«اسمم حسین فاطمی، پدرم سیدعلی، شغلم سیاست، سن 37 سال، مذهب شیعه اثنیعشری، پیشینه کیفری ندارم، عیال دارم، اولاد دارم. محل پادگان لشکر دو زرهی.» و این صدای یکی از شخصیتهای موثر تاریخ معاصر ایران است در روز جلسه محاکمهاش پس از کودتای بیست و هشتم مرداد هزار و سیصد و سی و دو؛ سخن از دکتر حسین فاطمی است که او را میتوان بازوی ورزیده دولت محمد مصدق به شمار آورد، یکی از تاثیرگذارترین دولتهای تاریخ ایران در تعامل با مسایل و هویت ملی به گونهای که به کرات در توصیف این دولت، در کتابهایی که درباره این مقطع از تاریخ نوشته شده، ادبیاتی حماسی به کار برده شده است و دلیل چنین موضعگیری تاریخیای هم روشن است؛ همهچیز به بستر اجتماعی روزهای درخشش این دولت بازمیگردد.
وقتی او را از اتاقش بیرون آوردند که سوار کامیون (آمبولانس) شود،خواهش کرد یک سیگار به او بدهند. یکی از افسران سیگاری آتش زد و به او داد که با وضع خاصی گوشه لب گذاشت که پیدا بود میخواهد جرات و قوت قلب خود را نشان دهد.این آخرین تقاضایش از زندانبانانش بود
در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ مادلین آلبرایت وزیر خارجة وقت آمریکا گفت: «در سال ۱۹۵۳ آمریکا نقش مؤثری در ترتیب دادن براندازی نخستوزیر مردمی ایران، محمد مصدق داشت… آن کودتا آشکارا باعث پسرفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحتند.
مردی خوابیده بر برانکارد، بر دوش سربازان خسته، به سوی دادگاهی غیر علنی حمل میشود. نامش حسین، شاید به مناسبت روز تولدش که بنا به گواهی پدرش و دستنوشته او در پشت جلد قرآن خانگی، در عصر عاشورای سال 1340 هجری قمری/1296هجری شمسی بوده است، پدرش سید علی و مادرش سیده طوبی، زن و مردی از طایفه سادات طباطبایی از دل کویر، نایین. سی و هفت ساله است، روزنامه نگاری که سالها برای وطن، آزادی و جهان آرمانیاش قلم زد، خودش اما در دادگاه میگوید: شغلش سیاست است. او نزدیکترین همفکر سیاسی دکتر محمد مصدق بوده است.
«حسین فاطمی» سیاستمداری فرهیخته و روزنامه نگاری حرفه ای محسوب می شد که حقوق مردم ایران را یک موضوع مهم و حساس قلمداد می کرد. او از شخصیت هایی مهم کابینه ی«محمد مصدق» بود که اعتقاد داشت، کشته شدن در راه نجات یک ملت، بزرگترین افتخار هر انسانی است.
حسین فاطمی متولد در 1296 نائین است . در سال 1315 که برادرش نصرالله سیف پور فاطمی امتیاز روزنامه باختر را گرفت، با او همکاری کرد و برای فعالیت بیشتر مطبوعاتی اصفهان را ترک کرد و به تهران آمد و به توصیه چند نفر به روزنامه ستاره معرفی و با ماهی 20 تومان استخدام شد. استعداد ذاتی وی در فن نگارش و پرکاری و جدیت در کار موجب شد سردبیری روزنامه ستاره به وی محول شود و تقریباً گردانندۀ اصلی روزنامه بود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید