می دانیم که نسبت میان حکمت مشاء و حکمت اشراق، یکی از بحث های مهم فلسفۀ اسلامی است. بنابراین در این نوشتار ابتدا به تعریف دو حکمت مذکور پرداخته و سپس آثاری که حاوی حکمت مشرقی در میان تألیفات ابن سیناست و نیز توضیحاتی راجع به رساله های تمثیلی سهروردی آورده می شود.
سرزمینی که ساکنانش، از نخستین پیشگامان فرهنگ و از تک تازان عرصۀ مدنیت، و بی هیچ تردید از نابغه ترین، هشیواران دهر بوده اند، به طور یقین دانشمندان و حکیمان و فلاسفه و هنروران بیشماری در دامن فیاض خود تربیت کرده، که خلال اوراق و رخنه کتابخانه های بزرگ جهان، از آثار آنان آکنده و مزین است.
سهروردی، صاحب کتاب «حکمتالاشــراق» و موسس حوزه فلسفه اشراقی است. این فلسفه علیرغم قول کسانی مانند نالینو که میان فلسفه مشرقی ابنسینا و حکمت اشراقی سهروردی مناسبت ندیدهاند، دنباله فلسفه مشرقی ابنسیناست و بهتعبیری که سهروردی خود در آغاز قصه «الغربه الغربیه» آورده است او از جایی آغاز میکند که ابنسینا به آنجا رسیده است. مستند نالینو مطلبی است که سهروردی در کتاب «المشارع و المطارحات» نوشته و در آن فلسفه مشرقی بوعلی را همان فلسفه مشائی، در عبارات و اصطلاحات متفاوت دانسته است. وجود اختلاف میان استاد و شاگرد را تصدیق کنیم، اما آن را حد تقابل ندانیم. ا
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید