چنانچه دیده میشود، صرف نظر از هوشیاری هایی که از سوی آزادیخواهان و اصلاح طلبان در دور اول مبارزات (در زمان مظفرالدین شاه) وجود داشته ، در مرحله بعدی، یعنی از زمان استبداد صغیر تا شکست محمد علی شاه و تشکیل مجلس دوم، به لحاظ فضای اجتماعی و سیاسی، تفاوتهای بارزی در اصفهان و تهران وجود دارد: در اصفهان، این حکومت مرکزی (ناصرالملک، در مقام نایب السلطنه) است که گویی به شیوه قاجاری و تیول داری، به تقسیم غنائم میپردازد و اصفهان را نخست به صمصام السلطنه «می بخشد!»؛ که مردم اصفهان معترض این انتصاب میشوند.
در اینجا دو مسئله مهم وجود دارد که خبر از پیچیدگی و در عین حال ، تفاوت طلاب شهر تهران با طلاب صاحب نفوذِ شهر اصفهان می دهد. طلاب مشروعه خواه تهرانی فی المثل کسی همچون شیخ فضل الله نوری ، قبل از حرکت ارتجاعیِ پیوستنش به نیروهای مخالف مشروطه ، در ابتدا روحانی مبارزی بود که هم معترض نفوذ بیگانگان در ایران بود و هم مشروطه خواهی بود که تنها تفاوتش با سید محمد طباطبایی در این بود که مشروطیت را تحت نفوذ دین می خواست
منظور آنکه تنش اجتماعی و فرهنگی شهر تهران از حیث نزاع مدنی بین نیروهای سکولار از یک سو و مشروعه طلبان از سوی دیگر، به جایی رسیده بود که فردی همچون احتشام السلطنه که به طور کلی به اعتدال گرایش داشت، (26 ) ، با لحن تند و گزنده ای می گوید: « [ما] حرفی بزرگتر داریم و آن این است که حقیقتاً اصلاح طلبان کیان اند ... دست به دست هم داده کاری از پیش ببریم ... ولی باید بدانید اگر موفقیتی حاصل گردد فقط به دست اشخاص صحیحِ با اطلاع ممکن است ، وگرنه به دست چهار نفر معمّمِ از همه جا بی خبر چه طرفی بسته می شود»
و بدین ترتیب، شهرِ اصفهان ، چند سال بعد از تهران و اینبار از راهی دیگر ، یعنی هنگامی که به دلیل ورودش در موقعیت صنعتی، به اعتراضات کارگری تهران (و شهرهای دیگر) می پیوندد، به هستیِ اجتماعی مدرن راه مییابد: مسیری در چارچوب مناسباتِ اجتماعی برخاسته از صنعتی شدن کار و ساختار مبارزات اجتماعی و سیاسیِ تشکلات کارگری ؛ که اوج آنرا می توان در تجربیات دهه ی 20 (شمسی) مردم این شهر دید.
سخن از مناسبات و روابطِ اجتماعیِ کار به شیوه جدیدی است که تا قبل از آن به شیوه سنتی انجام و مدیریت می شد و تعیین کننده درک خود، دیگری و جهان اجتماعی میشد. اما اکنون، تماماً گسسته است و جایگزین آن ، روابط جدیدی است که تولید کننده درک فرهنگیِ دیگرگونه ای از «خود ، دیگری، کار و شهر» میشود.
بنابراین، شهر تهران ، به دلیل تمایلات تجدد خواهانه ناصرالدین شاه ، و همچنین وجود افراد تحصیل کرده ، تبدیل به پایگاه فرهنگ مدرن در کشور شده بود . و ناگفته نماند که بعدها در دوران مظفرالدین شاه و مبارزات نهضت مشروطه ، دیدگاه و اندیشه آخوندزاده ، بیانگر نگرشی مترقی و کاملا رادیکال در این شهر به شمار می آمد
در بحث حاضر، در وهله اول میخواهیم از رابطه ی شهر و مردم اصفهان با نهضت مشروطه بدانیم و همچنین مسیر و شرایطی را بیابیم که باعث شد تا در روابط و مناسبات اجتماعیِ ساکنان این شهر تجربیات جدیدی رقم خورد . به هر حال اینکه چگونه اصفهانی ها مشروطه را درک کردند
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید