ورود غرب مدرن در سیمای جدید فکری و فرهنگی و بهویژه در ابعاد علمی و تکنولوژیک آن از اوایل دورۀ قاجاریه تاکنون مباحث گستردهای را به همراه و مواضع گوناگونی را از سوی بهویژه طیفهای نخبگانی جامعه موجب شده است.
از آنجایی که انسان یگانه موجودی است که با تفکر زندگی میکند، می توان به جایگاه فکر منطقی و اصولی اندیشیدن پی برد. براین اساس به نظر می رسد جهان بدون تفکر، نمی توانست انسان را به سرمنزل مقصود برساند.
از آنجا که در هر یک از حوادث چند قرن اخیر کشور، روحانیت در کنار دیگر بازیگران عرصه تاریخسازی جزء موثرترین افراد موجود صحنه بود، درنتیجه یکی از ضروریات بررسیهای تاریخی توجه به تطورات حوزه علمیه در بستر تاریخ است. به همین دلیل در این مجال گزارشی کوتاه از دریچه تحولات حوزه به عرصه فرهنگ و سیاست کشور از عصر صفویه تا قاجار خواهیم داشت.
وحدت حوزه و دانشگاه، دغدغهای است که از زمان پیش از انقلاب همواره از سوی هر دو نهاد به شکلهای مختلف طرح شد و پروژههایی چون انقلاب فرهنگی، تولید علومانسانی اسلامی، اسلامی کردن دانشگاهها، تولید علم بومی و علم دینی و... را میتوان برآیند این اندیشه تلقی کرد. در سالروز وحدت حوزه و دانشگاه کوشیدیم تا بار دیگر دغدغه محوری این پروژه را با دو نفر از اهالی اندیشه که هم فضای حوزه علمیه و هم حال و هوای دانشگاه را تجربه کردهاند به چند و چون گذاریم؛ اینکه دغدغه تعامل حوزه و دانشگاه از کجا کلید خورد؟ «وحدت» در این تعامل به چه معناست؟
از آنجایی که هر سیستم آموزشی در عین حال که مزایایی دارد ممکن است با آسیبهایی هم دست به گریبان باشد به این اعتبار، شناسایی این مزایا و معایب از سوی نخبگان و جامعه علمی میتواند علاوه بر بهینهسازی آن نظام آموزشی به کارآمدی بیشتر آن نیز کمک کند. با چنین باوری اگر بخواهیم به ارزیابی نظام آموزشی حوزههای علمیه و چالشهای آن بپردازیم باید مزایای آن را چنین متذکر شویم
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید