در گفت و شنود را برتر از لذت خاموشی و تنھایی و مطالعه و خواندن كتاب می‌شمردند.»

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: