کتاب «تمثیلات» شامل شش نمایشنامه و یک داستان از میرزافتحعلی آخوندزاده، با ترجمه میرزا محمدجعفر قراچهداغی و با مقدمه یعقوب آژند و به کوشش سلمان مفید در انتشارات مولی منتشر شده است. این چاپ از روی نسخه چاپ سنگی مطبوعه سال 1291 در تهران منتشر شده است و با چاپ 1356 انتشارات خوارزمی تفاوتهایی دارد که در کتاب مشخص شده است.
اگر قرار باشد فهرستی از اسامی مردان متجدد و ترقی خواه صدوپنجاه سال اخیر ایران تهیه شود، بدون شک نام میرزا فتحعلی آخوندزاده به حق جزو پنج نفر اول خواهد بود. شهرت تجدد خواهی و اصلاح طلبی آخوندزاده در میان روشنفکران معاصر به اندازه ای است که عده زیادی از آنان بدون آنکه با آثار او آشنایی مستقیمی داشته باشند، یا منابع اصلی اندیشه های او را مورد بررسی قرار دهند به جرأت از او به عنوان متفکری بزرگ که با دوراندیشی خطوط اصلی پیشرفت و تعالی را برای هموطنان خود رسم کرده نام می برند.
یادداشت زیر با نظر به نقش و جایگاه نقد ادبی در فرهنگ و تاریخ ادبیات، تلاشی است برای بررسی چگونگی شکلگیری مفهوم خودآگاهی ادبی در زبان فارسی به واسطه مواجه ادبی «ما» با مدرنیته. در این راستا روشنفکری که میتوان او را نمونهای راهگشا برای تحلیل این مواجهه دانست، میرزا فتحعلی آخوندزاده است. اما همچنین آنچه این متن را به پرونده حاضر پیوند میزند، طرح مفهوم «خودآگاهی ادبی» در پرتو نظریه «خودآگاهی» هگلی است. «فلسفه ادبیات» که چیستی ادبیات را بررسی میکند، و «نظریه ادبی» که با اتکا به سنت فلسفی، مجموعه پرسش های انتقادی را برای متن ادبی در نظر می گیرد، همگی از صورتهای پیش رفته و توسعه یافته ی خودآگاهی ادبی هستند. بهره دیگر این متن از اندیشه هگل، استفاده از نظریه «خدایگان-بنده» در راستای توضیح شرایط بغرنج تجددخواهی و آشنایی با اندیشه ی غرب در سده نوزدهم در ایران است.
جریان روشنفکران وابسته و غربگرا در روزگار مشروطیت، با حمایت استعمار انگلیس در رویارویی با جریان مذهبی برای به کژراهه کشیدن نهضت مشروطیت، شگردها و شیوه های تبلیغاتی مختلفی را به کار بستند. پایگاه فکری آنها، بدون تردید ارزشهای غرب بود. بریدگی از فرهنگ، سنتها و آئینهای خودی و دلبستگی به فرهنگ غربی، سبب شده بود که آنها خود را با فرهنگ خودی بیگانه انگارند و با فرهنگ بیگانه خودی؛ تا آنجا که به ستیز با فرهنگ خودی پرداخته و به گذشته خود پشت پا زدند و به پیشینه و حال غرب علاقه نشان دادند. یکی از این اندیشهگران متجدد میرزا فتحعلی آخوندزاده است.
نخستین شاعر مدرن روسی، انتیوک کانتِمیر[1] (1709- 1744) در سال 1739 از نبود معادلی روسی برای واژه «کریتیک» فرانسوی گلایه کرد[2]. کمتر از یک قرن بعد، الکساندر پوشکین (1799-1837)، یکی از بزرگترین چهرههای ادبیات معاصر روسیه، در نامهای خطاب به یکی از دوستانش نوشت: «ما چیزی به نام نقد نداریم... ما نه مقاله یا یادداشتی در نقد یک اثر داریم، نه حتی یک کتاب درباره نقد»[3]. چند دهه بعد از این گفته پوشکین بود که میرزا فتحعلی آخوندزاده (1812-1875)، یکی از اندیشمندان مهم جنبش تجددخواهی در ایران، از «فن» نوشتاری جدیدی گفت که به زعم او در دنیای اسلام تازگی داشت: فن کریتیکا.
در خیزابه های اصلاح طلبانه و ترقی خواهانه یک صد و پنجاه سال اخیر ایران، نام میرزا آخوندزاده (1295-1228 ه) پیوسته در صدر موج آفرینان اجتماعی و سیاسی قرار داشته است.گروهی او را اندیشمند و ادیبی دوراندیش می دانند که سعادت ملل اسلام و کشورهای اسلامی را مد نظر داشته است و مظهر کامل کنشگر روشنفکر اجتماعی انقلابی، پیشرو، معنویت گرا و خردورز بوده است. گروهی دیگر اخیراً سربرآورده، بدون انکار نقش اجتماعی و فرهنگی وی، او را دین ستیز نامیده اند و از مبارزات وی با دین سازی و خرافهگری ها و موهومات پرستی ها، به مذهب ستیزی تعبیر کرده اند.
بررسی آرا و افکار میرزا فتحعلی آخوندزاده درباره مفهوم ادبیات با استفاده از مفهوم خودآگاهی هگلی یادداشت زیر با نظر به نقش و جایگاه نقد ادبی در فرهنگ و تاریخ ادبیات، تلاشی است برای بررسی چگونگی شکلگیری مفهوم خودآگاهی ادبی در زبان فارسی به واسطه مواجه ادبی «ما» با مدرنیته. در این راستا روشنفکری که میتوان او را نمونهای راهگشا برای تحلیل این مواجهه دانست، میرزا فتحعلی آخوندزاده است. اما همچنین آنچه این متن را به پرونده حاضر پیوند میزند، طرح مفهوم «خودآگاهی ادبی» در پرتو نظریه «خودآگاهی» هگلی است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید